برخی از علایم قبل از نفخ صور (صور اول حضرت اسرافیل که همه می میرند). در آن زمان ثروتمند بیش از دیگران از فقر نگران است، به فقرا و ضعیف ها کمک نمی شود، کسی که شأنیت و لیاقت ندارد مردم را هدایت و ارشاد می کند. چون این قضایا تحقق یابد، اندکی بعد، ناگهان، زمین صیحه ی عجیبی می کشد... (زمین پاره های جگر خود (طلا و نقره ها) را بیرون می ریزد، ولی فایده ای ندارد. این است معنای کلام خداوند که می فرماید: (فَقْد جاءَ اَشْراطُها)[1]؛ در حالی که هم اکنون، علایم قیامت آمده است. هم چنین قرآن مجید می فرماید: (یَسْئَلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ أَیّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی)؛ از تو سؤال می کنند که قیامت چه زمانی بر پا می شود، بر ما مشخص کن. ای پیغمبر بگو: علم به قیام قیامت و دانستن ساعت و زمان آن نزد پروردگارم است[2]. در جای دیگر نیز می فرماید: مردم روی زمین، در آن روز، بیش از یک فریاد مهیب و وهشت زا مهلت ندارند.[3] بعد از نفخه و صور اول، نوبت صیحه ی صور دوم می رسد: (ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْری فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ)[4]. در صیحه ی دوم که حیات بخش است انسان ها از قبرها برانگیخته می شوند و برای حساب و کتاب به صحرای محشر می روند.[5] قرآن از فاصله ی میان دو نفخه سخن نگفته است، اما در روایات آمده که مقدارش به اراده ی خداست.[6] البته در قیامت، ساعات و شب و روز دنیایی نیست؛ لذا در تعیین مقدار زمان قیامت، قرآن می فرماید: فرشته و روح و سایر ملائکه به سوی خداوند حرکت می کنند، در روزی که مدت آن پنجاه هزار سال است[7]. از این آیه و آیه های مشابه استفاده می شود که روز قیامت طولانی است.[8] (یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً)؛ روزی که در صور دمیده شد شما دسته دسته به محشر خواهید آمد.[9] قیافه های مردم گوناگون است[10] و دادگاه الهی با حضور شاهدان عینی برگزار می شود: (شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ)[11]؛ وقتی به آن می رسند، گوش ها و چشم ها و پوست های تنشان به آنچه می کردند گواهی می دهند. پل صراط، در احادیث، یکی از گذرگاه های انسان در قیامت، عبور از پل صراط ذکر شده است. شیخ صدوق می فرماید: صراط، گذرگاه مخصوصی است که در لبه و کنار جهنم کشیده شده است و مفاد کلام خداوند در سوره ی مریم است: (وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاّ وارِدُها)؛ همگی شما وارد آن گذرگاه می شوید.[12] با روشن شدن وضعیت انسان ها، مستحقین پاداش، به بهشت جاوید و مستحقین کیفر، به جهنم روانه می گردند. قرآن مجید درباره ی بهشت و جهنم و اوصاف و حالاتشان به تفصیل سخن گفته است که در این جا به مواردی از آن آیات اشاره می کنیم: بهشت و اوصاف آن 1. سوره ی سجده، آیه ی 17. 2. سوره ی زخرف، آیه ی 71. 3. سوره ی فرقان، آیه ی 75. 4. سوره ی واقعه، آیه ی 21. 5. سوره ی طور، آیه ی 22. 6. سوره ی محمد، آیه ی 15. 7. سوره ی انسان، آیه ی 17. 8. سوره ی مطففین، آیه ی 25. 9. سوره ی زمر، آیه ی 20. 10. سوره ی غاشیه، آیه ی 13. جهنم و اوصاف آن 1. سوره ی حجر، آیه ی 43. 2. سوره ی مرسلات، آیه ی 34. 3. سوره ی فرقان، آیه ی 14. 4. سوره ی هود، آیه ی 110. 5. سوره ی مؤمن، آیه ی 72. 6. سوره ی الحاقه، آیه ی 30. 7. سوره ی فاطر، آیه ی 36. 8. سوره ی نساء، آیه ی 60. 9. سوره ی أعلی، آیه ی 14. 10. سوره ی ابراهیم، آیه ی 50. پی نوشتها: [1]. محمدحسین حسینی طهرانی، معادشناسی، ج 4، ص 16 به بعد. [2]. سوره ی اعراف، آیه ی 187. [3]. سوره ی یس، آیه ی 49. [4]. سوره ی زمر، آیه ی 68. [5]. محمد تفی فلسفی، گفتار فلسفی معاد، ص 39 به بعد. [6]. همان، ص 41. [7]. سوره ی معراج، آیه ی 4. [8]. علم الهدی، معاد و عدل، ص 119. [9]. سوره ی نباء، آیه ی 19. [10]. ر.ک: معاد و عدل، ص 122. [11]. سوره ی فصلت، آیه ی 20. [12]. معاد و عدل، ص 154. منبع: آخرین سفر، رحیم لطیفی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385)
آیا وقتی که مردم از عالم قبر خارج و به سوی عالم نفس و قیامت وارد شدند قیامت کبری بر پا می شود؟
برخی از علایم قبل از نفخ صور (صور اول حضرت اسرافیل که همه می میرند). در آن زمان ثروتمند بیش از دیگران از فقر نگران است، به فقرا و ضعیف ها کمک نمی شود، کسی که شأنیت و لیاقت ندارد مردم را هدایت و ارشاد می کند. چون این قضایا تحقق یابد، اندکی بعد، ناگهان، زمین صیحه ی عجیبی می کشد... (زمین پاره های جگر خود (طلا و نقره ها) را بیرون می ریزد، ولی فایده ای ندارد. این است معنای کلام خداوند که می فرماید:
(فَقْد جاءَ اَشْراطُها)[1]؛ در حالی که هم اکنون، علایم قیامت آمده است.
هم چنین قرآن مجید می فرماید:
(یَسْئَلُونَکَ عَنِ السّاعَةِ أَیّانَ مُرْساها قُلْ إِنَّما عِلْمُها عِنْدَ رَبِّی)؛
از تو سؤال می کنند که قیامت چه زمانی بر پا می شود، بر ما مشخص کن. ای پیغمبر بگو: علم به قیام قیامت و دانستن ساعت و زمان آن نزد پروردگارم است[2].
در جای دیگر نیز می فرماید:
مردم روی زمین، در آن روز، بیش از یک فریاد مهیب و وهشت زا مهلت ندارند.[3]
بعد از نفخه و صور اول، نوبت صیحه ی صور دوم می رسد: (ثُمَّ نُفِخَ فِیهِ أُخْری فَإِذا هُمْ قِیامٌ یَنْظُرُونَ)[4]. در صیحه ی دوم که حیات بخش است انسان ها از قبرها برانگیخته می شوند و برای حساب و کتاب به صحرای محشر می روند.[5]
قرآن از فاصله ی میان دو نفخه سخن نگفته است، اما در روایات آمده که مقدارش به اراده ی خداست.[6] البته در قیامت، ساعات و شب و روز دنیایی نیست؛ لذا در تعیین مقدار زمان قیامت، قرآن می فرماید: فرشته و روح و سایر ملائکه به سوی خداوند حرکت می کنند، در روزی که مدت آن پنجاه هزار سال است[7]. از این آیه و آیه های مشابه استفاده می شود که روز قیامت طولانی است.[8]
(یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ فَتَأْتُونَ أَفْواجاً)؛ روزی که در صور دمیده شد شما دسته دسته به محشر خواهید آمد.[9]
قیافه های مردم گوناگون است[10] و دادگاه الهی با حضور شاهدان عینی برگزار می شود:
(شَهِدَ عَلَیْهِمْ سَمْعُهُمْ وَ أَبْصارُهُمْ وَ جُلُودُهُمْ بِما کانُوا یَعْمَلُونَ)[11]؛ وقتی به آن می رسند، گوش ها و چشم ها و پوست های تنشان به آنچه می کردند گواهی می دهند.
پل صراط، در احادیث، یکی از گذرگاه های انسان در قیامت، عبور از پل صراط ذکر شده است. شیخ صدوق می فرماید:
صراط، گذرگاه مخصوصی است که در لبه و کنار جهنم کشیده شده است و مفاد کلام خداوند در سوره ی مریم است: (وَ إِنْ مِنْکُمْ إِلاّ وارِدُها)؛ همگی شما وارد آن گذرگاه می شوید.[12]
با روشن شدن وضعیت انسان ها، مستحقین پاداش، به بهشت جاوید و مستحقین کیفر، به جهنم روانه می گردند. قرآن مجید درباره ی بهشت و جهنم و اوصاف و حالاتشان به تفصیل سخن گفته است که در این جا به مواردی از آن آیات اشاره می کنیم:
بهشت و اوصاف آن
1. سوره ی سجده، آیه ی 17. 2. سوره ی زخرف، آیه ی 71.
3. سوره ی فرقان، آیه ی 75. 4. سوره ی واقعه، آیه ی 21.
5. سوره ی طور، آیه ی 22. 6. سوره ی محمد، آیه ی 15.
7. سوره ی انسان، آیه ی 17. 8. سوره ی مطففین، آیه ی 25.
9. سوره ی زمر، آیه ی 20. 10. سوره ی غاشیه، آیه ی 13.
جهنم و اوصاف آن
1. سوره ی حجر، آیه ی 43. 2. سوره ی مرسلات، آیه ی 34.
3. سوره ی فرقان، آیه ی 14. 4. سوره ی هود، آیه ی 110.
5. سوره ی مؤمن، آیه ی 72. 6. سوره ی الحاقه، آیه ی 30.
7. سوره ی فاطر، آیه ی 36. 8. سوره ی نساء، آیه ی 60.
9. سوره ی أعلی، آیه ی 14. 10. سوره ی ابراهیم، آیه ی 50.
پی نوشتها:
[1]. محمدحسین حسینی طهرانی، معادشناسی، ج 4، ص 16 به بعد.
[2]. سوره ی اعراف، آیه ی 187.
[3]. سوره ی یس، آیه ی 49.
[4]. سوره ی زمر، آیه ی 68.
[5]. محمد تفی فلسفی، گفتار فلسفی معاد، ص 39 به بعد.
[6]. همان، ص 41.
[7]. سوره ی معراج، آیه ی 4.
[8]. علم الهدی، معاد و عدل، ص 119.
[9]. سوره ی نباء، آیه ی 19.
[10]. ر.ک: معاد و عدل، ص 122.
[11]. سوره ی فصلت، آیه ی 20.
[12]. معاد و عدل، ص 154.
منبع: آخرین سفر، رحیم لطیفی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385)
- [سایر] آیا میتوان گفت عالم برزخ به مرتبهی ملکوت و عالم قیامت مربوط به مرتبهی جبروت است؟
- [سایر] آیا عالم قیامت مانند عالم برزخ در ملکوت جهان قرار دارد یا مانندعالم دنیا تغییر و تحولات دارد؟
- [سایر] آیا کسانی که به جهان برزخ وارد شده اند از عالم دنیا با اطلاعند؟
- [سایر] انسانها در برزخ چه می کنند ؟ در انتظار ند تا قیامت کبری ، یا درآن فاصله هم مورد بازخواست و مجازات یا تشویق و... قرار دارند؟
- [سایر] چرا به عالم برزخ، عالم خیال می گویند؟
- [سایر] عذاب افراد گناهکار در برزخ و قیامت چه اندازه است؟
- [سایر] عالم برزخ چه عالمی است؟ آیا جسم هم در عالم برزخ است یا فقط روح انسان در این عالم است؟
- [سایر] فلسفه ی وجود عالم برزخ (عالم میان دنیا و آخرت) چیست؟
- [سایر] فلسفهی وجود عالم برزخ )عالم میان دنیا و آخرت( چیست؟
- [سایر] آیا به هنگام قیامت کبری همه موجودات به جز خداوند میمیرند، حتی عزرائیل هم میمیرد؟
- [آیت الله سبحانی] اگر موقعی که مشغول نماز سه رکعتی یا چهار رکعتی است جماعت بر پا شود. چنانچه وارد رکعت، شده و اطمینان ندارد که اگر نماز را تمام کند به جماعت برسد، مستحب است به نیت نماز مستحبی نماز را دو رکعتی تمام کند و خود را به جماعت برساند.
- [آیت الله سیستانی] آمپول و سرم روزه را باطل نمیکند، هرچند آمپول تقویتی یا سرم قندینمکی باشد، و همچنین اسپری که برای تنگی نفس استعمال میشود اگر دارو را فقط وارد ریه کند روزه را باطل نمیکند، و همچنین دارو در چشم و گوش ریختن، روزه را باطل نمیکند، اگرچه مزه آن به گلو برسد. و اگر در بینی بریزد اگر به حلق نیز نرسد روزه را باطل نمیکند.
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام نفاق است و در روایات فراوانی فرمودهاند کسی که دارای دو چهره و دو زبان باشد، در روز قیامت با دو زبان که آتش از آنها شعلهور است محشور میشود و این نفاق اقسامی دارد: الف) کسانی که ایمان ندارند، ولی با زبان یا عمل ایمان نمایی میکنند، و این افراد همان منافقینی هستند که قرآن جایگاه آنان را پستترین جاهای جهنّم قرار داده است. ب) افراد ریاکار که اعمالشان برای خدا نیست، ولی نمایش برای خداست و قرآن علاوه بر اینکه اعمال این افراد را باطل میداند، گناه آنان را در حدّ کفر شمرده است. ج) افرادی که در برخورد با مردم دارای دو چهره و دو زبان هستند؛ مثلاً در حالی که کینه و عداوت دارند و از غیبت و تهمت باک ندارند، ولی در ظاهر اظهار محبّت و ارادت میکنند. د) افرادی که خود را وابسته به دین میکنند، ولی در حقیقت آن وابستگی را در عمل ندارند، نظیر عالم بی عمل و زاهد بیحقیقت و مقدّس و متّقی نما، و این افراد گرچه در روایات اطلاق نفاق بر آنها شده است و از نظر اخلاقی منافق میباشند، ولی گناه منافق را ندارند و اگر بر طبق وظیفه دینی خود عمل نکنند، در روز قیامت با منافقین محشور میشوند.
- [آیت الله مظاهری] توبه و کفّاره غیبت نظیر سایر گناهان است، که اگر از آن عمل زشت پشیمان شده و خود را اصلاح کند، پروردگار عالم او را میآمرزد، مگر اینکه آن غیبت به گوش کسی که غیبت از او شده رسیده باشد که در این صورت باید از او حلیّت بطلبد، ولی اگر ممکن نباشد، نظیر اینکه دسترسی به او نیست یا حلیّت طلبیده ولی راضی نشده، استغفار برای او کفایت میکند و به هر تقدیر دعا و استغفار برای کسی که از او غیبت شده لازم است، همانگونه که اگر بتواند جبران خسارت کند و آن ضربهای را که به شخصیّت او وارد نموده است جبران نماید، نیز لازم است، نظیر اینکه امتیازها و فضائل او را در میان مردم متذکّر شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] چند چیز در غذا خوردن مذموم است: اوّل: در حال سیری غذا خوردن. دوم: پر خوردن و در حدیثی وارد شده که خداوند عالم بیشتر از هر چیز از شکم پر بدش میآید. سوم: نگاهکردن به صورت دیگران در موقع غذا خوردن. چهارم: خوردن غذای داغ. پنجم: فوت کردن چیزی که میخورد یا میآشامد. ششم: بعد از گذاشتن نان در سفره، منتظر چیز دیگر شدن. هفتم: خوردن با دست چپ مگر در مورد انگور و انار که با دست چپ خوردن آنها مذموم نیست. هشتم: غذا خوردن با دو انگشت. نهم: پاره کردن نان با کارد. دهم: گذاشتن نان زیر ظرف غذا. یازدهم: پاک کردن گوشتی که به استخوان چسبیده به طوری که چیزی در آن نماند. دوازدهم: بیپوست خوردن میوههایی که با پوست خورده میشود. سیزدهم: دور انداختن میوه پیش از آن که کاملاً آن را بخورد، البتّه اگر مقدار قابل توجّهی از میوه باقی مانده باشد اسراف است و حرام. آداب آشامیدن
- [آیت الله مظاهری] از گناهان بزرگ در اسلام احتکار است، و در روایات آمده است که پروردگار عالم از محتکر بیزار است، و گناه آن در حدّ قتل نفس است، و معنای آن این است که چیزی را که امّت اسلامی به آن احتیاج دارند نگاه دارد و آن را در معرض فروش قرار ندهد، و آن اقسامی دارد: الف) نگاهداری چیزی برای اینکه بازار سیاه درست شود و آن را به قیمت گران بفروشد. و این قسم، فرد بارز احتکار است و قطعاً روایات حرمت، شامل آن میشود. ب) نگاهداری برای اینکه مردم یا حکومت اسلامی را در مضیقه قرار دهد و یا ضرر به اقتصاد مملکت اسلامی بزند، و معلوم است که این قسم گناهش خیلی بالاتر از گناه قسم اوّل است و گاهی محتکر مصداق مفسد فی الارض محسوب میشود. ج) نگاهداشتن چیزی که بازار آن کساد است، گرچه مردم احتیاج به آن هم دارند، برای اینکه آن چیز رونقی پیدا کند، این قسم نیز حرام است، گرچه حرمت آن به اندازه قسم اوّل و دوّم نیست. د) نگاه داشتن چیزی که به اندازه تقاضای مردم موجود است و عرضه نکردن آن، ضرر اقتصادی یا غیراقتصادی ندارد، این قسم حرام نیست، گرچه سزاوار است از این قسم هم پرهیز نماید. ه) نگاه داشتن چیزی که خود احتیاج به آن دارد، نظیر نگاهداشتن گندم برای مصرف سال خود، و این قسم نیز حرام نیست، گرچه مردم به آن احتیاج داشته باشند؛ ولی در صورت احتیاج شدید مردم، سزاوار نیست که نگاه دارد، زیرا ایثار و فداکاری باید از جمله سجایای مسلمان باشد.
- [آیت الله وحید خراسانی] وجوب امر به معروف و نهی از منکر مشروط به شرایطی است اول ان که امر کننده به معروف و نهی کننده از منکر عالم به معروف و منکر باشد پس جاهل به معروف و منکر نباید متصدی امر و نهی شود و امر و نهی جاهل به معروف و منکر خود منکری است که باید از ان نهی شود دوم ان که احتمال تاثیر بدهد و اگر بداند تارک معروف و فاعل منکر به امر و نهی ترتیب اثر نمی دهد واجب نیست سوم ان که تارک معروف و فاعل منکر از ترک و فعل منصرف نباشد ولی اگر برایش انصراف حاصل شده باشد یا احتمال انصراف باشد واجب نیست چهارم ان که در ترک معروف و فعل منکر معذور نباشد و معذور مثل ان است که مقلد کسی باشد که ان فعل را واجب یا حرام نمی داند هرچند به حسب اجتهاد یا تقلید امر یا ناهی امر کننده و نهی کننده واجب و حرام باشد پنجم ان که اگر نداند امر و نهی او تاثیر می کند ضرری از امر و نهی او بر جان یا عرض یا مال مسلمانی وارد نشود و اگر بداند تاثیر می کند باید اهم و مهم را ملاحظه نماید پس چنانچه امر به معروف و نهی از منکر از جهت اهمیت فعل معروف و ترک منکر شرعا اهم از ان ضرر باشد وجوب امر به معروف و نهی از منکر ساقط نمی شود
- [آیت الله سبحانی] پیش از داخل شدن در حرم مکه، شهر مکه، مسجدالحرام، خانه کعبه، حرم مدینه، شهر مدینه، مسجد پیغمبر و حرم امامان (علیهم السلام) (که غسل در زیارت آنها وارد شده) مستحب است انسان غسل کند و اگر در یک روز چند مرتبه مشرف شود، یک غسل کافی است و کسی که می خواهد در یک روز داخل حرم مکه و مسجدالحرام و خانه کعبه شود، اگر به نیّت همه یک غسل کند کافی است و نیز اگر در یک روز بخواهد داخل حرم مدینه و شهر مدینه و مسجد پیامبر(صلی الله علیه وآله) شود، یک غسل برای همه کفایت می کند و برای زیارت پیامبر(صلی الله علیه وآله) و امامان (علیهم السلام) از دور یا نزدیک و برای حاجت خواستن از خداوند عالم و همچنین برای توبه و نشاط به جهت عبادت و برای سفر رفتن خصوصاً سفر زیارت حضرت سیّدالشّهدا(علیه السلام)مستحب است انسان غسل کند و اگر یکی از غسل هایی را که در این مسأله گفته شد به جا آورد و بعد کاری کند که وضو را باطل می کند مثلا بخوابد; غسل او باطل می شود و مستحب است دوباره غسل را به جا آورد.
- [آیت الله بهجت] مستحب است تکبیر گفتن در موقع رفتن به سجده و بعد از سر برداشتن از آن، و مستحب است در حال تکبیر دستها را بلند کند؛ و برای مرد مستحب است در موقع سجده رفتن، دستها را زودتر از زانوها بر زمین بگذارد و در موقع بلند شدن برای قیام، زانوها را زودتر از دستها از زمین بردارد و زن در حال رفتن به سجده، اول زانوها را به زمین میگذارد، بعد دستها را، و مستحب است در حال سجده بینی نیز به خاک و یا هر چه سجده بر آن جایز است گذاشته شود و بین دو سجده دعاهایی که وارد شده بخواند، مثل استغفار و مانند آن و مستحب است در بین دو سجده به حال تورّک بنشیند (یعنی بر ران چپ بنشیند و قدم راست را بر کف قدم چپ بگذارد) و بر روی دو پا نشستن مکروه است، و برای زن مستحب است نشستن بر نشیمنگاه و بالا آوردن زانوها و چسباندن رانها به یکدیگر، و همچنین مستحب است نمازگزار در وقت بلند شدن برای ایستادن بگوید: (بِحَولِ اللّه وَ قُوَّتِهِ اَقُومُ وَ اَقعُدْ).
- [امام خمینی] اهمیت نماز: نماز مهمترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود،عبادتهای دیگر هم قبول می شود. و اگر پذیرفته نشود، اعمال دیگر هم قبول نمی شود. و همانطور که اگر انسان شبانه روزی پنج نوبت در نهر آبی شستشو کند، چرک در بدنش نمی ماند، نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک می کند. و سزاوار است که انسان نماز را در اول وقت بخواند. و کسی که نماز را پست و سبک شمارد،مانند کسی است که نماز نمی خواند. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:"کسی که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد، سزاوار عذاب آخرت است".روزی حضرت در مسجد تشریف داشتند، مردی وارد و مشغول نماز شد، و رکوع و سجودش را کاملا به جا نیاورد. حضرت فرمودند: "اگر این مرد در حالی که نمازش این طور است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است". پس انسان باید مواظب باشد که به عجله و شتابزدگی نماز نخواند، و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد، و متوجه باشد که با چه کسی سخن می گوید، و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند عالم بسیار پست و ناچیز ببیند. و اگر انسان در موقع نماز کاملا به این مطلب توجه کند، از خود بی خبر می شود. چنانچه در حال نماز تیر را از پای مبارک امیر المؤمنین علیه السلام بیرون کشیدند و آن حضرت متوجه نشدند. و نیز باید نمازگزار توبه و استغفار نماید و گناهانی که مانع قبول شدن نماز است مانند حسد،کبر، غیبت، خوردن حرام، آشامیدن مسکرات و ندادن خمس و زکات، بلکه هر معصیتی را ترک کند. و همچنین سزاوار است کارهایی که ثواب نماز را کم می کند بجانیاورد، مثلا در حال خواب آلودگی و خودداری از بول به نماز نایستد و در موقع نماز به آسمان نگاه نکند. و نیز کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند بجا آورد، مثلا انگشتری عقیق به دست کند، و لباس پاکیزه بپوشد، و شانه و مسواک کند، و خود را خوشبو نماید.