گفته شده است که بیشتر سادات با ایمان از دنیا می روند و از این جهت بر دیگران برتری دارند، آیا برتری سادات، با عدالت خداوند سازگار است؟
اینکه بیشتر سادات با ایمان از دنیا می روند به فرض صحت منافاتی با عدالت خداوند ندارد؛ زیرا مقتضای عدالت خداوند، آن است که حق هر کس را با توجّه به قابلیت ها، اعمال، نیات و گفتار او، به وی عنایت فرماید. سادات نیز همچون انسان های دیگر، در عین مختار بودن و قرار داشتن در معرض انواع آلودگی ها، لغزش ها و ضلالت ها؛ اگر به راه حق رفته، خود را از گمراهی و انحراف محافظت کنند، به دلیل نظام حاکم بر جهان هستی که در پرتو عدالت خداوند سامان یافته است با ایمان از دنیا می روند. از سوی دیگر، از حیث ژنتیکی و عامل وراثتی، سادات به ائمه علیهم السلام می رسند. این زمینه، حداکثر ممکن است بستر مناسب تری را برای هدایت و مؤمن شدن فراهم سازد؛ ولی این تنها یک عامل از عوامل گوناگونی است که برای بار یافتن به (ایمان)، لازم و ضروری است و عامل تامه و تنها علت نیست. به همین جهت می بینیم برخی از سادات به رغم چنین ویژگی از راه هدایت و صراط مستقیم بازمانده اند؛ چرا که آنان راه باطل را برگزیده و با اعمال زشت و قبیح خود، مسیر ضلالت را پیموده اند. مقتضای عدالت خداوند، آن است که اگر انسانی با اختیار، انتخاب و گزینش خود، راه حق را برگزید و در آن قدم نهاد و برای تکامل خود تلاش کرد؛ این نتیجه را مترتب ساخته و توفیق با ایمان از دنیا رفتن را به او عنایت فرماید. بیشتر سادات نیز، به رغم عامل ژنتیکی، با اراده واختیار و آگاهی، راه مستقیم را برگزیده اند و خداوند به اقتضای عدالت خود، این نتیجه مبارک را به آنان عنایت فرموده است. از طرف دیگر، مقتضای عدالت خداوند آن است که اگر بشری، با اختیار و اراده خود راه ضلالت را برگزید و در آن قدم نهاد و برای آن تلاش کرد؛ این نتیجه را مترتب ساخته که آن شخص بدون ایمان از دنیا برود. از این رو برخی از سادات، با علم و گزینش خود، راه باطل را برگزیدند و خداوند به اقتضای عدالت خود، این نتیجه نامیمون و نامبارک را بر انتخاب و حرکتشان مترتب ساخته است. منبع: www.porseman.org
عنوان سوال:

گفته شده است که بیشتر سادات با ایمان از دنیا می روند و از این جهت بر دیگران برتری دارند، آیا برتری سادات، با عدالت خداوند سازگار است؟


پاسخ:

اینکه بیشتر سادات با ایمان از دنیا می روند به فرض صحت منافاتی با عدالت خداوند ندارد؛ زیرا مقتضای عدالت خداوند، آن است که حق هر کس را با توجّه به قابلیت ها، اعمال، نیات و گفتار او، به وی عنایت فرماید. سادات نیز همچون انسان های دیگر، در عین مختار بودن و قرار داشتن در معرض انواع آلودگی ها، لغزش ها و ضلالت ها؛ اگر به راه حق رفته، خود را از گمراهی و انحراف محافظت کنند، به دلیل نظام حاکم بر جهان هستی که در پرتو عدالت خداوند سامان یافته است با ایمان از دنیا می روند.
از سوی دیگر، از حیث ژنتیکی و عامل وراثتی، سادات به ائمه علیهم السلام می رسند. این زمینه، حداکثر ممکن است بستر مناسب تری را برای هدایت و مؤمن شدن فراهم سازد؛ ولی این تنها یک عامل از عوامل گوناگونی است که برای بار یافتن به (ایمان)، لازم و ضروری است و عامل تامه و تنها علت نیست. به همین جهت می بینیم برخی از سادات به رغم چنین ویژگی از راه هدایت و صراط مستقیم بازمانده اند؛ چرا که آنان راه باطل را برگزیده و با اعمال زشت و قبیح خود، مسیر ضلالت را پیموده اند. مقتضای عدالت خداوند، آن است که اگر انسانی با اختیار، انتخاب و گزینش خود، راه حق را برگزید و در آن قدم نهاد و برای تکامل خود تلاش کرد؛ این نتیجه را مترتب ساخته و توفیق با ایمان از دنیا رفتن را به او عنایت فرماید. بیشتر سادات نیز، به رغم عامل ژنتیکی، با اراده واختیار و آگاهی، راه مستقیم را برگزیده اند و خداوند به اقتضای عدالت خود، این نتیجه مبارک را به آنان عنایت فرموده است.
از طرف دیگر، مقتضای عدالت خداوند آن است که اگر بشری، با اختیار و اراده خود راه ضلالت را برگزید و در آن قدم نهاد و برای آن تلاش کرد؛ این نتیجه را مترتب ساخته که آن شخص بدون ایمان از دنیا برود. از این رو برخی از سادات، با علم و گزینش خود، راه باطل را برگزیدند و خداوند به اقتضای عدالت خود، این نتیجه نامیمون و نامبارک را بر انتخاب و حرکتشان مترتب ساخته است.
منبع: www.porseman.org





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین