در این خصوص نیاز است به چند نکته دقت کنیم تا فلسفه وجود جهنم همانند حکمت وجود بهشت نمایان گردد: وجود بهشت و جهنم، از نعمتهای بزرگ الهی است و فوائدی چند بر آن مترتب است: 1- اکثر انسانها از ترس جهنم گناه نمیکنند یا به شوق بهشت، فرمان الهی را اطاعت مینمایند . بسیار کم هستند افرادی که خدا را برای خود عبادت کنند. بنابراین قرار دادن بهشت و جهنم عین لطف و کرامت حق تعالی است، کاری حکیمانه و ناشی از صفت حکمت خدا می باشد. متکلمان اسلامی این مطلب را طبق قاعده لطف اثبات می کنند. قاعده لطف بیان می دارد که اگرکسی امر به کاری کرد و در عین حال می داند که مأمور آن فرمان را بدون تحقق امری دیگر انجام نخواهد داد، بر شخص امرکننده عقلا واجب است که برای تحقق خواسته اش آن امر را محقق کند و گرنه نقض غرض خواهد کرد که کاری غیر حکیمانه است. اگر شخصی، فردی را به میهمانی دعوت کند و از دعوت خود هدفی داشته باشد و از طرف دیگر بداند که آن شخص انسان محترمی است و بدون کارت دعوت به مهمانی نخواهد رفت، با وجود دانستن این مسئله برایش کارت دعوت نفرستد ، همه ، کار او را غیر عاقلانه و غیر حکیمانه خواهند دانست، چرا که با دست خویش دعوت از آن فرد را برای آمدن به میهمانی بی اثرکرده، خود را از رسیدن به هدفی که از دعوت آن شخص داشت، بازداشته است. در این مورد ( فلسفه خلقت بهشت و جهنم ) همین گونه است ، به این معنی که خداوند از خلقت انسان هدفی داشته که آن هدف، تکامل وجودی آن هاست. از طرف دیگر با علم کامل به ساختار وجودی انسان می داند که او بدون وجود تشویق ها و تهدید های بسیار به سوی این هدف نخواهد رفت. بسیار کم هستند افرادی که بدون تشویق و تهدید ، با اختیار خود به سوی کمال پیش بروند ، بنابراین عقل و حکمت ، حکم می کند که خدا تشویق ها و تهدیدها را در برنامه تربیتی انسان بگنجاند و گرنه نقض غرض از خلقت انسان پیش خواهد آمد. بهشت و جهنم عبارتند از تشویق و تهدیدی که گفتیم. 2- برای پاداش دادن به صالحان و نیکوکاران و مجازات مجرمان و ظالمان به دلایل مختلفی دادگاه ها و مراکز دنیوی کافی و جامع نیست. با توجه به حکمت و عدل الهی لازم بوده دادگاهی جامع و به دور از نواقص و کاستی های دنیوی وجود داشته باشد تا به افراد نیکوکار و متقی پاداش و افراد ستمکار در آن جا مجازات شوند. 3- بهشت و دوزخ ، تجسم اعمال نیک و بد انسان ها است. انسان و هر موجودی که دارای اختیار است ، به طور طبیعی دارای اعمال و صفات و نیک و بد خواهد شد. این عالم ظرفیت تجسم یافتن این اعمال را ندارد؛ یعنی صورت واقعی اعمال نیک و بد در این عالم نمایان نمی شود. این جا عالم ماده است و حجاب مادی روی تمام اعمال انسان ها کشیده است. زشتی واقعی و باطنی اعمال بد و پاکی و نورانیت اعمال نیک در این عالم هویدا نمی شود ؛ پس نیاز به عالم دیگری است که صورت های واقعی اعمال نمایان شود که آن عالم آخرت است . تجسم واقعی اعمال نیک و بد ، بهشت و دوزخ است.
در این خصوص نیاز است به چند نکته دقت کنیم تا فلسفه وجود جهنم همانند حکمت وجود بهشت نمایان گردد:
وجود بهشت و جهنم، از نعمتهای بزرگ الهی است و فوائدی چند بر آن مترتب است:
1- اکثر انسانها از ترس جهنم گناه نمیکنند یا به شوق بهشت، فرمان الهی را اطاعت مینمایند . بسیار کم هستند افرادی که خدا را برای خود عبادت کنند. بنابراین قرار دادن بهشت و جهنم عین لطف و کرامت حق تعالی است، کاری حکیمانه و ناشی از صفت حکمت خدا می باشد.
متکلمان اسلامی این مطلب را طبق قاعده لطف اثبات می کنند. قاعده لطف بیان می دارد که اگرکسی امر به کاری کرد و در عین حال می داند که مأمور آن فرمان را بدون تحقق امری دیگر انجام نخواهد داد، بر شخص امرکننده عقلا واجب است که برای تحقق خواسته اش آن امر را محقق کند و گرنه نقض غرض خواهد کرد که کاری غیر حکیمانه است.
اگر شخصی، فردی را به میهمانی دعوت کند و از دعوت خود هدفی داشته باشد و از طرف دیگر بداند که آن شخص انسان محترمی است و بدون کارت دعوت به مهمانی نخواهد رفت، با وجود دانستن این مسئله برایش کارت دعوت نفرستد ، همه ، کار او را غیر عاقلانه و غیر حکیمانه خواهند دانست، چرا که با دست خویش دعوت از آن فرد را برای آمدن به میهمانی بی اثرکرده، خود را از رسیدن به هدفی که از دعوت آن شخص داشت، بازداشته است.
در این مورد ( فلسفه خلقت بهشت و جهنم ) همین گونه است ، به این معنی که خداوند از خلقت انسان هدفی داشته که آن هدف، تکامل وجودی آن هاست. از طرف دیگر با علم کامل به ساختار وجودی انسان می داند که او بدون وجود تشویق ها و تهدید های بسیار به سوی این هدف نخواهد رفت. بسیار کم هستند افرادی که بدون تشویق و تهدید ، با اختیار خود به سوی کمال پیش بروند ، بنابراین عقل و حکمت ، حکم می کند که خدا تشویق ها و تهدیدها را در برنامه تربیتی انسان بگنجاند و گرنه نقض غرض از خلقت انسان پیش خواهد آمد.
بهشت و جهنم عبارتند از تشویق و تهدیدی که گفتیم.
2- برای پاداش دادن به صالحان و نیکوکاران و مجازات مجرمان و ظالمان به دلایل مختلفی دادگاه ها و مراکز دنیوی کافی و جامع نیست. با توجه به حکمت و عدل الهی لازم بوده دادگاهی جامع و به دور از نواقص و کاستی های دنیوی وجود داشته باشد تا به افراد نیکوکار و متقی پاداش و افراد ستمکار در آن جا مجازات شوند.
3- بهشت و دوزخ ، تجسم اعمال نیک و بد انسان ها است. انسان و هر موجودی که دارای اختیار است ، به طور طبیعی دارای اعمال و صفات و نیک و بد خواهد شد. این عالم ظرفیت تجسم یافتن این اعمال را ندارد؛ یعنی صورت واقعی اعمال نیک و بد در این عالم نمایان نمی شود. این جا عالم ماده است و حجاب مادی روی تمام اعمال انسان ها کشیده است. زشتی واقعی و باطنی اعمال بد و پاکی و نورانیت اعمال نیک در این عالم هویدا نمی شود ؛ پس نیاز به عالم دیگری است که صورت های واقعی اعمال نمایان شود که آن عالم آخرت است . تجسم واقعی اعمال نیک و بد ، بهشت و دوزخ است.
- [سایر] فلسفه وجود دوزخ چیست؟
- [سایر] فلسفه وجود جهنم وبهشت چیست ؟
- [سایر] فلسفه ی دخول مؤمن و کافر در دوزخ چیست؟
- [سایر] چطور میتوان به کسی که تازه میخواهد مسلمان شود آدرس بهشت و جهنم را داد؟ جای بهشت و جهنم کجاست؟
- [سایر] بهشت کجاست ؟ آیا بهشت و دوزخ در همین دنیاست ؟
- [سایر] حقیقت بهشت و جهنم چیست؟
- [سایر] بهشت و جهنم چگونه هستند؟
- [سایر] طبقات دوزخ و بهشت را بیان کنید؟
- [سایر] فلسفه ایجاد بهشت و جهنم در چیست و چرا خدای کریم آنقدر بر بنی آدم سخت می گیرد و راهی در سلوک الی الله برای او قرار داده که به نقل از یکی از علما مثل حرکت در شب تاریک در یک بیابان پر از مار است؟ به راستی چنین است؟
- [سایر] لطفا یک سیر مطالعاتی برای مطالعه مباحث زیر ارائه دهید: کلام اسلامی- فلسفه اسلامی عرفان اسلامی -فقه اسلامی -فلسفه غرب.
- [آیت الله جوادی آملی] .مستحب است نمازگزار پس از نماز در حالی که رو به قبله و با طهارت است, به ذکر، دعا، تلاوت و مانند آن که وارد شده, اشتغال داشته باشد. کار نیک, مانند تفکّر در عظمت خدا و گریه هراس از دوزخ یا شوق به بهشت یا اشتیاق به لقای الهی, از نمونههای خوبِ تعقیب نماز است. از بهترین ذکر تعقیبی، تسبیح حضرت زهرا(س) است و آن به این ترتیب است: سی و چهار بار (اللّه اکبر), سی و سه بار (الحمد للّه) و سی و سه بار (سبحان اللّه), هرچند تقدیم (سبحان اللّه) بر (الحمد للّه) صحیح است؛ لیکن اَولی تقدیم (الحمد للّه) بر (سبحان اللّه) است.
- [آیت الله مظاهری] اقلیتهای مذهبی در طرح دعوی باید به قاضی اسلامی مراجعه نمایند و قاضی نیز باید طبق موازین اسلامی حکم نماید.
- [آیت الله مظاهری] اگر ماندن در بلاد کفر موجب وهن مملکت اسلامی شود حرام است، گرچه موجب مفسده دینی و اخلاقی نشود، بلکه اگر مملکت اسلامی احتیاج به او داشته باشد، ماندن در آنجا حرام است، گرچه موجب وهن برای مملکت اسلامی نباشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] ماهی مردهای که معلوم نیست آن را زنده از آب گرفتهاند یا مرده، چنانچه از ممالک غیر اسلامی آورده باشند حرام است و اگر از بازار مسلمانان یا سرزمین اسلامی تهیّه شده یا از این جاها به ممالک غیر اسلامی منتقل شده باشد اشکال ندارد، چنانچه در مسأله 95 و 96 گذشت، ولی اگر انسان بداند که ماهی از ممالک غیر اسلامی بدون تحقیق وارد بازار مسلمانان یا سرزمین اسلامی شده، حرام میباشد.
- [آیت الله مظاهری] معادن گرچه در ملک شخصی کسی پیدا شود ملک حکومت اسلامی است و در صورت ممانعت حکومت اسلامی، کسی حقّ تصرّف در آنها را ندارد.
- [آیت الله مظاهری] کار (زراعت، صنعت، تجارت و مانند آن) برای تأمین احتیاجات جامعه اسلامی واجب کفایی است، و هر کسی در فراخور حالش باید احتیاجات جامعه اسلامی را تأمین کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] ربنا آتنا فی الدنْیا حسنةً و فی الاْخرة حسنةً و قنا عذاب النار: خداوندا در دنیا و درسرای دیگر به ما نیکی مرحمت فرما و ما را از عذاب دوزخ نگاه دار!
- [آیت الله مظاهری] ربا گرفتن از بانکهای کشورهای غیر اسلامی اشکال ندارد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر ملخ را با دست یا به وسیله دیگری زنده بگیرند، خوردن آن حلال است و لازم نیست کسی که آن را میگیرد مسلمان باشد و در موقع گرفتن آن نام خدا را ببرد؛ ولی اگر ملخ مردهای از ممالک غیر اسلامی تهیّه شود یا از بازار اسلامی یا سرزمین اسلامی تهیّه شده ولی بدانیم که بدون تحقیق از ممالک غیر اسلامی وارد شده و معلوم نباشد که آن را زنده گرفتهاند یا نه، حرام است، چنانچه در مسأله 95 و 96 گذشت.
- [آیت الله شبیری زنجانی] خرید و فروش گوشت و پیه و چرمی که از ممالک غیر اسلامی میآورند، باطل است، ولی اگر انسان نشانه معتبری داشته باشد که آنها از حیوانیست که به دستور شرع کشته شده یا از بازار مسلمانان یا سرزمین اسلامی به ممالک غیر اسلامی منتقل شده، خرید و فروش آنها اشکال ندارد، چنانچه در مسأله 95 و 96 گذشت.