شناخت حقیقت (شفاعت) و شرایط و ویژگی‌های آن، آشکار می‌سازد که اعتقاد به شفاعت، نه تنها موجب جرأت بر گناه و شانه خالی کردن از بار مسؤولیت نمی‌گردد؛ بلکه به عکس موجب ترغیب و تشویق به اجتناب از گناه و عمل به دستورات و وظایف دینی است. به همین جهت توجه به چند نکته بایسته است: یکم. از آنجا که شفاعت، منوط به تحقق شرایطی است، اعتقاد به شفاعت، انسان را بر می‌انگیزد تا با به دست آوردن آنها، صلاحیت و قابلیت (شفاعت شدن) را پیدا کند. از این رو شفاعت تنها شامل حال کسانی می‌شود که از طریق ایمان و عمل و دوری از گناه، به درجه‌ای از هم‌سنخی با شفیعان برسند. نقش عمل به دستورات و وظایف دینی، در شمول شفاعت به حدی است که در مواردی - حتی سبک شمردن و اهمیت ندادن به برخی از احکام الهی - موجب محروم شدن از شفاعت می‌شود. (میزان الحکمه، ج 4، ص 1472، ح 9486؛ کافی، ج 3، ص 270.) در حقیقت اعتقاد به شفاعت، نه تنها موجب جرأت بر گناه نمی‌شود؛ بلکه عاملی سازنده در جهت ترغیب و تشویق به انجام دادن وظایف و اجتناب از گناهان است. دوّم. با توجه به شرایط شفاعت، به هیچ فرد یا گروهی به طور مشخص در این باره تضمین داده نشده است. لذا تردید در شفاعت، سبب می‌شود که اشخاص و گروه‌ها، همواره در حالت سازنده خوف و رجا بمانند. (رجا) به باز بودن روزنه نجات و اینکه گناهان، سرنوشت قطعی و غیر قابل تغییر برای او رقم نزده است و خوف از اینکه آیا شرایط شفاعت (مانند رضایت خداوند) را توانسته‌ام تحصیل کنم یا نه. این حالت مانع می‌شود که شخص با آسودگی و بی‌تفاوتی مرتکب گناه گردد و او را به سوی وظایف و اجتناب از گناه سوق می‌دهد. سوّم. یکی از ویژگی‌های مسأله شفاعت، ابهام آن از نظر زمان وقوع شفاعت است. با توجه به مرحله‌ها و گذرگاه‌های گوناگون و طولانی پس از مرگ، شفاعت ممکن است پس از دیدن وحشت‌ها و سختی‌های برزخ و گذرگاه‌های قیامت، شامل حال بندگان شود و ممکن است حتی پس از تحمل مدت‌ها عذاب، قابلیت شفاعت پیدا شود. ابهام در زمان وقوع شفاعت نیز، عاملی در جهت بازدارندگی از ارتکاب گناه است. شفاعت حکم دارو و درمان را دارد؛ همان طور که امکان درمان، هیچ عاقلی را تشویق به مبتلا کردن خود به بیماری نمی‌کند؛ شفاعت نیز ترغیب به گرفتار شدن در دشواری‌های گناه را نمی‌کند؛ بلکه تنها به گرفتاران، امید بخشیده و راه نجات را نشان می‌دهد. eporsesh.com
شناخت حقیقت (شفاعت) و شرایط و ویژگیهای آن، آشکار میسازد که اعتقاد به شفاعت، نه تنها موجب جرأت بر گناه و شانه خالی کردن از بار مسؤولیت نمیگردد؛ بلکه به عکس موجب ترغیب و تشویق به اجتناب از گناه و عمل به دستورات و وظایف دینی است. به همین جهت توجه به چند نکته بایسته است:
یکم. از آنجا که شفاعت، منوط به تحقق شرایطی است، اعتقاد به شفاعت، انسان را بر میانگیزد تا با به دست آوردن آنها، صلاحیت و قابلیت (شفاعت شدن) را پیدا کند. از این رو شفاعت تنها شامل حال کسانی میشود که از طریق ایمان و عمل و دوری از گناه، به درجهای از همسنخی با شفیعان برسند.
نقش عمل به دستورات و وظایف دینی، در شمول شفاعت به حدی است که در مواردی - حتی سبک شمردن و اهمیت ندادن به برخی از احکام الهی - موجب محروم شدن از شفاعت میشود. (میزان الحکمه، ج 4، ص 1472، ح 9486؛ کافی، ج 3، ص 270.)
در حقیقت اعتقاد به شفاعت، نه تنها موجب جرأت بر گناه نمیشود؛ بلکه عاملی سازنده در جهت ترغیب و تشویق به انجام دادن وظایف و اجتناب از گناهان است.
دوّم. با توجه به شرایط شفاعت، به هیچ فرد یا گروهی به طور مشخص در این باره تضمین داده نشده است. لذا تردید در شفاعت، سبب میشود که اشخاص و گروهها، همواره در حالت سازنده خوف و رجا بمانند.
(رجا) به باز بودن روزنه نجات و اینکه گناهان، سرنوشت قطعی و غیر قابل تغییر برای او رقم نزده است و خوف از اینکه آیا شرایط شفاعت (مانند رضایت خداوند) را توانستهام تحصیل کنم یا نه. این حالت مانع میشود که شخص با آسودگی و بیتفاوتی مرتکب گناه گردد و او را به سوی وظایف و اجتناب از گناه سوق میدهد.
سوّم. یکی از ویژگیهای مسأله شفاعت، ابهام آن از نظر زمان وقوع شفاعت است. با توجه به مرحلهها و گذرگاههای گوناگون و طولانی پس از مرگ، شفاعت ممکن است پس از دیدن وحشتها و سختیهای برزخ و گذرگاههای قیامت، شامل حال بندگان شود و ممکن است حتی پس از تحمل مدتها عذاب، قابلیت شفاعت پیدا شود. ابهام در زمان وقوع شفاعت نیز، عاملی در جهت بازدارندگی از ارتکاب گناه است. شفاعت حکم دارو و درمان را دارد؛ همان طور که امکان درمان، هیچ عاقلی را تشویق به مبتلا کردن خود به بیماری نمیکند؛ شفاعت نیز ترغیب به گرفتار شدن در دشواریهای گناه را نمیکند؛ بلکه تنها به گرفتاران، امید بخشیده و راه نجات را نشان میدهد.
eporsesh.com
- [سایر] گفته شده سینهای که در مجلس عزاداری زده میشود به هیچ عنوان سوخته نمیشود آیا این درست است؟ یعنی شفاعت جرأت گناه کردن را میدهد؟
- [سایر] آیا شفاعت، تشویق به گناه نیست؟
- [سایر] آیا تنها اعتقاد داشتن به ائمه و معصومان(ع) برای شفاعت و نجات انسان کافی است؟
- [سایر] با وجود آیات نفی شفاعت،چگونه می توان اعتقاد به تحقق آن داشت ؟
- [سایر] آیا اعتقاد به شفاعت با آیه «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی» در تناقض نیست؟
- [سایر] آیا اعتقاد به شفاعت با آیه «وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی» در تناقض نیست؟
- [سایر] چرا اسامه در محضر پیامبراکرم(ص) شفاعت بعضی افراد را میکرد؟
- [سایر] سلام؛ آیا سنت عفو و گذشت الهی موجب افزایش گناه و گناهکاران در جامعه نمیشود؟ به عبارت دیگر آیا بهتر نبود خداوند فقط به آیات عذاب و مجازاتهای متعاقب گناهان اشاره میکرد و عفو و گذشتی در کار نبود، تا اثر بازدارندهتری داشته باشد؟اگر پاسخ منفی است، پس تکلیف فرازهایی از بعضی ادعیه که مثلاً میفرمایند: (خدایا امیدم به عفو و مهربانی تو به من جرأت گناه کردن داده است)، چه میشود؟
- [سایر] در اختلافات خانوادگی اگر یک طرف مدام کوتاه بیاید آیا تاثیر منفی نخواهد داشت و موجب جرأت طرف مقابل نخواهد شد.
- [سایر] آیا معاد جسمانی از ضروریات مذهب شیعه است؟ و اعتقاد نداشتن به آن موجب کفر است؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر ارتباط عالمان با ستمگران، موجب تقویت یا تبرئه ستمگران در نزد افراد بیاطّلاع شود یا موجب جرأت آنها گردد یا موجب هتک مقام علم شود، ترک آن واجب است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر سکوت علماء اعلام موجب تقویت ظالم شود یا موجب تأیید او گردد یا موجب جرأت او شود بر سایر محرّمات ، واجب است اظهار حق وانکار با طل ، اگر چه تأثیر فعلی نداشته باشد .
- [امام خمینی] اگر سکوت علمای اعلام موجب تقویت ظالم شود یا موجب تأیید او گردد یا موجب جرأت او شود بر سایر محرمات، واجب است اظهار حق و انکار باطل اگر چه تأثیر فعلی نداشته باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر سکوت علماء اعلام موجب تقویت ظالم شود یا موجب تأیید او گردد یا موجب جرأت او شود بر سایر محرمات، واجب است اظهار حق و انکار باطل اگر چه تأثیر فعلی نداشته باشد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر اعراض نمودن و ترک معاشرت با معصیت کار موجب تخفیف معصیت می شود یا احتمال بدهد که موجب تخفیف می شود، واجب است.
- [آیت الله مظاهری] اگر احتمال عقلایی داده شود که سکوت موجب آن میشود که منکری معروف شود یا معروفی منکر شود یا موجب تقویت ظالم یا موجب جرأت او و مانند آن شود واجب است خصوصاً بر علمای اعلام اظهار حقّ و اعلام آن گرچه بدانند تأثیر ندارد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه سکوت علمای اسلام یا غیر آنها موجب تقویت ظالم یا تأیید او شود، یا سبب جرأت او بر سایر محرمات گردد، واجب است اظهار حق و انکار باطل کنند، هر چند تأثیر فوری نداشته باشد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر اِعراض نمودن و ترک معاشرت با گنهکار، موجب شود که او کمتر مرتکب معصیت شود یا احتمال بدهد که موجب این امر شود، واجب است، اگرچه بداند که موجب ترک کامل معصیت نمیشود و این امر در صورتی است که با مراتب دیگر، نتواند کاملاً از معصیت جلوگیری کند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر اعراض نمودن وترک معاشرت با معصیت کار موجب تخفیف معصیت می شود با احتمال بدهد که موجب تخفیف می شود ، واجب است اگر چه بداند موجب ترک بکلّی نمی شود ، واین امر در صورتی است که با مراتب دیگر ، نتواند از معصیت جلوگیری کند .
- [امام خمینی] اگر اعراض نمودن و ترک معاشرت با معصیت کار موجب تخفیف معصیت میشود یا احتمال بدهد که موجب تخفیف میشود، واجب است اگر چه بداند موجب ترک بکلّی نمیشود، و این امر در صورتی است که با مراتب دیگر، نتواند از معصیت جلوگیری کند.