بسیاری از حقایق هستی و خصوصاً حقایقی که در ماوراء جهان طبیعت وجود دارد، برای ما مجهول است. البته این ندانستن، بیشتر در کم و کیف و چگونگی آن حقایق است؛ ولی اصل آن حقایق را عقل و وحی در جای خود اثبات کردهاند و ما نسبت به آن آگاهی داریم. البته علم ما به کنه و ماهیت آن حقایق بسیار محدود است؛ مگر برای عده کمی که با سلوک عملی در همین دنیا به آن عوالم راه یافته باشند و علم اجمالی آنها به علم تفصیلی تبدیل شده باشد. از این رو، سنخیت و چگونگی بدنهای برزخی برای ما به صورت کامل و دقیق روشن نیست؛ ولی در عین حال از مجموعه آیات و روایات و تحلیلهای عقلی میتوان دورنمایی از کم و کیف بدن برزخی را تصویر کرد. قبل از تفسیر اجمالی مطلب، توجه به دو مطلب ضروری است: 1 . در تمام عوالم هستی (عالم مادی، برزخ و قیامت) انسان دارای بدن است و در هیچ عالمی بیبدن نیست؛ به دلیل این که روح حقیقتی است عین تعلق به بدن و در متن و ذات روح، تعلق به بدن خوابیده است. از این رو، ممکن نیست که روح باشد و بدنی در کار نباشد. پس اگر انسان در عالم طبیعت، برزخ و قیامت، دارای روح است -که هست- واجد بدن نیز خواهد بود. 2 - هر یک از عوالم هستی دارای نظام، احکام، آثار و قوانین مخصوص به خود است؛ یعنی، در عالم طبیعت قوانینی حاکم است غیر از سننی که بر عالم برزخ حکمفرماست؛ و در عالم برزخ نظامی وجود دارد که در عالم قیامت وجود ندارد و در عالم قیامت، آثاری است که در دو عالم برزخ و ماده نیست. از این رو، بدنی که در عالم طبیعت است هم سنخ با قوانین حاکم بر این دنیا است؛ و این بدن غیر از بدن برزخی است. بدن برزخی، هم سنخ با احکام و آثار عالم برزخ است. همچنین بدن در قیامت غیر از بدن برزخی و بدن مادی است و بدنی است که هم سنخ با سنن ویژه عالم قیامت و آماده پذیرش آن قوانین مخصوص است. مثلاً بدن قیامتی، بدنی است که در عین سوختن مدام، از بین نمیرود؛ یا مثلاً بدن قیامتی یک فرد بهشتی، به صورتی است که در عین خوردن و آشامیدن، نیازی به تخلیه مواد تغذیه شده از بدن ندارد؛ و بدن طوری ساخته شده است که نیازمند چنین امری نیست. بنابراین نباید تصور کرد که بدن مادی، برزخی و قیامتی یکسان هستند. 3 - در جای خود مستدل شده است که عالم تجرد و قیامت، عالم بالاتر و نزدیکتر به مبدأ متعال است و از این رو موجودات آن از مراتب وجودی بالاتر و کاملتری برخوردارند. قبل از آن (یعنی در مرتبه فروتر) عالم مثال و برزخ است که مترتب بر عالم تجرد و متأخر از آن است. عالم آخر، عالم جسم و جسمانیات و یا نظام مادی است که دورترین عالم از مبدأ متعال است. از این رو، موجودات آن نیز از مراتب ضعیفتر و ناقصتری برخوردارند. بنابراین، موجودات عالم برزخ از موجودات عالم مادی، کاملتر؛ ولی نسبت به موجودات عالم قیامت و تجرّد ناقصترند. برای اطلاع تفصیلی از سه نکته فوق نگا: استاد محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به سوی خدا، ج اول، صص 141 - 128 و 226 - 212. با دقت در مطالب پیشین، مشخص میشود که: اولاً، بدن برزخی غیر از بدن مادی و غیر از بدن قیامتی است. ثانیاً، بدن برزخی متناسب با احکام و آثار و قوانین عالم برزخ است. ثالثاً، بدن برزخی از بدن مادی کاملتر و بالاتر و از بدن قیامتی ناقصتر و پایینتر میباشد. بنابراین، بدن برزخی از آن جا که از بدن مادی بالاتر است، از سنخ ماده و جسم طبیعی نیست که احکام ماده بر آن غالب باشد. ولی از آن جا که از بدن قیامتی پایینتر است، واجد برخی لوازم ماده چون، شکل، اندازه و مقدار میباشد. روایات نیز به صراحت بیانگر این حقیقتند که بدن برزخی شبیه بدن دنیوی است. امام صادق(ع) میفرماید: (ارواح مؤمنان (در برزخ) در بدنهایی شبیه بدنهای دنیوی آنان است) بحارالانوار، ج 6، ص 268، روایت 119. و در جملهای دیگر میفرماید: (ارواح انسانها (در برزخ) به صورت جسدهای دنیویاند) همان، ص 269، روایت 121. امّا هر چند بدن برزخی بالاتر و کاملتر از بدن مادی است، در عین حال، از بدن قیامتی ناقصتر است. امام صادق(ع) فرمودند: (بدنهایی شبیه بدنهای دنیوی) یا (در صورت جسدهای دنیوی) که بیانگر شباهت، است نه یکسان بودن. شبیه آن است چون شکل، مقدار و اندازه دارد، و هر فرد مردهای، مرده دیگر را در این قالب مشاهده کرده، او را میشناسد؛ چنان که در خواب، آدمی صورت خود را به شکل دنیوی با دیگران در سرور یا رنج میبیند. اما عین شکل دنیوی خود نیست؛ چون میتواند بدون وسایل و ابزار مادی مثلاً مسافت طولانی را سیر کند و با ارادهای خود را در جای دیگر قرار دهد چنان که در خواب، آدمی بدون استفاده از ابزار مادی سیر و سفرها میکند. به همین جهت، در بسیاری از روایات خواب را نشان خوبی برای عالم برزخ و بدن برزخی دانستهاند. در این باب نگا: استاد محمد شجاعی، خواب و نشانهای آن، صص 62 - 58. پس بدن برزخی، نه مادی محض است مانند بدن دنیوی؛ نه غیر مادی محض است مانند بدن قیامتی؛ بلکه بدنی است که در قالب جسم طبیعی دنیوی نمیباشد؛ و در عین حال، برخی از آثار جسم طبیعی چون شکل و اندازه و مقدار را دارد.
بدن برزخی چگونه است؟
بسیاری از حقایق هستی و خصوصاً حقایقی که در ماوراء جهان طبیعت وجود دارد، برای ما مجهول است. البته این ندانستن، بیشتر در کم و کیف و چگونگی آن حقایق است؛ ولی اصل آن حقایق را عقل و وحی در جای خود اثبات کردهاند و ما نسبت به آن آگاهی داریم. البته علم ما به کنه و ماهیت آن حقایق بسیار محدود است؛ مگر برای عده کمی که با سلوک عملی در همین دنیا به آن عوالم راه یافته باشند و علم اجمالی آنها به علم تفصیلی تبدیل شده باشد. از این رو، سنخیت و چگونگی بدنهای برزخی برای ما به صورت کامل و دقیق روشن نیست؛ ولی در عین حال از مجموعه آیات و روایات و تحلیلهای عقلی میتوان دورنمایی از کم و کیف بدن برزخی را تصویر کرد. قبل از تفسیر اجمالی مطلب، توجه به دو مطلب ضروری است: 1 . در تمام عوالم هستی (عالم مادی، برزخ و قیامت) انسان دارای بدن است و در هیچ عالمی بیبدن نیست؛ به دلیل این که روح حقیقتی است عین تعلق به بدن و در متن و ذات روح، تعلق به بدن خوابیده است. از این رو، ممکن نیست که روح باشد و بدنی در کار نباشد. پس اگر انسان در عالم طبیعت، برزخ و قیامت، دارای روح است -که هست- واجد بدن نیز خواهد بود. 2 - هر یک از عوالم هستی دارای نظام، احکام، آثار و قوانین مخصوص به خود است؛ یعنی، در عالم طبیعت قوانینی حاکم است غیر از سننی که بر عالم برزخ حکمفرماست؛ و در عالم برزخ نظامی وجود دارد که در عالم قیامت وجود ندارد و در عالم قیامت، آثاری است که در دو عالم برزخ و ماده نیست. از این رو، بدنی که در عالم طبیعت است هم سنخ با قوانین حاکم بر این دنیا است؛ و این بدن غیر از بدن برزخی است. بدن برزخی، هم سنخ با احکام و آثار عالم برزخ است. همچنین بدن در قیامت غیر از بدن برزخی و بدن مادی است و بدنی است که هم سنخ با سنن ویژه عالم قیامت و آماده پذیرش آن قوانین مخصوص است. مثلاً بدن قیامتی، بدنی است که در عین سوختن مدام، از بین نمیرود؛ یا مثلاً بدن قیامتی یک فرد بهشتی، به صورتی است که در عین خوردن و آشامیدن، نیازی به تخلیه مواد تغذیه شده از بدن ندارد؛ و بدن طوری ساخته شده است که نیازمند چنین امری نیست. بنابراین نباید تصور کرد که بدن مادی، برزخی و قیامتی یکسان هستند. 3 - در جای خود مستدل شده است که عالم تجرد و قیامت، عالم بالاتر و نزدیکتر به مبدأ متعال است و از این رو موجودات آن از مراتب وجودی بالاتر و کاملتری برخوردارند. قبل از آن (یعنی در مرتبه فروتر) عالم مثال و برزخ است که مترتب بر عالم تجرد و متأخر از آن است. عالم آخر، عالم جسم و جسمانیات و یا نظام مادی است که دورترین عالم از مبدأ متعال است. از این رو، موجودات آن نیز از مراتب ضعیفتر و ناقصتری برخوردارند. بنابراین، موجودات عالم برزخ از موجودات عالم مادی، کاملتر؛ ولی نسبت به موجودات عالم قیامت و تجرّد ناقصترند. برای اطلاع تفصیلی از سه نکته فوق نگا: استاد محمد شجاعی، معاد یا بازگشت به سوی خدا، ج اول، صص 141 - 128 و 226 - 212. با دقت در مطالب پیشین، مشخص میشود که: اولاً، بدن برزخی غیر از بدن مادی و غیر از بدن قیامتی است. ثانیاً، بدن برزخی متناسب با احکام و آثار و قوانین عالم برزخ است. ثالثاً، بدن برزخی از بدن مادی کاملتر و بالاتر و از بدن قیامتی ناقصتر و پایینتر میباشد. بنابراین، بدن برزخی از آن جا که از بدن مادی بالاتر است، از سنخ ماده و جسم طبیعی نیست که احکام ماده بر آن غالب باشد. ولی از آن جا که از بدن قیامتی پایینتر است، واجد برخی لوازم ماده چون، شکل، اندازه و مقدار میباشد. روایات نیز به صراحت بیانگر این حقیقتند که بدن برزخی شبیه بدن دنیوی است. امام صادق(ع) میفرماید: (ارواح مؤمنان (در برزخ) در بدنهایی شبیه بدنهای دنیوی آنان است) بحارالانوار، ج 6، ص 268، روایت 119. و در جملهای دیگر میفرماید: (ارواح انسانها (در برزخ) به صورت جسدهای دنیویاند) همان، ص 269، روایت 121. امّا هر چند بدن برزخی بالاتر و کاملتر از بدن مادی است، در عین حال، از بدن قیامتی ناقصتر است. امام صادق(ع) فرمودند: (بدنهایی شبیه بدنهای دنیوی) یا (در صورت جسدهای دنیوی) که بیانگر شباهت، است نه یکسان بودن. شبیه آن است چون شکل، مقدار و اندازه دارد، و هر فرد مردهای، مرده دیگر را در این قالب مشاهده کرده، او را میشناسد؛ چنان که در خواب، آدمی صورت خود را به شکل دنیوی با دیگران در سرور یا رنج میبیند. اما عین شکل دنیوی خود نیست؛ چون میتواند بدون وسایل و ابزار مادی مثلاً مسافت طولانی را سیر کند و با ارادهای خود را در جای دیگر قرار دهد چنان که در خواب، آدمی بدون استفاده از ابزار مادی سیر و سفرها میکند. به همین جهت، در بسیاری از روایات خواب را نشان خوبی برای عالم برزخ و بدن برزخی دانستهاند. در این باب نگا: استاد محمد شجاعی، خواب و نشانهای آن، صص 62 - 58. پس بدن برزخی، نه مادی محض است مانند بدن دنیوی؛ نه غیر مادی محض است مانند بدن قیامتی؛ بلکه بدنی است که در قالب جسم طبیعی دنیوی نمیباشد؛ و در عین حال، برخی از آثار جسم طبیعی چون شکل و اندازه و مقدار را دارد.
- [سایر] زندگی برزخی چه تفاوتی با زندگی دنیوی دارد - بدن برزخی چیست و چه تفاوتی با بدن دنیوی دارد
- [سایر] بدن برزخی چگونه است؟
- [سایر] تمثل برزخی غیبت چیست؟
- [سایر] حیات برزخی گنهکاران چگونه خواهد بود؟
- [سایر] چشم برزخی و چشم بصیرت چیست؟
- [سایر] آیا در بهشت برزخی حورالعین وجود دارد؟
- [سایر] بهشت برزخی چه تفاوتی با بهشت قیامت دارد؟
- [سایر] میزان اختیارات انسان در حیات برزخی چقدر است؟
- [سایر] ارتباط با عالم برزخ و دید برزخی به چه معناست؟
- [سایر] آیا حیوانات علاوه بر حشر در قیامت، حیات برزخی هم دارند؟
- [آیت الله خوئی] جایز است بریدن عضوی از بدن مردة کافر و یا مشکوک الاسلام، به منظور پیوند زدن آن به بدن شخص مسلمان و پس از پیوند زدن چون جزء بدن مسلمان میشود، احکام بدن مسلمان بر او جاری است و همین طور جایز است عضوی از اعضاء بدن حیوان نجسالعین را به بدن شخص مسلمان پیوند زدن و چون پس از پیوند زدن جزء بدن مسلمان میگردد، احکام بدن مسلمان بر آن عضو جاری است و نماز خواندن با آن عضو نیز جایز است.
- [آیت الله وحید خراسانی] بریدن عضوی از بدن مرده کافری که تشریح ان جایز است و یا کسی که مسلمان یا ذمی بودن او مشکوک است به منظور پیوند زدن ان به بدن شخص مسلمان جایز است و پس از ان که جزء بدن مسلمان شد احکام بدن مسلمان بر ان جاری است و همچنین پیوند زدن عضوی از اعضای حیوان نجس العین به بدن شخص مسلمان جایز است و پس از ان که جزء بدن مسلمان گشت احکام بدن مسلمان بر ان عضو جاری است
- [آیت الله سیستانی] بریدن عضوی از بدن کافر مردهای که خونش محترم نیست و یا مشکوکالحال است، برای پیوند زدن به بدن مسلمان جایز است، و پس از آن احکام بدن مسلمان بر آن جاری میشود؛ زیرا جزئی از بدن او به شمار میرود. همچنین پیوند زدن عضوی از اعضای بدن حیوان نجسالعین مانند سگ به بدن مسلمان اشکالی ندارد، و احکام بدن مسلمان بر آن جاری میگردد، و به دلیل آنکه جزئی از بدن شخص زنده به شمار میرود و زندگی در آن جریان یافته است، احکام بدن مسلمان بر آن مترتب میشود.
- [آیت الله بهجت] در غسل ارتماسی باید تمام بدن پاک باشد، مگر اینکه در آنِ واحد هم بدن پاک شود و هم غسل انجام گیرد؛ و در غسل ترتیبی پاک بودن تمام بدن لازم نیست، و اگر تمام بدن نجس باشد و هر قسمتی را پیش از غسل دادن آن قسمت آب بکشد کافی است. ولی پاک بودن تمام بدن قبل از شروع در غسل مطلقاً، موافق احتیاط است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر بعد از غسل بفهمد جایی از بدن را نشسته ونداند کجای بدن است، باید دوباره غسل کند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر بعد از غسل بفهمد جایی از بدن را نشسته و نداند کجای بدن است، باید دوباره غسل کند.
- [آیت الله اردبیلی] بنابر احتیاط واجب باید جایی از بدن را که شک دارد از ظاهر بدن است یا از باطن آن، بشوید.
- [آیت الله علوی گرگانی] در غسل ارتماسی باید تمام بدن پاک باشد ولی در غسل ترتیبی پاک بودن تمام بدن لازم نیست و اگر تمام بدن نجس باشد و هر قسمتی را پیش از غسل دادن آن قسمت آب بکشد کافیاست.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر موی خود را به بدن میّت برساند یا بدن خود را به موی میّت یا موی خود را به موی میّت برساند، غسل واجب نمیشود در هر سه مورد در صورتی است که موی نازک چسبیده به بدن نباشد.
- [آیت الله مظاهری] در غسل ارتماسی باید تمام بدن پاک باشد ولی در غسل ترتیبی پاک بودن تمام بدن لازم نیست. و اگر تمام بدن نجس باشد و هر قسمتی را پیش از غسل دادن آن قسمت آب بکشد کافی است.