انسان از مبدئی نشأت گرفته که سر انجام به همان مبدأ بر می‌گردد؛ عود به آن مبدأ، همان معاد است. توحید با معاد هماهنگ است و معاد رجوع به همان مبدأ است، زیرا همان موجودی که (هو الآخر) است، (هو الآوّل) هم می‌باشد و همان موجودی که (هو الأول) است، (هو الآخر) نیز می‌باشد. گرچه اعتقاد به مبدأ از اعتقاد به معاد جدا نیست و قوّت و ضعف معرفت مبدأ در میزان اعتقاد به معاد مؤثّر خواهد بود، لیکن تفکیک دو بحث برای آن است که گاهی انسان خدای سبحان را به عنوان (هو الأول) مشاهده می‌کند و گاهی به عنوان (هو الآخر) می‌یابد، از این رو اسمای الهی هر کدام تجلّی خاصی خواهد داشت. بر این اساس اگر خدای سبحان با اسم (هو الأوّل) ، (هو الظاهر) و (باسط) تجلی کند، بساط خلقت گسترده خواهد شد و اگر با اسم (هو الآخر) ، (هو الباطن) و (قابض) تجلی کند (در نفخ صور) بساط خلقت برچیده خواهد شد. سرّ چنان تأثیری از تجلّی مزبور، آن است که خدای سبحان از قیامت به عنوان روز سنگین یاد کرده، می‌فرماید: همان طور که در قوس نزول، فیض سنگینی وجود دارد: (اِنا سَنُلقی عَلیک قولاً ثقیلاً) مزّمّل/5 ، در قوس صعود هم یک روز سنگین مطرح است: (اِنَّ هؤلاء یُحِبّون العاجلة و یَذرون وراء هم یوماً ثقیلاً) انسان/27 . همان گونه که در مورد حقیقت قرآن فرمود: (لو أنزلنا هذا القران عَلی جَبل لَرأیته خاشعاً مُتصِدّعاً مِن خشیة الله) حشر/21 و یا درباره امانت می‌فرماید: (اِنا عَرضنا الأمَانة علی السموات و الأرض والجِبال فأَبین أن یحملنَها وأشفقن منها) احزاب/72 ، در باره قیامت هم می‌فرماید: (ثَقلت فی السموات و الأرض) اعراف/187 ؛ آسمانها آن قدرت را ندارند که حقیقت قیامت را تحمل کنند. از این رو وقتی قیامت تجلی کند، بساط نظام ما سوی الله دگرگون و برچیده می‌شود: (وَالأرض جَمعیاً قَبَضُتة یَوم القیمة و السَموات مطویات بیمینه) زمر/67 . بنابر این همان طور که خدای سبحان وقتی به عنوان (هو الأول) تجلی کرد آسمانها و زمین چون نتوانستند تحمل کنند، اِبای اشفاقی کردند، زمانی هم که به عنوان (هو الآخر) تجلّی کند، چون برای آسمانها مقدور نیست آن را تحمل کنند، در هم پیچیده خواهند شد. تنها قلب مبارک انسان کامل است که تجلی الهی را تحمل می‌کند: (نزل به الروح الأمین* علی قلبک) شعراء/193-194. غرض آنکه اسمای الهی هر کدام ظهور و بروز خاصی دارد، چنانکه بعضی باعث خوف، برخی باعث رجا و امید و برخی دیگر باعث حبّ و حرّیت و مانند آن است. رسول خدا(ص) چون مظهر اسم اعظم است، به همه اسمای حسنای خدای سبحان احاطه امکانی دارد و تا آن جا که ممکن است یک مخلوق به اسمای الهی راه یابد، وی راه یافته است. از این رو اسمای حاکمه در میدأ پیدایش جهان و اسمای حاکمه بر معاد برای آن حضرت روشن است، منتها بحثها و بینشها و گرایشها مختلف است. همان طور که تحقق هدف، باعث کمال، و نبودن هدفْ موجب نقص و عاطل و باطل بودن وجود است، اگر سیره کسی بر اساس اعتقاد به معاد نباشد سودمند و آموزنده نبوده، باطل خواهد بود. بنابر این سیره رسول خدا(ص) خصوصاً و سیره ائمه(ع) عموماً که هماهنگ با کلّ نظام آفرینش به سمت معاد در حرکت است: (الی الله تصیر الأمور) شوری/53 آموزنده خواهد بود. آیت الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن کریم ج 9 (سیرة رسول اکرم در قرآن) www.payambarazam.ir
انسان از مبدئی نشأت گرفته که سر انجام به همان مبدأ بر میگردد؛ عود به آن مبدأ، همان معاد است.
توحید با معاد هماهنگ است و معاد رجوع به همان مبدأ است، زیرا همان موجودی که (هو الآخر) است، (هو الآوّل) هم میباشد و همان موجودی که (هو الأول) است، (هو الآخر) نیز میباشد. گرچه اعتقاد به مبدأ از اعتقاد به معاد جدا نیست و قوّت و ضعف معرفت مبدأ در میزان اعتقاد به معاد مؤثّر خواهد بود، لیکن تفکیک دو بحث برای آن است که گاهی انسان خدای سبحان را به عنوان (هو الأول) مشاهده میکند و گاهی به عنوان (هو الآخر) مییابد، از این رو اسمای الهی هر کدام تجلّی خاصی خواهد داشت. بر این اساس اگر خدای سبحان با اسم (هو الأوّل) ، (هو الظاهر) و (باسط) تجلی کند، بساط خلقت گسترده خواهد شد و اگر با اسم (هو الآخر) ، (هو الباطن) و (قابض) تجلی کند (در نفخ صور) بساط خلقت برچیده خواهد شد.
سرّ چنان تأثیری از تجلّی مزبور، آن است که خدای سبحان از قیامت به عنوان روز سنگین یاد کرده، میفرماید: همان طور که در قوس نزول، فیض سنگینی وجود دارد: (اِنا سَنُلقی عَلیک قولاً ثقیلاً) مزّمّل/5 ، در قوس صعود هم یک روز سنگین مطرح است: (اِنَّ هؤلاء یُحِبّون العاجلة و یَذرون وراء هم یوماً ثقیلاً) انسان/27 . همان گونه که در مورد حقیقت قرآن فرمود: (لو أنزلنا هذا القران عَلی جَبل لَرأیته خاشعاً مُتصِدّعاً مِن خشیة الله) حشر/21 و یا درباره امانت میفرماید: (اِنا عَرضنا الأمَانة علی السموات و الأرض والجِبال فأَبین أن یحملنَها وأشفقن منها) احزاب/72 ، در باره قیامت هم میفرماید: (ثَقلت فی السموات و الأرض) اعراف/187 ؛ آسمانها آن قدرت را ندارند که حقیقت قیامت را تحمل کنند. از این رو وقتی قیامت تجلی کند، بساط نظام ما سوی الله دگرگون و برچیده میشود: (وَالأرض جَمعیاً قَبَضُتة یَوم القیمة و السَموات مطویات بیمینه) زمر/67 .
بنابر این همان طور که خدای سبحان وقتی به عنوان (هو الأول) تجلی کرد آسمانها و زمین چون نتوانستند تحمل کنند، اِبای اشفاقی کردند، زمانی هم که به عنوان (هو الآخر) تجلّی کند، چون برای آسمانها مقدور نیست آن را تحمل کنند، در هم پیچیده خواهند شد. تنها قلب مبارک انسان کامل است که تجلی الهی را تحمل میکند: (نزل به الروح الأمین* علی قلبک) شعراء/193-194.
غرض آنکه اسمای الهی هر کدام ظهور و بروز خاصی دارد، چنانکه بعضی باعث خوف، برخی باعث رجا و امید و برخی دیگر باعث حبّ و حرّیت و مانند آن است.
رسول خدا(ص) چون مظهر اسم اعظم است، به همه اسمای حسنای خدای سبحان احاطه امکانی دارد و تا آن جا که ممکن است یک مخلوق به اسمای الهی راه یابد، وی راه یافته است. از این رو اسمای حاکمه در میدأ پیدایش جهان و اسمای حاکمه بر معاد برای آن حضرت روشن است، منتها بحثها و بینشها و گرایشها مختلف است.
همان طور که تحقق هدف، باعث کمال، و نبودن هدفْ موجب نقص و عاطل و باطل بودن وجود است، اگر سیره کسی بر اساس اعتقاد به معاد نباشد سودمند و آموزنده نبوده، باطل خواهد بود. بنابر این سیره رسول خدا(ص) خصوصاً و سیره ائمه(ع) عموماً که هماهنگ با کلّ نظام آفرینش به سمت معاد در حرکت است: (الی الله تصیر الأمور) شوری/53 آموزنده خواهد بود.
آیت الله جوادی آملی،تفسیر موضوعی قرآن کریم ج 9 (سیرة رسول اکرم در قرآن)
www.payambarazam.ir
- [سایر] هماهنگی و آموزندگی اعتقاد به مبدأ و معاد در سیره رسول اکرم(صلی الله علیه و آله) چگونه است؟
- [سایر] سیره رسول اکرم(ع) در اهتمام به یاد مبدأ و معاد چگونه است؟
- [سایر] سیره احتجاجی رسول اکرم(ص) با یهودیان درباره زیر بنای ارکان کعبه به چه صورت بود؟
- [سایر] سیره پیامبراکرم(ص) درباره حکم پاها در وضو چگونه بوده است؟
- [سایر] سیره احتجاجی رسول خدا(ص)در بحثهای عقلی و کلامی چگونه بود؟
- [سایر] سیره و روش پیامبر اسلام(ص) در مقابل کسانی که نافرمانی می کردند،چگونه بود؟
- [سایر] تعامل با ادیان در سیره پیامبر اکرم(ص) به شکلی بوده است توضیح دهید؟
- [سایر] تأثیر متقابل عبودیت و یاد معاد از دیدگاه پیامبر اکرم(ص) چگونه است؟
- [سایر] چرا زنان پیامبر اسلام (ص ) بعد از وفات پیامبر اکرم(ص ), نمی توانستند ازدواج کنند؟
- [سایر] شبهه: بنابر اعتقاد شیعه، پیامبر اسلام(ص) که فدک را به حضرت زهرا هبه کردهاند، بین فرزندانش تبعیض قائل شدهاند.
- [آیت الله نوری همدانی] مستحب است بعد از تکبیره الاحرام بگوید : یا مُحسنُ قداتاکَ المسیءُ و قد امَرتَ المحسنَ ان یتجاوَز عنِ المسی ءِ انتَ المحسنُ و انا المُسی ءُ بحقّ محمّدٍ و آلِ محّمدٍ صل عَلی محّمدِ و ال محّمدِ و تجاوَز عن قبیحِ ما تعلمُ منّی .یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بندة گنهکار به در خانة تو آمده و تو امر کرده ای که نییکوکار از گنهکار بگذرد ، تو نیکو کاری و من گناهکار بحقّ محّمدٍ و آل محّمدٍ صلی اللهُ علیه و آله و سّلم .رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیها یی که می دانی از من سر زده . بگذر .
- [امام خمینی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید: "یا محسن قد اتاک المسیی ء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیی ء انت المحسن و انا المسیی ء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان می کنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِیَیءُ وَقَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَاَناَ المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد صَلِّ عَلَی مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی یعنی ای خدائی که به بندگان احسان می کنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کرده ای که نیکوکار از گنهکار بگذرد تو نیکوکاری و من گنهکار به حق محمد و آل محمد(صلی الله علیه وآله) رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدی هائی که می دانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله خوئی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:" یا محسن قد اتاک المسییء و قد امرت المحسن ان یتجاوز عن المسیء انت المحسن و انا المسیء بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوز عن قبیح ما تعلم منی"، یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله شبیری زنجانی] مستحب است قبل از تکبیرة الاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أَتَاکَ المُسیءُ وقَدْ أَمَرْتَ المُحْسِنَ أَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ، أَنْتَ المُحْسِنُ وأَنا المُسِیءُ، بحقِّ مُحمَّدٍ و آل محمّد صَلِّ علی مُحمَّدٍ و آلِ مُحمَّدٍ وتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی ای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حق محمد و آل محمد رحمت خود را بر محمد و آل محمد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سرزده بگذر.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام به قصد رجاء این دعا را بخوانند: (یا محْسن قدْ اتاک الْمسیء و قدْ أمرْت الْمحْسن انْ یتجاوز عن الْمسیئ انت الْمحْسن و أنا الْمسیئ بحق محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد و تجاوزْ عنْ قبیح ما تعْلم منی. یعنی: (ای خدای نیکوکار! بنده گنهکارت به در خانه تو آمده است تو امر کرده ای که نکوکار از گنهکار بگذرد،تو نیکو کاری و من گنهکارم، به حق محمد و آل محمد رحمتت را بر محمد و آل محمد بفرست و از کارهای زشتی که می دانی از من سرزده بگذر!)
- [آیت الله سیستانی] خوب است قبل از تکبیرة الاحرام به قصد رجأ بگوید : (یا مُحْسِنُ قَدْ اَتاکَ المُسِیءُ ، وَقَدْ اَمَرْتَ الُمحْسِنَ اَنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِیءِ ، اَنْتَ الُمحْسِنُ وَاَنَا المُسِیءُ ، بِحَقّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحمَّدٍ ، وَتَجاوَزْ عَنْ قَبِیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی : ای خدائی که به بندگان احسان میکنی ، بنده گنهکار به درِ خانه تو آمده ، و تو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد ، تو نیکوکاری و من گناهکار ، بحق محمّد و آل محمّد ، رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست ، و از بدیهائی که میدانی از من سر زده بگذر .
- [آیت الله علوی گرگانی] مستحبّ است بعد از تکبیرْ الاحرام بگوید: )یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ المُسِئُ وَقَدْ أمَرْتَ المُحْسِنَ أنْ یَتَجاوَزَ عَنِ المُسِئ أنْتَ المُحْسِنُ وَأنَا المُسِئُ بِحَقِّ مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً صَلِّ عَلَی مُحَمَّدً وَآلِ مُحَمَّدً وَتَجاوَز عَنْ قَبیحِ ماتَعْلَمُ مِنّی(، یعنیای خدایی که به بندگان احسان میکنی بنده گنهکار بدر خانه تو آمده وتو امر کردهای که نیکوکار از گناهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، بحقّ محمّد وآل محمّد رحمت خود را بر محمّد وآل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله بروجردی] مستحب است بعد از تکبیرة الاحرام بگوید:(یا مُحْسِنُ قَدْ اَتَاکَ الْمُسِییءُ وَ قَد اَمَرْتَ الْمُحْسِنَ اَنْ یتَجاوَزَ عَنِ الْمُسِییء أنْتَ الْمُحْسِنُ وَ اَنا المُسِیءُ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَجاوَز عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنِّی)؛یعنی؛ ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بندهی گنهکار به در خانهی تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گنهکار، به حق محمّد و آل محمّد / رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده بگذر.
- [آیت الله اردبیلی] مستحب است بعد از تکبیرةالاحرام بگوید: (یا مُحْسِنُ قَدْ أتاکَ الْمُسیءُ وَقَدْ أمَرْتَ الْمُحْسِنَ أنْ یَتَجَاوَزَ عَنِ الْمُسیءِ، أنْتَ الْمُحْسِنُ وَأنَا الْمُسیءُ، بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَتَجاوَزْ عَنْ قَبیحِ ما تَعْلَمُ مِنّی) یعنی: (ای خدایی که به بندگان احسان میکنی، بنده گنهکار به در خانه تو آمده و تو امر کردهای که نیکوکار از گنهکار بگذرد، تو نیکوکاری و من گناهکار، به حقّ محمّد و آل محمّد صلیاللهعلیهوآلهوسلم رحمت خود را بر محمّد و آل محمّد بفرست و از بدیهایی که میدانی از من سر زده درگذر.)