آیا تنها اعتقاد داشتن به ائمه و معصومان(ع) برای شفاعت و نجات انسان کافی است؟
با توجه به مطالب ذیل پاسخ این پرسش روشن می‌شود: در روایات، شفاعت به معنای دیگری نیز به کار رفته وآن عبارت است از: وساطتی که موجب می‌شود انسان از گناهان و آلودگی‌ها پاک شود یا اگر گناه ندارد، سبب می‌شود تا از رتبه پایین‌تر، به رتبه بالاتر، قرب بیشتر و بهشت بالاتر رفته و ارتقا یابد. شفاعت به این معنا، هم شامل گناه‌کاران می‌شود و هم غیر گناه‌کاران. اما پرسش اصلی این است که شفاعت به این معنا از کجا سرچشمه می‌گیرد و سرّ آن چیست و چرا هست؟ با دقت در روایات و توجّه به اشارات موجود در آنها، پاسخ به این پرسش روشن می‌شود. احادیث با لحن‌ها و تعبیرهایی گوناگون، سرچشمه و سرّ و چرایی این شفاعت را - که هم گناه‌کاران را فرا می‌گیرد و هم غیر گناهکاران را - رابطه خاصی میان انسان و رسول خدا(ص)، امامان(ع)، اوصیای الهی، یا مؤمنی از مؤمنان که در نزد پروردگار حساب خاصی دارند، دانسته است؛ یعنی، هر انسانی که با شخصی در زندگی دنیایی در ارتباط بوده، هر دو در یک راه و هم فکر، هم سلیقه، هم عقیده و هم روش بودند، با هم آشنا بوده و به یکدیگر معرفت داشتند، نسبت به یکدیگر محبت و مودّت داشتند و از نظر واقعیت یک رابطه تکوینی میان این دو برقرار بوده است. بنابراین، من به رسول خدا(ص) و رسالتش اعتقاد دارم و مطیع او هستم، به گفته‌های او حتّی‌المقدور عمل می‌کنم، فکرم، فکر او و عقیده‌ام، عقیده او است - یا دست کم مشابه او است - به او محبت و معرفت دارم و... این سلسله از علل و عوامل جمع گشته و بیانگر این حقیقت می‌شود که میان من و رسول خدا(ص) رابطه هست؛ رابطه‌ای درونی میان وجود من با وجود و حقیقت رسول اللَّه در عالم ارواح و عالم باطن. روشن است، که هر چه سنخیت من با رسول خدا(ص) بیشتر باشد، این ارتباط به همان اندازه قوی‌تر خواهد بود. هر چه من کامل‌تر باشم، رابطه‌ام بیشتر و هر چه ناقص‌تر باشم رابطه‌ام کمتر خواهد بود. این رابطه، یک رابطه تکوینی میان من و رسول خدا(ص)، میان من و ائمه(ع) و میان من و هر بنده خوب است که اثر خاصی را به دنبال خود دارد؛ یعنی، این ارتباط موجب می‌شود به اندازه خود، یک وحدت میان من و رسول خدا، میان من و ائمه و میان من و بنده خوب خدا حاصل گردد. این وحدت نتیجه خودش را در قیامت، به این صورت نشان می‌دهد که رسول خدا که در مقام و مرتبه بالاتری است و به سوی خدا وبه جانب حق است، من را - که گناهان، آلودگی‌ها و یا تعلقاتی دارم و یا دارای دلبستگی‌ها و وابستگی‌هایی هستم و در عین حال مؤمنم و ایمان مرا به سوی خدا می‌کشاند و ضمناً گناه و یا تعلقات مرا به سوی فرار از حق می‌کشاند، یا اینکه یک کشش به سوی خدا بر اساس ایمان و عمل صالح دارم و یک کشش بر اثر آلودگی‌ها و دلبستگی‌ها به سوی غیر خدا - با جذبه خاص خود و براساس وحدت و ارتباط تکوینی که با او پیدا کرده‌ام، به سوی بالا می‌کشد و در رسیدن به لقای حق و نجات از عذاب‌ها، رنج‌ها و فشارها بر اثر گناهان یا تعلّقات، یاری می‌دهد. پس سرّ، ریشه و چرایی این نوع از (شفاعت)، همان ارتباط تکوینی میان انسان و انسان دیگر، بر اساس معرفت و محبّت است و شفاعت به این معنا رابطه‌ای تکوینی میان شفیع و شفاعت شونده است. با توجه به این توضیحات، روشن می‌شود که چرا شفاعت به این معنا، برای مؤمنان بوده و برای غیر مؤمنان نیست؟ این شفاعت بر اساس یک ارتباط تکوینی و بر پایه معرفت و محبت است و تنها انسان‌های مؤمن چنین اند. افرادی که ایمان ندارند، رابطه‌ای با رسول خدا، ائمه اطهار و بندگان خوب ندارند، تا مشمول این شفاعت شوند. قرآن می‌فرماید: (وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَداً سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُکْرَمُونَ، لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ، یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنْ ارْتَضَی وَهُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ) انبیاء (21)، آیه 26 - 28. (و گفتند: [ خدای‌] رحمان فرزندی اختیار کرده، منزّه است او، بلکه [ آنها ]بندگانی ارجمنداند که در سخن بر خداوند پیشی نمی‌گیرند و خود به دستور او کار می‌کنند، آنچه در مقابل آنان و آنچه در پشت سرشان است، می‌داند و جز برای کسی که [ خداوند ]رضایت دهد، شفاعت نمی‌کنند و خود از بیم او هراسان‌اند. پس شفاعت به افرادی تعلق می‌گیرد که از یک سو مؤمن بوده و عمل صالح انجام داده‌اند؛ خداوند تا حدّی از ایشان راضی بوده است و خیلی طاغی و عاصی نبوده‌اند. از سوی دیگر، رابطه خاصی با پیامبران، معصومان، اوصیا و اولیا بر اساس معرفت و محبّت داشته باشند. اما باید توجه کرد که هر کس مشمول چنین شفاعتی نیست تا هر گناهی را مرتکب شود و با صرف محبّت و رابطه، بپندارد که از عذاب‌ها، فشارها، ترس‌ها و اضطراب‌ها نجات خواهد یافت. هر چند محبت حقیقی، انسان را از انجام دادن گناه تا حد امکان واز دلبستگی و تعلّقات باز می‌دارد؛ ولی شرطی برای این نوع شفاعت وجود دارد و آن، راضی بودن حضرت حق از انسان، ایمان و عمل صالح است؛ چنان که امام صادق(ع) در نامه‌ای به اصحابش، این مهم را متذکر گردید: (بدانید، حقیقت آن است که هیچ کسی از خلق خداوند، انسان را از خداوند بی‌نیاز نمی‌کند؛ نه ملک مقرب، نه نبی مرسل و نه غیر از اینها. پس هر که مسرور و شاد است که شفاعت شفاعت کنندگان برای او سودمند است، باید صبر کند و از خدا بخواهد که از او راضی شود).(عن ابی عبداللَّه(ع) فی رسالته الی اصحابه قال: و اعلموا انه لیس یعنی عنکم من اللَّه احد من خلقه شیئا لا ملک مقرّب؛ ولا نبی مرسل، ولا من دون ذلک، فمن سرّه ان ینفعه شفاعة الشّافعین عند اللَّه فلیطلب الی اللَّه ان یرضی عنه)؛ (بحارالانوار، ج 8، ص 53، ح 61). بنابراین باید آلودگی‌ها، گناه‌ها و تعلق‌ها در حدّی باشد که خداوند از انسان ناراضی نباشد؛ چرا که اگر او از آدمی خشنود نباشد، دیگر این نوع شفاعت شامل حالش نخواهد شد. اگر انسان با خاطر جمع، گناه کند و پشیمان نباشد و زجر نکشد و حتی به این فکر نیفتد که چرا از آن گناه خلاص نمی‌شود، از مواردی است که خدا از او راضی نبوده و در نتیجه مشمول شفاعت نمی‌شود؛ ولی اگر در عین آلودگی و گناه ، ندامتی و زجری دارد، تأمل و تفکّری در خلاصی از آنها دارد، و در سرّ وجودش یک تنفر به گناه و آلودگی دارد، ممکن است این شفاعت شامل حالش شود. به هر روی، باید از خداوند بخواهیم تا از ما راضی گشته و اجازه شمول شفاعت از ما را به شفاعت کنندگان صادر فرماید.ر.ک: تجسم عمل و شفاعت، صص 106 - 116. کتاب نامه‌: 1- قرآن مجید، ترجمه عزت الله فولادوند. 2- نهج البلاغه، ترجمه دکتر سیدجعفر شهیدی، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، چاپ دوم، 1370 ش. 3- ابن سینا ابوعلی، رسائل، قم انتشارات بیدار، بی تا. 4- امام خمینی، روح الله، چهل حدیث، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ اوّل، تابستان 1368 ش. 5- حرّ عاملی، محمد بن حسین، وسائل الشیعه، تحقیق عبد الرحیم ربانی شیرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ پنجم. 6- راغب اصفهانی، ابوالقاسم، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق محمد سید گیلانی، مکتبه رضوی، چاپ دوّم، 1362 ش. 7- سیّاح، احمد، فرهنگ بزرگ جامع نوین، تهران، کتابفروشی اسلامی، چاپ نهم، بی‌تا. 8- شجاعی، محمد، معاد یا بازگشت به سوی خدا، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ دوّم، 1371 ش. 9- شجاعی، محمد، بازگشت به هستی، مقدمه و تدوین محمد رضا کاشفی، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اوّل، 1379 ش. 10- شجاعی، محمد، تجسم عمل و شفاعت، مقدمه و تدوین محمد رضا کاشفی، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اوّل 1380 ش. 11- شجاعی، محمد، قیام قیامت، مقدمه و تدوین محمد رضا کاشفی، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اوّل، 1380 ش. 12- شجاعی محمد، عروج روح، مقدمه و تدوین محمدرضا کاشفی، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، 1379. 13- شجاعی محمد، مقالات، تهران، سروش، چاپ دوّم، 1371 ش. 14- شجاعی، محمد، مواقف حشر، مقدمه و تدوین محمد رضا کاشفی، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اوّل، 1380 ش. 15- صدوق، ابی جعفر، التوحید، با تصحیح و تعلیق سید هاشم حسینی طهرانی، قم، انتشارات اسلامی، بی تا. 16- طالقانی، سیدمحمود، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشارات، چاپ‌سوّم، بی‌تا. 17- طباطبایی، محمد حسین، المیزان، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوّم، 1393ق. 18- طیّب، عبد الحسین، کلم الطیب، کتابخانه اسلامی، چاپ چهارم، پاییز 1362 ش. 19- قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، نجف، المطبعة العلمیة، 1352 ق. 20- قمی، شیخ عباس، منازل الآخرة، قم، موسسه در راه حق، 1365 ش. 21- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، موسسة الوفاء، چاپ دوّم، 1403 ق. 22- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، قم، مکتب الاعلام اسلامی، چاپ اوّل، 1362ش. 23- مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، زمستان 1370 ش. 24- مطهری، مرتضی، عدل الهی، صدرا، چاپ دوم، شهریور 1357 ش. 25- مولوی، جلال الدین: مثنوی معنوی، به همت رینولد. الف: نیکلسون، تهران، انتشارات مولی، 1360 ش. 26- نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، با مقدمه شیخ آغا بزرگ طهرانی، تهران، المکتبة الاسلامیة و موسسه اسماعیلیان، 1383 ق. 27- نوری طبری، میرزاحسین، کفایة الموحدین، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، بی‌تا. www.eporsesh.com
عنوان سوال:

آیا تنها اعتقاد داشتن به ائمه و معصومان(ع) برای شفاعت و نجات انسان کافی است؟


پاسخ:

با توجه به مطالب ذیل پاسخ این پرسش روشن می‌شود:
در روایات، شفاعت به معنای دیگری نیز به کار رفته وآن عبارت است از: وساطتی که موجب می‌شود انسان از گناهان و آلودگی‌ها پاک شود یا اگر گناه ندارد، سبب می‌شود تا از رتبه پایین‌تر، به رتبه بالاتر، قرب بیشتر و بهشت بالاتر رفته و ارتقا یابد. شفاعت به این معنا، هم شامل گناه‌کاران می‌شود و هم غیر گناه‌کاران. اما پرسش اصلی این است که شفاعت به این معنا از کجا سرچشمه می‌گیرد و سرّ آن چیست و چرا هست؟
با دقت در روایات و توجّه به اشارات موجود در آنها، پاسخ به این پرسش روشن می‌شود. احادیث با لحن‌ها و تعبیرهایی گوناگون، سرچشمه و سرّ و چرایی این شفاعت را - که هم گناه‌کاران را فرا می‌گیرد و هم غیر گناهکاران را - رابطه خاصی میان انسان و رسول خدا(ص)، امامان(ع)، اوصیای الهی، یا مؤمنی از مؤمنان که در نزد پروردگار حساب خاصی دارند، دانسته است؛ یعنی، هر انسانی که با شخصی در زندگی دنیایی در ارتباط بوده، هر دو در یک راه و هم فکر، هم سلیقه، هم عقیده و هم روش بودند، با هم آشنا بوده و به یکدیگر معرفت داشتند، نسبت به یکدیگر محبت و مودّت داشتند و از نظر واقعیت یک رابطه تکوینی میان این دو برقرار بوده است.
بنابراین، من به رسول خدا(ص) و رسالتش اعتقاد دارم و مطیع او هستم، به گفته‌های او حتّی‌المقدور عمل می‌کنم، فکرم، فکر او و عقیده‌ام، عقیده او است - یا دست کم مشابه او است - به او محبت و معرفت دارم و... این سلسله از علل و عوامل جمع گشته و بیانگر این حقیقت می‌شود که میان من و رسول خدا(ص) رابطه هست؛ رابطه‌ای درونی میان وجود من با وجود و حقیقت رسول اللَّه در عالم ارواح و عالم باطن.
روشن است، که هر چه سنخیت من با رسول خدا(ص) بیشتر باشد، این ارتباط به همان اندازه قوی‌تر خواهد بود. هر چه من کامل‌تر باشم، رابطه‌ام بیشتر و هر چه ناقص‌تر باشم رابطه‌ام کمتر خواهد بود.
این رابطه، یک رابطه تکوینی میان من و رسول خدا(ص)، میان من و ائمه(ع) و میان من و هر بنده خوب است که اثر خاصی را به دنبال خود دارد؛ یعنی، این ارتباط موجب می‌شود به اندازه خود، یک وحدت میان من و رسول خدا، میان من و ائمه و میان من و بنده خوب خدا حاصل گردد.
این وحدت نتیجه خودش را در قیامت، به این صورت نشان می‌دهد که رسول خدا که در مقام و مرتبه بالاتری است و به سوی خدا وبه جانب حق است، من را - که گناهان، آلودگی‌ها و یا تعلقاتی دارم و یا دارای دلبستگی‌ها و وابستگی‌هایی هستم و در عین حال مؤمنم و ایمان مرا به سوی خدا می‌کشاند و ضمناً گناه و یا تعلقات مرا به سوی فرار از حق می‌کشاند، یا اینکه یک کشش به سوی خدا بر اساس ایمان و عمل صالح دارم و یک کشش بر اثر آلودگی‌ها و دلبستگی‌ها به سوی غیر خدا - با جذبه خاص خود و براساس وحدت و ارتباط تکوینی که با او پیدا کرده‌ام، به سوی بالا می‌کشد و در رسیدن به لقای حق و نجات از عذاب‌ها، رنج‌ها و فشارها بر اثر گناهان یا تعلّقات، یاری می‌دهد.
پس سرّ، ریشه و چرایی این نوع از (شفاعت)، همان ارتباط تکوینی میان انسان و انسان دیگر، بر اساس معرفت و محبّت است و شفاعت به این معنا رابطه‌ای تکوینی میان شفیع و شفاعت شونده است.
با توجه به این توضیحات، روشن می‌شود که چرا شفاعت به این معنا، برای مؤمنان بوده و برای غیر مؤمنان نیست؟ این شفاعت بر اساس یک ارتباط تکوینی و بر پایه معرفت و محبت است و تنها انسان‌های مؤمن چنین اند. افرادی که ایمان ندارند، رابطه‌ای با رسول خدا، ائمه اطهار و بندگان خوب ندارند، تا مشمول این شفاعت شوند.
قرآن می‌فرماید: (وَقَالُوا اتَّخَذَ الرَّحْمَنُ وَلَداً سُبْحَانَهُ بَلْ عِبَادٌ مُکْرَمُونَ، لَا یَسْبِقُونَهُ بِالْقَوْلِ وَهُمْ بِأَمْرِهِ یَعْمَلُونَ، یَعْلَمُ مَا بَیْنَ أَیْدِیهِمْ وَمَا خَلْفَهُمْ وَلَا یَشْفَعُونَ إِلَّا لِمَنْ ارْتَضَی وَهُمْ مِنْ خَشْیَتِهِ مُشْفِقُونَ) انبیاء (21)، آیه 26 - 28.
(و گفتند: [ خدای‌] رحمان فرزندی اختیار کرده، منزّه است او، بلکه [ آنها ]بندگانی ارجمنداند که در سخن بر خداوند پیشی نمی‌گیرند و خود به دستور او کار می‌کنند، آنچه در مقابل آنان و آنچه در پشت سرشان است، می‌داند و جز برای کسی که [ خداوند ]رضایت دهد، شفاعت نمی‌کنند و خود از بیم او هراسان‌اند.
پس شفاعت به افرادی تعلق می‌گیرد که از یک سو مؤمن بوده و عمل صالح انجام داده‌اند؛ خداوند تا حدّی از ایشان راضی بوده است و خیلی طاغی و عاصی نبوده‌اند. از سوی دیگر، رابطه خاصی با پیامبران، معصومان، اوصیا و اولیا بر اساس معرفت و محبّت داشته باشند.
اما باید توجه کرد که هر کس مشمول چنین شفاعتی نیست تا هر گناهی را مرتکب شود و با صرف محبّت و رابطه، بپندارد که از عذاب‌ها، فشارها، ترس‌ها و اضطراب‌ها نجات خواهد یافت. هر چند محبت حقیقی، انسان را از انجام دادن گناه تا حد امکان واز دلبستگی و تعلّقات باز می‌دارد؛ ولی شرطی برای این نوع شفاعت وجود دارد و آن، راضی بودن حضرت حق از انسان، ایمان و عمل صالح است؛ چنان که امام صادق(ع) در نامه‌ای به اصحابش، این مهم را متذکر گردید:
(بدانید، حقیقت آن است که هیچ کسی از خلق خداوند، انسان را از خداوند بی‌نیاز نمی‌کند؛ نه ملک مقرب، نه نبی مرسل و نه غیر از اینها. پس هر که مسرور و شاد است که شفاعت شفاعت کنندگان برای او سودمند است، باید صبر کند و از خدا بخواهد که از او راضی شود).(عن ابی عبداللَّه(ع) فی رسالته الی اصحابه قال: و اعلموا انه لیس یعنی عنکم من اللَّه احد من خلقه شیئا لا ملک مقرّب؛ ولا نبی مرسل، ولا من دون ذلک، فمن سرّه ان ینفعه شفاعة الشّافعین عند اللَّه فلیطلب الی اللَّه ان یرضی عنه)؛ (بحارالانوار، ج 8، ص 53، ح 61).
بنابراین باید آلودگی‌ها، گناه‌ها و تعلق‌ها در حدّی باشد که خداوند از انسان ناراضی نباشد؛ چرا که اگر او از آدمی خشنود نباشد، دیگر این نوع شفاعت شامل حالش نخواهد شد. اگر انسان با خاطر جمع، گناه کند و پشیمان نباشد و زجر نکشد و حتی به این فکر نیفتد که چرا از آن گناه خلاص نمی‌شود، از مواردی است که خدا از او راضی نبوده و در نتیجه مشمول شفاعت نمی‌شود؛ ولی اگر در عین آلودگی و گناه ، ندامتی و زجری دارد، تأمل و تفکّری در خلاصی از آنها دارد، و در سرّ وجودش یک تنفر به گناه و آلودگی دارد، ممکن است این شفاعت شامل حالش شود. به هر روی، باید از خداوند بخواهیم تا از ما راضی گشته و اجازه شمول شفاعت از ما را به شفاعت کنندگان صادر فرماید.ر.ک: تجسم عمل و شفاعت، صص 106 - 116.
کتاب نامه‌:
1- قرآن مجید، ترجمه عزت الله فولادوند.
2- نهج البلاغه، ترجمه دکتر سیدجعفر شهیدی، تهران، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، چاپ دوم، 1370 ش.
3- ابن سینا ابوعلی، رسائل، قم انتشارات بیدار، بی تا.
4- امام خمینی، روح الله، چهل حدیث، تهران، مرکز نشر فرهنگی رجاء، چاپ اوّل، تابستان 1368 ش.
5- حرّ عاملی، محمد بن حسین، وسائل الشیعه، تحقیق عبد الرحیم ربانی شیرازی، بیروت، داراحیاء التراث العربی، چاپ پنجم.
6- راغب اصفهانی، ابوالقاسم، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق محمد سید گیلانی، مکتبه رضوی، چاپ دوّم، 1362 ش.
7- سیّاح، احمد، فرهنگ بزرگ جامع نوین، تهران، کتابفروشی اسلامی، چاپ نهم، بی‌تا.
8- شجاعی، محمد، معاد یا بازگشت به سوی خدا، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ دوّم، 1371 ش.
9- شجاعی، محمد، بازگشت به هستی، مقدمه و تدوین محمد رضا کاشفی، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اوّل، 1379 ش.
10- شجاعی، محمد، تجسم عمل و شفاعت، مقدمه و تدوین محمد رضا کاشفی، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اوّل 1380 ش.
11- شجاعی، محمد، قیام قیامت، مقدمه و تدوین محمد رضا کاشفی، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اوّل، 1380 ش.
12- شجاعی محمد، عروج روح، مقدمه و تدوین محمدرضا کاشفی، تهران، مؤسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اول، 1379.
13- شجاعی محمد، مقالات، تهران، سروش، چاپ دوّم، 1371 ش.
14- شجاعی، محمد، مواقف حشر، مقدمه و تدوین محمد رضا کاشفی، تهران، موسسه فرهنگی دانش و اندیشه معاصر، چاپ اوّل، 1380 ش.
15- صدوق، ابی جعفر، التوحید، با تصحیح و تعلیق سید هاشم حسینی طهرانی، قم، انتشارات اسلامی، بی تا.
16- طالقانی، سیدمحمود، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشارات، چاپ‌سوّم، بی‌تا.
17- طباطبایی، محمد حسین، المیزان، بیروت، موسسة الاعلمی للمطبوعات، چاپ دوّم، 1393ق.
18- طیّب، عبد الحسین، کلم الطیب، کتابخانه اسلامی، چاپ چهارم، پاییز 1362 ش.
19- قمی، شیخ عباس، سفینة البحار، نجف، المطبعة العلمیة، 1352 ق.
20- قمی، شیخ عباس، منازل الآخرة، قم، موسسه در راه حق، 1365 ش.
21- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، موسسة الوفاء، چاپ دوّم، 1403 ق.
22- محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، قم، مکتب الاعلام اسلامی، چاپ اوّل، 1362ش.
23- مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، زمستان 1370 ش.
24- مطهری، مرتضی، عدل الهی، صدرا، چاپ دوم، شهریور 1357 ش.
25- مولوی، جلال الدین: مثنوی معنوی، به همت رینولد. الف: نیکلسون، تهران، انتشارات مولی، 1360 ش.
26- نوری طبرسی، میرزا حسین، مستدرک الوسائل، با مقدمه شیخ آغا بزرگ طهرانی، تهران، المکتبة الاسلامیة و موسسه اسماعیلیان، 1383 ق.
27- نوری طبری، میرزاحسین، کفایة الموحدین، تهران، انتشارات علمیه اسلامیه، بی‌تا.
www.eporsesh.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین