سیادت از رسول اکرم(ص) شروع شد. سیادت یک نوع شرافت معنوی است که در دودمان پیغمبر اسلام(ص) وجود دارد. اساساً این یک موضوع عمومی است که دودمان و فرزندان شریف و برجسته به تناسب مقام بزرگ خا ندان آن ها میان تمام اقوام دارای احترام و شخصیت هستند. بنابراین احترام و شخصیت "سیادت" در نظر ما برای همان نسبتی است که با بزرگ ترین شخصیت عالم انسانیت یعنی پیغمبر اسلام(ص) دارند. کلمه "سید" که در ل غت عرب به معنای "آقا" است، روی همین نظر به آن ها اطلاق می شود. ریشه سیادت همان عظمت پیامبر(ص) و علی(ع) از نظر صفات و روحیات و اعمال است. آن ها به خاطر شخصیت والای شان آقا و بزرگ بودند. البته شعاع این سیادت و بزرگی به جدّ اعلای پیامبر "هاشم" می رسد. فرزندان او نیز از این راه کسب افتخار می کنند. ناگفته پیدا است که انتساب به پیامبر نمی تواند توجیه کننده کم ترین تخلف باشد و از نظر قوانین تفاوتی با دیگران ندارند. نیز اگر در قیامت مستحق عذاب و جهنم باشند، کیفر خواهند دید. قرآن کریم ملاک برتری افراد را تقوا دانسته و فرمود: "همانا گرامی ترین شما پیش خدا با تقواترین شما است". همچنین از نظر قرآن در قیامت همة علاقه ها و نسب ها قطع می شود: "هنگامی که در صور دمیده شود، هیچ گونه نسبی میان آن ها نخواهد بود". امام زین العابدین(ع) فرمود: "خداوند بهشت را برای کسی آفریده که اطاعت فرمان او کند و نیکوکار باشد، هرچند برده ای از حبشه باشد، و دوزخ را برای کسی آفریده است که نافرمانی او کند، هر چند فرزندی از قریش باشد". از آن جایی که ملاک قرب معنوی، پاکی و شایستگی است، نه حَسَب و نسب، در تاریخ زندگی پیامبر(ص) و امامان بزرگوار می خوانیم که بعضی از نزدیک ترین افراد منتسب به خود را به خاطر عدم ایمان یا انحراف از خط اسلام رسماً طرد کردند و از آن ها تنفر و بیزاری جستند. همان گونه که رسول خدا(ص) جعفر فرزند امام علی النقی(ع) را "جعفر کذاب" خواند. او مردی نا اهل و عیاش بود و پس از وفات امام عسکری(ع) به دروغ ادعای امامت نمود و عدهای را به گمراهی کشید. مرحوم شیخ عباس قمی دربارة این شخص گفته: "جعفر مثلش مثل فرزند حضرت نوح پیغمبر است و ملقب به کذّاب است". eporsesh.com
سیادت از رسول اکرم(ص) شروع شد. سیادت یک نوع شرافت معنوی است که در دودمان پیغمبر اسلام(ص) وجود دارد. اساساً این یک موضوع عمومی است که دودمان و فرزندان شریف و برجسته به تناسب مقام بزرگ خا ندان آن ها میان تمام اقوام دارای احترام و شخصیت هستند. بنابراین احترام و شخصیت "سیادت" در نظر ما برای همان نسبتی است که با بزرگ ترین شخصیت عالم انسانیت یعنی پیغمبر اسلام(ص) دارند.
کلمه "سید" که در ل غت عرب به معنای "آقا" است، روی همین نظر به آن ها اطلاق می شود. ریشه سیادت همان عظمت پیامبر(ص) و علی(ع) از نظر صفات و روحیات و اعمال است. آن ها به خاطر شخصیت والای شان آقا و بزرگ بودند. البته شعاع این سیادت و بزرگی به جدّ اعلای پیامبر "هاشم" می رسد.
فرزندان او نیز از این راه کسب افتخار می کنند.
ناگفته پیدا است که انتساب به پیامبر نمی تواند توجیه کننده کم ترین تخلف باشد و از نظر قوانین تفاوتی با دیگران ندارند.
نیز اگر در قیامت مستحق عذاب و جهنم باشند، کیفر خواهند دید. قرآن کریم ملاک برتری افراد را تقوا دانسته و فرمود: "همانا گرامی ترین شما پیش خدا با تقواترین شما است". همچنین از نظر قرآن در قیامت همة علاقه ها و نسب ها قطع می شود: "هنگامی که در صور دمیده شود، هیچ گونه نسبی میان آن ها نخواهد بود".
امام زین العابدین(ع) فرمود: "خداوند بهشت را برای کسی آفریده که اطاعت فرمان او کند و نیکوکار باشد، هرچند برده ای از حبشه باشد، و دوزخ را برای کسی آفریده است که نافرمانی او کند، هر چند فرزندی از قریش باشد".
از آن جایی که ملاک قرب معنوی، پاکی و شایستگی است، نه حَسَب و نسب، در تاریخ زندگی پیامبر(ص) و امامان بزرگوار می خوانیم که بعضی از نزدیک ترین افراد منتسب به خود را به خاطر عدم ایمان یا انحراف از خط اسلام رسماً طرد کردند و از آن ها تنفر و بیزاری جستند. همان گونه که رسول خدا(ص) جعفر فرزند امام علی النقی(ع) را "جعفر کذاب" خواند. او مردی نا اهل و عیاش بود و پس از وفات امام عسکری(ع) به دروغ ادعای امامت نمود و عدهای را به گمراهی کشید. مرحوم شیخ عباس قمی دربارة این شخص گفته: "جعفر مثلش مثل فرزند حضرت نوح پیغمبر است و ملقب به کذّاب است".
eporsesh.com
- [سایر] شنیده ام سادات قبل از اینکه از دنیا بروند حتماً عاقبت بخیر می شوند، آیا این مطلب صحت دارد؟ شنیده ام ذریه پیامبر اسلام(ص) یعنی سادات به جهنم نمی روند، آیا این مطلب مستند است؟
- [سایر] این درسته که میگویند سنی ها به جهنم می روند؟
- [سایر] چرا با این که دین مسیح مورد قبول خدا است ، مسیحی ها به جهنم می روند؟
- [سایر] چرا انسانهای گناهکار به جهنم می روند این سرنوشت آنان بوده که خداوند تعیین کرده است؟
- [سایر] آیا بهشت مخصوص شیعیان بوده و غیر شیعه همگی به جهنم می روند؟
- [سایر] آیا صحت دارد که مردم قم به جهنم نمی روند؟ اگر بله، پس هر چه گناه کنند عیبی ندارد؟
- [سایر] گفته شده است که بیشتر سادات با ایمان از دنیا می روند و از این جهت بر دیگران برتری دارند، آیا برتری سادات، با عدالت خداوند سازگار است؟
- [سایر] آیا انسان های به دور از تمدّن مانند مردمان متمدّن در روز قیامت، به بهشت یا دوزخ می روند؟
- [سایر] در یک روایت خواندم علی (ع) فرمود: مسلمانان شیعه به جهنم نمی روند. همچنین در کتابی خواندم طبقه اول جهنم مخصوص مسلمانان (امت پیامبر) گناهکار است! کدام درست است؟
- [آیت الله مظاهری] در سایتی، موضوعی در مورد آنکه اکثریت زنان به جهنم می روند و زنان اندکی به بهشت می روند با تکیه بر احادیث و روایات آورده شده است. و با نقل برخی احادیث، زنان را ناقص العقل و اهل جهنّم خوانده است. آیا این گونه مطالب از نظر شما صحیح است؟
- [آیت الله اردبیلی] کسی که سیّد نیست، نمیتواند به سیّد فطره بدهد و چنانچه دهنده فطریّه سیّد نباشد ولی نانخور او سیّد باشد یا بر عکس، بنابر احتیاط واجب نمیتواند فطریّه او را به سیّد بدهد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کسی که در محلّ خود به سیادت مشهور است سیّد به شمار میآید و کسی که در محلّ خود به عدم سیادت مشهور است غیر سیّد میباشد، همچنین است اگر به دلیلی عرفاً به سیّد نبودن وی یا عدم اشتهار وی به سیادت اطمینان پیدا شود، مثل کسی که خود میگوید من سیّد نیستم و انگیزه ویژهای برای این سخن ندارد. در این مسأله داشتن یا نداشتن شجرهنامه و مانند آن تأثیری ندارد، همچنین راههای دیگر همچون خوابنما شدن که برخی از مردمان عوام به آنها اعتماد میکنند، هیچ اعتباری ندارد. و به کسی که سیادت یا عدم سیادت وی از راه معتبر ثابت نشده است، نمیشود از زکات واجب غیر سیّد داد، بلکه از زکات واجب سادات یا زکاتهای مستحبّی و یا سایر وجوهی که اختصاص به سادات یا غیر سادات ندارد، داده میشود. نیّت زکات
- [آیت الله جوادی آملی] .اثبات سیادت افراد یا به وسیله شهادت دو مرد عادل است؛ یا به این است که در شهر خو د مشهور و معروف به سیادت باشد , بنابراین هر کس ادعا کند که سیّد است، کافی نیست. حکم سادات واجب النفقه
- [آیت الله شبیری زنجانی] سیّد میتواند از غیر سیّد زکات مستحبّی بگیرد ولی نمیتواند از غیر سیّد زکات واجب بگیرد، البتّه اگر خمس و سایر وجوهات کفایت مخارج او را نکند و ناچار باشد که از زکات واجب غیر سیّد استفاده کند، مانعی ندارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] کسی که سیّد نیست، نمیتواند به سیّد فطره بدهد حتّی اگر سیّدینانخور او باشد نمیتواند فطره او را به سیّد دیگر بدهد.
- [آیت الله مظاهری] اگر کسی بگوید سیّد هستم، نمیشود به او خمس داد مگر آنکه ثقهای سیّد بودن او را تصدیق کند یا در بین مردم معروف باشد که سیّد است.
- [آیت الله مظاهری] کسی که سیّد نیست نمیتواند به سیّد فطره بدهد، حتّی اگر سیّدی تحت تکفّل او باشد نمیتواند فطره او را به سیّد دیگر بدهد.
- [آیت الله وحید خراسانی] کسی که سید نیست نمی تواند به سید فطره بدهد حتی اگر سیدی نان خور او باشد نمی تواند فطره او را به سید دیگری بدهد
- [آیت الله سبحانی] کسی که سید نیست نمی تواند به سید فطره بدهد حتی اگر سیدی نان خور او باشد، نمی تواند فطره او را به سید دیگر بدهد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . کسی که سید نیست، نمی تواند به سید فطره بدهد حتی اگر سیدی نان خور او باشد، نمی تواند فطره او را به سید دیگر بدهد.