قبل از آفرینش جهان خداوند چه می‌کرده است؟
قبل از آفرینش جهان خداوند چه می‌کرده است؟ زمان محصول حرکت ماده است و به تعبیر فیزیکی بعد چهارم ماده می‌باشد؛ یعنی آن که زمان، خود از محصولات ماده و حرکت است، نه چیزی سابق بر ماده. بشر به دلیل زندگی در زمان برای هر چیزی زمان می‌طلبد و تصور این که چیزی باشد که در زمان نباشد، برای او دشوار است. گفته‌اند: مورچه خدا را دارای دو شاخک می‌داند؛ چرا که خود به وسیله شاخک‌ها می‌شناسد، می‌بوید، و.... حال انسان نیز به دلیل ماهیت زمانی خود، هر چیزی را دارای زمان می‌داند. حال آن که حقیقت فراتر از این است. در حقیقت زمان نیز از مخلوقات الهی است و معنا ندارد که (خداوندِ خالق زمان) در محدوده مخلوق خویش، اسیر باشد. اما این که خدا در فراتر از زمان از کجا آمده است، گفتنی است که اگر قدری در علت نخستین جهان اندیشه کنید، این حقیقت بر شما آشکار خواهد شد که علت نخستین، علتی است که خود نیازمند علت دیگر نباشد و گرنه با تسلسل بی‌نهایت علت‌ها روبه‌رو می‌شویم؛ یعنی آن که پاسخی که مورد قبول خرد باشد، پیدا نمی‌کنیم. ازاین‌رو بایستی موجودی باشد که او نیازمند نباشد و آن موجود، خدا است که هستی محض است و نیازی به علت ندارد (وگرنه خدا نبود بلکه او نیز موجودی همانند مخلوقات دیگر بود). معنای واجب الوجود نیز همین است؛ یعنی: (موجودی که وجودش واجب است و آن را وامدار موجودی دیگر نیست). در این مقوله حتی مادی‌گراها نیز قائل به ازلیت ماده و بی‌نیازی او از علت‌اند وگرنه در تسلسلی هولناک گرفتار خواهند شد. برای توضیح بیشتر در این زمینه ر.ک: 1- علل گرایش به مادی‌گری‌شهید, مطهری 2- به سوی آفریدگارلطف اللَّه صافی 3- مقالات فلسفی، ج 2شهید مطهری 4- اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 3علامه طباطبایی 5- حرکت و زمان در فلسفه اسلامی، ج 1شهید مطهری‌
عنوان سوال:

قبل از آفرینش جهان خداوند چه می‌کرده است؟


پاسخ:

قبل از آفرینش جهان خداوند چه می‌کرده است؟

زمان محصول حرکت ماده است و به تعبیر فیزیکی بعد چهارم ماده می‌باشد؛ یعنی آن که زمان، خود از محصولات ماده و حرکت است، نه چیزی سابق بر ماده. بشر به دلیل زندگی در زمان برای هر چیزی زمان می‌طلبد و تصور این که چیزی باشد که در زمان نباشد، برای او دشوار است. گفته‌اند: مورچه خدا را دارای دو شاخک می‌داند؛ چرا که خود به وسیله شاخک‌ها می‌شناسد، می‌بوید، و.... حال انسان نیز به دلیل ماهیت زمانی خود، هر چیزی را دارای زمان می‌داند. حال آن که حقیقت فراتر از این است. در حقیقت زمان نیز از مخلوقات الهی است و معنا ندارد که (خداوندِ خالق زمان) در محدوده مخلوق خویش، اسیر باشد. اما این که خدا در فراتر از زمان از کجا آمده است، گفتنی است که اگر قدری در علت نخستین جهان اندیشه کنید، این حقیقت بر شما آشکار خواهد شد که علت نخستین، علتی است که خود نیازمند علت دیگر نباشد و گرنه با تسلسل بی‌نهایت علت‌ها روبه‌رو می‌شویم؛ یعنی آن که پاسخی که مورد قبول خرد باشد، پیدا نمی‌کنیم. ازاین‌رو بایستی موجودی باشد که او نیازمند نباشد و آن موجود، خدا است که هستی محض است و نیازی به علت ندارد (وگرنه خدا نبود بلکه او نیز موجودی همانند مخلوقات دیگر بود). معنای واجب الوجود نیز همین است؛ یعنی: (موجودی که وجودش واجب است و آن را وامدار موجودی دیگر نیست). در این مقوله حتی مادی‌گراها نیز قائل به ازلیت ماده و بی‌نیازی او از علت‌اند وگرنه در تسلسلی هولناک گرفتار خواهند شد.
برای توضیح بیشتر در این زمینه ر.ک:
1- علل گرایش به مادی‌گری‌شهید, مطهری
2- به سوی آفریدگارلطف اللَّه صافی
3- مقالات فلسفی، ج 2شهید مطهری
4- اصول فلسفه و روش رئالیسم، ج 3علامه طباطبایی
5- حرکت و زمان در فلسفه اسلامی، ج 1شهید مطهری‌





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین