قرآن کریم هم انبیا را مأمور به برپاکردن قسط و عدل میداند:"قُل اَمَرَ رَبّی بِالقِسطِ واَقیموا وُجوهَکُم عِندَ کُلِّ مَسجِدٍ وادعوهُ مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ کَما بَدَاَکُم تَعودون;(اعراف، 29) بگو پروردگارم به قسط امر کرده است." ; "... و بگو: به هر کتابی که خدا نازل کرده ایمان آوردهام و مأمورم در میان شما عدالت کنم." (شوری،15); "... و اگر داوری میکنی، پس به عدالت در میانشان حکم کن که خداوند دادگران را دوست میدارد." (مائده،42) و هم قیام به قسط و عدل را از همة مؤمنان خواسته است: "ای کسانی که ایمان آوردهاید، همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت گواهی دهید! دشمنی با جمعیتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند، عدالت کنید که به پرهیزگاری نزدیکتر است، و از معصیت خدا بپرهیزید که از آنچه انجام میدهید، با خبر است." (مائده،8);"خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانش بدهید، و هنگامی که میان مردم داوری میکنید، به عدالت داوری کنید! خداوند اندرزهای خوبی به شما میدهد، خداوند شنوا و بیناست"(نسأ،58) و از دیگر سو، قیامِ مردم به قسط و عدل را هدف تمام رسالتها میشمارد:"لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنَتِ واَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتَبَ والمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ واَنزَلنَا الحَدیدَ فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ ومَنَفِعُ لِلنّاسِ ولِیَعلَمَ اللّهُ مَن یَنصُرُهُ ورُسُلَهُ بِالغَیبِ اِنَّ اللّهَ قَویُّ عَزیز...;(حدید،25) ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب]آسمانی[و میزان ]شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه [ نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند;..." خداوند انبیا را فرستاد و آنها را با بینات و کتاب و میزان همراه کرد و این سه، امکانات رسولان خدا در فراهم کردن زمینه انتخاب صحیح برای انسانها و قیام آنها به قسط و عدل میباشد. بینات آیاتی هستند که درک و فهم آنها برای بیسوادها هم ساده بود: هُوَالَّذی بَعَثَ فِی الاُمّیّینَ رَسولاًمِنهُم یَتلوا عَلَیهِم ءایَتِهِ ویُزَکّیهِم ویُعَلِّمُهُمُ الکِتَبَ والحِکمَةَ واِن کانوا مِن قَبلُ لَفی ضَلَلٍ مُبین;(جمعه،2) او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند، و آنها را تزکیه ]پاک[ میکند، و به آنها کتاب و حکمت میآموزد... ." کتاب، همان کتب آسمانی تورات و انجیل و زبور و قرآن است و یا غیر از آن، که دستورها و تکالیفی را در برمیگرفته است، زیرا تمام انبیا کتاب آسمانی نداشتند; مانند: "کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ"(بقره،183) یا "کُتِبَ عَلَیکُمُ القِتالُ"(بقره،216) "رَسولٌ مِنَ اللّهِ یَتلوا صُحُفًا مُطَهَّرَه # فیها کُتُبٌ قَیِّمَه" (بینه،23) و میزان، وسیلة سنجش تکالیف و یا حق از باطل است. انسان آزاد و مختار، بعد از آشنایی با این سه (بینات و کتاب و میزان)، در فضایی که راه رشد از گمراهی روشن شده، میتواند بدون اکراه، به انتخاب صحیح روی آورد: "لا اِکراهَ فِی الدِّینِ قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیِّ"(بقره،256) در دین اکراهی نیست،]زیرا[ راه درست از راه انحرافی، روشن شده است... ." هم چنین میتواند خود روی پای خویش بایستد و به قسط و عدل قیام کند، و همراه و همپای رسولان خدا باشد. قیام مردم به قسط و عدل، تنها هدف از ارسال رسولان الهی نیست، و قرآن، اهداف دیگری را در این باره مطرح میفرماید; مانند: تلاوت آیات وتزکیه و تعلیم کتاب و حکمت که در آیه 2 سوره جمعه بیان آن گذشت، یا امر به معروف و نهی از منکر، بیان حلال و حرام الهی، رهایی انسانها از قید بندگی غیر خدا، که در آیه 157 سورة اعراف به این اهداف اشاره شده است:"...[همان پیامبری که] آنان را به کار پسندیده فرمان میدهد، و از کار ناپسند باز میدارد، و برای آنان چیزهای پاکیزه را حلال و چیزهای ناپاک را بر ایشان حرام میگرداند. و از [دوش] آنان قید و بندهایی را که بر ایشان بوده است، برمیدارد...". www.morsalat.com
علت اصلی فرستادن فرستادگان خدا برای جامعه بشری چه بوده است و هدف از نازل کردن کتابهای آسمانی چه بوده است؟
قرآن کریم هم انبیا را مأمور به برپاکردن قسط و عدل میداند:"قُل اَمَرَ رَبّی بِالقِسطِ واَقیموا وُجوهَکُم عِندَ کُلِّ مَسجِدٍ وادعوهُ مُخلِصینَ لَهُ الدّینَ کَما بَدَاَکُم تَعودون;(اعراف، 29) بگو پروردگارم به قسط امر کرده است." ; "... و بگو: به هر کتابی که خدا نازل کرده ایمان آوردهام و مأمورم در میان شما عدالت کنم." (شوری،15); "... و اگر داوری میکنی، پس به عدالت در میانشان حکم کن که خداوند دادگران را دوست میدارد." (مائده،42) و هم قیام به قسط و عدل را از همة مؤمنان خواسته است: "ای کسانی که ایمان آوردهاید، همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت گواهی دهید! دشمنی با جمعیتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند، عدالت کنید که به پرهیزگاری نزدیکتر است، و از معصیت خدا بپرهیزید که از آنچه انجام میدهید، با خبر است." (مائده،8);"خداوند به شما فرمان میدهد که امانتها را به صاحبانش بدهید، و هنگامی که میان مردم داوری میکنید، به عدالت داوری کنید! خداوند اندرزهای خوبی به شما میدهد، خداوند شنوا و بیناست"(نسأ،58) و از دیگر سو، قیامِ مردم به قسط و عدل را هدف تمام رسالتها میشمارد:"لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنَتِ واَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتَبَ والمیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ واَنزَلنَا الحَدیدَ فیهِ بَأسٌ شَدیدٌ ومَنَفِعُ لِلنّاسِ ولِیَعلَمَ اللّهُ مَن یَنصُرُهُ ورُسُلَهُ بِالغَیبِ اِنَّ اللّهَ قَویُّ عَزیز...;(حدید،25) ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب]آسمانی[و میزان ]شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه [ نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند;..." خداوند انبیا را فرستاد و آنها را با بینات و کتاب و میزان همراه کرد و این سه، امکانات رسولان خدا در فراهم کردن زمینه انتخاب صحیح برای انسانها و قیام آنها به قسط و عدل میباشد. بینات آیاتی هستند که درک و فهم آنها برای بیسوادها هم ساده بود: هُوَالَّذی بَعَثَ فِی الاُمّیّینَ رَسولاًمِنهُم یَتلوا عَلَیهِم ءایَتِهِ ویُزَکّیهِم ویُعَلِّمُهُمُ الکِتَبَ والحِکمَةَ واِن کانوا مِن قَبلُ لَفی ضَلَلٍ مُبین;(جمعه،2) او کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها میخواند، و آنها را تزکیه ]پاک[ میکند، و به آنها کتاب و حکمت میآموزد... ." کتاب، همان کتب آسمانی تورات و انجیل و زبور و قرآن است و یا غیر از آن، که دستورها و تکالیفی را در برمیگرفته است، زیرا تمام انبیا کتاب آسمانی نداشتند; مانند: "کُتِبَ عَلَیکُمُ الصّیامُ"(بقره،183) یا "کُتِبَ عَلَیکُمُ القِتالُ"(بقره،216) "رَسولٌ مِنَ اللّهِ یَتلوا صُحُفًا مُطَهَّرَه # فیها کُتُبٌ قَیِّمَه" (بینه،23) و میزان، وسیلة سنجش تکالیف و یا حق از باطل است. انسان آزاد و مختار، بعد از آشنایی با این سه (بینات و کتاب و میزان)، در فضایی که راه رشد از گمراهی روشن شده، میتواند بدون اکراه، به انتخاب صحیح روی آورد: "لا اِکراهَ فِی الدِّینِ قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیِّ"(بقره،256) در دین اکراهی نیست،]زیرا[ راه درست از راه انحرافی، روشن شده است... ." هم چنین میتواند خود روی پای خویش بایستد و به قسط و عدل قیام کند، و همراه و همپای رسولان خدا باشد.
قیام مردم به قسط و عدل، تنها هدف از ارسال رسولان الهی نیست، و قرآن، اهداف دیگری را در این باره مطرح میفرماید; مانند: تلاوت آیات وتزکیه و تعلیم کتاب و حکمت که در آیه 2 سوره جمعه بیان آن گذشت، یا امر به معروف و نهی از منکر، بیان حلال و حرام الهی، رهایی انسانها از قید بندگی غیر خدا، که در آیه 157 سورة اعراف به این اهداف اشاره شده است:"...[همان پیامبری که] آنان را به کار پسندیده فرمان میدهد، و از کار ناپسند باز میدارد، و برای آنان چیزهای پاکیزه را حلال و چیزهای ناپاک را بر ایشان حرام میگرداند. و از [دوش] آنان قید و بندهایی را که بر ایشان بوده است، برمیدارد...".
www.morsalat.com
- [سایر] چرا کتابهای آسمانی به جز قرآن تحریف شدهاند؟ مگر همه آنها از سوی خداوند نازل نشدهاند؟
- [سایر] چرا خداوند دستور ساخت کعبه را داد و هدف اصلی آن چه بود ؟
- [سایر] چرا خداوند دستور ساخت کعبه را داد و هدف اصلی آن چه بود ؟
- [سایر] برکات رسالت پیامبراکرم(ص) در جامعه بشری چیست؟
- [سایر] نام کتاب آسمانی حضرت نوح را صحف می گویند آیا در کتابهای شیعه به این نام تصریح شده است؟
- [سایر] در قرآن مجید هدف اصلی از خلقت انسان «بندگی خدا» ذکر شده است، آیا بندگی همان قرب به خداست؟
- [سایر] هدف اصلی از ایجاد جنبش نرم افزاری چیست ؟
- [سایر] جامعه پیشرفته و وارسته به چه جامعه ای می گویند؟ (حداقل شاخصه های اصلی و کلی)
- [سایر] برخی معتقدند که حکومت پیامبر(ص) مسألهای بشری است و ربطی به خدا و دین ندارد. بنابراین اگر آن حضرت در زمان خویش اقدام به تشکیل حکومت نمود، بنابر نیاز جامعه بود، نه تکلیفی الهی و دینی؟!
- [سایر] چرا انسان برای رسیدن به هدف اصلی آفرینش، نیاز به هدایت انبیا دارد؟
- [آیت الله اردبیلی] زکات از واجبات بزرگ الهی است که در قرآن و روایات در کنار نماز و اعتقاد به آخرت قرار گرفته است و هدف از آن تأمین اجتماعی، تعدیل ثروت، تأمین زندگی فقرا، ایجاد تسهیلات و منافع عمومی و دینی و جذب غیر مسلمانان به اسلام است و یقینا اگر ثروتمندان زکات اموال خویش را بپردازند، فقر از جامعه اسلامی رخت برمیبندد. امام صادق علیهالسلام میفرماید: (همانا خداوند عزّوجلّ در اموال ثروتمندان برای فقرا به اندازه کفایت آنان واجب فرموده است و اگر میدانست آن مقدار کفایت نمیکند، هر آینه بر آن میافزود. آنچه بر سر فقرا آمده است به سبب کاستی الهی نیست، بلکه به علّت منع حقوق آنان از سوی کسانی است که حقوق فقرا را ادا نمیکنند و به درستی اگر مردم حقوق مستمندان را ادا میکردند، آنان در رفاه زندگی میکردند.)(1) با برچیده شدن فقر از جامعه، امنیت اجتماعی نیز حاکم میگردد؛ علی علیهالسلام میفرماید: (اموال خویش را با زکات پاسداری کنید.)(2) پرداختن زکات موجب رهایی از عذاب الهی(3) و حافظ جان و مال است و خداوند عزّوجلّ میفرماید: (هر آنچه را در راه خداوند انفاق میکنید خداوند به شما باز میگرداند و او بهترین روزی دهندگان است.)(4) نماز با پرداختن زکات است که به ثمر مینشیند چنانکه در روایت آمده است: (آن کسی که نماز به پایدارد و زکات نپردازد =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب ما تجب فیه الزکاة)،ح2،ج9،ص10. 2 نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت 146. 3 (آنان را که طلا و نقره گنجینه میکنند و آن را در راه خداوند انفاق نمیکنند، به عذاب دردناک بشارت ده.)، توبه(9):34. 4 سبأ(34):39. گویا نماز نخوانده است.)(1)
- [آیت الله اردبیلی] اگر سگ شکاری، حیوانِ وحشی حلال گوشتی را شکار کند، با شش شرط گوشت آن پاک و حلال است: اوّل:سگ به گونهای تربیت شده باشد که هر وقت آن را برای گرفتن شکار بفرستند برود و هر وقت از رفتن جلوگیری کنند بایستد، ولی اگر در وقت نزدیک شدن به شکار با جلوگیری نایستد، مانعی ندارد و احتیاط واجب آن است که اگر عادت داشته باشد که پیش از رسیدن صاحب خود شکار را بخورد، از شکار آن اجتناب کنند، ولی اگر اتّفاقا شکار را بخورد، اشکال ندارد. دوم:صاحبش آن را بفرستد و اگر سرِ خود دنبال شکار رود و حیوانی را شکار کند، خوردن آن حیوان حرام است، بلکه اگر سرِ خود دنبال شکار رود و بعد صاحب آن بانگ بزند که زودتر آن را به شکار برساند اگرچه به واسطه صدای صاحب آن شتاب کند بنابر احتیاط واجب، باید از خوردن آن شکار خودداری نمایند. سوم:کسی که سگ را میفرستد باید مسلمان باشد یا بچّه مسلمان که خوب و بد را بفهمد و اگر کافر یا کسی که اظهار دشمنی با اهل بیت پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میکند سگ را بفرستد، شکار آن سگ حرام است. چهارم:وقت فرستادن سگ نام خدا را ببرد و اگر عمدا نام خدا را نبرد، آن شکار حرام است، ولی اگر از روی فراموشی باشد، اشکال ندارد و اگر وقت فرستادن سگ نام خدا را عمدا نبرد و پیش از آن که سگ به شکار برسد نام خدا را ببرد، بنابر احتیاط واجب باید از آن شکار اجتناب نماید. پنجم:شکار به واسطه زخمی که از دندان سگ پیدا کرده بمیرد، پس اگر سگ شکار را خفه کند یا شکار از دویدن یا ترس بمیرد، حلال نیست. ششم:کسی که سگ را فرستاده، وقتی برسد که حیوان مرده باشد یا اگر زنده باشد، به اندازه سر بریدن آن وقت نباشد و چنانچه وقتی برسد که به اندازه سر بریدن وقت باشد مثلاً حیوان چشم یا دم خود را حرکت دهد یا پای خود را به زمین بزند چنانچه سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حلال نیست.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر سگ شکاری حیوان وحشی حلال گوشتی را شکار کند، پاک بودن و حلال بودن آن حیوان شش شرط دارد: اوّل - سگ به طوری تربیت شده باشد که هروقت آن را برای گرفتن شکار بفرستند برود و هروقت از رفتن جلوگیری کنند بایستد و نیز باید عادتش این باشد که تا صاحبش نرسد از شکار نخورد، ولی اگر اتّفاقاً شکار را بخورد، اشکال ندارد; دوم - صاحبش آن را بفرستد و اگر پیش خود دنبال شکار رود وحیوانی را شکار کند، خوردن آن حیوان حرام است، و اگر پیش خود دنبال شکار رود و بعداً صاحبش بانک بزند که زودتر آن را بشکار برساند، و به واسطه صدای صاحبش شتاب کند، خوردن آن اشکال دارد; سوم - کسی که سگ را میفرستد باید مسلمان باشد یا بچه مسلمان باشد که خوب وبد را بفهمد و اگر کافر یا کسی که اظهار دشمنی با اهل بیت پیغمبر میکند سگ را بفرستد، شکار آن سگ حرام است; چهارم - وقت فرستادن سگ، نام خدا را ببرد و اگر عمداً نام خدا نبرد، آن شکار حرام است ولی اگر فراموش کند اشکال ندارد; و احتیاط آنست که اکتفأ نکند به بردن نام خدا بعد از فرستادن و قبل از رسیدن به صید. پنجم - شکار به واسطه زخمی که از دندان سگ پیدا کرده بمیرد پس اگر سگ شکار را خفه کند، یا شکار از دویدن یا ترس بمیرد، حلال نیست; ششم - کسی که سگ را فرستاده، وقتی برسد که حیوان مرده باشد، یا اگر زنده است به اندازه سر بریدن آن وقت نباشد و چنانچه وقتی برسد که به اندازه سر بریدن وقت باشد مثلاً حیوان چشم یا دم خود را حرکت دهد، یا پای خود را به زمین بزند، چنانچه سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حلال نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه با سگ شکاری، حیوان وحشی حلال گوشتی را شکار کند، این حیوان با پنج شرط حلال می شود: 1 سگ طوری تربیت شده باشد که هر وقت آن را برای گرفتن شکار بفرستند برود و هر وقت از رفتن جلوگیری کنند بایستد، بلکه همین اندازه که سگ را برای شکار تربیت کرده اند کافی است، ولو این که وقتی چشمش به شکار افتاد خودش حرکت کند و به سوی شکار برود، ولی احتیاط واجب آن است که اگر عادت دارد پیش از رسیدن صاحبش شکار را می خورد از شکار او اجتناب شود، اما اگر گاهی شکار را بخورد، یا فقط خون او را بخورد، اشکال ندارد. 2 کسی که سگ را می فرستد بنابر احتیاط واجب باید مسلمان یا بچه مسلمانی که خوب و بد را می فهمد باشد، کسی که نسبت به اهل بیت پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) اظهار دشمنی کند مسلمان نیست و شکار او اشکال دارد. 3 هنگام فرستادن یا حرکت کردن سگ باید نام خدا را ببرد، ولی اگر از روی فراموشی آن را ترک کند اشکال ندارد و لازم نیست پیش از فرستادن سگ نام خدا را ببرد، بلکه اگر پیش از آن که سگ به شکار برسد نام خدا را ببرد حلال است. 4 شکار به واسطه زخمی که از دندان سگ پیدا کرده بمیرد، بنابراین اگر سگ، شکار خود را خفه کند یا از زیادی دویدن یا ترس بمیرد حلال نیست. 5 کسی که سگ را فرستاده وقتی برسد که شکار جان داده باشد، یا اگر زنده است به اندازه سر بریدن وقت نباشد، اما اگر زمانی برسد که به اندازه سربریدن وقت دارد مثلاً چشم خود را حرکت می دهد یا پای بر زمین می زند، باید سر حیوان را مطابق دستور شرع ببرد وگرنه حرام است.
- [آیت الله بهجت] اگر سگ شکاری، حیوان وحشی حلالگوشتی را شکار کند، پاک و حلال بودن حیوان شش شرط دارد: 1 سگ بهطوری تربیت شده باشد که هر وقت آن را برای گرفتن شکار بفرستند برود و هر وقت از رفتن جلوگیری کنند بایستد، ولی اگر در وقت نزدیک شدن به شکار با جلوگیری نایستد مانع ندارد؛ و تربیت شدن سگ به این است که غالباً موقع کشتن شکار آن را نخورد، ولی اگر اتفاقاً شکار را بخورد، اشکال ندارد. 2 صاحبش آن را بفرستد، و اگر از پیش خود دنبال شکار رود و حیوانی را شکار کند خوردن آن حیوان حرام است، بلکه اگر از پیش خود دنبال شکار رود و بعداً صاحبش بانگ بزند که زودتر خود را به شکار برساند، اگرچه بهواسطه صدای صاحبش شتاب کند، بنابر اظهر باید از خوردن آن شکار، خودداری نمایند. 3 کسی که سگ را میفرستد باید مسلمان باشد یا بچه مسلمان باشد که خوب و بد را میفهمد، و اگر کافر یا کسی که اظهار دشمنی با اهلبیت پیغمبر صلیاللهعلیهوآله میکند سگ را بفرستد، شکار آن سگ، حرام است. 4 وقت فرستادن سگ، نام خدا را ببرد، و اگر عمداً نام خدا را نبرد، آن شکار حرام است، ولی اگر از روی فراموشی باشد، در صورتی که معتقد به وجوب بردن نام خدا در این هنگام بود و یا اگر معتقد نبوده عادت به بردن نام خدا داشت، اشکال ندارد، و اگر وقت فرستادن، نام خدا را عمداً نبرد و پیش از آنکه سگ به شکار برسد نام خدا را ببرد بنابر احتیاط، باید از آن شکار اجتناب نمایند، اگرچه بنابراظهر مانعی ندارد. 5 شکار بهوسیله زخمی که از دندان سگ پیدا کرده بمیرد، پس اگر سگ شکار را خفه کند، یا شکار به دلیل دویدن یا ترس بمیرد، حلال نیست. 6 کسی که سگ را فرستاده، وقتی برسد که حیوان مرده باشد، یا اگر زنده است به اندازه سر بریدن آن وقت نباشد، و چنانچه وقتی برسد که به اندازه سر بریدن وقت باشد، مثلاً حیوان چشم یا دُم خود را حرکت دهد، یا پای خود را به زمین بزند، چنانچه سر حیوان را نبُرد تا بمیرد، حلال نیست. و بنابر احوط، شکارچی باید خودش را زود به شکار برساند که اگر زنده است، آن را به دستور شرع سر ببرد، و اگر عجله نکرد، چه معذور باشد یا نه، و احتمال بدهد که بعد از شکار کردن هنوز زنده بوده و بعداً مرده است، پاک و حلال بودن شکار، مشکل است.
- [آیت الله وحید خراسانی] خاتمه هرچند هر گناهی بزرگ است چون عظمت و جلال و کبریای خداوند محدود به حدی نیست پس نافرمانی خداوند متعال هم با توجه به این که معصیت خداوند علی عظیم است بزرگ است و روایت شده نظر نکن به انچه معصیت کردی بلکه ببین چه کسی را معصیت کردی ولی در مقایسه گناهان به یکدیگر بعضی بزرگتر و عذاب ان شدیدتر است و بر برخی از گناهان به طور صریح یا ضمنی تهدید و وعید به عذاب و اتش شده و یا در روایات وارده از اهل بیت عصمت علیهم السلام از انها تعبیر به کبیره شده است و به مقتضای ایه کریمه ان تجتنبوا کبایر ما تنهون عنه نکفر عنکم سییاتکم اگر دوری کنید از گناهان کبیره ای که نهی شده اید از ان می پوشانیم از شما بدیها و سییات شما را اجتناب از انها موجب امرزش گناهان دیگر است و بعضی از فقهاء اعلی الله مقامهم انها را تا هفتاد و بعضی بیشتر از ان شمرده اند و قسمتی از انها که بیشتر مورد ابتلاست ذکر می شود شرک و کفر به خداوند متعال که با هیچ گناه کبیره ای قابل قیاس نیست یاس و ناامیدی از روح و رحمت خداوند متعال امن از مکر خداوند متعال قسم دروغ به خداوند متعال انکار انچه خداوند نازل فرموده است محاربه با اولیای خداوند متعال محاربه با خدا و رسول به قطع طریق و افساد در زمین حکم به غیر انچه خداوند نازل فرموده است دروغ بستن بر خدا و رسول و اوصیا منع از ذکر خداوند در مساجد و سعی در خراب کردن انها منع زکاتی که واجب است تخلف از جهاد واجب فرار از جنگ مسلمین با کفار اضلال گمراه کردن از راه خداوند متعال اصرار بر گناهان صغیره ترک عمدی نماز و سایر واجبات الهیه ریا اشتغال به لهو مانند غنا و تار زدن ولایت ظالم اعانه کمک کردن ظالم شکستن عهد و قسم تبذیر فاسد کردن مال و بیهوده خرج کردن ان اسراف شرب خمر سحر ظلم غنا عقوق والدین اذیت و بدرفتاری با پدر و مادر قطع رحم لواط زنا نسبت دادن زنا به زن محصنه قیادت جمع کردن بین مرد و زن به زنا یا دو مرد به لواط دزدی ربا خوردن سحت خوردن حرام مانند بهای خمر و اجرت زن زناکار و رشوه ای که حاکم برای حکم می گیرد کم فروشی غش مسلمین خوردن مال یتیم به ظلم شهادت دادن به ناحق کتمان شهادت اشاعه فاحشه و گناه بین مومنین فتنه سخن چینی کردن که موجب تفرقه بین مومنین شود ناسزا گفتن به مومن و اهانت به مومن و ذلیل کردن او بهتان بر مومن تهمت زدن به مومن غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است
- [آیت الله مکارم شیرازی] اگر انسان بداند در بانک پول حلال و حرام هر دو وجود دارد ولی نداند پولی را که از بانک می گیرد از پولهای حرام است یا نه، گرفتن آن اشکالی ندارد، ولی اگر مطمئن باشد از پول حرام است تصرف در آن جایز نیست و حکم مجهول المالک را دارد که باید بنابر احتیاط واجب به اجازه حاکم شرع از طرف صاحب اصلی اش در راه خدا صدقه دهد و در این مسأله فرقی میان بانکهای داخلی و خارجی دولتی و غیر دولتی نیست.
- [آیت الله اردبیلی] جهاد بر دو نوع است: (ابتدایی) و (دفاعی). (جهاد ابتدایی) آن است که مسلمانان به منظور دعوت کفّار و مشرکین به اسلام و عدالت و یا جلوگیری از نقض پیمان اهل ذمّه یا طغیان باغیان (شورشیان مسلح) بر امام واجبالطّاعه مسلمین، نیروی نظامی به مناطق آنان گسیل دارند. در حقیقت هدف از جهاد ابتدایی کشور گشایی نیست، بلکه دفاع از حقوق فطری انسانهایی است که توسّط قدرتهای کفر و شرک و طغیان از خدا پرستی و توحید، عدالت و شنیدن و پذیرش آزادانه احکام خداوند محروم شدهاند. (جهاد دفاعی) زمانی است که دشمن به مرز و بوم مسلمانان هجوم آورد و قصد تسلّط سیاسی یا فرهنگی و اقتصادی نسبت به آنان داشته باشد و ممکن است جهاد در برابر باغیان در زمانی که به حمله مسلحانه دست زدهاند نیز جهاد دفاعی محسوب گردد.
- [آیت الله اردبیلی] ازدواج سنّت پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم و از محبوبترین نهادها در نزد پروردگار و موجب رحمت و کثرت رزق و طرد بیبندوباری و فحشا از جامعه است(1) و خداوند متعال جامعه اسلامی را به ایجاد عُلقه ازدواج بین زنان و مردان مجرّد امر فرموده و وعده فضل و گشایش بر آنان داده است.(2) علاقه به خانواده و همسر، از اخلاق انبیاء و نشانه کثرت ایمان است به گونهای که پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآلهوسلم علاقه به همسر را در ردیف علاقه به نماز و شمیم عطر قرار داده است(3). در روایات آمده است: آنگاه که خداوند متعال اراده میکند خیر دنیا و آخرت را به مسلمانی ارزانی دارد، به وی قلبی خاشع و زبانی ذاکر و جسمی صابر و همسری مؤمن عطا میکند که به هنگام نظر به او مسرور شود و در غیاب شوهرش از خود و اموال او پاسداری کند(4) و نیز در روایت آمده است: اگر مردی به خواستگاری آمده که دین، اخلاق و امانتداری او را میپسندید، خواستگاری او را بپذیرید در غیر این صورت فتنه و فساد عظیمی زمین را فرا خواهد گرفت.(5)
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر سگ شکاری حیوان وحشی حلالگوشتی را شکار کند، پاک بودن و حلال بودن آن حیوان شش شرط دارد: اوّل: سگ به طوری تربیت شده باشد که هر وقت آن را برای گرفتن شکار بفرستند برود و هر وقت از رفتن جلوگیری کنند بایستد و نیز باید عادتش این باشد که تا صاحبش نرسد از شکار نخورد، ولی اگر عادت به خوردن خون شکار داشته باشد یا اتّفاقاً از شکار بخورد اشکال ندارد. دوم: صاحبش آن را بفرستد و اگر از پیش خود دنبال شکار رود و حیوانی را شکار کند خوردن آن حیوان حرام است، بلکه اگر از پیش خود دنبال شکار رود و بعداً صاحبش بانگ بزند که زودتر آن را به شکار برساند، اگر چه به واسطه صدای صاحبش شتاب کند، بنا بر احتیاط واجب باید از خوردن آن شکار خودداری نمایند. سوم: کسی که سگ را میفرستد باید مسلمان یا بچه مسلمان باشد که خوب و بد را بفهمد و اگر کافر یا کسی که در حکم کافر است - مانند غالی و خارجی و ناصبی - سگ را بفرستد، شکار آن سگ حرام است. چهارم: وقت فرستادن سگ نام خدا را ببرد و اگر عمداً نام خدا را نبرد آن شکار حرام است؛ ولی اگر فراموش کند اشکالی ندارد. پنجم: شکار به واسطه زخمی که از دندان سگ پیدا کرده بمیرد، پس اگر سگ، شکار را خفه کند یا شکار از دویدن یا ترس بمیرد حلال نیست. ششم: کسی که سگ را فرستاده، وقتی برسد که حیوان مرده باشد، یا اگر زنده است به اندازه سربریدن آن وقت نباشد ولی نه از جهت تأخیر غیر معمول در رسیدن به شکار، امّا اگر وقتی برسد که به اندازه سربریدن وقت باشد و سر حیوان را نبرد تا بمیرد، حلال نیست.