انسان و نیز هر موجود با شعور دیگری در کارهاییکه با اراده خویش انجام می دهدهدفی دارد . غذا می خورد تا سیر شود . آب می نوشد تا سیراب گردد . جامه می پوشد تا از آسیب گرما و سرما در امان بماند . دانش می جوید تا دانشمند گردد . از درماندگان دستگیری می کند تا نامش به نیکی یاد شود و یا به پاداش الهی و بهره های اخروی آن دست یابد . و یا هدفش از دستگیری نیازمندان آنست که از یکپارچگی و انقلاب وطغیان فقرا در برابر خویشتن پیشگیری کند . حتی اگر کسی قلم و کاغذ روی میز کار خود را در دست خویش به بازیچه گرفته است :اگر چه این کار به ظاهر سودی ندارد , ولی اگر اندکی دقت کنیم : خواهیم دید که او در حقیقت می خواهد خود را از هجوم افکار ناراحت کننده برهاند . و یا به چنین کاری عادت کرده است و چون ترک آن او را رنج می دهد , برای رهایی از آن رنج ,تسلیم عادت خویش می گردد و ادامه می دهد . خلاصه کنیم که هیچ با شعوری کاری رابدون هدف انجام نمی دهد . اینک این پرسش پیش می آید که هدف خدا از آفرینش جهان و انسان چه بوده است ؟ آیا خدا هم مانند ما , به خاطر سود خویشتن و یا به خاطر گریز از زیان و خطر ,کاری را انجام می دهد ؟ هنگامیکه می گوییم هیچ عاقلی کاری را بدون هدف انجام نمی دهد , باید ببینیم هدف به چه معنی است ؟ و چون دقت کنیم , خواهیم دید که برای هدف داشتن یکی از سه معنای زیرا قابل تصور است :1 - سود طلبی و جلوگیری از زیان است , انسان در خود , نیازمندیها و کمبودهایی می بیند و این نیازمندیها و نقصها انگیزه هایی می شوند تا به کارهایی بپردازد , وبه اموری روی آورد و از خطرهایی بگریزد . این فراوانترین نوع انگیزه ها و هدفهای انسانها در زندگی عادی آنانست . 2 - ممکن است انسان در انجام کاری نخست غرضش سود رساندن به دیگران باشد ولی درحقیقت هدفش از آن کار , تکامل معنوی و آرامش درونی خود بوده باشد . در این صورت نیز مقصود اصلی : سود طلبی و جلوگیری از زیان و ضرر شخصی است و فایده رسانی به دیگران , برای چنین مقصود و هدفی یک وسیله می باشد . بسیار از کارهاییکه انسان ظاهرا به نفع دیگری و بدون در نظر گرفتن سود خویش انجام می دهد , از اینگونه است . توانگری که خود بی نیاز است و از نیازمندان دستگیری می کند و به ظاهر نفعی برای خود در نظر نمی گیرد , در حقیقت تاثر روحی خود را از مشاهده حال آن رنجور مستمند برطرف می کند و آرامش درونی خود را به خودباز می گرداند , و یا برای تکامل معنوی خود و پاداش الهی به اینگونه دستگیری هامی پردازد . و بدینگونه است , پدری که برای پرورش و آموزش فرزند خود رنج می برد و می گوید که هیچ نفعی برای خود در نظر نمی گیرم ; او در حقیقت هدفش این است که فرزندی نمونه داشته باشد و نیکو می داند که داشتن یک فرزند خوب , خود یکی از بزرگترین افتخارات و عالیترین کمالات است . روشنتر اینکه : در این موارد انسان هدفش تکامل خویشتن است , ولی برای رسیدن به هدف خود به تکامل دیگری می پردازد . و نباید پنداشت که چون هر کس در انجام کارهای خوب هدفی را در نظر می گیرد که به گونه ای سودش به خود او باز می گردد ; پس کارهای خوب چندان ارزشی ندارد . این چنین نیست . بلکه انسان - هر چند که برای سود شخصی - راه خیر و پسندیده ای را درپیش گرفته و از کارهای زشت و آلودگیها دوری جسته است و سود خویش را در نفع غیرمی جوید , خود بسیار خوب و ارزنده است ; چرا که از اینراه به تکامل خویش پرداخته است . 3 - آنکه : کننده کار در انجام کار , منافع خودش را در نظر نگیرد و فقط و فقطبه خاطر دیگری و یا رساندن نفع به او ; کاری را انجام دهد . حال مادری که خود را فراموش می کند و به فرزند خویش عشق می ورزد و به تعبیری : همچو پروانه می سوزد و پرواز می کند و به مصلحت خویش نمی پردازد چنین حالی است . انسان شیفته ای که در بندگی و عبادت معبود خویش , از یاد خود غافل می شود و به گونه حضرت علی علیه السلام : خدا را بخاطر نفع خود نمی پرستد بلکه چون او سزاوار پرستش و عبادت است او را می پرستد و عبادت می کند هم هدفی از اینگونه دارد . (1)اینک به پاسخ پرسش مورد بحث می پردازیم :وقتی خدا را آنچنان شناختیم و دانستیم که وجودیست از هر جهت بی نهایت و نامحدودو هیچگونه نقص و نیاز در ذات او راه ندارد , به خودی خود روشن می شود که هدف در کارهای خدا تنها و تنها به همان معنای سوم است که عبارت از : رساندن فایده به مخلوقات خویش و تکامل همه جانبه ( روحی , جسمی , مادی و معنوی ) و رفع نقصهاو نیازهای آنان است . گویی این خداست که همواره می گوید : من نکردم خلق تا سودی کنم - بلکه تا بربندگان جودی کنم . خدا , جهان و انسان را نیافرید تا مستقیم یا غیر مستقیم , نیازی از نیازهای خودرا برطرف سازد , چرا که او ذاتا نیازمند نیست . او به آفرینش نپرداخت تا نقصی را از خود برطرف کند , چه آنکه او بی عیب و نقص است , هرگز نباید او را به خودتشبیه کنیم , که ما خود سراپا محدودیت و نیازیم . خدا جهان را آفرید تا جهان به سوی کمال رهسپار شود , و هر لحظه قابلیت و قوه نهفته در خویش را به کمال و فعلیت رساند . جهانرا آفرید تا انسان برای رفع نیازهای خویش و درک کمالات از آن بهره گیری کند . و در این جهان انسانرا آفرید وبه او اراده عطا کرد تا او با اختیار خویش راه کمال پوید و خود را از نقص هابپیراید . می باید گفت :هدف از آفرینش جهان و انسان , تکامل جبری و ناخودآگاه جهان و تکامل ارادی و خودخواسته انسان است . برای آفریدگار این آفرینش , نباید هدفی به جز تکامل همه موجودات , به ویژه انسان در نظر گرفت . قرآن کریم و روایات اسلامی این حقیقت را با عبارتهای گوناگون بیان می کنند . قرآن می فرماید : افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون . (2) آیا پنداشته اید که ما شما را , به عبث و بیهوده آفریده ایم و به سوی ما بازنمی گردید ؟ ( آیا می پندارید که سیر تکاملی خود را به سوی یک واقعیت مطلق ادامه نمی دهید ؟ و به خدا باز نمی گردید ؟ ) و نیز می فرماید : و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون . (3) جن و انس را جز برای بندگی و اطاعت - خدا - نیافریدیم . ( تا راههای خداشناسی را بپیمایند و به کمال انسانیت برسند . )لابد توجه دارید که مقصود از عبادت در این آیه و آیات و روایات همانند آن , تنهایک رشته مراسم و مناسک شکل یافته مذهبی نیست . مقصود از عبادت و بندگی , تسلیم شدن و تسلیم مطلق بودن , در برابر دستورات خداوند است . دستوراتیکه به خاطرتکامل روح و جسم فرد و اجتماع مقرر شده است . جمله : ما خلق العباد لیعرفوه (4) آفرینش بندگان جز برای این نیست که آنها - خدا - را بشناسند . و نظایر آن که در روایات اسلامی دیده می شود همه همین مفهوم و معنا را می رسانند که : هدف از آفرینش تکامل همه جانبه این جهانی و آن جهانی انسان است . و نیز جمله : ما خلقتم للفناء بل خلقتم للبقاء . (5) برای نابودی و نیستی آفریده نشدید , بلکه هدف از آفرینش جاودانگی شماست . هدف از خلقت انسانراکمال نهایی و حیات جاودانی معرفی می کند . اگر فلاسفه اسلامی گفته اند : کارهای خدا بدون غرض و هدف انجام می گیرد و یا به تعبیر دیگر غرض و هدف خدا , خود خدا می باشد . مقصودشان این است که : هدف خدااز آفرینش جهان و انسانها , سود طلبی و گریز از زیان و ضرر نبوده و نیست . بلکه نتیجه خلقت جهان و انسان - بدانگونه که گفتیم - تکامل قهری جهان و تکامل ارادی و اختیاری انسانهاست . گاه می پرسند : مگر خداوند به عبادت انسان احتیاجی داشت که او را برای عبادت خلق کرد ؟ در آنچه گفته آمد پاسخ این سئوال نیز به روشنی داده شد . چرا که : دانستیم خداجهان و انسانرا برای تکامل آفریده است و راه تکامل انسان در بندگی و اطاعت - به معنایی که ذکر شد - منحصر می باشد پس کاملا به جاست که گفته شود : خداوند بشر رابرای عبادت و تکامل همه جانبه آفریده است . بدیهی است که عبادت بشر نفع و سودش به خود او می رسد و خدا به عبادت بشر هیچگونه نیازی ندارد . ان اللّه لغنی عن العالمین (6) خداوند از همه موجودات بی نیاز است . و نیز می پرسند : چرا خدا بشر را کامل نیافرید ؟ در پاسخ باید گفت : کمالی که به حقیقت کمال است و شایسته پاداش و تحسین است ,فضیلتی می باشد که انسان , با اراده و تصمیم خویش و در زمینه آزادی و اختیار آن را برای خود کسب کند . اگر به کسی به طور ناخواسته ثروتی به بخشند و هم به طوری ناخواسته از او بگیرندو از آن ثروت , بیمارستان ها و آسایشگاهها و 000 بسازند , این عمل برای آنکس ,فضیلت و کمال محسوب نمی شود , هر چند که برای اجتماع سودمند است . از اینرو اگرخدا بشر را کامل می آفرید , بشر هرگز استحقاق تحسین و پاداش را نداشت . قرآن می گوید : انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا . (7) ما راههای نیکی و بدی را به انسان نشان دادیم , تا او خود شکرگزار گردد - وفضیلت روحی و کمال انسانی را دریابد - و یا اینکه ناسپاس شود - و از کمال به دور ماند - . پی نوشتها : 1 - الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک و لکن وجدتک اهلا للعباده فعبدتک جامع السعادات ج 3 ص 115 2- سوره 23 آیه 115 3- سوره 51 آیه 56 4- تفسیر نور الثقلین ج 5 ص 132 5- از : رسول گرامی اسلام (ص ) بحار ج 6 ص 249 . 6 - سوره 29 آیه 76 - سوره 76 آیه 3 منبع: کتاب بیست پاسخ نویسنده : هیئت تحریریه موسسه در راه حق
انسان و نیز هر موجود با شعور دیگری در کارهاییکه با اراده خویش انجام می دهدهدفی دارد .
غذا می خورد تا سیر شود .
آب می نوشد تا سیراب گردد .
جامه می پوشد تا از آسیب گرما و سرما در امان بماند .
دانش می جوید تا دانشمند گردد .
از درماندگان دستگیری می کند تا نامش به نیکی یاد شود و یا به پاداش الهی و بهره های اخروی آن دست یابد .
و یا هدفش از دستگیری نیازمندان آنست که از یکپارچگی و انقلاب وطغیان فقرا در برابر خویشتن پیشگیری کند .
حتی اگر کسی قلم و کاغذ روی میز کار خود را در دست خویش به بازیچه گرفته است :اگر چه این کار به ظاهر سودی ندارد , ولی اگر اندکی دقت کنیم : خواهیم دید که او در حقیقت می خواهد خود را از هجوم افکار ناراحت کننده برهاند .
و یا به چنین کاری عادت کرده است و چون ترک آن او را رنج می دهد , برای رهایی از آن رنج ,تسلیم عادت خویش می گردد و ادامه می دهد .
خلاصه کنیم که هیچ با شعوری کاری رابدون هدف انجام نمی دهد .
اینک این پرسش پیش می آید که هدف خدا از آفرینش جهان و انسان چه بوده است ؟
آیا خدا هم مانند ما , به خاطر سود خویشتن و یا به خاطر گریز از زیان و خطر ,کاری را انجام می دهد ؟
هنگامیکه می گوییم هیچ عاقلی کاری را بدون هدف انجام نمی دهد , باید ببینیم هدف به چه معنی است ؟
و چون دقت کنیم , خواهیم دید که برای هدف داشتن یکی از سه معنای زیرا قابل تصور است :1 - سود طلبی و جلوگیری از زیان است , انسان در خود , نیازمندیها و کمبودهایی می بیند و این نیازمندیها و نقصها انگیزه هایی می شوند تا به کارهایی بپردازد , وبه اموری روی آورد و از خطرهایی بگریزد .
این فراوانترین نوع انگیزه ها و هدفهای انسانها در زندگی عادی آنانست .
2 - ممکن است انسان در انجام کاری نخست غرضش سود رساندن به دیگران باشد ولی درحقیقت هدفش از آن کار , تکامل معنوی و آرامش درونی خود بوده باشد .
در این صورت نیز مقصود اصلی : سود طلبی و جلوگیری از زیان و ضرر شخصی است و فایده رسانی به دیگران , برای چنین مقصود و هدفی یک وسیله می باشد .
بسیار از کارهاییکه انسان ظاهرا به نفع دیگری و بدون در نظر گرفتن سود خویش انجام می دهد , از اینگونه است .
توانگری که خود بی نیاز است و از نیازمندان دستگیری می کند و به ظاهر نفعی برای خود در نظر نمی گیرد , در حقیقت تاثر روحی خود را از مشاهده حال آن رنجور مستمند برطرف می کند و آرامش درونی خود را به خودباز می گرداند , و یا برای تکامل معنوی خود و پاداش الهی به اینگونه دستگیری هامی پردازد .
و بدینگونه است , پدری که برای پرورش و آموزش فرزند خود رنج می برد و می گوید که هیچ نفعی برای خود در نظر نمی گیرم ; او در حقیقت هدفش این است که فرزندی نمونه داشته باشد و نیکو می داند که داشتن یک فرزند خوب , خود یکی از بزرگترین افتخارات و عالیترین کمالات است .
روشنتر اینکه : در این موارد انسان هدفش تکامل خویشتن است , ولی برای رسیدن به هدف خود به تکامل دیگری می پردازد .
و نباید پنداشت که چون هر کس در انجام کارهای خوب هدفی را در نظر می گیرد که به گونه ای سودش به خود او باز می گردد ; پس کارهای خوب چندان ارزشی ندارد .
این چنین نیست .
بلکه انسان - هر چند که برای سود شخصی - راه خیر و پسندیده ای را درپیش گرفته و از کارهای زشت و آلودگیها دوری جسته است و سود خویش را در نفع غیرمی جوید , خود بسیار خوب و ارزنده است ; چرا که از اینراه به تکامل خویش پرداخته است .
3 - آنکه : کننده کار در انجام کار , منافع خودش را در نظر نگیرد و فقط و فقطبه خاطر دیگری و یا رساندن نفع به او ; کاری را انجام دهد .
حال مادری که خود را فراموش می کند و به فرزند خویش عشق می ورزد و به تعبیری : همچو پروانه می سوزد و پرواز می کند و به مصلحت خویش نمی پردازد چنین حالی است .
انسان شیفته ای که در بندگی و عبادت معبود خویش , از یاد خود غافل می شود و به گونه حضرت علی علیه السلام : خدا را بخاطر نفع خود نمی پرستد بلکه چون او سزاوار پرستش و عبادت است او را می پرستد و عبادت می کند هم هدفی از اینگونه دارد .
(1)اینک به پاسخ پرسش مورد بحث می پردازیم :وقتی خدا را آنچنان شناختیم و دانستیم که وجودیست از هر جهت بی نهایت و نامحدودو هیچگونه نقص و نیاز در ذات او راه ندارد , به خودی خود روشن می شود که هدف در کارهای خدا تنها و تنها به همان معنای سوم است که عبارت از : رساندن فایده به مخلوقات خویش و تکامل همه جانبه ( روحی , جسمی , مادی و معنوی ) و رفع نقصهاو نیازهای آنان است .
گویی این خداست که همواره می گوید : من نکردم خلق تا سودی کنم - بلکه تا بربندگان جودی کنم .
خدا , جهان و انسان را نیافرید تا مستقیم یا غیر مستقیم , نیازی از نیازهای خودرا برطرف سازد , چرا که او ذاتا نیازمند نیست .
او به آفرینش نپرداخت تا نقصی را از خود برطرف کند , چه آنکه او بی عیب و نقص است , هرگز نباید او را به خودتشبیه کنیم , که ما خود سراپا محدودیت و نیازیم .
خدا جهان را آفرید تا جهان به سوی کمال رهسپار شود , و هر لحظه قابلیت و قوه نهفته در خویش را به کمال و فعلیت رساند .
جهانرا آفرید تا انسان برای رفع نیازهای خویش و درک کمالات از آن بهره گیری کند .
و در این جهان انسانرا آفرید وبه او اراده عطا کرد تا او با اختیار خویش راه کمال پوید و خود را از نقص هابپیراید .
می باید گفت :هدف از آفرینش جهان و انسان , تکامل جبری و ناخودآگاه جهان و تکامل ارادی و خودخواسته انسان است .
برای آفریدگار این آفرینش , نباید هدفی به جز تکامل همه موجودات , به ویژه انسان در نظر گرفت .
قرآن کریم و روایات اسلامی این حقیقت را با عبارتهای گوناگون بیان می کنند .
قرآن می فرماید : افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون .
(2) آیا پنداشته اید که ما شما را , به عبث و بیهوده آفریده ایم و به سوی ما بازنمی گردید ؟
( آیا می پندارید که سیر تکاملی خود را به سوی یک واقعیت مطلق ادامه نمی دهید ؟
و به خدا باز نمی گردید ؟
) و نیز می فرماید : و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون .
(3) جن و انس را جز برای بندگی و اطاعت - خدا - نیافریدیم .
( تا راههای خداشناسی را بپیمایند و به کمال انسانیت برسند .
)لابد توجه دارید که مقصود از عبادت در این آیه و آیات و روایات همانند آن , تنهایک رشته مراسم و مناسک شکل یافته مذهبی نیست .
مقصود از عبادت و بندگی , تسلیم شدن و تسلیم مطلق بودن , در برابر دستورات خداوند است .
دستوراتیکه به خاطرتکامل روح و جسم فرد و اجتماع مقرر شده است .
جمله : ما خلق العباد لیعرفوه (4) آفرینش بندگان جز برای این نیست که آنها - خدا - را بشناسند .
و نظایر آن که در روایات اسلامی دیده می شود همه همین مفهوم و معنا را می رسانند که : هدف از آفرینش تکامل همه جانبه این جهانی و آن جهانی انسان است .
و نیز جمله : ما خلقتم للفناء بل خلقتم للبقاء .
(5) برای نابودی و نیستی آفریده نشدید , بلکه هدف از آفرینش جاودانگی شماست .
هدف از خلقت انسانراکمال نهایی و حیات جاودانی معرفی می کند .
اگر فلاسفه اسلامی گفته اند : کارهای خدا بدون غرض و هدف انجام می گیرد و یا به تعبیر دیگر غرض و هدف خدا , خود خدا می باشد .
مقصودشان این است که : هدف خدااز آفرینش جهان و انسانها , سود طلبی و گریز از زیان و ضرر نبوده و نیست .
بلکه نتیجه خلقت جهان و انسان - بدانگونه که گفتیم - تکامل قهری جهان و تکامل ارادی و اختیاری انسانهاست .
گاه می پرسند : مگر خداوند به عبادت انسان احتیاجی داشت که او را برای عبادت خلق کرد ؟
در آنچه گفته آمد پاسخ این سئوال نیز به روشنی داده شد .
چرا که : دانستیم خداجهان و انسانرا برای تکامل آفریده است و راه تکامل انسان در بندگی و اطاعت - به معنایی که ذکر شد - منحصر می باشد پس کاملا به جاست که گفته شود : خداوند بشر رابرای عبادت و تکامل همه جانبه آفریده است .
بدیهی است که عبادت بشر نفع و سودش به خود او می رسد و خدا به عبادت بشر هیچگونه نیازی ندارد .
ان اللّه لغنی عن العالمین (6) خداوند از همه موجودات بی نیاز است .
و نیز می پرسند : چرا خدا بشر را کامل نیافرید ؟
در پاسخ باید گفت : کمالی که به حقیقت کمال است و شایسته پاداش و تحسین است ,فضیلتی می باشد که انسان , با اراده و تصمیم خویش و در زمینه آزادی و اختیار آن را برای خود کسب کند .
اگر به کسی به طور ناخواسته ثروتی به بخشند و هم به طوری ناخواسته از او بگیرندو از آن ثروت , بیمارستان ها و آسایشگاهها و 000 بسازند , این عمل برای آنکس ,فضیلت و کمال محسوب نمی شود , هر چند که برای اجتماع سودمند است .
از اینرو اگرخدا بشر را کامل می آفرید , بشر هرگز استحقاق تحسین و پاداش را نداشت .
قرآن می گوید : انا هدیناه السبیل اما شاکرا و اما کفورا .
(7) ما راههای نیکی و بدی را به انسان نشان دادیم , تا او خود شکرگزار گردد - وفضیلت روحی و کمال انسانی را دریابد - و یا اینکه ناسپاس شود - و از کمال به دور ماند - .
پی نوشتها : 1 - الهی ما عبدتک خوفا من نارک و لا طمعا فی جنتک و لکن وجدتک اهلا للعباده فعبدتک جامع السعادات ج 3 ص 115
2- سوره 23 آیه 115
3- سوره 51 آیه 56
4- تفسیر نور الثقلین ج 5 ص 132
5- از : رسول گرامی اسلام (ص ) بحار ج 6 ص 249 .
6 - سوره 29 آیه 76 - سوره 76 آیه 3
منبع: کتاب بیست پاسخ نویسنده : هیئت تحریریه موسسه در راه حق
- [سایر] هدف خدا از آفرینش جهان و انسان چه بوده است ؟
- [سایر] هدف آفرینش جهان و انسان چیست؟
- [سایر] هدف خدا از آفرینش آدمی در این جهان چه بوده؟
- [سایر] هدف خدا از آفرینش آدمی در این جهان چه بوده؟
- [سایر] هدف از آفرینش انسان در این جهان را توضیح دهید ؟
- [سایر] هدف خداوند از آفرینش چیست؟
- [سایر] هدف از آفرینش انسان چیست؟
- [سایر] هدف از آفرینش انسان کدام است ؟
- [سایر] فلسفه و هدف آفرینش انسان چیست؟
- [سایر] قبل از آفرینش جهان خداوند چه میکرده است؟
- [آیت الله علوی گرگانی] احکام نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بجا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترکنماید.
- [آیت الله مظاهری] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] انسان باید فقط برای خداوند عالم نماز بخواند پس کسی که ریا کند یعنی برای نشان دادن به مردم نماز بخواند نمازش باطل است خواه فقط برای مردم باشد یا خدا و مردم هر دو را در نظر بگیرد
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد؛ یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله نوری همدانی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بجا آورد ، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید .
- [آیت الله بروجردی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله خوئی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا بهجا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله علوی گرگانی] انسان باید فقط برای انجام امر خداوند عالم نماز بخواند، پس کسیکه ریا کند یعنی برای نشان دادن به مردم نماز بخواند، نمازش باطل است، خواه فقط برای مردم باشد، یا خدا و مردم هر دو را در نظر بگیرد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که انجام ندادن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نذر آن است که انسان بر خود واجب کند که کار خیری را برای خدا به جا آورد، یا کاری را که نکردن آن بهتر است برای خدا ترک نماید.