تلازم بین شناخت مبدأ و اعتقاد به معاد چگونه تبیین شده است؟
بینش رسول گرامی(ص) نسبت به حشر اکبر و معاد عمومی، در پرتو بینش توحیدی آن حضرت شکل می‌گرفت، چنانکه از آیه(قُل أَغیر الله أَبغی رَباً و هو رَب کل شیء ولا تَکسب کُل نَفس اِلا علیها ولا تَزر وازرة وِزر أُخری ثُم اِلی ریکم مرجعکم فَیُنبئکم بِما کنتم فیه تختلفون) انعام/164 استنباط می‌گردد، زیرا مفاد آن این است که چون هر چیزی غیر خدا مربوب است و هر مربوبی تحت تدبیر رب خویش است و کمال تدبیر آن است که مربوب به پروردگار خود برسد، پس باید به بازگشت، یعنی به معاد عمومی معتقد بود. از این رو سیرة توحیدی نبی اکرم(ص) با سیره معادنگری حضرتش آمیخته است. این که سیره آموزنده حضرت رسول(ص)، هم بر اساس توجه به توحید است و هم بر اساس تذکر به معاد، برای آن است که معاد همان رجوع به مبدأ بوده و جدای از توحید نیست. چنانکه معنای (انا لله و انا الیه راجعون) بقره/156 این است که انسان در قوس نزول از خدای سبحان تنزل کرده است و در قوس صعود به لقای حضرت باری می‌رسد، با این تفاوت که اگر مشرک باشد به لقای جلال حق می‌رسد که مظهرش جهنم است و آنگاه می‌گوید: (رَبنا أبصرنا و سمعنا) سجده/12، و اگر موحد باشد، به لقای جمال و رحمت حق می‌رسد مصداق (وجُوه یَومئذ ناضرة اِلی رَبها ناظرة) قیامت/22-23 خواهد شد. در آیاتی از قرآن کریم، عمل صالح در کنار اعتقاد به خدا و قیامت ذکر شده است، اگرچه در بعضی آیات فقط مبدأ و عمل صالح آمده است لکن چون معاد ظهور (هو الآخر) است در برابر ظهور (هو الأول)، معاد جدای از مبدأ نبوده، رجوع به همان است. و چون عمل صالح،عملی مطابق با ره آورد وحی و نبوّت است، مسئله رسالت، وحی و کتاب آسمانی هم در کنار مبدا و معاد مطرح است. بنابر این اصول سه گانه دین در این گونه از آیات، تبیین شده است. پس سیره نبی اکرم(ص) جمع سالم بین مبدأ و معاد می‌باشد، چنانکه مردم را هم به این جامعیت نسبی سوق داد. بر این اساس یک موحد کامل همان طور که اعتقاد به مبدأ دارد، به معاد هم معتقد است. www.eporsesh.com
عنوان سوال:

تلازم بین شناخت مبدأ و اعتقاد به معاد چگونه تبیین شده است؟


پاسخ:

بینش رسول گرامی(ص) نسبت به حشر اکبر و معاد عمومی، در پرتو بینش توحیدی آن حضرت شکل می‌گرفت، چنانکه از آیه(قُل أَغیر الله أَبغی رَباً و هو رَب کل شیء ولا تَکسب کُل نَفس اِلا علیها ولا تَزر وازرة وِزر أُخری ثُم اِلی ریکم مرجعکم فَیُنبئکم بِما کنتم فیه تختلفون) انعام/164 استنباط می‌گردد، زیرا مفاد آن این است که چون هر چیزی غیر خدا مربوب است و هر مربوبی تحت تدبیر رب خویش است و کمال تدبیر آن است که مربوب به پروردگار خود برسد، پس باید به بازگشت، یعنی به معاد عمومی معتقد بود. از این رو سیرة توحیدی نبی اکرم(ص) با سیره معادنگری حضرتش آمیخته است.
این که سیره آموزنده حضرت رسول(ص)، هم بر اساس توجه به توحید است و هم بر اساس تذکر به معاد، برای آن است که معاد همان رجوع به مبدأ بوده و جدای از توحید نیست. چنانکه معنای (انا لله و انا الیه راجعون) بقره/156 این است که انسان در قوس نزول از خدای سبحان تنزل کرده است و در قوس صعود به لقای حضرت باری می‌رسد، با این تفاوت که اگر مشرک باشد به لقای جلال حق می‌رسد که مظهرش جهنم است و آنگاه می‌گوید: (رَبنا أبصرنا و سمعنا) سجده/12، و اگر موحد باشد، به لقای جمال و رحمت حق می‌رسد مصداق (وجُوه یَومئذ ناضرة اِلی رَبها ناظرة) قیامت/22-23 خواهد شد.
در آیاتی از قرآن کریم، عمل صالح در کنار اعتقاد به خدا و قیامت ذکر شده است، اگرچه در بعضی آیات فقط مبدأ و عمل صالح آمده است لکن چون معاد ظهور (هو الآخر) است در برابر ظهور (هو الأول)، معاد جدای از مبدأ نبوده، رجوع به همان است. و چون عمل صالح،عملی مطابق با ره آورد وحی و نبوّت است، مسئله رسالت، وحی و کتاب آسمانی هم در کنار مبدا و معاد مطرح است. بنابر این اصول سه گانه دین در این گونه از آیات، تبیین شده است. پس سیره نبی اکرم(ص) جمع سالم بین مبدأ و معاد می‌باشد، چنانکه مردم را هم به این جامعیت نسبی سوق داد. بر این اساس یک موحد کامل همان طور که اعتقاد به مبدأ دارد، به معاد هم معتقد است.
www.eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین