عوالم مادون اسما و صفات الهی، سه تا هستند: عالم ماده، عالم برزخ )مثال(، و عالم قیامت )نفس یا عقل( و نیز بیان کردیم عالم برزخ حد واسط بین عالم ماده و عالم تجرد است. با توجه به این مطلب، دو نکته را باید مد نظر قرار داد: نکته‌ی اول این که وعالم برزخ، عالم تجرد محض نیست که هیچ گونه زمان و مکانی در آن جا متصور نباشد و چون حد واسط عالم تجرد و عالم ماده است، از برخی از خصوصیات هر دو مرتبه برخوردار است؛ یعنی در عین این که ماده از آن جا غایب است، اما شکل، صورت، بعد و اموری دیگر و لذا مکان به یک معنا در آن جا وجود دارد. این حد واسط بودن برزخ نسبت به عوالم ماده )دنیا( و تجرد )قیامت(، موجب می‌شود که در آن جا ارتباط انسان با این دنیا کاملا قطع نشود که از مهم‌ترین شواهد این مطلب، بهره‌بردن مردگان از ثمرات و بقایای اعمال خیر خود و دیگران می‌باشد. به همین ترتیب، این که اشاره شده است ارواح مؤمنان در جایی حضور پیدا می‌کنند، بر همین علقه و رابطه و بر نوعی شرافت برای آن مکان، دلالت دارد. در همین باب، علامه طباطبایی )ره( می‌فرماید: )در برخی روایات، زمین به عنوان محلی برای بهشت و جهنم برزخی و نیز محلی برای دیدار اموات با خانواده‌شان و... تعیین شده است. این مطلب، حمل بر این می‌شود که علقه‌ی مادی ارواح کاملا قطع نمی‌شود و حقیقت امر نیز چنین است. در برخی از اخبار آمده است که بهشت برزخ در وادی السلام، دوزخ آن در وادی برهوت و صخره‌ی بیت المقدس، محل اجتماع ارواح است. (در فروع کافی، ج 3، ص 243 - 246، پنج حدیث در این باب آمده است، به نقل از پاورقی‌های صادق لاریجانی بر )انسان از آغاز تا انجام(، ص 288) در روایات دیگری آمده است که ائمه‌ی اطهار )ع( ارواح مردگان را در مکان‌های گوناگونی مشاهده کرده‌اند. (در بصائر الدرجات، باب مفصلی مشتمل بر 19 حدیث در این زمینه وجود دارد. در ص - 472 - 281؛ به نقل از منبع پیشین) چنین مطلبی در مورد کرامات اولیای صالح بیش از حد حصر، نقل شده است. همه‌ی این مطالب، امور ممکنه‌ای هستند که کاشف از نوعی علقه‌ی ارواح به خاطر شرافت مکان،زمان و یا حال است.( ()انسان از آغاز تا انجام(، ص 88)
با توجه به تجرد روح، چرا گفته میشود که بعد از مرگ، ارواح مؤمنان در یک جا و ارواح کفار در جایی دیگر هستند؟
عوالم مادون اسما و صفات الهی، سه تا هستند: عالم ماده، عالم برزخ )مثال(، و عالم قیامت )نفس یا عقل( و نیز بیان کردیم عالم برزخ حد واسط بین عالم ماده و عالم تجرد است.
با توجه به این مطلب، دو نکته را باید مد نظر قرار داد: نکتهی اول این که وعالم برزخ، عالم تجرد محض نیست که هیچ گونه زمان و مکانی در آن جا متصور نباشد و چون حد واسط عالم تجرد و عالم ماده است، از برخی از خصوصیات هر دو مرتبه برخوردار است؛ یعنی در عین این که ماده از آن جا غایب است، اما شکل، صورت، بعد و اموری دیگر و لذا مکان به یک معنا در آن جا وجود دارد.
این حد واسط بودن برزخ نسبت به عوالم ماده )دنیا( و تجرد )قیامت(، موجب میشود که در آن جا ارتباط انسان با این دنیا کاملا قطع نشود که از مهمترین شواهد این مطلب، بهرهبردن مردگان از ثمرات و بقایای اعمال خیر خود و دیگران میباشد. به همین ترتیب، این که اشاره شده است ارواح مؤمنان در جایی حضور پیدا میکنند، بر همین علقه و رابطه و بر نوعی شرافت برای آن مکان، دلالت دارد.
در همین باب، علامه طباطبایی )ره( میفرماید: )در برخی روایات، زمین به عنوان محلی برای بهشت و جهنم برزخی و نیز محلی برای دیدار اموات با خانوادهشان و... تعیین شده است. این مطلب، حمل بر این میشود که علقهی مادی ارواح کاملا قطع نمیشود و حقیقت امر نیز چنین است.
در برخی از اخبار آمده است که بهشت برزخ در وادی السلام، دوزخ آن در وادی برهوت و صخرهی بیت المقدس، محل اجتماع ارواح است. (در فروع کافی، ج 3، ص 243 - 246، پنج حدیث در این باب آمده است، به نقل از پاورقیهای صادق لاریجانی بر )انسان از آغاز تا انجام(، ص 288)
در روایات دیگری آمده است که ائمهی اطهار )ع( ارواح مردگان را در مکانهای گوناگونی مشاهده کردهاند. (در بصائر الدرجات، باب مفصلی مشتمل بر 19 حدیث در این زمینه وجود دارد. در ص - 472 - 281؛ به نقل از منبع پیشین) چنین مطلبی در مورد کرامات اولیای صالح بیش از حد حصر، نقل شده است. همهی این مطالب، امور ممکنهای هستند که کاشف از نوعی علقهی ارواح به خاطر شرافت مکان،زمان و یا حال است.( ()انسان از آغاز تا انجام(، ص 88)
- [سایر] نظر وحی، درباره ی تجرّد روح چیست؟
- [سایر] آیات مربوط به تجرد روح را ذکر کنید ؟
- [سایر] حقیقت روح چیست؟ آیا احضار ارواح و دیدن روح گذشتگان ممکن است؟
- [سایر] اگر روح موجودی بسیط است پس تعدد ارواح چگونه توجیه میشود؟
- [سایر] آیا برای خلق شدن روح باید اول جسم خلق شود؟ و یا همهی ارواح انسانها تا آخر دنیا خلق شده است؟ خداوند بعد از ساختن جسم حضرت آدم(ع)، در او روح دمید و انسان خلق شد، آیا این دلیل بر تقدم خلقت جسم بر روح نمیباشد؟ با توجه به اینکه در روایات آمده است که حدود دو هزار سال قبل از خلقت حضرت آدم(ع)، ارواح ائمه اطهار خلق شده بود و جسم ایشان هنوز خلق نشده بود.
- [سایر] اگر روح انسان، از امر الهی است، پس چگونه کافران و افراد بیصلاحیت، میتوانند با ارواح ارتباط برقرار کنند؟
- [سایر] با توجه به اینکه داشتن اختیار از خصوصیات روح انسانی است، وجود اختیار پس از مرگ هم امری معقول به نظر میرسد. در این باره توضیح بفرمایید.
- [سایر] قبض روح برای مؤمن چگونه است؟
- [سایر] رفتار فرشتگان مرگ با مؤمنان چگونه است؟
- [سایر] آیا اینکه گفته میشود در کافر یک روح، در انسان مؤمن چهار روح و در انبیا علاوه بر چهار روحی که در وجود مؤمن هست، دارای روح القدس هستند صحیح میباشد؟
- [آیت الله اردبیلی] خوردن، آشامیدن، تزریق و یا استعمال چیزی که برای جسم یا روح انسان ضرر قابل توجّه دارد، حرام است، ولی اگر در موردی به نظر پزشک متخصّص و مطمئن درمان بیماری منحصر به آن باشد، در حدّ ضرورت اشکال ندارد.
- [آیت الله بهجت] در موردی که به تشخیص دکتر حمل برای مادر ضرر دارد و ادامه حمل ممکن است منجر به مرگ مادر شود، چنانچه اشکالی در تشخیص دکتر نباشد و تحقیق کامل هم در این جهت شده باشد، سقط جنین قبل از دمیده شدن روح مانعی ندارد.
- [آیت الله سیستانی] آشامیدن شراب ، حرام است ، و در بعضی از اخبار از بزرگترین گناهان شمرده شده است ، از حضرت امام صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند : شراب ، ریشه بدیها و منشأ گناهان است ، و کسی که شراب میخورد عقل خود را از دست میدهد ، و در آن موقع خدا را نمیشناسد و از هیچ گناهی باک ندارد ، و احترام هیچ کس را نگه نمیدارد ، و حقّ خویشان نزدیک را رعایت نمیکند ، و از زشتیهای آشکار رو نمیگرداند ، و اگر جرعهای از آن بنوشد خدا و ملائکه و پیامبران و مؤمنان او را لعنت کنند ، و اگر تا حدّ مستی بنوشد روح ایمان و خدا شناسی از او بیرون میرود ، و روح ناقص خبیثی بجای آن قرار میگیرد ، و تا چهل روز نماز او قبول نمیشود .
- [آیت الله بروجردی] آشامیدن شراب حرام و در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند کافر است.از حضرت امام جعفر صادق عَلَیْهِ السَّلَام روایت شده است که فرمودند:شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسی که شراب میخورد، عقل خود را از دست میدهد و در آن موقع خدا را نمیشناسد و از هیچ گناهی باک ندارد و احترام هیچ کس را نگه نمیدارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمیکند و از زشتیهای آشکار رو نمیگرداند و روح ایمان و خدا شناسی از بدن او بیرون میرود و روح ناقص خبیثی که از رحمت خدا دور است در او میماند و خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت میکنند و تا چهل روز نماز او قبول نمیشود و روز قیامت روی او سیاه است و زبان از دهانش بیرون میآید و آب دهان او به سینهاش میریزد و فریاد تشنگی او بلند است.
- [آیت الله خوئی] آشامیدن شراب، حرام است و در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است، و اگر کسی آن را حلال بداند کافر است. از حضرت امام جعفر صادق علیهالسلام روایت شده است که فرمودند: شراب ریش بدیها، و منشأ گناهان است، و کسی که شراب میخورد، عقل خود را از دست میدهد و در آن موقع خدا را نمیشناسد و از هیچ گناهی باک ندارد، و احترام هیچکس را نگه نمیدارد، و حق خویشان نزدیک را رعایت نمیکند، و از زشتیهای آشکار، رو نمیگرداند، و روح ایمان و خداشناسی از بدن او بیرون میرود و روح ناقص خبیثی که از رحمت خدا دور است، در او میماند و خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین، او را لعنت میکنند، و تا چهل روز نماز او قبول نمیشود، و روز قیامت روی او سیاه است، و زبان از دهانش بیرون میآید، و آب دهان او به سینهاش میریزد و فریاد تشنگی او بلند است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] آشامیدن شراب حرام و از گناهان کبیره است، بلکه در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند در صورتی که متوجه باشد که لازمه حلال دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر(صلی الله علیه وآله) می باشد کافر است. از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که فرمود: (شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسی که شراب می خورد عقل خود را از دست می دهد و در آن موقع خدا را نمی شناسد و از هیچ گناهی باک ندارد، احترام هیچ کس را نگه نمی دارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمی کند و از زشتیهای آشکار رو نمی گرداند، روح ایمان و خداشناسی از او بیرون می رود، و روح خبیثی که از رحمت خدا دور است در او می ماند، خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت می کنند و تا چهل روز نماز او قبول نمی شود و روز قیامت روی او سیاه است!)
- [آیت الله علوی گرگانی] آشامیدن شراب حرام است و در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند کافر است، از حضرت امام جعفر صادق7 روایت شده است که فرمودند: شراب ریشه بدیها ومنشأ گناهان است و کسی که شراب میخورد، عقل خود را از دست میدهد و در آن موقع خدا را نمیشناسد و از هیچ گناهی باک ندارد و احترام هیچکس را نگه نمیدارد وحقّ خویشان نزدیک را رعایت نمیکند و از زشتیهای آشکار رو نمیگرداند و روح ایمان و خدا شناسی از بدن او بیرون میرود و روح ناقص خبیثی که از رحمت خدا دور است در او میماند و خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت میکنند وتا چهل روز نماز او قبول نمیشود و در روز قیامت روی او سیاه است و زبان از دهانش بیرون میآید و آب دهان او بسینهاش میریزد وفریاد تشنگی او بلند است.
- [آیت الله اردبیلی] ولایت و سرپرستی (کودک نابالغ) و (دیوانه) و (شخص سفیه) به ترتیب بر عهده افراد زیر میباشد: اوّل: پدر و جدّ پدری؛ ولی مادر و جدّ مادری یا برادر و یا خواهر کودک یا دیوانه و یا سفیه، ولایتی بر او ندارند، مگر آن که حاکم شرع آنها را ولیّ قرار دهد. دوم: با نبودن پدر و جدّ پدری، کسی که از طرف آنان به عنوان (وصی) پس از مرگ عهدهدار سرپرستی آنان شده است. سوم: با نبودن دسته اوّل و دوم، حاکم شرع یا کسی که از طرف او به عنوان (قیّم) منصوب خواهد شد. چهارم: با نبودن حاکم شرع و نماینده او، افراد مؤمن و عادل و خبیر.
- [آیت الله وحید خراسانی] خاتمه هرچند هر گناهی بزرگ است چون عظمت و جلال و کبریای خداوند محدود به حدی نیست پس نافرمانی خداوند متعال هم با توجه به این که معصیت خداوند علی عظیم است بزرگ است و روایت شده نظر نکن به انچه معصیت کردی بلکه ببین چه کسی را معصیت کردی ولی در مقایسه گناهان به یکدیگر بعضی بزرگتر و عذاب ان شدیدتر است و بر برخی از گناهان به طور صریح یا ضمنی تهدید و وعید به عذاب و اتش شده و یا در روایات وارده از اهل بیت عصمت علیهم السلام از انها تعبیر به کبیره شده است و به مقتضای ایه کریمه ان تجتنبوا کبایر ما تنهون عنه نکفر عنکم سییاتکم اگر دوری کنید از گناهان کبیره ای که نهی شده اید از ان می پوشانیم از شما بدیها و سییات شما را اجتناب از انها موجب امرزش گناهان دیگر است و بعضی از فقهاء اعلی الله مقامهم انها را تا هفتاد و بعضی بیشتر از ان شمرده اند و قسمتی از انها که بیشتر مورد ابتلاست ذکر می شود شرک و کفر به خداوند متعال که با هیچ گناه کبیره ای قابل قیاس نیست یاس و ناامیدی از روح و رحمت خداوند متعال امن از مکر خداوند متعال قسم دروغ به خداوند متعال انکار انچه خداوند نازل فرموده است محاربه با اولیای خداوند متعال محاربه با خدا و رسول به قطع طریق و افساد در زمین حکم به غیر انچه خداوند نازل فرموده است دروغ بستن بر خدا و رسول و اوصیا منع از ذکر خداوند در مساجد و سعی در خراب کردن انها منع زکاتی که واجب است تخلف از جهاد واجب فرار از جنگ مسلمین با کفار اضلال گمراه کردن از راه خداوند متعال اصرار بر گناهان صغیره ترک عمدی نماز و سایر واجبات الهیه ریا اشتغال به لهو مانند غنا و تار زدن ولایت ظالم اعانه کمک کردن ظالم شکستن عهد و قسم تبذیر فاسد کردن مال و بیهوده خرج کردن ان اسراف شرب خمر سحر ظلم غنا عقوق والدین اذیت و بدرفتاری با پدر و مادر قطع رحم لواط زنا نسبت دادن زنا به زن محصنه قیادت جمع کردن بین مرد و زن به زنا یا دو مرد به لواط دزدی ربا خوردن سحت خوردن حرام مانند بهای خمر و اجرت زن زناکار و رشوه ای که حاکم برای حکم می گیرد کم فروشی غش مسلمین خوردن مال یتیم به ظلم شهادت دادن به ناحق کتمان شهادت اشاعه فاحشه و گناه بین مومنین فتنه سخن چینی کردن که موجب تفرقه بین مومنین شود ناسزا گفتن به مومن و اهانت به مومن و ذلیل کردن او بهتان بر مومن تهمت زدن به مومن غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است
- [آیت الله نوری همدانی] مسلمانان باید به اصول دین ایمان و یقین داشته باشد و این ایمان باید برای هر مسلمانی به اندازه فکر و درک او بر پایة دلیل و برهان استوار باشد ، و در احکام غیر ضروری دین باید یا مجتهد باشد که بتواند احکام را از روی دلیل بدست آورد ،یا از مجتهد تقلید کند ، یعنی به دستور او رفتار نماید یا از راه احتیاط طوری به وظیفة خود عمل نماید که یقین کند تکلیف خود را انجام داده است ، مثلا اگر عده ای از مجتهدین عملی را حرام میدانند و عده دیگر می گویند حرام نیست ، آن عمل را انجام ندهد . و اگر عملی را بعضی واجب و بعضی مستحب میدانند آن را بجا آورد،پس کسانی که مجتهد نیستند و نمی توانند به احتیاط عمل کنند ، واجب است از مجتهد تقلید نمایند . به این مطلب نیز باید توجه کرد که در بسیاری از موارد در خود عمل به احتیاط نیز باید یا مجتهد بود و یا تقلید کرد .