دربارهء این که عالم قیامت و بهشت و جهنم کجا است , بین مفسران و علمای اسلام اختلاف نظر وجوددارد. برخی می گویند: ملکوت در آسمان است . آنان برای نظر خود به آیهء .(1) استفاده می کنند و می گویند: مراد از بهشت است . بنابراین , آیه صراحت دارد بهشت , مانند روزی , در آسمان است . عده ای می گویند: بهشت و جهنم و قیامت کبری در آسمان نیست , بلکه در عالم دیگر شاید در دنیا است و دلیل آن ها این آیه است : .(2) این دسته می گویند: بهشت و جهنم در جایی قرار دارد که پهنایش از همهء آسمان ها و زمین بیش تر است و هنگام وقوع قیامت , کوه ها به صورت پنبه های حلاجی شده در می آیند و مسطّح می شوند و همهء دریاها و اقیانوس ها وجلگه ها و رودخانه ها و نهرها خشک شده , به صورت زمین قابل سکنی در می آید. در آن وقت نظام جدیدی حاکم می شود که با نظام دنیا تفاوت دارد. گروهی از بزرگان بعضی از تفاوت ها را ذکر کرده اند که به طور اختصار بازگو می کنیم : 1 در دنیا توالد و تناسل و کودکی و جوانی و پیری و سپس مرگ است ; در آخرت نیست . 2 دنیا محل کست و تلاش و کوشش و انجام کارهای نیک و ترک کارهای زشت و قبیح است ; آخرت محل برداشت و نتیجه گیری . رسول خدا6فرمود: .(3) علی 7می فرماید: .(4) 3 در دنیا امکان تغییر سرنوشت توسط خود انسان به وسیلهء تغییر مسیر حرکت وجود دارد, اما در آخرت نیست . 4 در دنیا حیات آمیخته با موت است , اما در آن جا حیات محض حکم فرما است و همه چیز در آن جا از حیات برخوردار است . 5 در دنیا, در حدّی سرنوشت ها مشترک است و اعمال یکی در سرنوشت (5) دیگری اثر دارد, اما در آخرت این طور نیست (و لا ترز وازرة و زر اخری ).(6) پی نوشت ها: 1.ذاریات (51 آیهء 22 2.آل عمران (3 آیهء 133 3.کنوز الحقایق , باب دال , به نقل از مجموعهء آثار, ج 2 ص 520 4.نهج البلاغهء صبحی صالح , خطبهء 42 5.برداشت از مجموعهء آثار, ج 2 ص 523و جهان بینی معاد, مخصوص مراکز تربیت معلّم , ص 104 107 6.انعام (6 آیهء 16 www.eporsesh.com
آیا عالم قیامت مانند عالم برزخ در ملکوت جهان قرار دارد یا مانندعالم دنیا تغییر و تحولات دارد؟
دربارهء این که عالم قیامت و بهشت و جهنم کجا است , بین مفسران و علمای اسلام اختلاف نظر وجوددارد. برخی می گویند: ملکوت در آسمان است . آنان برای نظر خود به آیهء .(1) استفاده می کنند و می گویند: مراد از بهشت است . بنابراین , آیه صراحت دارد بهشت , مانند روزی , در آسمان است . عده ای می گویند: بهشت و جهنم و قیامت کبری در آسمان نیست , بلکه در عالم دیگر شاید در دنیا است و دلیل آن ها این آیه است : .(2)
این دسته می گویند: بهشت و جهنم در جایی قرار دارد که پهنایش از همهء آسمان ها و زمین بیش تر است و هنگام وقوع قیامت , کوه ها به صورت پنبه های حلاجی شده در می آیند و مسطّح می شوند و همهء دریاها و اقیانوس ها وجلگه ها و رودخانه ها و نهرها خشک شده , به صورت زمین قابل سکنی در می آید. در آن وقت نظام جدیدی حاکم می شود که با نظام دنیا تفاوت دارد.
گروهی از بزرگان بعضی از تفاوت ها را ذکر کرده اند که به طور اختصار بازگو می کنیم :
1 در دنیا توالد و تناسل و کودکی و جوانی و پیری و سپس مرگ است ; در آخرت نیست .
2 دنیا محل کست و تلاش و کوشش و انجام کارهای نیک و ترک کارهای زشت و قبیح است ; آخرت محل برداشت و نتیجه گیری .
رسول خدا6فرمود: .(3)
علی 7می فرماید: .(4)
3 در دنیا امکان تغییر سرنوشت توسط خود انسان به وسیلهء تغییر مسیر حرکت وجود دارد, اما در آخرت نیست .
4 در دنیا حیات آمیخته با موت است , اما در آن جا حیات محض حکم فرما است و همه چیز در آن جا از حیات برخوردار است .
5 در دنیا, در حدّی سرنوشت ها مشترک است و اعمال یکی در سرنوشت (5) دیگری اثر دارد, اما در آخرت این
طور نیست (و لا ترز وازرة و زر اخری ).(6)
پی نوشت ها:
1.ذاریات (51 آیهء 22
2.آل عمران (3 آیهء 133
3.کنوز الحقایق , باب دال , به نقل از مجموعهء آثار, ج 2 ص 520
4.نهج البلاغهء صبحی صالح , خطبهء 42
5.برداشت از مجموعهء آثار, ج 2 ص 523و جهان بینی معاد, مخصوص مراکز تربیت معلّم , ص 104 107
6.انعام (6 آیهء 16
www.eporsesh.com
- [سایر] آیا میتوان گفت عالم برزخ به مرتبهی ملکوت و عالم قیامت مربوط به مرتبهی جبروت است؟
- [سایر] آیا کسانی که به جهان برزخ وارد شده اند از عالم دنیا با اطلاعند؟
- [سایر] فلسفه ی وجود عالم برزخ (عالم میان دنیا و آخرت) چیست؟
- [سایر] فلسفهی وجود عالم برزخ )عالم میان دنیا و آخرت( چیست؟
- [سایر] آیا منظور از دنیا و آخرت این عالم و عالم قیامت است؟
- [سایر] آیا وقتی که مردم از عالم قبر خارج و به سوی عالم نفس و قیامت وارد شدند قیامت کبری بر پا می شود؟
- [سایر] آیا در عالم ملکوت امتحان وجود دارد؟
- [سایر] در کتاب های فلسفی و عرفانی و کتاب های مشابه در حین بحث از عوالم وجود و تقسیمات آن مثلا عالم لاهوت و جبروت و ملکوت، ملک و ناسوت یا تقسیم های دیگر مانند عالم عقل و عالم مثال، یا به زبان شرع؛ عالم آخرت و عالم برزخ و عالم دنیا و این گونه از تقسیمات. در حقیقت من معنای عالم آخرت و برزخ و دنیا را چون در آیات و روایات توضیح و تبین شده است را می فهم، اما اکنون دوست دارم بر طبق یک استدلال روشن و آسان و متین چگونگی تقسیم عوالم و استدلال بر وجود خارجی آنها را بدانم. به طور مثال چگونه ثابت می کنیم که اکنون عالم جبروتی وجود دارد و در همان حال برخی از خصوصیات را به آن عالم نسبت می دهیم. لذا از شما تقاضا دارم که دلیل بر وجود عالم لاهوت، جبروت، ملکوت، ناسوت، عقل و مثال بیاوریدو بفرمائید که چرا در این عوالم منحصر شد و از کجا ویژگی های آن شناخته شد؟ و چگونه این عوالم با یکدیگر رابطه دارند و وسیله ارتباطی بین این عوالم چیست؟ مثلا مرگ وسیله انتقال از عالم دنیا به عالم برزخ است، آیا چنین انتقالی بین دیگر عوالم نیز وجود دارد؟ تقاضا دارم در استدلال خود از آیات وروایات نیز استفاده کنید.
- [سایر] آیا محاکمه قیامت بعد از حشر در همین دنیا است، یا به جهان دیگری منتقل میشویم؟
- [سایر] در مورد جاودانگی در عالم ملکوت توضیحاتی بفرمایید .
- [آیت الله مکارم شیرازی] (غصب) آن است که انسان بر مال یا حق کسی از روی ظلم مسلط شود، غصب یکی از گناهان کبیره است که در قیامت مجازات سخت دارد و در دنیا عواقب دردناک، در روایتی از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) آمده است که هر کس یک وجب زمین دیگری را غصب کند در قیامت آن زمین را از هفت طبقه آن، مثل طوق به گردن او می اندازند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] پیشانی باید روی چیزی قرار گیرد که سجده بر آن صحیح است و شرح آن به خواست خدا در مسائل آینده ذکر می شود و اگر حایلی در این وسط باشد مانند موی سر یا چرک بودن مهر به حدی که پیشانی به خود مهر نرسد سجده باطل است، ولی تغییر رنگ مهر اشکالی ندارد.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.
- [آیت الله اردبیلی] (بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (آغاز میکنم به نام خداوندی که در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم مینماید.) (اَلْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعالَمینَ) یعنی: (ثنا و ستایش مخصوص خداوندی است که پرورش دهنده همه موجودات است.) (اَلرَّحْمنِ الرَّحیمِ) یعنی: (در دنیا بر مؤمن و کافر و در آخرت بر مؤمن رحم میکند.) (مالِکِ یَوْمِ الدّینِ) یعنی: (صاحب اختیار روز قیامت است.) (إیّاکَ نَعْبُدُ وَإیّاکَ نَسْتَعینُ) یعنی: (فقط تو را عبادت میکنیم و فقط از تو کمک میخواهیم.) (إهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ) یعنی: (ما را به راه راست (دین اسلام) هدایت کن.) (صِراطَ الَّذینَ أنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ) یعنی: (به راه کسانی که به آنان نعمت دادی (راه پیامبران و جانشینان آنان و شهداء و صدیقان).) (غَیْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلاَ الضّالّینَ) یعنی: (نه به راه کسانی که بر آنان غضب کردهای و نه آنانی که گمراهند.)
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر برای جلوگیری از صدای خنده حالش تغییر کند، مثلاً رنگش سرخ شود، بنابر احتیاط واجب، باید نمازش را دوباره بخواند. هشتم از مبطلات نماز آن است که برای کار دنیا عمداً با صدا گریه کند، و احتیاط واجب آن است که برای کار دنیا بیصدا هم گریه نکند، ولی اگر از ترس خدا یا برای آخرت گریه کند، آهسته باشد یا بلند اشکال ندارد، بلکه از بهترین اعمال است. نهم از مبطلات نماز کاری است که صورت نماز را به هم بزند مثل دست زدن و به هوا پریدن و مانند اینها، کم باشد یا زیاد اگر عمداً باشد یا سهواً، ولی کاری که صورت نماز را به هم نزند مثل اشاره کردن به دست اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر برای جلوگیری از صدای خنده حالش تغییر کند به حدی که از صورت نمازگزار خارج شود، نمازش باطل است. هشتم از مبطلات نماز آن است که برای کار دنیا عمداً با صدا گریه کند، و احتیاط واجب آن است که برای کار دنیا بی صدا هم گریه نکند، ولی اگر از ترس خدا یا برای آخرت گریه کند، آهسته باشد یا بلند، اشکال ندارد، بلکه از بهترین اعمال است. نهم از مبطلات نماز کاری است که صورت نماز را به هم بزند مثل دست زدن، و از روی بازی به هوا پریدن و مانند اینها کم باشد یا زیاد، عمداً باشد یا از روی فراموشی، ولی کاری که صورت نماز را به هم نزند، مثل اشاره کردن به دست اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر برای جلوگیری از صدای خنده حالش تغییر کند؛ مثلا رنگش سرخ شود؛ بهتر آن است که نمازش را دوباره بخواند. هشتم از مبطلات نماز بنا بر احتیاط آن است که برای کار دنیا عمدا با صدا گریه کند و احتیاط واجب آن است که برای کار دنیا بی صدا هم گریه نکند؛ ولی اگر از ترس خدا یا برای آخرت گریه کند؛ آهسته باشد یا بلند اشکال ندارد بلکه از بهترین اعمال است. نهم از مبطلات نماز؛ کاری است که صورت نماز را به هم بزند؛ مثل دست زدن و به هوا پریدن و مانند اینها؛ عمدا باشد یا از روی فراموشی؛ ولی کاری که صورت نماز را به هم نزند؛ مثل اشاره کردن با دست اشکال ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] (کهانت) و (تنجیم)(1) اگر به این شکل باشد که برای غیر خداوند، به نحو استقلال یا اشتراک با خداوند، تأثیر قائل شوند، حرام بلکه شرک است، ولی اگر مشیّت خدای متعال را مؤثر مطلق بدانند و پیشبینیهای آنها به نحو حدس و تخمین و =============================================================================== 1 (کاهن) ادّعا میکند که وقایع را به واسطه خبردادن اجنّه وشیاطین یا به واسطه اسباب خفیّه دیگری میفهمد و (منجّم) به وسیله حرکات افلاک و تقارن کواکب از آینده خبر میدهد. مبنی بر این باشد که پروردگار عالم بعضی امور را سبب یا مقارن و هماهنگ بعضی امور دیگر قرار داده و بقیه سببیّت یا تقارن و سلب آن در قبضه قدرت مطلقه او میباشد، اشکال ندارد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] واقف در حین وقف کردن می تواند برای موقوفه متولی تعیین کند. 1 مسجد متولی نمی خواهد اما اگر مسجد موقوفاتی داشته باشد می تواند برای آن موقوفات متولی قرار دهد. 2 اگر متولی تعیین کرده متولی باید طبق وقف نامه عمل کند. 3 تغییر متولی جایز نیست. 4 اگر واقف متولی تعیین نکند: الف: اگر وقف عام باشد حاکم شرع متولی را تعیین می کند. ب: اگر وقف خاص باشد اختیار با خود آنان است و اگر آنها بالغ نباشند اختیار با ولی آنها می باشد و در این مورد تعیین متولی از جانب حاکم شرع لازم نیست.
- [آیت الله اردبیلی] هرگاه در جلسهای نسبت به شخص مؤمنی غیبت شود و یکی از استثناهایی که در مسأله قبل بیان شد وجود نداشته باشد، علاوه بر این که گوشدادن به آن حرام است، بر هر فردی که قدرت دارد واجب است آن غیبت را ردّ کند و از آن مؤمن دفاع نماید. در روایات اسلامی آمده است: (هر کس قدرت دفاع از برادر مؤمن خود را که مورد غیبت و ستم قرار گرفته داشته باشد و دفاع نکند و در اثر سکوت او آن مؤمن ذلیل شود، خداوند او را در دنیا و آخرت ذلیل خواهد کرد).(1)