شیطان با یک سجده نکردن رانده نشد بلکه در قرآن می فرماید که او کافر شده بود . راهنمایی بفرمایید .
کان من الکافرین در اینجا به این معناست که قبلا هم کافر بوده است . بعضی ها معتقد هستند که کان به معنای صار است زیرا در مورد پسر نوح هم گفته شد که کان من المغرقین یعنی غرق شد نه اینکه از قبل غرق بود . بسیاری معتقد هستند که کان من الکافرین معنای خودش را دارد . یک دفعه نمی شود که فردی در مقابل گروهی بایستد . مثلا در یک خانواده که زن ومرد هستند یک دفعه نمی شود که زن در مقابل مرد غوغا بپا بکند و مقاومتی بکند و کار را به پلیس بکشاند . این طبق یک پروسه و جریان متداول و زمینه دار انجام شده است . این زخم ، زخم عمیقی است و زخم تازه نیست . در مقابل حکومت ها هم همین طور است . پس معلوم می شود که زمینه ی اعتراض از قبل فراهم بوده است وعقده ها انباشته شده است و سعی کرده که در یک جایی موج درست بکند. و یک مقاومت علنی را از خودش نشان بدهد . شیطان چنین موجودی بود ، او یک موجود ناراحتی بود . او موجود معترضی به درگاه حق بود . روایات نشان می دهند که عبادتهای ابلیس عبادتهای خالصانه نبود . ابلیس در کنگره ی عرش و آسمان بالا اسنادی را پیدا کرده بود که خداوند به خیلی ها که عبادت می کنند در دنیا به آنها عزت و مقام می دهد . مثل الان که خیلی ها می گویند که الان خانه ، ماشین ، استخر و .. داشته باشیم در آخرت را یک کاری می کنیم . این فکر فکر ابلیسانه است . ابلیس فکر کرده بود که با عبادت های روزانه اش و با لیاقتی که در درگاه حق نشان می دهد یک مقام عالی دنیوی را کسب می کند . ابلیس اعتقادی به مسئله ی قیامت نداشت . وقتی او به خدا اعتراض می کند که من برای تو عبادت های خالصانه کردم ، خدا می فرماید که تو چه موقع عبادت خالصانه کردی ؟ مسئله ی تعیین خلیفه در زمین یعنی تعیین امام و رهبر نقطه ی بسیار حساس برای شناسایی افرادی است که اعتراض علنی به دستگاه حق دارند . ما این داستان را در تعیین مسئله ی خلیفه بودن پیامبر یا علی می بینیم که خیلی ها اعتراض می کنند و در آنجا نشان می دهند که ایمان به خدا هم ندارند . ابلیس حرفش این بود که من شش هزار سال عبادت کرده ام و همه ی فرشته ها به من احترام می گذارند و حالا خدا یک فردی را که از خاک و گل آفریده است و چند روزی است که روح در آن دمیده است و می خواهد او را جانشین در کل عالم هستی بکند، به من می گوید که در برابر این موجود سجده بکن . من هرگز این کار را نمی کنم . در اینجا بود که ابلیس اعتراض خودش را بصورت علنی و بصورت شورش اعلام کرد و بعد در مقابل دستگاه حضرت حق ایستاد . البته آدم هم دچار خطا و ترک اولی شد ولی او بعدا معذرت خواهی کرد و از کارش دست کشید. ولی شیطان هیچ گاه از خطایی که کرد دست نکشید .
عنوان سوال:

شیطان با یک سجده نکردن رانده نشد بلکه در قرآن می فرماید که او کافر شده بود . راهنمایی بفرمایید .


پاسخ:

کان من الکافرین در اینجا به این معناست که قبلا هم کافر بوده است . بعضی ها معتقد هستند که کان به معنای صار است زیرا در مورد پسر نوح هم گفته شد که کان من المغرقین یعنی غرق شد نه اینکه از قبل غرق بود . بسیاری معتقد هستند که کان من الکافرین معنای خودش را دارد . یک دفعه نمی شود که فردی در مقابل گروهی بایستد . مثلا در یک خانواده که زن ومرد هستند یک دفعه نمی شود که زن در مقابل مرد غوغا بپا بکند و مقاومتی بکند و کار را به پلیس بکشاند . این طبق یک پروسه و جریان متداول و زمینه دار انجام شده است . این زخم ، زخم عمیقی است و زخم تازه نیست . در مقابل حکومت ها هم همین طور است . پس معلوم می شود که زمینه ی اعتراض از قبل فراهم بوده است وعقده ها انباشته شده است و سعی کرده که در یک جایی موج درست بکند. و یک مقاومت علنی را از خودش نشان بدهد . شیطان چنین موجودی بود ، او یک موجود ناراحتی بود . او موجود معترضی به درگاه حق بود . روایات نشان می دهند که عبادتهای ابلیس عبادتهای خالصانه نبود . ابلیس در کنگره ی عرش و آسمان بالا اسنادی را پیدا کرده بود که خداوند به خیلی ها که عبادت می کنند در دنیا به آنها عزت و مقام می دهد . مثل الان که خیلی ها می گویند که الان خانه ، ماشین ، استخر و .. داشته باشیم در آخرت را یک کاری می کنیم . این فکر فکر ابلیسانه است . ابلیس فکر کرده بود که با عبادت های روزانه اش و با لیاقتی که در درگاه حق نشان می دهد یک مقام عالی دنیوی را کسب می کند . ابلیس اعتقادی به مسئله ی قیامت نداشت . وقتی او به خدا اعتراض می کند که من برای تو عبادت های خالصانه کردم ، خدا می فرماید که تو چه موقع عبادت خالصانه کردی ؟ مسئله ی تعیین خلیفه در زمین یعنی تعیین امام و رهبر نقطه ی بسیار حساس برای شناسایی افرادی است که اعتراض علنی به دستگاه حق دارند . ما این داستان را در تعیین مسئله ی خلیفه بودن پیامبر یا علی می بینیم که خیلی ها اعتراض می کنند و در آنجا نشان می دهند که ایمان به خدا هم ندارند . ابلیس حرفش این بود که من شش هزار سال عبادت کرده ام و همه ی فرشته ها به من احترام می گذارند و حالا خدا یک فردی را که از خاک و گل آفریده است و چند روزی است که روح در آن دمیده است و می خواهد او را جانشین در کل عالم هستی بکند، به من می گوید که در برابر این موجود سجده بکن . من هرگز این کار را نمی کنم . در اینجا بود که ابلیس اعتراض خودش را بصورت علنی و بصورت شورش اعلام کرد و بعد در مقابل دستگاه حضرت حق ایستاد . البته آدم هم دچار خطا و ترک اولی شد ولی او بعدا معذرت خواهی کرد و از کارش دست کشید. ولی شیطان هیچ گاه از خطایی که کرد دست نکشید .





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین