به عقیده ی ما شیعیان، تمامی پیامبران و امامان(علیهم السلام) چه پیش از نبوت و امامت و چه پس از آن، دارای عصمت بوده اند. ویژگی های عصمت در این دو مرحله ی زمانی، تفاوت چندانی با یک دیگر ندارد. البته روشن است که برخی از مراتب عصمت، یعنی عصمت در دریافت وحی و نیز عصمت در ابلاغ و تبیین معارف وحیانی، پیش ازنبوت و امامت قابل طرح نیست؛ اما عصمت از گناه و خطا و نیز عصمت در اعتقادات، تمام دوران زندگی معصومین را پوشش می دهد. برای فهم بِه تر مطلب، توضیح دو نکته ضروری است: 1.عصمت قبل از نبوت و امامت، گستره ی وسیعی دارد و سال های آغاز زندگی را نیز در برمی گیرد. پرسشی که در این جا باید بدان پرداخت این است که قبل از رسیدن به سنّ تکلیف، گناهی قابل تصور نیست، پس چگونه می توان سخن از عصمت به میان آورد؟ در پاسخ باید گفت[1] که هر چند در انسان های معمولی، آمادگی برای پذیرش تکالیف الهی از حدود نُه یا پانزده سالگی آغاز می شود، اما می توان نسبت به انسان های مختلف، زمان تکلیف را متفاوت دانست. بی شک، همه ی ما افراد خردسالی را سراغ داریم که از نظر رشد عقلی و شناخت و آگاهی و قدرت تصمیم گیری، با افراد بزرگ سال برابری می کنند. حال اگر این افراد، قبل از سنین متعارف به تکلیف می رسیدند، نه محال عقلی لازم می آمد و نه با عدل و حکمت الهی منافات داشت. البته مشیّت الهی بر این قرار گرفته است که از این تفاوت ها و ویژگی های فردی چشم پوشی شود و زمان تکلیف همه ی انسان ها، یک سان تلقّی گردد؛ اما در باره ی پیامبران و امامان، که راه نمای مردمان و حجت الهی اند، وضعیّت به گونه ای دیگر است و باریابی گروهی از آنان به مقام نبوت و امامت در سنین خردسالی، مهر تأییدی بر تکلیف پذیری آنان در آن سنین به شمار می آید. چنان که به فرموده ی قرآن کریم، حضرت عیسی و یحیی(علیهم السلام) در کودکی به پیامبری رسیدند.[2] و براساس روایات و شواهد مسلّم تاریخی، عده ای از ائمه ی شیعه، در خردسالی، مسئولیت امامت و رهبری امت را به عهده گرفتند.[3] 2.عصمتِ پس از نبوت و امامت، به دلایلی که در جای خود مطرح گردیده، اختیاری است و ریشه در شایستگی هایی دارد که با تلاش خود معصومان(علیهم السلام) به دست آمده است. اما عصمت پیش از نبوت و امامت، اگر هم غیر اختیاری باشد، نقصی برای آنان به حساب نمی آید؛ زیرا ملاک برتری معصومین، عصمت اختیاری در سنین بزرگ سالی است، و عصمت در خردسالی، پاداش قبل از عمل به شمار می آید. وقتی خداوند می داند که فردی در آینده ی زندگی خود، چه مسیری را انتخاب می کند، به میزان انتخاب او و تلاش مداوم آینده اش، او را از نخستین روز زندگی مورد لطف و عنایت قرار می دهد و از لغزش ها مصونش می دارد[4]. پی نوشتها: [1]. ر.ک: پژوهشی در عصمت معصومان، ص 188. [2]. سوره ی مریم، آیات 30 و 12. [3]. امام جواد(علیه السلام) در هفت یا نُه سالگی، امام هادی(علیه السلام) در هشت یا نُه سالگی و امام زمان (علیه السلام) درچهار یا پنج سالگی به امامت رسیدند. ر.ک: منتهی الامال، ج 2، ص 424364. [4]. فلسفه ی وحی و نبوت، ص 220.
به عقیده ی ما شیعیان، تمامی پیامبران و امامان(علیهم السلام) چه پیش از نبوت و امامت و چه پس از آن، دارای عصمت بوده اند. ویژگی های عصمت در این دو مرحله ی زمانی، تفاوت چندانی با یک دیگر ندارد. البته روشن است که برخی از مراتب عصمت، یعنی عصمت در دریافت وحی و نیز عصمت در ابلاغ و تبیین معارف وحیانی، پیش ازنبوت و امامت قابل طرح نیست؛ اما عصمت از گناه و خطا و نیز عصمت در اعتقادات، تمام دوران زندگی معصومین را پوشش می دهد. برای فهم بِه تر مطلب، توضیح دو نکته ضروری است:
1.عصمت قبل از نبوت و امامت، گستره ی وسیعی دارد و سال های آغاز زندگی را نیز در برمی گیرد. پرسشی که در این جا باید بدان پرداخت این است که قبل از رسیدن به سنّ تکلیف، گناهی قابل تصور نیست، پس چگونه می توان سخن از عصمت به میان آورد؟
در پاسخ باید گفت[1] که هر چند در انسان های معمولی، آمادگی برای پذیرش تکالیف الهی از حدود نُه یا پانزده سالگی آغاز می شود، اما می توان نسبت به انسان های مختلف، زمان تکلیف را متفاوت دانست. بی شک، همه ی ما افراد خردسالی را سراغ داریم که از نظر رشد عقلی و شناخت و آگاهی و قدرت تصمیم گیری، با افراد بزرگ سال برابری می کنند. حال اگر این افراد، قبل از سنین متعارف به تکلیف می رسیدند، نه محال عقلی لازم می آمد و نه با عدل و حکمت الهی منافات داشت. البته مشیّت الهی بر این قرار گرفته است که از این تفاوت ها و ویژگی های فردی چشم پوشی شود و زمان تکلیف همه ی انسان ها، یک سان تلقّی گردد؛ اما در باره ی پیامبران و امامان، که راه نمای مردمان و حجت الهی اند، وضعیّت به گونه ای دیگر است و باریابی گروهی از آنان به مقام نبوت و امامت در سنین خردسالی، مهر تأییدی بر تکلیف پذیری آنان در آن سنین به شمار می آید. چنان که به فرموده ی قرآن کریم، حضرت عیسی و یحیی(علیهم السلام) در کودکی به پیامبری رسیدند.[2] و براساس روایات و شواهد مسلّم تاریخی، عده ای از ائمه ی شیعه، در خردسالی، مسئولیت امامت و رهبری امت را به عهده گرفتند.[3]
2.عصمتِ پس از نبوت و امامت، به دلایلی که در جای خود مطرح گردیده، اختیاری است و ریشه در شایستگی هایی دارد که با تلاش خود معصومان(علیهم السلام) به دست آمده است. اما عصمت پیش از نبوت و امامت، اگر هم غیر اختیاری باشد، نقصی برای آنان به حساب نمی آید؛ زیرا ملاک برتری معصومین، عصمت اختیاری در سنین بزرگ سالی است، و عصمت در خردسالی، پاداش قبل از عمل به شمار می آید.
وقتی خداوند می داند که فردی در آینده ی زندگی خود، چه مسیری را انتخاب می کند، به میزان انتخاب او و تلاش مداوم آینده اش، او را از نخستین روز زندگی مورد لطف و عنایت قرار می دهد و از لغزش ها مصونش می دارد[4].
پی نوشتها:
[1]. ر.ک: پژوهشی در عصمت معصومان، ص 188.
[2]. سوره ی مریم، آیات 30 و 12.
[3]. امام جواد(علیه السلام) در هفت یا نُه سالگی، امام هادی(علیه السلام) در هشت یا نُه سالگی و امام زمان (علیه السلام) درچهار یا پنج سالگی به امامت رسیدند. ر.ک: منتهی الامال، ج 2، ص 424364.
[4]. فلسفه ی وحی و نبوت، ص 220.
- [سایر] نبوت و امامت و رسالت چه تفاوتی با یکدیگر دارند ؟
- [سایر] بین امامت و نبوت چه تفاوتی وجود دارد؟ آیا امامت بالاتر از نبوت است؟
- [سایر] بین امامت و نبوت چه تفاوتی وجود دارد؟ آیا امامت بالاتر از نبوت است؟
- [سایر] عصمت چیست و مرتبه ی عصمت در ائمه علیهم السلام با دیگران چه تفاوتی دارد؟
- [سایر] عصمت پیامبر(ص) چگونه بوده است؟
- [سایر] آیا انبیا در کودکی معصوم بوده اند؟
- [سایر] مقصود از عصمت پیامبر(ص) و ائمه معصومین (ع) چیست؟
- [سایر] آیا اهل سنت پیامبر را معصوم می دانند؟
- [سایر] آیا میان انبیا هم سلسله مراتب و تفاوتی وجود دارد؟
- [سایر] سلام چرا خدا از یک طرف گفته پیامبری از میان شما برگزیدیم که شبیه شماست و... از طرف دیگر امامانی آفریده که به دنیا نیامده معصوم بوده و یا در خردسالی امام می شدند
- [آیت الله جوادی آملی] .اقامه نماز در مکان خاص که مستلزم معصیت باشد , حرام است؛ ولی نماز باطل نیست; مثلاً اگر اقامه نماز جلوتر از قبر پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) به فاصله کم , موجب هتک حرمت آن ذوات قدسی شود, حرام است؛ ولی نماز باطل نیست و اقامه نماز در مکان محاذی و همسطح با قبر معصوم(ع) حرام نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه روزه دار دروغی به خدا و پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و جانشینان معصوم او(علیهم السلام) نسبت دهد خواه با گفتن باشد، یا نوشتن، یا اشاره و مانند آن، بنابراحتیاط واجب روزه اش باطل می شود، هر چند بلافاصله توبه کند. دروغ بستن به سایر انبیا و فاطمه زهرا(علیها السلام) نیز همین حکم را دارد.
- [آیت الله بهجت] نماز خواندن جلوتر یا مساوی قبر پیامبر صلیاللهعلیهوآله و امام علیهالسلام در صورتی که بیادبی نسبت به آنها نباشد، بنابر اظهر مکروه است، ولی احتیاط مستحب این است که بهطور کلی از این کار مخصوصاً از جلوتر ایستادن اجتناب شود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر بخواهد خبری را که نمیداند راست است یا دروغ، نقل کند، بنا بر احتیاط نباید به خداوند یا پیامبر صلی الله علیه و آله یا امام علیهالسلام نسبت دهد، بلکه باید مثلاً چنین بگوید: چنین روایت شده است.
- [آیت الله وحید خراسانی] شخصی که به یکی از چهارده معصوم علیهم السلام از روی دشمنی دشنام دهد نجس است
- [آیت الله جوادی آملی] .مال خُمسی، به شش سهم تقسیم می شود: سه سهم (نصف خمس) آن، برای خدا و پیامبر و امام (ع) است که به امام می رسد، و در دوران غیبت باید آن را به فقیه جامع شرایط فتوا پرداخت کنند و سه سهم دیگر برای سادات (ذوی القربی ) است که ب اید به ایتام , مساکین و ابن السبیل آنان پرداخت شود و اختیار این سه سهم نیز، با فقیه جامع الشرای ط است ؛ یعنی با اذن او میتوان به سادات فقیر پرداخت کرد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مسافری که قصد دارد ده روز در محلی بماند می تواند قصد کند در چند جا توقف کند به شرط این که فاصله آنها کم باشد (مثلاً یکی دو کیلومتر و یا بیشتر) بطوری که بگویند او مسافر نیست، همچنین هیچ تفاوتی میان شهرهای بزرگ و کوچک نیست یعنی (بلاد کبیره) و (صغیره) تفاوتی در احکام مسافر ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] یاد گرفتن سحر و عمل به آن حرام است، مگر این که به وسیله افراد متعهد و لایقی برای باطل کردن سحر و یا روشن کردن اذهان مردم نسبت به کسی که با توسّل به سحر، ادّعای نبوّت یا امامت و امثال آن را دارد، باشد که در حدّ ضرورت اشکال ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر مسلمانی به یکی از چهارده معصوم علیهمالسلام در حال اختیار و سلامت عقل دشنام دهد یا با آنان دشمنی داشته باشد، نجس است.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر سر از سجده بردارد و ببیند امام در سجده است؛ چنانچه به خیال اینکه سجده اول امام است؛ به قصد اینکه با امام سجده کند به سجده رود و بفهمد سجده دوم امام بوده؛ سجده دوم او حساب می شود و اگر به خیال اینکه سجده دوم امام است به سجده رود و بفهمد که سجده اول امام بوده؛ باید به قصد سجده با امام سجده را تمام کند و دوباره با امام به سجده رود.