مردمی که هم جاذبه دارند و هم دافعه، انسان های با مسلک هستند که در راه عقیده و مسلک خود فعالیت می کنند. گروه هایی را به سوی خود می کشند، در دل هایی به عنوان محبوب و مراد جای می گیرند و گروه هایی را هم از خود دفع می کنند هم دوست سازند و هم دشمن ساز، هم موافق پرور و هم مخالف پرور. این ها نیز چند گونه اند؛ زیرا گاهی جاذبه و دافعه هر دو قوی است و گاهی هر دو ضعیف و گاهی با تفاوت. افراد با شخصیت آن هایی هستند که جاذبه و دافعه شان هر دو قوی باشد. و این بستگی دارد [به] این که پایگاه های مثبت و پایگاههای منفی در روح آن ها چه اندازه نیرومند باشد. البته قوت نیز مراتب دارد، تا می رسد به جایی که دوستانِ مجذوب، جان را فدا می کنند و در راه او از خود می گذرند و دشمنان هم آن قدر سرسخت می شوند که جان خود را در این راه از کف می دهند و تا آن جا قوت می گیرند که حتی بعد از مرگ قرن ها جذب و دفعشان در روش ها کارگر واقع می شود و سطح وسیعی را اشغال می کند. این جذب و دفع های سه بعدی از مختصات اولیا است هم چنان که دعوت های سه بعدی مخصوص سلسله پیامبران است. از طرفی، باید دید چه عناصری را جذب و چه عناصری را دفع می کنند. مثلاً گاهی عنصر دانا را جذب و عنصر نادان را دفع [می کنند ]و گاهی بر عکس است. گاهی عناصر شریف و نجیب را جذب و افراد پلید و خبیث را دفع [می کنند ]و گاهی برعکس است. پس دوستان و دشمنان، مجذوبان و مطرودان هر کسی دلیل قاطعی بر ماهیت اوست. صرف جاذبه و دافعه داشتن و حتی قوی بودن جاذبه و دافعه برای این که شخصیت شخص قابل ستایش باشد کافی نیست، بلکه دلیل اصل شخصیت است و شخصیت هیچ کس دلیل خوبی او نیست. تمام رهبران و لیدرهای جهان حتی جنایت کاران حرفه ای از قبیل چنگیز و حجّاج و معاویه، افرادی بوده اند که هم جاذبه داشته اند و هم دافعه. تا در روح کسی نقاط مثبت نباشد هیچ گاه نمی تواند هزاران نفر سپاهی را مطیع خویش سازد و مقهور اراده خود گرداند. تا کسی قدرت رهبری نداشته باشد، نمی تواند مردمی را این چنین به دور خویش گرد آورد. نادرشاه یکی از این افراد است. چقدر سرها بریده و چقدر چشم ها را از حدقه ها بیرون آورده است، ولی شخصیتش فوق العاده نیرومند است. از ایرانِ شکست خورده و غارت زده اواخر عهد صفوی، لشکری گران به وجود آورد و هم چون مغناطیس که براده های آهن را جذب می کند، مردان جنگی را به گرد خویش جمع کرد که نه تنها ایران را از بیگانگان نجات بخشید، بلکه تا اقصی نقاط هندوستان براند و سرزمین های جدیدی را زیر سلطه حکومت ایرانی درآورد. بنابراین، هر شخصیتی هم سنخ خود را جذب می کند و غیر هم سنخ را از خود دور می سازد. شخصیت با عدالت و شرف، عناصر خیرخواه و عدالت جو را به سوی خویش جذب و هواپرست ها و پول پرست ها و منافق ها را از خویش طرد می کند. شخصیت جنایت، جانیان را به دور خویش جمع و نیکان را از خود دفع می کند. هم چنان که اشاره کردیم تفاوت دیگر، در مقدار نیروی جذب است. هم چنان که درباره جاذبه نیوتن می گویند به تناسب جرم جسم و کم تر بودن فاصله، میزان کشش و جذب بیشتر می شود، در انسان ها، قدرت جاذبه و فشار وارد از ناحیه شخص صاحب جاذبه متفاوت است. منبع: جاذبه و دافعه علی علیه السلام ، علامه شهید مطهری(ره)، صص 28 31 .
انسان هایی که دارای جاذبه و دافعه هستند چگونه شخصیتی دارند؟
مردمی که هم جاذبه دارند و هم دافعه، انسان های با مسلک هستند که در راه عقیده و مسلک خود فعالیت می کنند. گروه هایی را به سوی خود می کشند، در دل هایی به عنوان محبوب و مراد جای می گیرند و گروه هایی را هم از خود دفع می کنند هم دوست سازند و هم دشمن ساز، هم موافق پرور و هم مخالف پرور. این ها نیز چند گونه اند؛ زیرا گاهی جاذبه و دافعه هر دو قوی است و گاهی هر دو ضعیف و گاهی با تفاوت. افراد با شخصیت آن هایی هستند که جاذبه و دافعه شان هر دو قوی باشد. و این بستگی دارد [به] این که پایگاه های مثبت و پایگاههای منفی در روح آن ها چه اندازه نیرومند باشد. البته قوت نیز مراتب دارد، تا می رسد به جایی که دوستانِ مجذوب، جان را فدا می کنند و در راه او از خود می گذرند و دشمنان هم آن قدر سرسخت می شوند که جان خود را در این راه از کف می دهند و تا آن جا قوت می گیرند که حتی بعد از مرگ قرن ها جذب و دفعشان در روش ها کارگر واقع می شود و سطح وسیعی را اشغال می کند. این جذب و دفع های سه بعدی از مختصات اولیا است هم چنان که دعوت های سه بعدی مخصوص سلسله پیامبران است.
از طرفی، باید دید چه عناصری را جذب و چه عناصری را دفع می کنند. مثلاً گاهی عنصر دانا را جذب و عنصر نادان را دفع [می کنند ]و گاهی بر عکس است. گاهی عناصر شریف و نجیب را جذب و افراد پلید و خبیث را دفع [می کنند ]و گاهی برعکس است. پس دوستان و دشمنان، مجذوبان و مطرودان هر کسی دلیل قاطعی بر ماهیت اوست. صرف جاذبه و دافعه داشتن و حتی قوی بودن جاذبه و دافعه برای این که شخصیت شخص قابل ستایش باشد کافی نیست، بلکه دلیل اصل شخصیت است و شخصیت هیچ کس دلیل خوبی او نیست. تمام رهبران و لیدرهای جهان حتی جنایت کاران حرفه ای از قبیل چنگیز و حجّاج و معاویه، افرادی بوده اند که هم جاذبه داشته اند و هم دافعه. تا در روح کسی نقاط مثبت نباشد هیچ گاه نمی تواند هزاران نفر سپاهی را مطیع خویش سازد و مقهور اراده خود گرداند. تا کسی قدرت رهبری نداشته باشد، نمی تواند مردمی را این چنین به دور خویش گرد آورد. نادرشاه یکی از این افراد است. چقدر سرها بریده و چقدر چشم ها را از حدقه ها بیرون آورده است، ولی شخصیتش فوق العاده نیرومند است. از ایرانِ شکست خورده و غارت زده اواخر عهد صفوی، لشکری گران به وجود آورد و هم چون مغناطیس که براده های آهن را جذب می کند، مردان جنگی را به گرد خویش جمع کرد که نه تنها ایران را از بیگانگان نجات بخشید، بلکه تا اقصی نقاط هندوستان براند و سرزمین های جدیدی را زیر سلطه حکومت ایرانی درآورد.
بنابراین، هر شخصیتی هم سنخ خود را جذب می کند و غیر هم سنخ را از خود دور می سازد. شخصیت با عدالت و شرف، عناصر خیرخواه و عدالت جو را به سوی خویش جذب و هواپرست ها و پول پرست ها و منافق ها را از خویش طرد می کند. شخصیت جنایت، جانیان را به دور خویش جمع و نیکان را از خود دفع می کند. هم چنان که اشاره کردیم تفاوت دیگر، در مقدار نیروی جذب است. هم چنان که درباره جاذبه نیوتن می گویند به تناسب جرم جسم و کم تر بودن فاصله، میزان کشش و جذب بیشتر می شود، در انسان ها، قدرت جاذبه و فشار وارد از ناحیه شخص صاحب جاذبه متفاوت است.
منبع: جاذبه و دافعه علی علیه السلام ، علامه شهید مطهری(ره)، صص 28 31 .
- [سایر] انسان هایی که دارای جاذبه و دافعه هستند چگونه شخصیتی دارند؟
- [سایر] افراد دارای جاذبه و دافعه چه ویژگی های شخصیتی دارند؟
- [سایر] افرادی که جاذبه دارند، ولی دافعه نداشته باشند، چگونه شخصیتی خواهند بود؟
- [سایر] درباره شخصیت حضرت علی علیه السلام از نظر دو عنصر جاذبه و دافعه توضیح دهید؟
- [سایر] قانون جاذبه و دافعه در نظام آفرینش تا چه اندازه گسترده است؟
- [سایر] در مورد افرادی که تنها دارای دافعه اند، چگونه باید سخن گفت؟
- [سایر] از نظر شخصیتی انسان کم صبری هستم چگونه می توانم بر این حالت غلبه کنم؟
- [سایر] از نگاه روایات؛ لقمان حکیم دارای چه شخصیتی است؟ آیا او یک برده بوده و به جایی رسید که سمت استادی نسبت به برخی پیامبران پیدا کرد؟
- [سایر] دیدگاه قرآن درباره نظر جاذبه عمومی چیست؟
- [سایر] جاذبه دعوت پیامبران از چه ابعادی برخوردار است؟
- [آیت الله اردبیلی] (نذر) آن است که انسان ملتزم شود کار خیری را برای خدا بجا آورد یا کاری را که انجام ندادن آن بهتر است، برای خدا ترک نماید و بنابر این متعلّق نذر باید دارای (رجحان) باشد، یعنی فعل یا ترک فعلی که نذر شده، شرعا دارای مزیّت باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] ممکن است کسی در دو محل زندگی کند، مثلاً شش ماه در شهری و شش ماه دیگر در شهر دیگر، هردو وطن او محسوب می شود و حتی ممکن است انسان دارای سه وطن باشد.
- [آیت الله بهجت] اگر از بدن زنده یا مردهای که غسلش ندادهاند، قسمتی که دارای استخوان است جدا شود و پیش از آنکه قسمت جدا شده را غسل دهند، انسان آن را مس نماید، باید غسل مس میت کند.
- [آیت الله اردبیلی] اگر از بدن انسان زنده و یا مرده قسمتی که دارای استخوان است جدا شود و پیش از آن که قسمت جدا شده را غسل دهند انسان آن را مس نماید، باید غسل مسّ میّت کند، ولی اگر قسمتی که جدا شده استخوان نداشته باشد، چنانچه از بدن انسان زنده جدا شده باشد، برای مسّ آن غسل واجب نیست، ولی اگر از بدن مردهای که او را غسل ندادهاند جدا شده باشد، بنابر احتیاط واجب مسّ آن موجب غسل میشود.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر از بدن مرده ای که غسلش نداده اند قسمتی که دارای استخوان است جدا شود و پیش از ان که قسمت جدا شده را غسل دهند انسان ان را مس نماید بنابر احتیاط باید غسل مس میت کند ولی اگر قسمتی که جدا شده استخوان نداشته باشد برای مس ان غسل واجب نیست و اما اگر از بدن زنده جدا شود هر چند دارای استخوان باشد مس ان غسل ندارد
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر از بدن مرده ای که غسلش نداده اند قسمتی که دارای استخوان است جدا شود و پیش از ان که قسمت جدا شده را غسل دهند انسان ان را مس نماید بنابر احتیاط باید غسل مس میت کند ولی اگر قسمتی که جدا شده استخوان نداشته باشد برای مس ان غسل واجب نیست و اما اگر از بدن زنده جدا شود هر چند دارای استخوان باشد مس ان غسل ندارد
- [آیت الله اردبیلی] زنی که عادت وقتیّه دارد، اگر بیشتر از ده روز خون ببیند، چنانچه مقداری از خون دارای صفات حیض بوده و بقیه دارای صفات حیض نباشد، باید خونی را که دارای صفات حیض است، حیض و بقیه را استحاضه قرار دهد، به شرط آن که اولاً: خونی که دارای صفات حیض است، کمتر از سه روز و بیشتر از ده روز نباشد و ثانیا: خون دیگری با آن تعارض نکند؛ یعنی قبل از گذشتن ده روز از پایان خون اول که دارای صفات حیض است، خون دیگری نبیند که دارای صفات حیض بوده و مجموع آن و خون اول و روزهایی که در بین آنها واقع شده، بیشتر از ده روز باشد.
- [آیت الله بروجردی] اگر چند سگ را بفرستد و با هم حیوانی را شکار کنند، چنانچه همهی آنها دارای شرطهایی که در (مسأله 2618) گفته شده بودهاند، شکار حلال است و اگر یکی از آنها دارای آن شرطها نبوده، شکار حرام است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه چند سگ را برای شکار حیوانی بفرستند چنانچه همه آنها دارای شرایط فوق باشد شکار حلال است و اگر بعضی از آنها دارای این شرایط نیست شکار حرام است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر چند سگ را بفرستند و با هم حیوانی را شکار کنند، چنانچه همه آنها دارای شرطهایی که ذکر شد بودهاند شکار حلال است و اگر یکی از آنها دارای آن شرطها نبوده شکار حرام است.