فلسفه وجود جهنم وبهشت چیست ؟
عالم طبیعت آیة روشنی ازفلسفه خلقت بهشت وجهنم است . درطبیعت شاهد هستیم عوامل ناسازگار وناملایم باساختار جسم ومسیر رشد وسلامت ، آلام ودردهای بشری را سبب خواهد شد ، مثل غذای فاسد که ناسازگار بامعده وجهاز هضم است وتولید درد وعذاب می نماید واحساس آسایش ونعمت مربوط به شرائط برطرف شدن نیازها وفراهم آمدن وضعیت رشد است . البته باید اضافه نمود که درهمین بعد ظاهری ممکن است انسان به بهای لذتی ظاهری وناچیز طبیعت اولیه اش راتغییر دهد وموجب صدمات بعدی شود . برای مثال ازاستنشاق دود دخانیات که منافی طبع وجهاز ریه است لذت ببرد وامراضی چون قلب وعروق رانیز پیامد ضعف ونقاهت خود نماید . حدیث شریف " الجزا نفس العمل " (جزاباطن عمل است ) بیان مید ارد بهشت وجهنم ظهور باطن اعمال ماست ازجمله بی اعتنائیها نسبت به محرومیتها وصدمات وازطرف دیگر به هدایتها ونعمات است . ازاین رو بزنگاه پاسخ به فلسفه بهشت وجهنم درنظام روح رامی توان درفصل اشتراک بااین آیه طبیعی یافت . هماهنگی باجریان رشد وکمال بهره مندی وتنعم را وعدم این هماهنگی دردوانهدام وازدست دادن را بدنبال دارد مثل چشمی که به او نیازمندیم وازدست دادنش دردناک است ودندانی که برای هضم غذا لازم است ، فساد او بادردورنج توأم است . به بیانی رساتر، فسلفه آسایش وعذاب دردنیا هدایتگری وارائه طریق ، ازدست دادنهاوبهره مندیها ست وفسلسفه بهشتی وجهنم درآخرت ظهور باطن این هدایتگری دردنیاست ازاین روست که به فرموده حضرت امام (ره) جهنم دارالشفای گنهکاران است : "شقاوت دریک زمانی ، منافات باسعادت ندارد ، چنانکه درمورد ابتلای اهل سعادت درزندگی دنیوی به بیماریها وبلیات نیز همینطور است [ وبین ایندومنافاتی نیست ] . حتی عذاب کردن هم درحقیقت ، بدبختی وشقاوت نیست ، زیرا جهنم نسبت به موحدین گناهکار ، قطعا دارالشفای الهی است که باعث پاک وخالص شدن ایشان ازامراض نفسانیه وکدورت ظلمانیه می شود، ونسبت به همه اهل دوزخ نیز به طریق شیخ "سعادت " است زیرا که مرجع اینها همه ، "رحمت " است ورحمت برغضب سبقت قرارگرفته است ." 1 ودرجای دیگری می فرمایند : " جهنم ، باطنش صورت لطف ورحمت الهی است که برای تخلیص مؤمنان معصیت کار ورسانیدن آنها به سعادت ابدی ، چاره منحصر ه است ؛ . . . . . جهنم برای کسانی که فطرتشان بلکی محجوب وبه کفروجهود ونفاق نرسیده باشند رحمت است درصورت غضب " 2 وهمچنین صدرالمتألهین دربیان فلسفه بهشت وجهنم می فرمایند : "چون اشقیا دردنیا ازبند شرع خارج ، وازریسمان دین رها، ودرچراگاه شهوات حسی بچرا مشغول ، ورشته عقل وعنان شرع راازخود برداشته اند، لذا درآخرت دربند زنجیر وکنده ها بوده وبه ا نواع گوناگون شکنجه ورسوائی عذاب ، وبه پرده های مختلف ازحجابها وگمراهیها پوشیده خواهند بود، (وهرچه بکوشند وبخواهند که از آن آتش بیرون آیند باز بدان دوزخ برگردانند شان . / 20 سجده ) و اما نیکان رابالارفتن ازکمالی به کمال دیگر است (برای آنها کاخ وعمارتها بالای یکدیگر بنا شده است . / 20 زمر ) وآنان مسرورانی هستند که ازعذاب وشکنجه اهل تضاد رهائی یافته اند (وهیچ گاه بیم ناک واندوهگین نخواهند بود . / 62 بقره ) چون دردنیا از پی فرمانبرداری حتقعالی مجبور بوده اند (هیچ مرد وزن مؤمن رادرکاریکه خدا ورسول او حکم کنند اراده واختیاری نیست . /36 احزاب ) لذا درآخرت بطور مطلق دارای اختیاراند (آنان هرچه که بخواهند فراهم است . / 16 فرقان ) به سبب آنکه برای هریک ازنیک بختان واشقیاء به حکم عدالت وداد نصیبی ازجبر ونصیبی ازاختیار برعکس هم دردو نشأه هست . " 3 نکته ای لازم به ذکر است که ماظهور حقیقت بهشت وجهنم رابه صورت خفیفترش دردنیا برای هدایتگری انسان می بینیم وحکمت این حد ازظهور به منظور خدشه دار نشدن اختیار آدمی است وچنانچه این ظهور فراتر ازحد دعوت وهدایت می بود ودست برداشتن ها ازسد اضطرار می شد جبر محسوب شده وشرافتی برای انسان نمی آورد. اختلاف درماهیت بدیها وخوبیها جنبه دیگری ازفلسفه بهشت وجهنم است . به استناد آیات قرآن براهین فلسفی ومشاهده اهل کشف ، حقیقت وجود انسان راعمل او می سازد فلذا انسان رانباید جدای ازعمل اودرنظر گرفت ودرسترآنست که بگوییم وجود انسان بااعمالش متحد است . حال اگر اعمال پلید وآتشین به قدری دروجود انسان غالب شد که عین ذات اوشد، می شود تمام دروغ ونیرنگ وپلیدی وتباهی . وبراستی بهشت زمانی بهشت است که پلیدی وکژی درآن راه نداشته باشد چراکه جای بدی درجهنم است ونباید ازجهنم خارج شود. آنی که به بهشت بار می یابد ، پلیدی نیست بلکه بخشی ازخوبیهای وجود انسان است ، مثل وفا وصداقت شرمساری نسبت به گناهان ومحبت به خداوند و . . . . فلذا آنها پس ازعذاب طولانی آزاد وبه بهشت راه می یابد آنی که خوبی نداشته باشد ودردنیا نیز تسویه شده باشد یک سره به جهنم رفته ودرآنجا باقی می ماند . نتیجه اینکه خوب وبد دوحقیقت جدای ازهم می باشند وبهشت وجهنم ظهور باطن این دوحقیقت است فلذا این دوراباید ازیکدیگر تفکیک نمود، یکی بهره مندی وبالارفتن ودیگری فنا وصدمه زدن است . نکته ای لازم به ذکر است که حتی دردنیای مطلوب وزیبای خبیثترین انسانها مطلوب درنظرشان اینست که نیرنگ ، دروغ ، حزن واندوه راه نداشته باشد . وحتی درآرزوهای آنها هم تمایز بین خوبی وبدی وجود دارد وبهشت وجهنم درواقع تفاوت میان خوبی ها وبدی ها است . www.eporsesh.com
عنوان سوال:

فلسفه وجود جهنم وبهشت چیست ؟


پاسخ:

عالم طبیعت آیة روشنی ازفلسفه خلقت بهشت وجهنم است . درطبیعت شاهد هستیم عوامل ناسازگار وناملایم باساختار جسم ومسیر رشد وسلامت ، آلام ودردهای بشری را سبب خواهد شد ، مثل غذای فاسد که ناسازگار بامعده وجهاز هضم است وتولید درد وعذاب می نماید واحساس آسایش ونعمت مربوط به شرائط برطرف شدن نیازها وفراهم آمدن وضعیت رشد است .
البته باید اضافه نمود که درهمین بعد ظاهری ممکن است انسان به بهای لذتی ظاهری وناچیز طبیعت اولیه اش راتغییر دهد وموجب صدمات بعدی شود . برای مثال ازاستنشاق دود دخانیات که منافی طبع وجهاز ریه است لذت ببرد وامراضی چون قلب وعروق رانیز پیامد ضعف ونقاهت خود نماید . حدیث شریف " الجزا نفس العمل " (جزاباطن عمل است ) بیان مید ارد بهشت وجهنم ظهور باطن اعمال ماست ازجمله بی اعتنائیها نسبت به محرومیتها وصدمات وازطرف دیگر به هدایتها ونعمات است . ازاین رو بزنگاه پاسخ به فلسفه بهشت وجهنم درنظام روح رامی توان درفصل اشتراک بااین آیه طبیعی یافت . هماهنگی باجریان رشد وکمال بهره مندی وتنعم را وعدم این هماهنگی دردوانهدام وازدست دادن را بدنبال دارد مثل چشمی که به او نیازمندیم وازدست دادنش دردناک است ودندانی که برای هضم غذا لازم است ، فساد او بادردورنج توأم است .
به بیانی رساتر، فسلفه آسایش وعذاب دردنیا هدایتگری وارائه طریق ، ازدست دادنهاوبهره مندیها ست وفسلسفه بهشتی وجهنم درآخرت ظهور باطن این هدایتگری دردنیاست ازاین روست که به فرموده حضرت امام (ره) جهنم
دارالشفای گنهکاران است : "شقاوت دریک زمانی ، منافات باسعادت ندارد ، چنانکه درمورد ابتلای اهل سعادت
درزندگی دنیوی به بیماریها وبلیات نیز همینطور است [ وبین ایندومنافاتی نیست ] . حتی عذاب کردن هم درحقیقت ، بدبختی وشقاوت نیست ، زیرا جهنم نسبت به موحدین گناهکار ، قطعا دارالشفای الهی است که باعث پاک وخالص شدن ایشان ازامراض نفسانیه وکدورت ظلمانیه می شود، ونسبت به همه اهل دوزخ نیز به طریق شیخ "سعادت " است زیرا که مرجع اینها همه ، "رحمت " است ورحمت برغضب سبقت قرارگرفته است ." 1
ودرجای دیگری می فرمایند : " جهنم ، باطنش صورت لطف ورحمت الهی است که برای تخلیص مؤمنان معصیت کار ورسانیدن آنها به سعادت ابدی ، چاره منحصر ه است ؛ . . . . . جهنم برای کسانی که فطرتشان بلکی محجوب وبه کفروجهود ونفاق نرسیده باشند رحمت است درصورت غضب " 2
وهمچنین صدرالمتألهین دربیان فلسفه بهشت وجهنم می فرمایند : "چون اشقیا دردنیا ازبند شرع خارج ، وازریسمان دین رها، ودرچراگاه شهوات حسی بچرا مشغول ، ورشته عقل وعنان شرع راازخود برداشته اند، لذا درآخرت دربند زنجیر وکنده ها بوده وبه ا نواع گوناگون شکنجه ورسوائی عذاب ، وبه پرده های مختلف ازحجابها وگمراهیها پوشیده خواهند بود، (وهرچه بکوشند وبخواهند که از آن آتش بیرون آیند باز بدان دوزخ برگردانند شان . / 20 سجده ) و اما نیکان رابالارفتن ازکمالی به کمال دیگر است (برای آنها کاخ وعمارتها بالای یکدیگر بنا شده است . / 20 زمر ) وآنان مسرورانی هستند که ازعذاب وشکنجه اهل تضاد رهائی یافته اند (وهیچ گاه بیم ناک واندوهگین نخواهند بود . / 62 بقره ) چون دردنیا از پی فرمانبرداری حتقعالی مجبور بوده اند (هیچ مرد وزن مؤمن رادرکاریکه خدا ورسول او حکم کنند اراده واختیاری نیست . /36 احزاب ) لذا درآخرت بطور مطلق دارای اختیاراند (آنان هرچه که بخواهند فراهم است . / 16 فرقان ) به سبب آنکه برای هریک ازنیک بختان واشقیاء به حکم عدالت وداد نصیبی ازجبر ونصیبی ازاختیار برعکس هم دردو نشأه هست . " 3 نکته ای لازم به ذکر است که ماظهور حقیقت بهشت وجهنم رابه صورت خفیفترش دردنیا برای هدایتگری انسان می بینیم وحکمت این حد ازظهور به منظور خدشه دار نشدن اختیار آدمی است وچنانچه این ظهور فراتر ازحد دعوت وهدایت می بود ودست برداشتن ها ازسد اضطرار می شد جبر محسوب شده وشرافتی برای انسان نمی آورد.
اختلاف درماهیت بدیها وخوبیها جنبه دیگری ازفلسفه بهشت وجهنم است . به استناد آیات قرآن براهین فلسفی ومشاهده اهل کشف ، حقیقت وجود انسان راعمل او می سازد فلذا انسان رانباید جدای ازعمل اودرنظر گرفت ودرسترآنست که بگوییم وجود انسان بااعمالش متحد است . حال اگر اعمال پلید وآتشین به قدری دروجود انسان غالب شد که عین ذات اوشد، می شود تمام دروغ ونیرنگ وپلیدی وتباهی . وبراستی بهشت زمانی بهشت است که پلیدی وکژی درآن راه نداشته باشد چراکه جای بدی درجهنم است ونباید ازجهنم خارج شود. آنی که به بهشت بار می یابد ، پلیدی نیست بلکه بخشی ازخوبیهای وجود انسان است ، مثل وفا وصداقت شرمساری نسبت به گناهان ومحبت به خداوند و . . . . فلذا آنها پس ازعذاب طولانی آزاد وبه بهشت راه می یابد آنی که خوبی نداشته باشد ودردنیا نیز تسویه شده باشد یک سره به جهنم رفته ودرآنجا باقی می ماند . نتیجه اینکه خوب وبد دوحقیقت جدای ازهم می باشند وبهشت وجهنم ظهور باطن این دوحقیقت است فلذا این دوراباید ازیکدیگر تفکیک نمود، یکی بهره مندی وبالارفتن ودیگری فنا وصدمه زدن است . نکته ای لازم به ذکر است که حتی دردنیای مطلوب وزیبای خبیثترین انسانها مطلوب درنظرشان اینست که نیرنگ ، دروغ ، حزن واندوه راه نداشته باشد . وحتی درآرزوهای آنها هم تمایز بین خوبی وبدی وجود دارد وبهشت وجهنم درواقع تفاوت میان خوبی ها وبدی ها است .
www.eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین