در این جا باید به دو مسأله بپردازیم: یکی این که وضعیت روابط پیش از ازدواج چگونه باید باشد، و دوم این که چنین شناخت‌هایی تا چه اندازه می‌توانند بر بهتر شدن ازدواج مؤثر واقع شوند. درباره‌ی مطلب اول، اسلام برای این که دختر و پسر بتوانند قبل از ازدواج دائم شناختی نزدیک از یکدیگر کسب کنند، راه‌حلی معرفی کرده که هم حریم‌ها همگی شکسته نشوند و هم امکان شناخت از نزدیک وجود داشته باشد، و آن ازدواج موقت است.ازدواج موقت از طرفی حریم می‌سازد، یعنی روابط دختر و پسر را کاملا همگانی نمی‌کند، بلکه اولا دختر را محدود می‌کند تا فقط با یک پسر رابطه برقرار کند و وقتی دختران در جامعه محدود شدند، پسران نیز محدود می‌شوند. ثانیا برای هر دو طرف، مسأله‌ی شناخت را جدی می‌کند و از هوسرانی صرف خارج می‌سازد. هر دو می‌دانند این مقدمه‌ای برای ازدواج دائم آنان است، پس صرفا به روابط بسنده نمی‌کنند.ثالثا در ازدواج موقت می‌توانند شرط ضمن عقد کنند که روابط بین آنان تا چه اندازه باشد. مثلا می‌توانند این روابط را تا حد محرم شدن )و نه ارتباط جنسی( محدود کنند. چون این اقدام زیر نظر شرع انجام گرفته است، تقیدات دینی دو طرف مانع از تجاوز از حدود می‌شود. خلاصه، اگر قرار است روابط برای شناخت باشد، باز باید این روابط کنترل شده و مشخص باشد، نه هر پسری با هر دختری رابطه برقرار کند و توجیهش را شناخت برای ازدواج بگذارد. مطلب دوم این که بر خلاف تصور رایج که می‌پندارند )هر چه شناخت دو طرف بهتر و دقیق‌تر باشد، انتخاب بهتری صورت می‌گیرد(، باید گفت که چنین نیست. در واقع هر چه شناخت دقیق‌تر باشد، انتخاب دشوارتر و به تدریج ناممکن می‌شود. دلیل مطلب این است که: اولا تقریبا هیچ زن و مردی کاملا شبیه یکدیگر نیستند و خیلی کم پیش می‌آید که جوانی بتواند همسر آیده‌آل خود را با ویژگی‌هایی که می‌خواهد پیدا کند. بلکه بعد از ازدواج و به شرط وجود صداقت بین زوجین، کم‌کم زن و شوهر اخلاق همدیگر را کسب می‌کنند و کم‌کم روح‌های آنان به همدیگر نزدیک می‌شود و سلیقه‌هایشان به سمت سلیقه‌ی همدیگر میل پیدا می‌کند و وحدت واقعی رخ می‌دهد و ازدواج‌های ماندگار و عمیق با عشقی واقعی شکوفا می‌گردد. این یک فرایند تدریجی است که آنان از پراکندگی به سمت اتحاد حرکت می‌کنند. اما اگر شناخت دقیق باشد، آنان به کثرت بین خودشان و اختلافاتشان پی می‌برند و چون طالب آنند که یک نفر کاملا منطبق بر آرمان‌های خود بیابند، چنین کسی را هیچ گاه نمی‌یابند و در واقع، هیچ گاه این انتخاب صورت نمی‌گیرد. شاید به همین دلیل باشد که در نسل‌های گذشته‌ی ما با این که شناخت زوجین کم بوده، پیوندها غالبا بسیار عمیق‌تر از ازدواج‌های امروزی بوده است که با شناخت نسبتا بالا رخ می‌دهد، اما پیوند عمیق کم‌تر حاصل می‌شود. ثانیا در دوره‌ای که دو نفر برای شناخت با همدیگر رابطه دارند، خود را آن گونه که هستند نشان نمی‌دهند؛ بلکه خودآگاه یا ناخودآگاه می‌کوشند در شکل آرمانی ظاهر شوند؛ یعنی در بسیاری از اوقات، حتی به صورت ناخودآگاه تلاش می‌کنند، طوری رفتار کنند که مورد پسند دیگری واقع شوند. به همین دلیل، نه تنها شناخت واقعی حاصل نمی‌شود، بلکه نوعی کج فهمی نیز پیدا می‌شود. بنابراین، بهترین شناخت در این زمینه، شناخت‌هایی است که به صورت غیر مستقیم مثلا از طریق خانواده‌ها رخ می‌دهد. رفتار بسیاری از جوانان در درون خانواده با خواهر و برادر خود، بسیار متفاوت با رفتار آنان با افراد بیرون از خانواده است. برای همین، مثلا خواهرها و برادرها می‌توانند بهترین گزارشگر خصوصیات فرد باشند. در واقع، هر چه این شناخت به صورت غیر مستقیم‌تر رخ دهد، واقع‌نمایی آن بیش‌تر خواهد شد.
در این جا باید به دو مسأله بپردازیم: یکی این که وضعیت روابط پیش از ازدواج چگونه باید باشد، و دوم این که چنین شناختهایی تا چه اندازه میتوانند بر بهتر شدن ازدواج مؤثر واقع شوند.
دربارهی مطلب اول، اسلام برای این که دختر و پسر بتوانند قبل از ازدواج دائم شناختی نزدیک از یکدیگر کسب کنند، راهحلی معرفی کرده که هم حریمها همگی شکسته نشوند و هم امکان شناخت از نزدیک وجود داشته باشد، و آن ازدواج موقت است.ازدواج موقت از طرفی حریم میسازد، یعنی روابط دختر و پسر را کاملا همگانی نمیکند، بلکه اولا دختر را محدود میکند تا فقط با یک پسر رابطه برقرار کند و وقتی دختران در جامعه محدود شدند، پسران نیز محدود میشوند.
ثانیا برای هر دو طرف، مسألهی شناخت را جدی میکند و از هوسرانی صرف خارج میسازد. هر دو میدانند این مقدمهای برای ازدواج دائم آنان است، پس صرفا به روابط بسنده نمیکنند.ثالثا در ازدواج موقت میتوانند شرط ضمن عقد کنند که روابط بین آنان تا چه اندازه باشد. مثلا میتوانند این روابط را تا حد محرم شدن )و نه ارتباط جنسی( محدود کنند. چون این اقدام زیر نظر شرع انجام گرفته است، تقیدات دینی دو طرف مانع از تجاوز از حدود میشود. خلاصه، اگر قرار است روابط برای شناخت باشد، باز باید این روابط کنترل شده و مشخص باشد، نه هر پسری با هر دختری رابطه برقرار کند و توجیهش را شناخت برای ازدواج بگذارد.
مطلب دوم این که بر خلاف تصور رایج که میپندارند )هر چه شناخت دو طرف بهتر و دقیقتر باشد، انتخاب بهتری صورت میگیرد(، باید گفت که چنین نیست. در واقع هر چه شناخت دقیقتر باشد، انتخاب دشوارتر و به تدریج ناممکن میشود. دلیل مطلب این است که:
اولا تقریبا هیچ زن و مردی کاملا شبیه یکدیگر نیستند و خیلی کم پیش میآید که جوانی بتواند همسر آیدهآل خود را با ویژگیهایی که میخواهد پیدا کند. بلکه بعد از ازدواج و به شرط وجود صداقت بین زوجین، کمکم زن و شوهر اخلاق همدیگر را کسب میکنند و کمکم روحهای آنان به همدیگر نزدیک میشود و سلیقههایشان به سمت سلیقهی همدیگر میل پیدا میکند و وحدت واقعی رخ میدهد و ازدواجهای ماندگار و عمیق با عشقی واقعی شکوفا میگردد. این یک فرایند تدریجی است که آنان از پراکندگی به سمت اتحاد حرکت میکنند. اما اگر شناخت دقیق باشد، آنان به کثرت بین خودشان و اختلافاتشان پی میبرند و چون طالب آنند که یک نفر کاملا منطبق بر آرمانهای خود بیابند، چنین کسی را هیچ گاه نمییابند و در واقع، هیچ گاه این انتخاب صورت نمیگیرد. شاید به همین دلیل باشد که در نسلهای گذشتهی ما با این که شناخت زوجین کم بوده، پیوندها غالبا بسیار عمیقتر از ازدواجهای امروزی بوده است که با شناخت نسبتا بالا رخ میدهد، اما پیوند عمیق کمتر حاصل میشود.
ثانیا در دورهای که دو نفر برای شناخت با همدیگر رابطه دارند، خود را آن گونه که هستند نشان نمیدهند؛ بلکه خودآگاه یا ناخودآگاه میکوشند در شکل آرمانی ظاهر شوند؛ یعنی در بسیاری از اوقات، حتی به صورت ناخودآگاه تلاش میکنند، طوری رفتار کنند که مورد پسند دیگری واقع شوند. به همین دلیل، نه تنها شناخت واقعی حاصل نمیشود، بلکه نوعی کج فهمی نیز پیدا میشود. بنابراین، بهترین شناخت در این زمینه، شناختهایی است که به صورت غیر مستقیم مثلا از طریق خانوادهها رخ میدهد. رفتار بسیاری از جوانان در درون خانواده با خواهر و برادر خود، بسیار متفاوت با رفتار آنان با افراد بیرون از خانواده است. برای همین، مثلا خواهرها و برادرها میتوانند بهترین گزارشگر خصوصیات فرد باشند. در واقع، هر چه این شناخت به صورت غیر مستقیمتر رخ دهد، واقعنمایی آن بیشتر خواهد شد.
- [سایر] روابط آزادانهی دختر و پسر برای شناخت همدیگر پیش از ازدواج، چه اشکالی دارد؟
- [سایر] ارتباط دختر و پسر قبل از ازدواج، چه اشکالی دارد؟
- [سایر] آیا دختر و پسر میتوانند در محیط دانشگاه در مورد ازدواج با همدیگر، صحبت کنند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] 1- آیا روابط دختر و پسر از طریق چت ایراد دارد؟ 2- خواهشمند است در مورد روابط دختر و پسر در هر شرایطی توضیح دهید.
- [سایر] آیا ممنوع بودن ارتباط دختر و پسر موجب عدم شناخت قبل از ازدواج و سرانجام جدایی نمیشود؟
- [سایر] روابط دختر و پسر، نظر اسلام، وظیفه ما؟
- [سایر] تأثیرهای منفی روابط دختر و پسر از جهت اجتماعی چیست؟
- [سایر] علت برقراری روابط دوستانه ی ناسالم دختر و پسر چیست؟
- [آیت الله مظاهری] پسر و دختری چند سال پیش، به احتمال قوی به علت خوردن شیر مادران همدیگر، برادر و خواهر رضاعی شده اند. حال پسر می خواهد با خواهر همان دختر ازدواج کند، آیا این ازدواج جایز است یا خیر؟
- [سایر] کتاب درباره روابط دختر و پسر معرفی کنید؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه کسی دختری را برای پسر خود عقد کند، خودش می تواند با مادر آن دختر ازدواج نماید، همچنین اگر اول خودش با مادر آن دختر ازدواج کرده می تواند آن دختر را برای پسر خود بگیرد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر میّت فرزند نداشته باشد، نوه پسری او اگرچه دختر باشد سهم پسر میّت را میبرد و نوه دختری او اگرچه پسر باشد سهم دختر میّت را میبرد؛ مثلاً اگر میّت (یک پسر) از دختر خود و( یک دختر) از پسر خود داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر زن انسان ، از شوهر سابقش دختری داشته باشد ؛ انسان می تواند آن دختر را برای پسر خود که از آن زن نیست ، عقد کند و همچنین اگر زن انسان از شوهر سابقش پسری داشته باشد انسان می تواند دختر خود را که از آن زن نیست به ازدواج آن پسر در بیاورد . و نیز اگر دختری را برای پسر خود عقد کند می تواند با مادر آن دختر ازدواج نماید .
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگرچه دختر باشد، سهم پسر میّت را میبرد ونوه دختری او اگرچه پسر باشد، سهم دختر میّت را میبرد مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود ویک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر ودو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر میت، اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد سهم پسر میت را میبرد، و نوه دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد، مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود، و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند؛ یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [امام خمینی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد، سهم پسر میت را میبرد و نوه دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد مثلًا اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله بروجردی] اگر میت اولاد نداشته باشد، نوهی پسری او اگر چه دختر باشد، سهم پسر میت را میبرد و نوهی دختری او اگر چه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد، مثلاً اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] زن و شوهر در صورتی که ازدواج دایم نموده باشند از همدیگر ارث میبرند و اگر ازدواج موقت کرده باشند و لو مدت آن طولانی باشد از همدیگر ارث نمی برند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] پسر نمی تواند با دختری که مادر یا مادر بزرگ او آن دختر را شیر کامل داده ازدواج کند، و نیز اگر زن پدر انسان از شیر مربوط به پدر او دختری را شیر داده باشد پسر نمی تواند با آن دختر ازدواج نماید.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر میّت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگر چه دختر باشد سهم پسر میّت را میبرد و نوه دختری او اگر چه پسر باشد سهم دختر میّت را میبرد، مثلاً اگر میّت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد سهم پسر دختر 13 و سهم دختر پسر 23 خواهد بود و در صورت متعدّد بودن نوادگان، سهم پسر دو برابر سهم دختر است، بنابراین نوادگان دختری 13 سهم خود را به گونهای تقسیم میکنند که هر پسر دو برابر هر دختر ببرد و نوادگان پسری هم 23 سهم خود را به این شکل تقسیم میکنند.