ارتباط با عالم برزخ و دید برزخی به چه معناست؟
در اصطلاح فلسفه و کلام و عرفان، عالم برزخ عالمی فراتر از عالم دنیاست. لذا به هر مقدار ما از دلبستگی و وابستگی به مادیات دنیا دور شویم به عالم مافوق آن بیشتر دسترسی می یابیم. بنابر آن چه از روایات به دست می آید عمل به واجبات و ترک محرمات ، سلامتی و هنجار در دنیا و دوری از جهنم و ورود به بهشت را برای ما زمینه سازی می کند. اما اگر علاوه بر آن به نوافل و رعایت تقوا بیش از حد معمول موفق شویم به بیش از آن چه دیگران از جهت معنوی به آن دست یافته اند خواهیم رسید که از آن به چشم برزخی تعبیر می شود و با آن حقایق وقایع را فراتر از ظاهر آن می توان دید. این مطلب در حدیث قرب النوافل چنین بیان شده است : {عن ابی عبد الله (ع) قال: قال رسول الله(ص) قال الله: ما تحبب الی عبدی بشیء احب الی مما افترضه علیه و انه لیتحبب الی بالنافله حتی احبه، فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی ینطق به، و یده التی یبطش بها و رجله التی یمشی بها اذا دعانی اجبته و اذا سألنی اعطیته؛ از پیامبر(ص) روایت شده که خداوند فرمود: اظهار دوستی نکرد بنده من به چیزی دوست داشتنی تر از آنچه واجب کردم بر او، و او با نوافل به سوی محبت من می آید تا این که من نیز او را دوست بدارم. پس هنگامی که او را دوست بدارم شنوایی او می باشم آن گاه که می شنود و بینایی او می باشم آن گاه که می بیند و زبان او می باشم آن گاه که سخن می گوید و دست او می باشم آن گاه که ضربه می زند و پای او می باشم آن گاه که راه می رود، هنگامی که به درگاه من دعا کند اجابت می کنم و اگر از من درخواست کند به او می دهم. (ر.ک: المحاسن، احمد بن محمد بن خالد البرقی، ج 1، ص 291 و اصول کافی، کلینی، ج 2، ص 352) . از زمانی که حیات بشری در این کره خاکی شکل گرفته، همیشه سؤال مهمی ذهن او را مشغول ساخته که هدف از خلقت انسان و مجتمع بشری چیست؟ آیا زندگی همین جلوه صوری و ظاهری آن یعنی خوردن و خوابیدن و شهوت رانی کردن است؟ یا در پشت این حرکات، غایتی رفیع و هدفی بلند خوابیده است، در ادامه همین تفکرات و تاملات است که می‌توان دریافت که ارسال پیامبران الهی آن هم در تمام عصرها به چه جهت و هدفی بوده است، آیا پس از این عالم خاکی، جهان دیگری که در آن به اعمال مردم رسیدگی می‌شود، نخواهد بود ؟ دراین صورت هر لحظه با تصور مرگ و نابودی، زندگی در کام انسان تلخ شده و با هر تأملی در عاقبت کار خود پشتش خواهد لرزید و دستش به هیچ کاری نخواهد رفت . واقعیت این است که خداوند راز خلقت انسان را در هنگام خلق آدم(ع) به ملائکه بیان نمود: (انی جاعل فی الارض خلیفه) این که پیش از وی آدمی را ندیده و از کارها و اعمال وی اطلاعی نداشتند (البته مطابق یکی از اقوال) ولی از ترکیب ساخت وی که تلفیقی از خاک و ماده و روح الهی بود توانستند حدس بزنند که انسان کارش فساد در روی زمین و خونریزی خواهد بود، ولی سجده آنها در برابر آدم(ع) نشان داد که در پشت این اعمال احتمالی ظاهری ، رازی بزرگ نهفته و آن مقام عبودیت انسان در مقابل خداوند، با وجود دارا بودن بُعد مُلکی و طبیعی وی است، چندان که هر لحظه او را به فساد، گناه و غفلت می‌کشاند، از همان ابتدای خلقت دو نیروی ظاهری و باطنی در درون انسان صف‌آرایی کرده و هر کدام سعی کرده قلب انسان را که مطابق برخی روایات عرش خداوند و حرم الهی است تسخیر نمایند که این دو نیرو عبارتند از شیطان و نفس اماره . در مقابل پیامبران الهی و عقل قرار دارند که هر کدام بنا به تناسب حقیقت ظلمانی و نورانی خود انسان را در این مرحله از وجودش - حیات ملکی و طبیعی - به تسخیر خود در می‌آورد، حال اگر این انسان در مقابل خداوند متعال خاضع و خاشع شده و تنها او را پرستش کند به جهت دارا بودن قوه شهوانی و شیطانی و تحت تأثیر آنها واقع نشدن بر ملائکه (که تنها بُعد روحانی و الهی بر وجود آنهاسیطره دارد و کاری جز خیر و نور نمی‌توانند انجام دهند) برتری دارد، ولی چون این انسان هر لحظه در حال نسیان و غفلت قرار دارد و عقلش به تنهایی در مقابل شیطان و نفس سرکش درونی یارای مقابله ندارد، خداوند متعال با ارسال انبیای بی‌شمار و ابلاغ احکام و فرامین الهی وتشویق وی در انجام آنها و رسیدگی به مقام بندگی وی را در مقابل شیطان یاری نموده است . و با این دیدگاه می‌توان دریافت که ارسال پیامبران الهی یکی از الطاف عظیم خداوند متعال بر ایشان است، از همین روی به دست آوردن معرفت و بصیرت در منابع روایی ما از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، یک ساعت تفکر در صنع خداوند و عاقبت انسان و آینده جهان که می‌تواند فکر انسان را تصحیح کرده و او را به راه راست رهنمون سازد از هفتاد سال عبادت برتر شناخته شده است. در مقابل، شیطان بزرگترین دشمن انسان معرفی شده است
عنوان سوال:

ارتباط با عالم برزخ و دید برزخی به چه معناست؟


پاسخ:

در اصطلاح فلسفه و کلام و عرفان، عالم برزخ عالمی فراتر از عالم دنیاست. لذا به هر مقدار ما از دلبستگی و وابستگی به مادیات دنیا دور شویم به عالم مافوق آن بیشتر دسترسی می یابیم.
بنابر آن چه از روایات به دست می آید عمل به واجبات و ترک محرمات ، سلامتی و هنجار در دنیا و دوری از جهنم و ورود به بهشت را برای ما زمینه سازی می کند. اما اگر علاوه بر آن به نوافل و رعایت تقوا بیش از حد معمول موفق شویم به بیش از آن چه دیگران از جهت معنوی به آن دست یافته اند خواهیم رسید که از آن به چشم برزخی تعبیر می شود و با آن حقایق وقایع را فراتر از ظاهر آن می توان دید. این مطلب در حدیث قرب النوافل چنین بیان شده است : {عن ابی عبد الله (ع) قال: قال رسول الله(ص) قال الله: ما تحبب الی عبدی بشیء احب الی مما افترضه علیه و انه لیتحبب الی بالنافله حتی احبه، فاذا احببته کنت سمعه الذی یسمع به و بصره الذی یبصر به و لسانه الذی ینطق به، و یده التی یبطش بها و رجله التی یمشی بها اذا دعانی اجبته و اذا سألنی اعطیته؛ از پیامبر(ص) روایت شده که خداوند فرمود: اظهار دوستی نکرد بنده من به چیزی دوست داشتنی تر از آنچه واجب کردم بر او، و او با نوافل به سوی محبت من می آید تا این که من نیز او را دوست بدارم.
پس هنگامی که او را دوست بدارم شنوایی او می باشم آن گاه که می شنود و بینایی او می باشم آن گاه که می بیند و زبان او می باشم آن گاه که سخن می گوید و دست او می باشم آن گاه که ضربه می زند و پای او می باشم آن گاه که راه می رود، هنگامی که به درگاه من دعا کند اجابت می کنم و اگر از من درخواست کند به او می دهم. (ر.ک: المحاسن، احمد بن محمد بن خالد البرقی، ج 1، ص 291 و اصول کافی، کلینی، ج 2، ص 352) . از زمانی که حیات بشری در این کره خاکی شکل گرفته، همیشه سؤال مهمی ذهن او را مشغول ساخته که هدف از خلقت انسان و مجتمع بشری چیست؟ آیا زندگی همین جلوه صوری و ظاهری آن یعنی خوردن و خوابیدن و شهوت رانی کردن است؟ یا در پشت این حرکات، غایتی رفیع و هدفی بلند خوابیده است، در ادامه همین تفکرات و تاملات است که می‌توان دریافت که ارسال پیامبران الهی آن هم در تمام عصرها به چه جهت و هدفی بوده است، آیا پس از این عالم خاکی، جهان دیگری که در آن به اعمال مردم رسیدگی می‌شود، نخواهد بود ؟ دراین صورت هر لحظه با تصور مرگ و نابودی، زندگی در کام انسان تلخ شده و با هر تأملی در عاقبت کار خود پشتش خواهد لرزید و دستش به هیچ کاری نخواهد رفت . واقعیت این است که خداوند راز خلقت انسان را در هنگام خلق آدم(ع) به ملائکه بیان نمود: (انی جاعل فی الارض خلیفه) این که پیش از وی آدمی را ندیده و از کارها و اعمال وی اطلاعی نداشتند (البته مطابق یکی از اقوال) ولی از ترکیب ساخت وی که تلفیقی از خاک و ماده و روح الهی بود توانستند حدس بزنند که انسان کارش فساد در روی زمین و خونریزی خواهد بود، ولی سجده آنها در برابر آدم(ع) نشان داد که در پشت این اعمال احتمالی ظاهری ، رازی بزرگ نهفته و آن مقام عبودیت انسان در مقابل خداوند، با وجود دارا بودن بُعد مُلکی و طبیعی وی است، چندان که هر لحظه او را به فساد، گناه و غفلت می‌کشاند، از همان ابتدای خلقت دو نیروی ظاهری و باطنی در درون انسان صف‌آرایی کرده و هر کدام سعی کرده قلب انسان را که مطابق برخی روایات عرش خداوند و حرم الهی است تسخیر نمایند که این دو نیرو عبارتند از شیطان و نفس اماره . در مقابل پیامبران الهی و عقل قرار دارند که هر کدام بنا به تناسب حقیقت ظلمانی و نورانی خود انسان را در این مرحله از وجودش - حیات ملکی و طبیعی - به تسخیر خود در می‌آورد، حال اگر این انسان در مقابل خداوند متعال خاضع و خاشع شده و تنها او را پرستش کند به جهت دارا بودن قوه شهوانی و شیطانی و تحت تأثیر آنها واقع نشدن بر ملائکه (که تنها بُعد روحانی و الهی بر وجود آنهاسیطره دارد و کاری جز خیر و نور نمی‌توانند انجام دهند) برتری دارد، ولی چون این انسان هر لحظه در حال نسیان و غفلت قرار دارد و عقلش به تنهایی در مقابل شیطان و نفس سرکش درونی یارای مقابله ندارد، خداوند متعال با ارسال انبیای بی‌شمار و ابلاغ احکام و فرامین الهی وتشویق وی در انجام آنها و رسیدگی به مقام بندگی وی را در مقابل شیطان یاری نموده است . و با این دیدگاه می‌توان دریافت که ارسال پیامبران الهی یکی از الطاف عظیم خداوند متعال بر ایشان است، از همین روی به دست آوردن معرفت و بصیرت در منابع روایی ما از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است، یک ساعت تفکر در صنع خداوند و عاقبت انسان و آینده جهان که می‌تواند فکر انسان را تصحیح کرده و او را به راه راست رهنمون سازد از هفتاد سال عبادت برتر شناخته شده است. در مقابل، شیطان بزرگترین دشمن انسان معرفی شده است





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین