یادآوری نکته ی زیر در دانستن پاسخ این پرسش راه گشاست. بعضی از مراتب و شئون روح انسان از عالم امر الهی[1] است و بعضی از عالم آفرینش الهی.[2] روح را در مرتبه ی کسب دانش و ادراکات، عقل گویند (عقل جوهری است کاملا بی نیاز از ماده)؛ و همان روح را در مقام تدبیر و تصرف در بدن، نفس و روان می گویند که فقط در این مرتبه یک نوع رابطه ی نیازمندی میان نفس و جسم برقرار است (نه رابطه ی علیّت). توضیح این که، روح برای تشخّص و تعیّن هوئیت خودش (نفس فلان شخصِ خاص شدن) نیاز به جسمی دارد، چنان که جسم برای بدن شدن به مطلق روح (هر روحی باشد) نیاز دارد.[3] و اما پاسخ پرسش: روح انسان تنها در بعضی شئون و مراتب خود نیازمند بدن است؛ مثلا آن جنبه از روح که از عالم خلق و آفرینش است، برای استکمال و ترقی و تحوّل و رسیدن به عالم امر، به ماده و بدن نیازمند است و یا بدن توانایی و استعداد همکاری را از دست بدهد، مهم این است که در هر دو صورت، فساد بدن موجب فساد و نابودی روح و نفس نمی شود؛ درست مانند این که طفل برای رشد و کمال نیازمند رحم است، وقتی به رشد کافی برسد و از رحم بی نیاز گردد، نابودی رحم اثری در طفل نمی گذارد، یا مانند نیاز شکارچی به دام برای شکار؛ بعد از شکار، خرابی دام موجب نابودی شکار و یا شکارچی نمی شود.[4] اگر چنین نیازمندی و ارتباطی را علیّت هم بنامیم، مسلماً از علل اربعه (فاعلی، مادی، صوری و غایی) نیست،[5] بلکه علت (مُعِّده) است؛ یعنی زمینه را برای تکامل نفس آماده می سازد؛ و علت معده علت بالعرض است نه علت حقیقی؛ بنابراین این سهمی در آفرینش ندارد تا با زوال و نابودی اش معلول هم نابود شود.[6] بعد از مرگ، ارتباط روح با بدن به طور کلی قطع می شود؛ یعنی روح دیگر نمی تواند هیچ تصرفی در بدن داشته باشد؛ مثلا نمی تواند قلب را به تبش و دستگاه گوارش را به کار اندازد و...؛ در این حالت، روح به عالم برزخ می پیوندد و در آن جا زندگی را به شیوه ی جدید پی می گیرد. پی نوشتها: [1]. سوره ی اسراء، آیه ی 85: (قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی). [2]. سوره ی طه، آیه ی 55: (مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ)؛ از زمین شما را آفریدیم و به آن شما را برمی گردانیم و بار دیگر از آن بیرون می آوریم. [3]. در حقیقت میان جسم و بدن فرق است، جسم وقتی بدن می شود که روح به آن تعلق گیرد، پس روح در بدن شدن جسم دخالت دارد، وقتی روح بدن را رها کند، بدنْ جسم می شود. (الحکمة المتعالیه، ج 8، ص 382). [4]. همان، ج 3، ص 392393. [5]. برهان و استدلال بر این مطلب در پاسخ قبلی گذشت. [6]. الحکمة المتعالیه، ج 3، ص 395. منبع: آخرین سفر، رحیم لطیفی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385)
یادآوری نکته ی زیر در دانستن پاسخ این پرسش راه گشاست.
بعضی از مراتب و شئون روح انسان از عالم امر الهی[1] است و بعضی از عالم آفرینش الهی.[2] روح را در مرتبه ی کسب دانش و ادراکات، عقل گویند (عقل جوهری است کاملا بی نیاز از ماده)؛ و همان روح را در مقام تدبیر و تصرف در بدن، نفس و روان می گویند که فقط در این مرتبه یک نوع رابطه ی نیازمندی میان نفس و جسم برقرار است (نه رابطه ی علیّت). توضیح این که، روح برای تشخّص و تعیّن هوئیت خودش (نفس فلان شخصِ خاص شدن) نیاز به جسمی دارد، چنان که جسم برای بدن شدن به مطلق روح (هر روحی باشد) نیاز دارد.[3]
و اما پاسخ پرسش: روح انسان تنها در بعضی شئون و مراتب خود نیازمند بدن است؛ مثلا آن جنبه از روح که از عالم خلق و آفرینش است، برای استکمال و ترقی و تحوّل و رسیدن به عالم امر، به ماده و بدن نیازمند است و یا بدن توانایی و استعداد همکاری را از دست بدهد، مهم این است که در هر دو صورت، فساد بدن موجب فساد و نابودی روح و نفس نمی شود؛ درست مانند این که طفل برای رشد و کمال نیازمند رحم است، وقتی به رشد کافی برسد و از رحم بی نیاز گردد، نابودی رحم اثری در طفل نمی گذارد، یا مانند نیاز شکارچی به دام برای شکار؛ بعد از شکار، خرابی دام موجب نابودی شکار و یا شکارچی نمی شود.[4]
اگر چنین نیازمندی و ارتباطی را علیّت هم بنامیم، مسلماً از علل اربعه (فاعلی، مادی، صوری و غایی) نیست،[5] بلکه علت (مُعِّده) است؛ یعنی زمینه را برای تکامل نفس آماده می سازد؛ و علت معده علت بالعرض است نه علت حقیقی؛ بنابراین این سهمی در آفرینش ندارد تا با زوال و نابودی اش معلول هم نابود شود.[6]
بعد از مرگ، ارتباط روح با بدن به طور کلی قطع می شود؛ یعنی روح دیگر نمی تواند هیچ تصرفی در بدن داشته باشد؛ مثلا نمی تواند قلب را به تبش و دستگاه گوارش را به کار اندازد و...؛ در این حالت، روح به عالم برزخ می پیوندد و در آن جا زندگی را به شیوه ی جدید پی می گیرد.
پی نوشتها:
[1]. سوره ی اسراء، آیه ی 85: (قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی).
[2]. سوره ی طه، آیه ی 55: (مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فِیها نُعِیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ)؛ از زمین شما را آفریدیم و به آن شما را برمی گردانیم و بار دیگر از آن بیرون می آوریم.
[3]. در حقیقت میان جسم و بدن فرق است، جسم وقتی بدن می شود که روح به آن تعلق گیرد، پس روح در بدن شدن جسم دخالت دارد، وقتی روح بدن را رها کند، بدنْ جسم می شود. (الحکمة المتعالیه، ج 8، ص 382).
[4]. همان، ج 3، ص 392393.
[5]. برهان و استدلال بر این مطلب در پاسخ قبلی گذشت.
[6]. الحکمة المتعالیه، ج 3، ص 395.
منبع: آخرین سفر، رحیم لطیفی، انتشارات مرکز مدیریت حوزه علمیه قم (1385)
- [سایر] میان روح و بدن چه نسبت و رابطه ای برقرار است؟
- [سایر] رابطه روح وخواب چیست؟
- [سایر] رابطه روح وبدن چیست؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] در رابطه با موضوع متافیزیک و جدا کردن آگاهانه روح از بدن، آیا این کار به منظور شناخت بیشتر عالم غیر مادی جایز است؟
- [سایر] ارتباط میان روح و بدن چگونه است؟ مثلا آیا روح داخل بدن است و یا بدن داخل در روح؟
- [سایر] ارتباط میان روح و بدن چگونه است؟ مثلا آیا روح داخل بدن است و یا بدن داخل در روح؟
- [سایر] رابطه روح با جسم انسان و ماده چیست؟
- [سایر] مقصود از روح الهی که در گِل انسان دمیده شده چیست و رابطه آن با روح خدا چگونه است؟
- [سایر] بین امام خمینی و مردم چه رابطه ای حاکم بود و امام خمینی برای مردم چه نقشی قائل بودند؟
- [سایر] جنین انسان به واسطه جفت به مادر خود وصل می باشد و هم زمان پس از حلول روح در جنین در یک بدن شاهد دو روح هستیم، یکی روح مادر و دیگری روح جنین. حال که جنین انسان به بدن مادر خود متصل می باشد، چگونه دو روح در یک بدن اجتماع نموده است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر از بدن انسان یا حیوانی که خون جهنده دارد درحالی که زنده است گوشت یا چیز دیگری را که روح دارد جدا کنند نجس است.
- [آیت الله مظاهری] اگر از بدن انسان یا حیوانی که خون جهنده دارد در حالی که زنده است گوشت یا چیز دیگری را که روح دارد جدا کنند نجس است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر از بدن انسان یا حیوانی که خون جهنده دارد در حالی که زنده است گوشت یا چیز دیگری را که روح دارد جدا کنند نجس است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر از بدن انسان یا حیوانی که خون جهنده دارد در حالی که زنده است گوشت یا چیز دیگری را که روح دارد جدا کنند نجس است.
- [آیت الله سبحانی] اگر از بدن انسان یا حیوانی که خون جهنده دارد در حالی که زنده است گوشت یا چیز دیگری را که روح دارد جدا کنند نجس است.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر از بدن انسان یا حیوانی که خون جهنده دارد در حالی که زنده است گوشت یا چیز دیگری را که روح دارد جدا کنند نجس است.
- [آیت الله خوئی] اگر از بدن انسان یا حیوانی که خون جهنده دارد و در حالی که زنده است گوشت یا چیز دیگری را که روح دارد جدا کنند نجس است.
- [آیت الله سیستانی] اگر پوستهای مختصر لب و جاهای دیگر بدن را بکنند چنانچه روح نداشته باشد و به آسانی کنده شود ، پاک است .
- [آیت الله نوری همدانی] اگر از بدن انسان یا حیوانی که خون جهنده دارد ، در حالی که زنده است گوشت یا چیز دیگری را که روح دارد جدا کنند ، نجس است .
- [آیت الله بهجت] پیش از بیرون آمدن روح و سرد شدن بدن حیوان، مکروه است، بلکه خلاف احتیاط است پوست حیوان را بکنَند و یا اینکه اعضای بدنش را قطع کنند.