برخی معتقدند که حکومت پیامبر(ص) مسأله‌ای بشری است و ربطی به خدا و دین ندارد. بنابراین اگر آن حضرت در زمان خویش اقدام به تشکیل حکومت نمود، بنابر نیاز جامعه بود، نه تکلیفی الهی و دینی؟!
برخی معتقدند که حکومت پیامبر(ص) مسأله‌ای بشری است و ربطی به خدا و دین ندارد. بنابراین اگر آن حضرت در زمان خویش اقدام به تشکیل حکومت نمود، بنابر نیاز جامعه بود، نه تکلیفی الهی و دینی؟! این اشکال در آغاز از سوی سکولاریست‌های عرب، چون علی عبدالرزاق‌ر.ک: الف. عبدالرزاق، علی، الاسلام و اصول الحکم، ص 159؛ و عادل ظاهر مطرح شد، سپس به نگاشته‌های سکولار اندیشان ایرانی راه یافت. در پاسخ به این اشکال باید منطق قرآن درباره نقش پیامبر اکرم(ص) در دولت اسلامی را جست‌وجو کنیم. در این زمنیه نیازمند بحث در چند محور می‌باشیم: یک. رهبری سیاسی پیامبر(ص) قرآن کریم، پیامبر اکرم(ص) را به عنوان فردی که برای دخالت در زندگی مردم (اولی‌) و دارای ولایت است، معرفی می‌کند: (النَّبِیُّ أَوْلی‌ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)؛ احزاب (33)، آیه 6.. قرآن پژوهان و مفسّران تصریح کرده‌اند که این اولویت، اختصاص به مسائل دینی ندارد و همه امور دینی و دنیایی آنان را در بر می‌گیرد. مؤید این تفسیر چند چیز است: 1. اطلاق آیه شریفه؛ به عبارت دیگر آیه شریفه اولویت و ولایت پیامبر را به عرصه خاصی محدود نکرده است، در نتیجه همه حوزه‌های ولایت‌پذیر که در رأس آنها حوزه رهبری سیاسی و اجتماعی است را شامل می‌شود و پیامبر از سوی خداوند ولایت همه جانبه بر مردم پیدا می‌کند. 2. روایات؛ امام باقر(ع) فرمود: (این آیه درباره رهبری و فرماندهی نازل شده است).مجمع البحرین، ص 92، ماده‌ی ولی. 3. شأن نزول؛ در شأن نزول آیه آمده است: وقتی پیامبر اکرم(ص) آهنگ جنگ نمود و مردم را به خروج فرمان داد، برخی نزد آن حضرت آمدند تا برای بستگان خویش اذن بگیرند؛ آن‌گاه این آیه نازل شد. از این مسأله روشن می‌شود که فرمان‌های اجتماعی پیامبر(ص) متکی به ولایت الهی و دینی است؛ نه مبتنی بر خاستگاه بشری.نگا: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 4، ص 338. 4. مفهوم اولویت؛ آیه شریفه نشان می‌دهد پیامبر اکرم(ص) از طرف خداوند نسبت به اداره و رهبری جامعه مقدم است و با وجود او نوبت به دیگران نمی‌رسد. آیات دیگری نیز گویای همین مطلب است؛ از جمله آیه (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ)؛مائده (5)، آیه 55. (سرپرست و ولی شما، تنها خدا و پیامبر او است و کسانی که ایمان آورده‌اند؛ همان کسانی که نماز به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند). بنابراین از نگاه قرآن، خداوند پیامبر را نسبت به دیگران اولویت بخشیده و ولایت داده است. از این رو ولایت آن حضرت تابع ولایت خداوند و در طول آن است؛ نه امری زمینی و بشری. علامه طباطبایی(ره) درباره ولایت آن حضرت می‌نویسد: (رسول خدا بر همه شئون امت اسلامی، جهت سوق دادن آنان به سوی خدا و نیز برای حکمرانی و فرمانروایی بر آنها و قضاوت در میان‌شان، ولایت دارد... البته این ولایت در طول ولایت خداوند و ناشی از تفویض الهی است).طباطبائی، علامه محمدحسین، المیزان، ج 6، ص 14. نکته مهم دیگر این‌که مفهوم (انّما)، دلالت بر حصر دارد. بنابراین طبق این آیه حکومت مشروع، آن حکومتی است که از جانب خداوند مشروعیت یافته باشد. در نتیجه با توجه به مجموع آیات قرآن، می‌توان فهمید که حضرت رسول، در آن واحد، دارای سه شأن بوده است: یکم. امامت و پیشوایی و مرجعیت دینی،حشر (59)، آیه 7. دوم. ولایت قضایی،نساء (4)، آیه 65. سوم. ولایت سیاسی و اجتماعی.مائده (5)، آیه 55؛ احزاب (33)، آیه 6 و.... دو. مسؤولیت‌های اجتماعی پیامبر(ص) هر یک از شئون سه گانه پیامبر(ص) -در پیشوایی دینی، ولایت قضایی و رهبری اجتماعی مسؤولیت‌های خاصی را بر عهده آن حضرت نهاده بود. آیات زیر، نمونه‌هایی از مأموریت‌هایی در ارتباط با (رهبری جامعه) و (اداره امت) است: 1. (فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ...)؛انفال (8)، آیه 57. (پس اگر در جنگ بر آنان دست یافتی با [عقوبت‌] آنان، کسانی را که از پی ایشانند تارومار کن، باشد که عبرت گیرند). این آیه از یک سو بیانگر سیاستی است که امت اسلامی در برابر دشمنان متجاوز و پیمان‌شکن، باید اتخاذ کند و از سوی دیگر، بیانگر آن است که مسؤولیت برنامه‌ریزی، آماده سازی مقدمات و بالاخره عینیت بخشیدن به این سیاست، بر عهده پیامبر(ص) است. 2. (وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ)؛توبه (9)، آیه 6. (و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پناهش ده تا کلام خدا را بشنود؛ سپس او را به مکان امنش برسان). به حکم این آیه، پیامبر(ص) موظف است برای حفظ امنیت مشرکان -که برای شنیدن کلام خدا می‌آیند امنیت و آزادی آنان را تأمین کند.المیزان، ج 9، ص 155 و 156. 3. (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتالِ)؛انفال (8)، آیه 65. (ای پیامبر! مؤمنان را به جهاد برانگیز). 4. (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ)؛توبه (9)، آیه 73. (ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر). در اینجا وظیفه فرماندهی و سازماندهی مسلمانان برای جهاد، بر دوش پیامبر اکرم(ص) نهاده شده است. 5. (خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً)؛همان، آیه 103. (از اموال آنان صدقه‌ای بگیر). بر اساس این آیه پیامبر(ص) مأمور گرفتن زکات (نوعی مالیات بر ثروت) از مسلمانان است. بنابراین از دیدگاه قرآن، پیامبر(ص) نه تنها مأمور تشکیل حکومت بود؛ بلکه مسؤولیت‌های اجتماعی متعددی را نیز از سوی خداوند، بر عهده داشت و بر این اساس اقدام به تشکیل حکومت نمود. سه. اختیارات مالی پیامبر(ص) اختیارات مالی پیامبر(ص)، نشان دهنده موقعیت رسول خدا(ص) در زعامت و رهبری جامعه و نقش آن حضرت در دولت اسلامی است. آیات ذیل بیانگر این موضوع است: 1. (وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی‌ وَ الْیَتامی‌ وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ)؛انفال (8)، آیه 41. (و بدانید که هر چه به شما غنیمت و فایده رسد، یک پنجم آن برای خدا و رسول و از آن خویشاوندان [او] و یتیمان و در راه ماندگان است). 2. (یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ)؛همان، آیه 1. (چون امت از تو حکم انفال را سؤال کنند، جواب ده که انفال مخصوص خدا و رسول است). 3. (ما أَفاءَ اللَّهُ عَلی‌ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُری‌ فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی‌ وَ الْیَتامی‌ وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ)؛حشر (59)، آیه 7. (و آنچه که خدا از اموال ساکنان آن قریه‌ها عاید پیامبرش گردانید، از آن خدا و از آن پیامبر [او ]و متعلق به خویشاوندان نزدیک [وی‌] و یتیمان و بینوایان و در راه‌ماندگان است، تا میان توانگران شما دست به دست نگردد). با کمترین آشنایی با منطق قرآن و فقه اسلامی، می‌توان فهمید که این بودجه فراوان، به عنوان منبع هزینه زندگی شخص پیامبر(ص) و یا منبع هزینه تبلیغ احکام از سوی آن حضرت نیست؛ بلکه نوعی تأمین اجتماعی و بودجه دولتی است. به بیان امام حسن عسکری(ع): (خداوند با سپردن نیمی از خمس به پیامبر(ص)، تربیت یتیمان، برآوردن نیازهای مسلمین، پرداخت بدهکاری آنان و تأمین هزینه حج و جهاد را، از او خواسته است).بحارالانوار، ج 96، ص 198. چهار. پیامبر(ص) و مردم‌ بررسی آیات متعدد قرآن، حکایت از آن دارد که در بینش قرآنی، پیامبر اسلام(ص) صرفاً در جایگاه مسأله‌گویی و بیان احکام قرار ندارد و حوزه نفوذ و دخالت او، به ابلاغ وحی محدود نمی‌شود. مسلمانان نیز نباید فقط برای فراگیری احکام آن حضرت را مرجع خود بدانند؛ بلکه موظف‌اند در عرصه مسائل اجتماعی، از خط مشی و سیاست ترسیم شده از سوی رسول خدا(ص) پیروی کنند و در برابر امر و فرمان او گردن نهند. بعضی از این آیات عبارت است از: 1. (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ)؛محمد (47)، آیه 33. (ای کسانی که ایمان آورده‌اید؛ خدا را اطاعت کنید و از پیامبر اطاعت نمایید). علامه طباطبایی می‌نویسد: (بر اساس این آیه، اطاعت از پیامبر(ص) در مورد دستوراتی که برای اداره جامعه اسلامی و از موضع ولایت و حکومت صادر می‌کند، لازم است).المیزان، ج 18، ص 248. پس لزوم اطاعت از پیامبر(ص) مبین الهی بودن حکومت آن حضرت است؛ وگرنه نیازی به تأکید خداوند بر اطاعت از پیامبر(ص) و آن را در زمره وظایف دینی قرار دادن، نبود. 2. (وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَی الرَّسُولِ وَ إِلی‌ أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ)؛نساء (4)، آیه 83. (و چون خبری از ایمنی یا وحشت به آنان برسد، انتشارش دهند؛ و اگر آن را به پیامبر و اولیای امر خود ارجاع کنند، قطعاً از میان آنان کسانی‌اند که [می‌توانند درست و نادرست‌] آن را دریابند). قرآن مسلمانان را موظف می‌داند که اطلاعات و اخبار خود را -به ویژه در شرایط حساس جنگ قبل از انتشار در بین مردم به پیامبر اکرم(ص) ارائه دهند. این آیه نیز صراحت دارد که پیامبر اکرم(ص)، صرفاً ابلاغ کننده احکام الهی نیست؛ بلکه علاوه بر احکام، مسؤولیت کارشناسی و تحلیل موضوعات، حوادث و رخدادهای سیاسی - اجتماعی را نیز بر عهده دارد. همان گونه که مسلمانان برای دریافت احکام به آن حضرت مراجعه می‌کنند؛ برای دریافت تحلیل صحیح مسائل جاری جامعه نیز، باید به او مراجعه کنند و از انجام هر عمل خودسرانه بپرهیزند. 3. قرآن کریم از مسلمانان می‌خواهد که با دخالت رسول خدا(ص) در امور اجتماعی و پس از اعلام نظر آن حضرت، تردیدی به خود راه ندهند و همگی اطاعت کنند: (وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِیناً)؛احزاب (33)، آیه 36. (هیچ مرد و زن مؤمنی را در کاری که خدا و رسول حکم کنند، اراده و اختیاری نیست [که رأی خلافی اظهار نمایند] و هر کس نافرمانی خدا و رسول کند، قطعاً دچار گمراهی آشکار گردیده است). در این آیه، مقصود از (قضای پیامبر)، دخالت آن حضرت در شئون گوناگون زندگی مردم و مسائل مختلف حکومت است. البته هر چند این مسائل، امور خود مردم است (من امرهم) و خود مردم حق مشارکت و دخالت دارند؛ ولی وقتی در همین مسائل پیامبر خدا -به عنوان رهبر دولت اسلامی دخالت کند، جایی برای مداخله دیگران باقی نمی‌ماند و هیچ کس نباید خود را صاحب اختیار بداند. 4. قرآن مجید پذیرش داوری و حکمرانی پیامبر را در مشاجرات شرط ایمان دانسته است: (فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً)؛نساء (4)، آیه 65. (... به خدایت سوگند، ایمان نمی‌آورند؛ مگر آنکه تو را در آنچه بینشان اختلاف‌آمیز است، داور قرار دهند. سپس نسبت به آنچه قضاوت کردی، در نفس خود هیچ اعتراضی نداشته و از جان و دل تسلیم باشند). صراحت این آیه در ارتباط شأن قضاوت و داوری پیامبر(ص) با دین، بسیار صریح است؛ زیرا قرآن مجید آن را شرط ایمان دانسته است. در حالی که اگر این مسأله مطلبی بشری و زمینی بود، ارتباط دادن آن با ایمان، معنا نداشت. 5. (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ)؛حجرات (49)، آیه 1. (ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در برابر خدا و پیامبرش [در هیچ کاری‌] پیشی مجویید). 6. (ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ)؛توبه (9)، آیه 120. (اهل مدینه و بادیه نشینان اطرافش نباید هرگز از فرمان پیامبر تخلف کنند). آیات متعدد دیگری نیز وجود دارد که نمایانگر شعاع ولایت و رهبری آن حضرت، بر سراسر زندگی اجتماعی - سیاسی است. بنابراین اگر حکومت پیامبر(ص)، حکومتی عرفی بود؛ دیگر نیازی نبود که خداوند مسلمانان را موظف به اطاعت از آن حضرت در امور اجتماعی خویش کند؛ بلکه مردم بر اساس خواست خود، در این زمینه تصمیم می‌گرفتند. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 6/500015)
عنوان سوال:

برخی معتقدند که حکومت پیامبر(ص) مسأله‌ای بشری است و ربطی به خدا و دین ندارد. بنابراین اگر آن حضرت در زمان خویش اقدام به تشکیل حکومت نمود، بنابر نیاز جامعه بود، نه تکلیفی الهی و دینی؟!


پاسخ:

برخی معتقدند که حکومت پیامبر(ص) مسأله‌ای بشری است و ربطی به خدا و دین ندارد. بنابراین اگر آن حضرت در زمان خویش اقدام به تشکیل حکومت نمود، بنابر نیاز جامعه بود، نه تکلیفی الهی و دینی؟!

این اشکال در آغاز از سوی سکولاریست‌های عرب، چون علی عبدالرزاق‌ر.ک: الف. عبدالرزاق، علی، الاسلام و اصول الحکم، ص 159؛ و عادل ظاهر مطرح شد، سپس به نگاشته‌های سکولار اندیشان ایرانی راه یافت. در پاسخ به این اشکال باید منطق قرآن درباره نقش پیامبر اکرم(ص) در دولت اسلامی را جست‌وجو کنیم. در این زمنیه نیازمند بحث در چند محور می‌باشیم:
یک. رهبری سیاسی پیامبر(ص)
قرآن کریم، پیامبر اکرم(ص) را به عنوان فردی که برای دخالت در زندگی مردم (اولی‌) و دارای ولایت است، معرفی می‌کند: (النَّبِیُّ أَوْلی‌ بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ)؛ احزاب (33)، آیه 6.. قرآن پژوهان و مفسّران تصریح کرده‌اند که این اولویت، اختصاص به مسائل دینی ندارد و همه امور دینی و دنیایی آنان را در بر می‌گیرد. مؤید این تفسیر چند چیز است:
1. اطلاق آیه شریفه؛ به عبارت دیگر آیه شریفه اولویت و ولایت پیامبر را به عرصه خاصی محدود نکرده است، در نتیجه همه حوزه‌های ولایت‌پذیر که در رأس آنها حوزه رهبری سیاسی و اجتماعی است را شامل می‌شود و پیامبر از سوی خداوند ولایت همه جانبه بر مردم پیدا می‌کند.
2. روایات؛ امام باقر(ع) فرمود: (این آیه درباره رهبری و فرماندهی نازل شده است).مجمع البحرین، ص 92، ماده‌ی ولی.
3. شأن نزول؛ در شأن نزول آیه آمده است: وقتی پیامبر اکرم(ص) آهنگ جنگ نمود و مردم را به خروج فرمان داد، برخی نزد آن حضرت آمدند تا برای بستگان خویش اذن بگیرند؛ آن‌گاه این آیه نازل شد. از این مسأله روشن می‌شود که فرمان‌های اجتماعی پیامبر(ص) متکی به ولایت الهی و دینی است؛ نه مبتنی بر خاستگاه بشری.نگا: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج 4، ص 338.
4. مفهوم اولویت؛ آیه شریفه نشان می‌دهد پیامبر اکرم(ص) از طرف خداوند نسبت به اداره و رهبری جامعه مقدم است و با وجود او نوبت به دیگران نمی‌رسد.
آیات دیگری نیز گویای همین مطلب است؛ از جمله آیه (إِنَّما وَلِیُّکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکِعُونَ)؛مائده (5)، آیه 55. (سرپرست و ولی شما، تنها خدا و پیامبر او است و کسانی که ایمان آورده‌اند؛ همان کسانی که نماز به پا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند).
بنابراین از نگاه قرآن، خداوند پیامبر را نسبت به دیگران اولویت بخشیده و ولایت داده است. از این رو ولایت آن حضرت تابع ولایت خداوند و در طول آن است؛ نه امری زمینی و بشری.
علامه طباطبایی(ره) درباره ولایت آن حضرت می‌نویسد: (رسول خدا بر همه شئون امت اسلامی، جهت سوق دادن آنان به سوی خدا و نیز برای حکمرانی و فرمانروایی بر آنها و قضاوت در میان‌شان، ولایت دارد... البته این ولایت در طول ولایت خداوند و ناشی از تفویض الهی است).طباطبائی، علامه محمدحسین، المیزان، ج 6، ص 14.
نکته مهم دیگر این‌که مفهوم (انّما)، دلالت بر حصر دارد. بنابراین طبق این آیه حکومت مشروع، آن حکومتی است که از جانب خداوند مشروعیت یافته باشد.
در نتیجه با توجه به مجموع آیات قرآن، می‌توان فهمید که حضرت رسول، در آن واحد، دارای سه شأن بوده است:
یکم. امامت و پیشوایی و مرجعیت دینی،حشر (59)، آیه 7.
دوم. ولایت قضایی،نساء (4)، آیه 65.
سوم. ولایت سیاسی و اجتماعی.مائده (5)، آیه 55؛ احزاب (33)، آیه 6 و.... دو. مسؤولیت‌های اجتماعی پیامبر(ص)
هر یک از شئون سه گانه پیامبر(ص) -در پیشوایی دینی، ولایت قضایی و رهبری اجتماعی مسؤولیت‌های خاصی را بر عهده آن حضرت نهاده بود. آیات زیر، نمونه‌هایی از مأموریت‌هایی در ارتباط با (رهبری جامعه) و (اداره امت) است:
1. (فَإِمَّا تَثْقَفَنَّهُمْ فِی الْحَرْبِ فَشَرِّدْ بِهِمْ مَنْ خَلْفَهُمْ...)؛انفال (8)، آیه 57. (پس اگر در جنگ بر آنان دست یافتی با [عقوبت‌] آنان، کسانی را که از پی ایشانند تارومار کن، باشد که عبرت گیرند). این آیه از یک سو بیانگر سیاستی است که امت اسلامی در برابر دشمنان متجاوز و پیمان‌شکن، باید اتخاذ کند و از سوی دیگر، بیانگر آن است که مسؤولیت برنامه‌ریزی، آماده سازی مقدمات و بالاخره عینیت بخشیدن به این سیاست، بر عهده پیامبر(ص) است.
2. (وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّی یَسْمَعَ کَلامَ اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ)؛توبه (9)، آیه 6. (و اگر یکی از مشرکان از تو پناه خواست، پناهش ده تا کلام خدا را بشنود؛ سپس او را به مکان امنش برسان). به حکم این آیه، پیامبر(ص) موظف است برای حفظ امنیت مشرکان -که برای شنیدن کلام خدا می‌آیند امنیت و آزادی آنان را تأمین کند.المیزان، ج 9، ص 155 و 156.
3. (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتالِ)؛انفال (8)، آیه 65. (ای پیامبر! مؤمنان را به جهاد برانگیز).
4. (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ جاهِدِ الْکُفَّارَ وَ الْمُنافِقِینَ وَ اغْلُظْ عَلَیْهِمْ)؛توبه (9)، آیه 73. (ای پیامبر! با کافران و منافقان جهاد کن و بر آنان سخت بگیر). در اینجا وظیفه فرماندهی و سازماندهی مسلمانان برای جهاد، بر دوش پیامبر اکرم(ص) نهاده شده است.
5. (خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً)؛همان، آیه 103. (از اموال آنان صدقه‌ای بگیر). بر اساس این آیه پیامبر(ص) مأمور گرفتن زکات (نوعی مالیات بر ثروت) از مسلمانان است. بنابراین از دیدگاه قرآن، پیامبر(ص) نه تنها مأمور تشکیل حکومت بود؛ بلکه مسؤولیت‌های اجتماعی متعددی را نیز از سوی خداوند، بر عهده داشت و بر این اساس اقدام به تشکیل حکومت نمود. سه. اختیارات مالی پیامبر(ص)
اختیارات مالی پیامبر(ص)، نشان دهنده موقعیت رسول خدا(ص) در زعامت و رهبری جامعه و نقش آن حضرت در دولت اسلامی است. آیات ذیل بیانگر این موضوع است:
1. (وَ اعْلَمُوا أَنَّما غَنِمْتُمْ مِنْ شَیْ‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی‌ وَ الْیَتامی‌ وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ)؛انفال (8)، آیه 41. (و بدانید که هر چه به شما غنیمت و فایده رسد، یک پنجم آن برای خدا و رسول و از آن خویشاوندان [او] و یتیمان و در راه ماندگان است).
2. (یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْأَنْفالِ قُلِ الْأَنْفالُ لِلَّهِ وَ الرَّسُولِ)؛همان، آیه 1. (چون امت از تو حکم انفال را سؤال کنند، جواب ده که انفال مخصوص خدا و رسول است).
3. (ما أَفاءَ اللَّهُ عَلی‌ رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُری‌ فَلِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبی‌ وَ الْیَتامی‌ وَ الْمَساکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ کَیْ لا یَکُونَ دُولَةً بَیْنَ الْأَغْنِیاءِ مِنْکُمْ)؛حشر (59)، آیه 7. (و آنچه که خدا از اموال ساکنان آن قریه‌ها عاید پیامبرش گردانید، از آن خدا و از آن پیامبر [او ]و متعلق به خویشاوندان نزدیک [وی‌] و یتیمان و بینوایان و در راه‌ماندگان است، تا میان توانگران شما دست به دست نگردد).
با کمترین آشنایی با منطق قرآن و فقه اسلامی، می‌توان فهمید که این بودجه فراوان، به عنوان منبع هزینه زندگی شخص پیامبر(ص) و یا منبع هزینه تبلیغ احکام از سوی آن حضرت نیست؛ بلکه نوعی تأمین اجتماعی و بودجه دولتی است. به بیان امام حسن عسکری(ع): (خداوند با سپردن نیمی از خمس به پیامبر(ص)، تربیت یتیمان، برآوردن نیازهای مسلمین، پرداخت بدهکاری آنان و تأمین هزینه حج و جهاد را، از او خواسته است).بحارالانوار، ج 96، ص 198. چهار. پیامبر(ص) و مردم‌
بررسی آیات متعدد قرآن، حکایت از آن دارد که در بینش قرآنی، پیامبر اسلام(ص) صرفاً در جایگاه مسأله‌گویی و بیان احکام قرار ندارد و حوزه نفوذ و دخالت او، به ابلاغ وحی محدود نمی‌شود. مسلمانان نیز نباید فقط برای فراگیری احکام آن حضرت را مرجع خود بدانند؛ بلکه موظف‌اند در عرصه مسائل اجتماعی، از خط مشی و سیاست ترسیم شده از سوی رسول خدا(ص) پیروی کنند و در برابر امر و فرمان او گردن نهند. بعضی از این آیات عبارت است از:
1. (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ)؛محمد (47)، آیه 33. (ای کسانی که ایمان آورده‌اید؛ خدا را اطاعت کنید و از پیامبر اطاعت نمایید).
علامه طباطبایی می‌نویسد: (بر اساس این آیه، اطاعت از پیامبر(ص) در مورد دستوراتی که برای اداره جامعه اسلامی و از موضع ولایت و حکومت صادر می‌کند، لازم است).المیزان، ج 18، ص 248. پس لزوم اطاعت از پیامبر(ص) مبین الهی بودن حکومت آن حضرت است؛ وگرنه نیازی به تأکید خداوند بر اطاعت از پیامبر(ص) و آن را در زمره وظایف دینی قرار دادن، نبود.
2. (وَ إِذا جاءَهُمْ أَمْرٌ مِنَ الْأَمْنِ أَوِ الْخَوْفِ أَذاعُوا بِهِ وَ لَوْ رَدُّوهُ إِلَی الرَّسُولِ وَ إِلی‌ أُولِی الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِینَ یَسْتَنْبِطُونَهُ مِنْهُمْ)؛نساء (4)، آیه 83. (و چون خبری از ایمنی یا وحشت به آنان برسد، انتشارش دهند؛ و اگر آن را به پیامبر و اولیای امر خود ارجاع کنند، قطعاً از میان آنان کسانی‌اند که [می‌توانند درست و نادرست‌] آن را دریابند).
قرآن مسلمانان را موظف می‌داند که اطلاعات و اخبار خود را -به ویژه در شرایط حساس جنگ قبل از انتشار در بین مردم به پیامبر اکرم(ص) ارائه دهند. این آیه نیز صراحت دارد که پیامبر اکرم(ص)، صرفاً ابلاغ کننده احکام الهی نیست؛ بلکه علاوه بر احکام، مسؤولیت کارشناسی و تحلیل موضوعات، حوادث و رخدادهای سیاسی - اجتماعی را نیز بر عهده دارد. همان گونه که مسلمانان برای دریافت احکام به آن حضرت مراجعه می‌کنند؛ برای دریافت تحلیل صحیح مسائل جاری جامعه نیز، باید به او مراجعه کنند و از انجام هر عمل خودسرانه بپرهیزند.
3. قرآن کریم از مسلمانان می‌خواهد که با دخالت رسول خدا(ص) در امور اجتماعی و پس از اعلام نظر آن حضرت، تردیدی به خود راه ندهند و همگی اطاعت کنند: (وَ ما کانَ لِمُؤْمِنٍ وَ لا مُؤْمِنَةٍ إِذا قَضَی اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَمْراً أَنْ یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَةُ مِنْ أَمْرِهِمْ وَ مَنْ یَعْصِ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالاً مُبِیناً)؛احزاب (33)، آیه 36. (هیچ مرد و زن مؤمنی را در کاری که خدا و رسول حکم کنند، اراده و اختیاری نیست [که رأی خلافی اظهار نمایند] و هر کس نافرمانی خدا و رسول کند، قطعاً دچار گمراهی آشکار گردیده است).
در این آیه، مقصود از (قضای پیامبر)، دخالت آن حضرت در شئون گوناگون زندگی مردم و مسائل مختلف حکومت است. البته هر چند این مسائل، امور خود مردم است (من امرهم) و خود مردم حق مشارکت و دخالت دارند؛ ولی وقتی در همین مسائل پیامبر خدا -به عنوان رهبر دولت اسلامی دخالت کند، جایی برای مداخله دیگران باقی نمی‌ماند و هیچ کس نباید خود را صاحب اختیار بداند.
4. قرآن مجید پذیرش داوری و حکمرانی پیامبر را در مشاجرات شرط ایمان دانسته است: (فَلا وَ رَبِّکَ لا یُؤْمِنُونَ حَتَّی یُحَکِّمُوکَ فِیما شَجَرَ بَیْنَهُمْ ثُمَّ لا یَجِدُوا فِی أَنْفُسِهِمْ حَرَجاً مِمَّا قَضَیْتَ وَ یُسَلِّمُوا تَسْلِیماً)؛نساء (4)، آیه 65. (... به خدایت سوگند، ایمان نمی‌آورند؛ مگر آنکه تو را در آنچه بینشان اختلاف‌آمیز است، داور قرار دهند. سپس نسبت به آنچه قضاوت کردی، در نفس خود هیچ اعتراضی نداشته و از جان و دل تسلیم باشند).
صراحت این آیه در ارتباط شأن قضاوت و داوری پیامبر(ص) با دین، بسیار صریح است؛ زیرا قرآن مجید آن را شرط ایمان دانسته است. در حالی که اگر این مسأله مطلبی بشری و زمینی بود، ارتباط دادن آن با ایمان، معنا نداشت.
5. (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لا تُقَدِّمُوا بَیْنَ یَدَیِ اللَّهِ وَ رَسُولِهِ)؛حجرات (49)، آیه 1. (ای کسانی که ایمان آورده‌اید! در برابر خدا و پیامبرش [در هیچ کاری‌] پیشی مجویید).
6. (ما کانَ لِأَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ مَنْ حَوْلَهُمْ مِنَ الْأَعْرابِ أَنْ یَتَخَلَّفُوا عَنْ رَسُولِ اللَّهِ)؛توبه (9)، آیه 120. (اهل مدینه و بادیه نشینان اطرافش نباید هرگز از فرمان پیامبر تخلف کنند).
آیات متعدد دیگری نیز وجود دارد که نمایانگر شعاع ولایت و رهبری آن حضرت، بر سراسر زندگی اجتماعی - سیاسی است. بنابراین اگر حکومت پیامبر(ص)، حکومتی عرفی بود؛ دیگر نیازی نبود که خداوند مسلمانان را موظف به اطاعت از آن حضرت در امور اجتماعی خویش کند؛ بلکه مردم بر اساس خواست خود، در این زمینه تصمیم می‌گرفتند. (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 6/500015)





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین