چرا در اذهان مردم، وقتی اسم پیامبری به میان می آید این طور تلقی می شود که مقام پیامبران از امامان بالاتر است در صورتی که می دانیم از بعضی از پیامبران ترک اولی سرزده است ولی از امامان نه. در اصل بیان کنید که آیا مقام نبوت بالاتر است یا مقام امامت؟ در پاسخ موارد زیر را خاطر نشان می کنیم: 1 گرچه زمانی آنچه بیشتر در اذهان عموم مردم بود همین نکتهای است که شما در متن سؤالتان عنوان داشتهاید، اما با توجه به طرح مطالبی که در مجالس و محافل علمی، مذهبی اعم از دانشگاه و حوزه و هیئات عزاداری اباعبدالله الحسین علیه السلام مطرح شده و میشود این تلقی شکل صحیح خود را پیدا کرده و مقام امامت را مقامی بالاتر و برتر و با ویژگیهای خاص خود میدانند. البته باید به این نکته نیز توجه شود که باید شاخصههای این برتری در همان محدوده و چارچوب تعیین شده از سوی شارع مقدس و قرآن و روایات ائمه معصومین علیهم السلام باشد و از این مقوله بوی غلوّ و افراط استشمام نگردد. جهت توضیح بیشتر این که اهل بیت ما با توجه به نائل بودن مقام والای امامت اما همواره از این که دیگران در باره آنها غلوّ و مبالغه کنند به شدت برخورد کرده و با جملات تندی با آنان برخورد کردهاند. به عنوان مثال در روایتی که در کتاب اصول کافی ذکر گردیده است وقتی شخصی از امام امیر المؤمنین علیه السّلام سؤال میکند آیا شما به مقام نبوت هم نائل میشوید امام علیه السلام در پاسخ، از جملاتی استفاده نمیفرماید که این گونه برداشت شود که چون برخی از انبیاء در آخرین مرحله از درجات تکاملی خود به مقام امامت نائل شدهاند؛ پس با دارا بودن مقام امامت برای من، دیگر نبوت در برابر آن چیز مهمی نیست و... بلکه به شکلی پاسخ میدهند که شائبه این شبهه به طور کلی از ذهن سؤال کننده رخت بربندد. به بخشی از این روایت توجه فرمایید: ...یا أمیر المؤمنین! أفنبی أنت؟ فقال: ویلک إنما أنا عبد من عبید محمد. شخصی از امیر المؤمنین علیه السّلام سؤال کرد یا امیر المؤمنین! آیا شما مقام پیامبر را دارا هستید؟ حضرت فرمود: وای بر تو من بندهای از بندگان محمد هستم.(اصول کافی، شیخ کلینی، ج 1، ص 90) البته باز هم باید به این نکته در روایت فوق که در شرحهای اصول کافی هم به آن اشاره شده است توجه شود که منظور از عبد و بندگی از جانب امیر المؤمنین علیه السّلام برای رسول خدا صلی الله علیه وآله به معنای عبد و بندگی در مقام عبادت و الوهیت و خدایی پیامبر اکرم برای امیر المؤمنین علیه السّلام نیست بلکه بندگی در اطاعت و فرمانبرداری در اوامر اوست؛ همانگونه که یک ارباب و مولا برای خود خادمی دارد که در آن زمانها به بنده از آن یاد میشده است اینجا هم آن حضرت منظورش در فرمانبری و اطاعت از فرامین رسول خدا صلی الله علیه وآله است و نه چیزی به معنای اول تا از سوی دیگر موجب شبههای دیگر شود که وقتی امیر المؤمنین علیه السّلام میفرماید من بنده رسول خدا صلی الله علیه وآله هستم این بدان معناست که امیر المؤمنین علیه السّلام پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله را عبادت میکرده است و از این رو پرستش انبیاء و یا امامان جایز است... در این راستا خواستیم به این نکته مهم، تنبّه و هوشیاری کافی داده باشیم که امروز وهابیت با سوء استفاده از برخی از روایات و یا عبارات علمای شیعه در کتابهای اعتقادی خود اینگونه نظر شیعه را انعکاس میدهند که شیعیان اعتقاد دارند که انبیاء هم افتخار بندگی علی علیه السلام را دارند!!! در حالی که در آیه مباهله (فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندعوا أبنائنا وأبناءکم ونساءنا ونسائکم وأنفسنا وأنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله الکاذبین) (آل عمران/61) پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله، امیر المؤمنین علیه السّلام را جان و نفس خود قرار داده و با این کار مقام امامت امیر المؤمنین علیه السّلام برتر ازمقام نبوت پیامبرانی همچون حضرت خضر نبی و یا حضرت عیسی که هر دو از انبیاء زنده الهی بودند و آن حضرت میتوانست آنها را برای مباهله حاضر کرده و یا به آنها متوسل گردد. همین استفاده را میتوان از روایت (طیر مشوی) (گوشت پرنده بریان شده) که بسیاری از محدثین اهل سنت نقل کردهاند: اللهم ائتنی بأحب خلقک إلیک یأکل معی من هذا خدایا بهترین خلق نزد خود را برایم بفرست تا با من از گوشت این پرنده بریان شده تناول کند. مجمع الزوائد، هیثمی، ج 9، ص 126. در این روایت که به علت طولانی بودن آن بخشی از آن را نقل کردیم کسی که در کنار رسول خدا صلّی الله علیه و آله با آن حضرت همسفره گردیده و با آن حضرت غذا تناول کرده و مصداق بهترین خلق خدا میگردد امیر المؤمنین علیه السّلام است. پس روایت طیر مشوی نیز بر این نکته دلالت دارد که امیر المؤمنین علیه السّلام در نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله مقامش از پیامبرانی همچون حضرت خضر نبی و حضرت عیسی محبوبتر است. و یا در روایت زیر میبینیم امیر المؤمنین علیه السّلام عصاره فضائل انبیاء الهی به حساب آمده و این خود میتواند دلیلی بر ارجحیت و افضلیت مقام امامت امیر المؤمنین علیه السّلام بر مقام نبوت انبیاء الهی گردد. من أراد أن ینظر إلی آدم فی علمه وإلی نوح فی فهمه وإلی إبراهیم فی حلمه وإلی یحیی فی زهده وإلی موسی فی بطشه فلینظر إلی علی بن أبی طالب . کسی که میخواهد آدم را در علمش و نوح را در فهمش و ابراهیم را در حلمش و یحیی را در زهدش و موسی را در قدرت ببیند پس باید به علی بن ابی طالب نظاره کند.(شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج 1، ص 103.) من أراد أن یری آدم فی علمه، ونوحا فی طاعته، وإبراهیم فی خلته، وموسی فی هیبته، وعیسی فی صفوته، فلینظر إلی علی بن أبی طالب. کسی که میخواهد آدم را در علمش و نوح را در اطاعت و بندگیش و ابراهیم را در دوستیش با خدا و عیسی را در خلوصش با خدا ببیند پس باید به علی بن ابی طالب بنگرد.(تفسیر الرازی، ج 8، ص 86 تفسیر البحر المحیط، ابوحیان اندلسی، ج 2، ص 503.) 2 نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که اگر بنا به قول صحیح گفته میشود مقام امامت بالاتر و برتر از مقام نبوت است به این معنا نیست که هر امامی الزاماً نبی هم باشد، چنان که عکس آن هم صادق نیست. به این معنا که به عنوان مثال امامان ما حائز مقام امامت هستند اما این بدان معنا نیست که مقام نبوت را نیز دارا باشند. چنان که در روایت نبوی این مطلب مورد اشاره قرار گرفته است. قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم لِعَلِیٍّ أنت مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَی إلا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: یا علی! تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی با این تفاوت که بعد از من پیامبری دیگر نیست. الکافی، شیخ کلینی، ج 8، ص 107 و در متون اهل سنت: صحیح مسلم، ج 4، ص 1870، اسم مؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین قشیری نیشابوری، سال وفات: 261 ه ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت ، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی. در متن فوق رسول خدا صلی الله علیه وآله به امیر المؤمنین علیه السّلام میفرماید: همانگونه که مقام جانشینی و امامت برای هارون برادر حضرت موسی وجود داشت تو نیز بعد از من مقام جانشینی و امامت امت را بر عهده داری اما این بدان معنا نیست که مقام نبوت را نیز دارا باشی. نتیجه: با توجه به مطالب پیش، در عین حال که امروز تلقی عمومی نیز اینگونه نیست که در متن سؤال ادعا شده، بلکه در پارهای موارد برخی از کلمات بوی غلوّ و افراط از آن استشمام میشود که باید از آن به شدت پرهیز شود؛ اما این نکته با استفاده از آیات و روایات قابل اثبات است که میتوان دریافت: مقام امامت برتر و عالیتر از مقام نبوت است و تنها نبوت کبری است که می تواند با مقام امامت برابری کند؛ زیرا کسی که در مقام نبوت کبرا قرار میگیرد از مقام نبوت عادی بالاتر رفته است و در مقامی قرار گرفته است که خداوند در آیاتی آن را از مقام نبوت عادی جدا کرده است. در حقیقت تنها پیامبرانی که افزون بر مقام نبوت عامه به نبوت خاصه یعنی امامت رسیدهاند به سبب برخورداری از نبوت کبرا و ولایت خاص میتوانند همطراز امامان باشند. بر این اساس است که گفته میشود امامان معصوم از اهل بیت پیامبر بر بسیاری از پیامبران برتر هستند؛ زیرا آنان در مقام ولایت کبرا و امامت عظمایی نشستهاند که خاص نبوت کبراست.
چرا در اذهان مردم، وقتی اسم پیامبری به میان می آید این طور تلقی می شود که مقام پیامبران از امامان بالاتر است در صورتی که می دانیم از بعضی از پیامبران ترک اولی سرزده است ولی از امامان نه. در اصل بیان کنید که آیا مقام نبوت بالاتر است یا مقام امامت؟
چرا در اذهان مردم، وقتی اسم پیامبری به میان می آید این طور تلقی می شود که مقام پیامبران از امامان بالاتر است در صورتی که می دانیم از بعضی از پیامبران ترک اولی سرزده است ولی از امامان نه. در اصل بیان کنید که آیا مقام نبوت بالاتر است یا مقام امامت؟
در پاسخ موارد زیر را خاطر نشان می کنیم:
1 گرچه زمانی آنچه بیشتر در اذهان عموم مردم بود همین نکتهای است که شما در متن سؤالتان عنوان داشتهاید، اما با توجه به طرح مطالبی که در مجالس و محافل علمی، مذهبی اعم از دانشگاه و حوزه و هیئات عزاداری اباعبدالله الحسین علیه السلام مطرح شده و میشود این تلقی شکل صحیح خود را پیدا کرده و مقام امامت را مقامی بالاتر و برتر و با ویژگیهای خاص خود میدانند.
البته باید به این نکته نیز توجه شود که باید شاخصههای این برتری در همان محدوده و چارچوب تعیین شده از سوی شارع مقدس و قرآن و روایات ائمه معصومین علیهم السلام باشد و از این مقوله بوی غلوّ و افراط استشمام نگردد.
جهت توضیح بیشتر این که اهل بیت ما با توجه به نائل بودن مقام والای امامت اما همواره از این که دیگران در باره آنها غلوّ و مبالغه کنند به شدت برخورد کرده و با جملات تندی با آنان برخورد کردهاند.
به عنوان مثال در روایتی که در کتاب اصول کافی ذکر گردیده است وقتی شخصی از امام امیر المؤمنین علیه السّلام سؤال میکند آیا شما به مقام نبوت هم نائل میشوید امام علیه السلام در پاسخ، از جملاتی استفاده نمیفرماید که این گونه برداشت شود که چون برخی از انبیاء در آخرین مرحله از درجات تکاملی خود به مقام امامت نائل شدهاند؛ پس با دارا بودن مقام امامت برای من، دیگر نبوت در برابر آن چیز مهمی نیست و... بلکه به شکلی پاسخ میدهند که شائبه این شبهه به طور کلی از ذهن سؤال کننده رخت بربندد. به بخشی از این روایت توجه فرمایید:
...یا أمیر المؤمنین! أفنبی أنت؟ فقال: ویلک إنما أنا عبد من عبید محمد.
شخصی از امیر المؤمنین علیه السّلام سؤال کرد یا امیر المؤمنین! آیا شما مقام پیامبر را دارا هستید؟ حضرت فرمود: وای بر تو من بندهای از بندگان محمد هستم.(اصول کافی، شیخ کلینی، ج 1، ص 90)
البته باز هم باید به این نکته در روایت فوق که در شرحهای اصول کافی هم به آن اشاره شده است توجه شود که منظور از عبد و بندگی از جانب امیر المؤمنین علیه السّلام برای رسول خدا صلی الله علیه وآله به معنای عبد و بندگی در مقام عبادت و الوهیت و خدایی پیامبر اکرم برای امیر المؤمنین علیه السّلام نیست بلکه بندگی در اطاعت و فرمانبرداری در اوامر اوست؛ همانگونه که یک ارباب و مولا برای خود خادمی دارد که در آن زمانها به بنده از آن یاد میشده است اینجا هم آن حضرت منظورش در فرمانبری و اطاعت از فرامین رسول خدا صلی الله علیه وآله است و نه چیزی به معنای اول تا از سوی دیگر موجب شبههای دیگر شود که وقتی امیر المؤمنین علیه السّلام میفرماید من بنده رسول خدا صلی الله علیه وآله هستم این بدان معناست که امیر المؤمنین علیه السّلام پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله را عبادت میکرده است و از این رو پرستش انبیاء و یا امامان جایز است...
در این راستا خواستیم به این نکته مهم، تنبّه و هوشیاری کافی داده باشیم که امروز وهابیت با سوء استفاده از برخی از روایات و یا عبارات علمای شیعه در کتابهای اعتقادی خود اینگونه نظر شیعه را انعکاس میدهند که شیعیان اعتقاد دارند که انبیاء هم افتخار بندگی علی علیه السلام را دارند!!!
در حالی که در آیه مباهله (فمن حاجک فیه من بعد ما جاءک من العلم فقل تعالوا ندعوا أبنائنا وأبناءکم ونساءنا ونسائکم وأنفسنا وأنفسکم ثم نبتهل فنجعل لعنة الله الکاذبین) (آل عمران/61) پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله، امیر المؤمنین علیه السّلام را جان و نفس خود قرار داده و با این کار مقام امامت امیر المؤمنین علیه السّلام برتر ازمقام نبوت پیامبرانی همچون حضرت خضر نبی و یا حضرت عیسی که هر دو از انبیاء زنده الهی بودند و آن حضرت میتوانست آنها را برای مباهله حاضر کرده و یا به آنها متوسل گردد.
همین استفاده را میتوان از روایت (طیر مشوی) (گوشت پرنده بریان شده) که بسیاری از محدثین اهل سنت نقل کردهاند:
اللهم ائتنی بأحب خلقک إلیک یأکل معی من هذا
خدایا بهترین خلق نزد خود را برایم بفرست تا با من از گوشت این پرنده بریان شده تناول کند.
مجمع الزوائد، هیثمی، ج 9، ص 126.
در این روایت که به علت طولانی بودن آن بخشی از آن را نقل کردیم کسی که در کنار رسول خدا صلّی الله علیه و آله با آن حضرت همسفره گردیده و با آن حضرت غذا تناول کرده و مصداق بهترین خلق خدا میگردد امیر المؤمنین علیه السّلام است.
پس روایت طیر مشوی نیز بر این نکته دلالت دارد که امیر المؤمنین علیه السّلام در نزد رسول خدا صلّی الله علیه و آله مقامش از پیامبرانی همچون حضرت خضر نبی و حضرت عیسی محبوبتر است.
و یا در روایت زیر میبینیم امیر المؤمنین علیه السّلام عصاره فضائل انبیاء الهی به حساب آمده و این خود میتواند دلیلی بر ارجحیت و افضلیت مقام امامت امیر المؤمنین علیه السّلام بر مقام نبوت انبیاء الهی گردد.
من أراد أن ینظر إلی آدم فی علمه وإلی نوح فی فهمه وإلی إبراهیم فی حلمه وإلی یحیی فی زهده وإلی موسی فی بطشه فلینظر إلی علی بن أبی طالب .
کسی که میخواهد آدم را در علمش و نوح را در فهمش و ابراهیم را در حلمش و یحیی را در زهدش و موسی را در قدرت ببیند پس باید به علی بن ابی طالب نظاره کند.(شواهد التنزیل، حاکم حسکانی، ج 1، ص 103.)
من أراد أن یری آدم فی علمه، ونوحا فی طاعته، وإبراهیم فی خلته، وموسی فی هیبته، وعیسی فی صفوته، فلینظر إلی علی بن أبی طالب.
کسی که میخواهد آدم را در علمش و نوح را در اطاعت و بندگیش و ابراهیم را در دوستیش با خدا و عیسی را در خلوصش با خدا ببیند پس باید به علی بن ابی طالب بنگرد.(تفسیر الرازی، ج 8، ص 86 تفسیر البحر المحیط، ابوحیان اندلسی، ج 2، ص 503.)
2 نکته دیگری که باید به آن توجه داشت این است که اگر بنا به قول صحیح گفته میشود مقام امامت بالاتر و برتر از مقام نبوت است به این معنا نیست که هر امامی الزاماً نبی هم باشد، چنان که عکس آن هم صادق نیست. به این معنا که به عنوان مثال امامان ما حائز مقام امامت هستند اما این بدان معنا نیست که مقام نبوت را نیز دارا باشند. چنان که در روایت نبوی این مطلب مورد اشاره قرار گرفته است.
قال رسول اللَّهِ صلی الله علیه وسلم لِعَلِیٍّ أنت مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ من مُوسَی إلا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدِی
رسول خدا صلّی الله علیه و آله فرمودند: یا علی! تو برای من به منزله هارون برای موسی هستی با این تفاوت که بعد از من پیامبری دیگر نیست.
الکافی، شیخ کلینی، ج 8، ص 107 و در متون اهل سنت: صحیح مسلم، ج 4، ص 1870، اسم مؤلف: مسلم بن الحجاج أبو الحسین قشیری نیشابوری، سال وفات: 261 ه ، دار النشر : دار إحیاء التراث العربی - بیروت ، تحقیق: محمد فؤاد عبد الباقی.
در متن فوق رسول خدا صلی الله علیه وآله به امیر المؤمنین علیه السّلام میفرماید: همانگونه که مقام جانشینی و امامت برای هارون برادر حضرت موسی وجود داشت تو نیز بعد از من مقام جانشینی و امامت امت را بر عهده داری اما این بدان معنا نیست که مقام نبوت را نیز دارا باشی.
نتیجه:
با توجه به مطالب پیش، در عین حال که امروز تلقی عمومی نیز اینگونه نیست که در متن سؤال ادعا شده، بلکه در پارهای موارد برخی از کلمات بوی غلوّ و افراط از آن استشمام میشود که باید از آن به شدت پرهیز شود؛ اما این نکته با استفاده از آیات و روایات قابل اثبات است که میتوان دریافت: مقام امامت برتر و عالیتر از مقام نبوت است و تنها نبوت کبری است که می تواند با مقام امامت برابری کند؛ زیرا کسی که در مقام نبوت کبرا قرار میگیرد از مقام نبوت عادی بالاتر رفته است و در مقامی قرار گرفته است که خداوند در آیاتی آن را از مقام نبوت عادی جدا کرده است.
در حقیقت تنها پیامبرانی که افزون بر مقام نبوت عامه به نبوت خاصه یعنی امامت رسیدهاند به سبب برخورداری از نبوت کبرا و ولایت خاص میتوانند همطراز امامان باشند.
بر این اساس است که گفته میشود امامان معصوم از اهل بیت پیامبر بر بسیاری از پیامبران برتر هستند؛ زیرا آنان در مقام ولایت کبرا و امامت عظمایی نشستهاند که خاص نبوت کبراست.
- [سایر] آیا مقام امامت از مقام رسالت بالاتر است؟
- [سایر] به چه دلیل مقام امامت از مقام پیامبری بالاتر است؟
- [سایر] مقام کدام یک بالاتر است؟ امام یا پیامبر؟
- [سایر] نبوت پیامبران با معجزه شناخته می شود، معجزه امامان شیعه چیست؟
- [سایر] آیا مقام حضرت زهرا سلام الله علیها از امامان بالاتر است؟
- [سایر] آیا مقام حضرت زهرا سلام الله علیها از امامان بالاتر است؟
- [سایر] آیا دلیل ما برای اینکه می گوییم مقام امامت بالاتر از مقام نبوت است فقط آیه مربوط به عهد حضرت ابراهیم(ع) است یا دلایل دیگر هم دارد؟ لطفا در هر دو صورت به طور کامل توضیح و برای ائمه(ع) دوازدهگانه ما تبیین کنید که آیا مقامشان از پیامبران دیگر(غیر از پیامبر خودمان) بالاتر است یا نه؟
- [سایر] جایگاه پیامبران اولوالعزم بالاتر است یا امامان معصوم مثلا اگر پیامبران اولوالعزم بالاتر از امامان معصوم اند چراحضرت عیسی(ع) پشت سر امام زمان(عج) قرار می گیرند و اگر خلاف این باشد می دانیم جایگاه پیامبراکرم(ص) از امامان معصوم بالاتراست به هر حال چگونه است؟
- [آیت الله بهجت] آیا اسم امامان و پیامبران را اگر به زبانی دیگر نوشته شده باشد، بدون وضو می شود لمس کرد؟
- [سایر] ما برای اهل بیت(علیهم السلام) مقام ولایت را در نظر می گیریم و می گوییم مقام آنها بالاتر از پیامبران است این چگونه ممکن است در صورتی که پیامبران دارای منبع وحی بودند و خداوند در کتاب های آسمانی به آنها اشاره کرده ولی به 12 امام ما اشاره ای نکرده است؟
- [آیت الله اردبیلی] کسی که وضو ندارد، بنابر احتیاط واجب نباید اسم خداوند متعال و صفات خاصه او را به هر زبانی نوشته شده باشد لمس نماید و همچنین بنابر احتیاط مستحب، نباید اسم مبارک پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم و امامان علیهمالسلام و حضرت زهرا علیهاالسلام را بدون وضو لمس کند، ولی اگر اسامی معصومین علیهمالسلام در نامگذاری اشخاص دیگر به کار رفته باشند، لمس آنها بدون وضو اشکال ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] پنج کار بر جنب حرام است: 1 مس خط قرآن یا اسم خدا و پیامبران و امامان بنابر احتیاط واجب، همانطور که در وضو گفته شد. 2 رفتن به مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله)، هرچند از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. 3 توقف کردن در مساجد دیگر، اما اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند. 4 داخل شدن در مسجد برای گذاشتن چیزی در آن. 5 خواندن یکی از آیات سجده، ولی خواندن غیر آیه سجده از سوره سجده مانعی ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] پنج چیز بر جنب حرام است : اول : رساندن جائی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و اسم پیامبران و امامان ( علیهم السلام ) بطوری که در وضو گفته شد . دوم : رفتن در مسجد الحرام و مسجد پیغمبر ( صلی الله علیه و آله و سلم ) اگر چه از یک در داخل ، و از در دیگری خارج شود . سوم : توقف در مساجد دیگر ، ولی اگر از یک در داخل و از در دیگری خارج شود ، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند . چهارم : گذاشتن چیزی در مسجد . پنجم : خواندن سوره ای که سجده واجب دارد و آن چهار سوره است : اول ، سورة سی و دوم قرآن ( الم تنزیل ) دوم ، سورة چهل و یکم ( حم سجده ) سوم ، سورة پنجاه و سوم ( و النجم ) چهارم ، سورة نود و ششم ( اقرء ) و اگر یک حرف ر ا به قصد یکی از این چهار سوره هم بخواند حرام است . چیزهائی که بر جنب مکروه است
- [امام خمینی] پنج چیز بر جنب حرام است: اول: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و اسامی مبارکه پیامبران و امامان علیهم السلام، به احتیاط واجب حکم اسم خدا را دارد. دوم: رفتن در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم، اگر چه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. سوم: توقف در مساجد دیگر، ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد. و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند. چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد. پنجم: خواندن سوره ای که سجده واجب دارد و آن چهار سوره است: اول: سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل) دوم: سوره چهل و یکم (حم سجده) سوم: سوره پنجاه و سوم (و النجم) چهارم: سوره نود و ششم (اقرا) و اگر یک حرف را به قصد یکی از این چهار سوره هم بخواند حرام است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] پنج چیز بر جنب حرام است: اوّل: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا، و اسامی مبارکه پیامبران و امامان(علیهم السلام)، که بنابر احتیاط واجب حکم اسم خدا را دارد. دوّم: رفتن در مسجدالحرام و مسجد پیغمبر(صلی الله علیه وآله)، اگرچه از یک در داخل و از در دیگر خارج شود. سوّم: توقف در مساجد دیگر، ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر خارج شود، یا برای برداشتن چیزی برود مانعی ندارد. و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان هم توقف نکند، اگرچه اولی آن است که حکم مسجدالحرام و مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله) را در حرم امامان(علیه السلام)رعایت نماید. چهارم: گذاشتن چیزی در مسجد. پنجم: خواندن سوره ای که سجده واجب دارد و آن چهار سوره است: 1 سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل). 2 سوره چهل و یکم (حم سجده). 3 سوره پنجاه و سوّم (والنّجم). 4 سوره نود و ششم (اقرء). و اگر یک حرف از این چهار سوره را هم بخواند حرام است
- [آیت الله مکارم شیرازی] نمازجمعه دو رکعت است و در روز جمعه جانشین نماز ظهر می شود و در زمان حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امام معصوم(علیه السلام) و نایب خاص او واجب عینی است، اما در زمان غیبت کبری واجب تخییری است، یعنی میان نماز جمعه و نماز ظهر مخیر است، ولی در زمانی که حکومت عدل اسلامی باشد احتیاط آن است که ترک نشود.
- [آیت الله مکارم شیرازی] الف: نمازجمعه دو رکعت است و در روز جمعه جانشین نماز ظهر می شود و در زمان حضور پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امام معصوم(علیه السلام) و نایب خاصّ او واجب عینی است، امّا در زمان غیبت کبری واجب تخییری است، یعنی میان نماز جمعه و نماز ظهر مخیّر است، ولی در زمانی که حکومت عدل اسلامی باشد احتیاط آن است که ترک نشود.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله مظاهری] سه چیز بر جنب حرام است: اوّل: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و اسم پیغمبران و امامان و حضرت زهراعلیهم السلام. دوّم: گذاشتن چیزی یا توقف در مساجد و حرم ائمّه طاهرینعلیهم السلام، ولی اگر از یک در مسجد یا حرم داخل شود و از در دیگر خارج شود مانعی ندارد مگر مسجدالحرام و مسجد پیغمبراکرمصلی الله علیه وآله وسلم، ولی توقف در جاهایی که مربوط بهمسجد است ولی مسجد نیست و توقف در صحنها و رواقهای پیامبران و ائمه علیهم السلام و حرمهای امامزادهها مانعی ندارد. سوّم: خواندن هر یک از آیاتی که سجده واجب دارد و آن آیات در چهار سوره است: 1 - آیه پانزده، سورة سجده 2 - آیه سی و هفت، سورة فصّلت. 3 - آیه شصت و دو، سورة النّجم. 4 - آیه نوزده، سورة علق.
- [آیت الله اردبیلی] پنج چیز بر جنب حرام است: اوّل: رساندن جایی از بدن به خط قرآن یا به اسم خدا و نیز بنابر احتیاط واجب، به اسامی مبارکه پیامبران و امامان علیهمالسلام و حضرت زهرا علیهاالسلام . دوم: رفتن در مسجدالحرام و مسجدالنبی صلیاللهعلیهوآلهوسلم ، اگرچه از یک در داخل و بدون توقف از در دیگر خارج شود. سوم: توقف در مساجد دیگر، ولی اگر از یک در داخل و از در دیگر بدون توقف خارج شود، مانعی ندارد و احتیاط واجب آن است که در حرم امامان علیهمالسلام نیز توقف نکند. چهارم: ورود به مسجد به قصد گذاشتن چیزی در آن و احتیاط واجب آن است که از گذاشتن چیزی در مسجد بدون وارد شدن به آن نیز اجتناب کند. پنجم: خواندن بعض یا تمام سورهای که سجده واجب دارد و آنها چهار سورهاند: 1 سوره (سجده) یعنی سوره سی و دوم قرآن (الم تنزیل)، 2 سوره (فصّلت) یعنی سوره چهل و یکم قرآن (حم سجده)، 3 سوره (نجم) یعنی سوره پنجاه و سوم قرآن (و النجم)، 4 سوره (علق) یعنی سوره نود و ششم قرآن (اقرء) و خواندن یک حرف از این چهار سوره نیز حرام است.