سنجش برای این است که انسانها به حرکت وادار بشوند تا متکامل بشوند . در این دنیا حجت الهی هم باید تمام بشود که کسی در قیامت نگوید که وضع من باید از دیگری بهتر بود . ما تا امتحان ندهیم و با سختی ها مبارزه نکنیم ساخته نمی شویم . در اینجا مسئله ی علم الهی مطرح نیست و خدا به همه چیز آگاه است . اینکه خدا دست شیطان را باز گذاشت برای این است که خدا امتحان را ایجاد بکند. ما باید در دو راهی قرار بگیریم . خدا به ما عقل داده است و پیامبرهم برای ما فرستاده است و از طرف دیگر باید دعوتی باشد که این دعوت از طرف ابلیس است . البته به جز شیطان انسانهای دیگر هم ما را فریب می دهند . در قرآن داریم که شیطان کسی است که ما را فریب بدهد . انسانی که دوستش را به کار بدی دعوت می کند . چرا خدا این اجازه را به انسان می دهد که او را دعوت به بدی بکند ؟ اگر این شخص او را مجبور می کرد این اشکال به خدا وارد بود . ولی از طرفی عقل هم ما را به خوبی ها دعوت می کند و پیامبران هم ما را به خوبی ها دعوت می کنند . پس باید دو تا دعوت باشد که ما یکی را انتخاب بکنیم و به کمال برسیم . پس مهلت دادن خدا به ابلیس برای این است که او انسان را به بدیها دعوت بکند . همان طور که خدا پیامبران را فرستاده تا انسان را به خوبی ها دعوت کنند . مسئله صرفا دعوت است . خدا در قرآن به شیطان می فرماید : ما به تو مهلت دادیم ولی تو بر بندگان من تسلط نداری که آنها را به چنگ آوری و با خود ببری . اینکه خدا به شیطان مهلت داد بحث جدی است . اگر خدا به شیطان مهلت داد ، ما را هم بدون تجهیزات و امکانات در این میدان مبارزه رها نکرد . در ضمن اگر خدا به شیطان مهلت داد باید وجود حریف باشد تا ما نشان بدهیم که توانا هستیم و می توانیم بر این حریف سیطره پیدا بکنیم . و او را از میدان بدر بریم و نشان بدهیم که واقعا شایسته خلافة اللهی هستیم و می توانیم که نشان بدهیم که ما شایسته بهشت خدا هستیم و در ظل رحمت خدا به حیات ابدی مان ادامه بدهیم . اگر افرادی که در کنکور شرکت می کنند تعدادشان هزار نفر باشد و اگر نه صد و نود نفر آنها در دانشگاه در رشته ی عالی قبول بشوند ، در اینجا فرد دیگر خیلی تلاش نمی کند. ولی وقتی وجود حریف ها زیاد باشند و انتخاب دشوار باشد ، شخص را وادار به کار می کند. این کار به خود شخص نشان می دهد که چقدر تواناست . برای خود شخص هم وجود توانمندی هایش آشکار نیست ولی وجود حریف است که این استعداد را برای شخص آشکار می کند. وجود حکمت شیطان هم همین است .
خدا از شر بودن شیطان آگاهی داشته است . پس چرا خدا این فرصت را به شیطان داده است تا شر را در دنیا زیاد بکند ؟
سنجش برای این است که انسانها به حرکت وادار بشوند تا متکامل بشوند . در این دنیا حجت الهی هم باید تمام بشود که کسی در قیامت نگوید که وضع من باید از دیگری بهتر بود . ما تا امتحان ندهیم و با سختی ها مبارزه نکنیم ساخته نمی شویم . در اینجا مسئله ی علم الهی مطرح نیست و خدا به همه چیز آگاه است . اینکه خدا دست شیطان را باز گذاشت برای این است که خدا امتحان را ایجاد بکند. ما باید در دو راهی قرار بگیریم . خدا به ما عقل داده است و پیامبرهم برای ما فرستاده است و از طرف دیگر باید دعوتی باشد که این دعوت از طرف ابلیس است . البته به جز شیطان انسانهای دیگر هم ما را فریب می دهند . در قرآن داریم که شیطان کسی است که ما را فریب بدهد . انسانی که دوستش را به کار بدی دعوت می کند . چرا خدا این اجازه را به انسان می دهد که او را دعوت به بدی بکند ؟ اگر این شخص او را مجبور می کرد این اشکال به خدا وارد بود . ولی از طرفی عقل هم ما را به خوبی ها دعوت می کند و پیامبران هم ما را به خوبی ها دعوت می کنند . پس باید دو تا دعوت باشد که ما یکی را انتخاب بکنیم و به کمال برسیم . پس مهلت دادن خدا به ابلیس برای این است که او انسان را به بدیها دعوت بکند . همان طور که خدا پیامبران را فرستاده تا انسان را به خوبی ها دعوت کنند . مسئله صرفا دعوت است .
خدا در قرآن به شیطان می فرماید : ما به تو مهلت دادیم ولی تو بر بندگان من تسلط نداری که آنها را به چنگ آوری و با خود ببری . اینکه خدا به شیطان مهلت داد بحث جدی است . اگر خدا به شیطان مهلت داد ، ما را هم بدون تجهیزات و امکانات در این میدان مبارزه رها نکرد . در ضمن اگر خدا به شیطان مهلت داد باید وجود حریف باشد تا ما نشان بدهیم که توانا هستیم و می توانیم بر این حریف سیطره پیدا بکنیم . و او را از میدان بدر بریم و نشان بدهیم که واقعا شایسته خلافة اللهی هستیم و می توانیم که نشان بدهیم که ما شایسته بهشت خدا هستیم و در ظل رحمت خدا به حیات ابدی مان ادامه بدهیم . اگر افرادی که در کنکور شرکت می کنند تعدادشان هزار نفر باشد و اگر نه صد و نود نفر آنها در دانشگاه در رشته ی عالی قبول بشوند ، در اینجا فرد دیگر خیلی تلاش نمی کند. ولی وقتی وجود حریف ها زیاد باشند و انتخاب دشوار باشد ، شخص را وادار به کار می کند. این کار به خود شخص نشان می دهد که چقدر تواناست . برای خود شخص هم وجود توانمندی هایش آشکار نیست ولی وجود حریف است که این استعداد را برای شخص آشکار می کند. وجود حکمت شیطان هم همین است .
- [سایر] چرا خدا موجود شر مطلقی مثل شیطان را آفرید و هدف از آفرینش او چه بود ؟
- [سایر] شیطان در ازلی و ابدی بودن خود را با خداوند شریک می سازد؛ چون از خداوند مهلت خواست تا قیامت به او فرصت دهد و خدا پذیرفت؟
- [سایر] شیطان در ازلی و ابدی بودن خود را با خداوند شریک می سازد؛ چون از خداوند مهلت خواست تا قیامت به او فرصت دهد و خدا پذیرفت؟
- [سایر] اگر شیطان تمرد نمی کرد عامل شر در جهان وجود نداشت ؟ آیا شیطان عامل تحریک نفس اماره است یا خودش شر بود ؟
- [سایر] آیا شیطان و فرشتگان میتوانند به افکار ما آگاهی داشته باشند؟ یا فقط خداوند به آن آگاه است؟
- [سایر] فرصت شیطان تا زمان معلوم است یا تا زمان قیامت ؟ استعاذه یعنی چه ؟
- [سایر] خیر و شر و ارتباط آن با خدا چیست؟
- [سایر] آیا عبادت شیطان در کلیسای شیطان، همانند عبادت خداوند در کلیسای مسیحی است؟
- [سایر] قدرت نفوذ شیطان بیشتر است یا خدا؟
- [سایر] چرا خدا شیطان را آفریده است؟
- [امام خمینی] اگر مالی را برای کسانی که به دنیا نیامدهاند وقف کند درست نیست ولی وقف برای اشخاصی که بعضی از آنها به دنیا آمدهاند صحیح و آنها که به دنیا نیامدهاند بعد از آمدن به دنیا با دیگران شریک میشوند.
- [آیت الله بهجت] اگر برای از بین بردن حق مسلمانی قسم بخورد حرام است، و اگر برای اینکه خودش یا مسلمان دیگری را از شر ظالمی، نجات دهد قسم دروغ بخورد اشکالی ندارد، بلکه گاهی واجب میشود.
- [آیت الله اردبیلی] بر اساس احکام اسلام، باید به آبادی دنیا و رفاه خانواده و جامعه، کمال توجّه را داشت و با دیدگاهی اُخروی و عادلانه و نیز با تدبیر و آگاهی از احکام معاملات، به تجارت و زراعت و کسب حسنات دنیا و رشد اقتصادی و وسعت در رزق و معاش رسید. در روایت آمده است که تجارت موجب توانگری و فزونی عقل وعزت است(1) و نیز آن کسی که به جهت بینیازی از مردم و تأمین خانواده و نیکی به همسایگان به طلب دنیا رود، در روز قیامت چهرهای چون ماه درخشنده خواهد داشت(2) و نیز در روایات، بازرگانان و کسبه به آموختن فقه و پرهیز از ربا و راستگویی و مدارا امر شدهاند (3).
- [آیت الله سیستانی] اگر مأموم موقعی برسد که امام مقداری از تکبیرها را گفته، بعد از آنکه امام به رکوع رفت، باید آنچه از تکبیرها و قنوتها را که با امام نگفته خودش بگوید و رکوع را درک کند، و اگر در هر قنوت یکبار (سبحان الله و الحمد لله) بگوید کافی است، و اگر فرصت نبود فقط تکبیرها را بگوید، و اگر به آن مقدار هم فرصت نبود کافی است متابعت کند و به رکوع برود.
- [آیت الله سبحانی] وقف بر معدوم صحیح نیست بنابراین اگر مالی را برای کسانی که به دنیا نیامده اند وقف کند درست نیست ولی وقف برای اولاد که بعضی از آنها به دنیا آمده اند صحیح و آنها که به دنیا نیامده اند بعد از آمدن به دنیا با دیگران شریک می شوند.
- [آیت الله سبحانی] وقف بر معدوم صحیح نیست بنابراین اگر مالی را برای کسانی که به دنیا نیامده اند وقف کند درست نیست ولی وقف برای اولاد که بعضی از آنها به دنیا آمده اند صحیح و آنها که به دنیا نیامده اند بعد از آمدن به دنیا با دیگران شریک می شوند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] وقف برای کسانی که هنوز به دنیا نیامده اند صحیح نمی باشد، ولی وقف برای اشخاصی که بعضی از آنها به دنیا آمده اند و بعضی هنوز به دنیا نیامده اند صحیح است (مانند وقف بر فرزندان موجود و نسلهای آینده) و آنها که بعداً به دنیا می آیند در آن وقف شریک خواهند شد.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر مالی را برای کسانی که به دنیا نیامده اند وقف کند درست نیست ولی وقفبرای اشخاص که بعضی از آنهابه دنیا آمده اند صحیح و آنها که به دنیا نیامده اند بعد از آمدن به دنیا با دیگران شریک می شوند
- [آیت الله مظاهری] اگر مالی را برای اشخاصی که بعضی از آنها به دنیا آمدهاند وقف کند وقف صحیح است و آنها که به دنیا نیامدهاند بعد از آمدن به دنیا با دیگران شریک میشوند و همچنین اگر مالی را فقط برای کسانی که به دنیا نیامدهاند وقف کند نیز صحیح است.
- [آیت الله بهجت] اگر غیر از آب یا ظرفی که استعمال آن حرام است، آب یا ظرف دیگری ندارد، مثلاً آب یا ظرفش غصبی است، باید به جای وضو و غسل تیمم کند. 7 نداشتن فرصت برای وضو یا غسل: