از پرسشهای مطرح شده در زمینهی امام مهدی علیه السلام و غیبت ایشان این است که حضرتش در کجا زندگی میکند؟ پیش از پاسخ به این سؤال، لازم است این پرسش مطرح شود که خضر علیه السلام و سایر بزرگانی که مسلمانان بر اساس روایات، به تداوم حیات آنان ایمان دارند، در کجا زندگی میکنند؟ در برخی کتابهای شیعه آمده است: امام زمان علیه السلام در محلی به نام جزیره خضراء، زندگی میکند و از ظاهر سخنان برخی از بزرگان علمای شیعه چنین برمیآید که با عقیدهی مذکور، موافق هستند، والله عالم. ادّعای واهی ابن تیمیه و ابن خلدون در کلامی که از ابن تیمیه نقل شده، لوده گوییها و اهانتهای وی پیرامون این محور میچرخید که شیعیان معتقدند امام زمان علیه السلام در سردابی واقع در شهر سامرّا از دیدگان، پنهان شده است. او مینویسد: (از دیگر حماقتهای شیعه اینکه آنان برای مهدی منتظَر، جایگاهها و اماکنی چند را قرار داده و در آنها به انتظار او مینشینند. سرداب سامرّا که به زعم شیعیان، محل غیبت مهدی منتظَر است از جمله این اماکن به شمار میرود. آنان گاهی چارپایی هم چون قاطر، اسب و... را در محوطهی این سرداب میگذارند تا منتظَر به هنگام ظهور بر آن سوار شود. در آغاز و پایان روز و دیگر اوقات، شخصی را مأمور میکنند که در مقابل سرداب بایستد و از مهدی منتظَر، چنین درخواست ظهور کند: ای مولای ما! ظهور کن، ای مولای ما! ظهور کن. شیعیان در این اماکن سلاح برمیکشند، در حالی که کسی در آن جا نیست تا با آنان بجنگند.) ابن خلدون مغربی نیز همین حرفها را تکرار می کند و مینویسد: (شیعیان خیال میکنند که دوازدهمین امام آنها یعنی محمّد بن حسن عسکری که او را مهدی لقب دادهاند پس از آن که همراه مادرش بازداشت شد وارد سردابی واقع در خانهی پدری خود در حلّه شده و در آن جا رخ در نقاب غیبت کشیده است. او همان فردی است که در آخرالزمان ظهور میکند و زمین را آکنده از عدل و داد میسازد. این باور شیعیان به حدیثی اشاره دارد که در کتاب ترمذی پیرامون مهدی آمده است. آنان تا همین لحظه، در انتظار ظهور مهدی هستند و از همین جهت او را منتظَر نام نهادهاند. شیعیان هر شب پس از نماز مغرب کنارِ درِ این سرداب میایستند، مَرکبی را آماده میکنند، نام مهدی را فریاد میزنند و از او میخواهند ظهور نماید، آنان با گسترش تاریکی هوا، متفرق شده و همین کار را به صورت پیوسته در شبهای بعد نیز انجام میدهند تا به عهد خود مبنی بر انتظار مهدی عمل کنند...).(1) این دست سخنان، از جمله دروغها و افتراهایی است که علیه شیعهی مظلوم، به کار گرفته میشود تا جایی که یکی از دشمنان اهل بیت، قصیدهای را در همین زمینه، ساخته و پرداخته و آن را چنین آغاز کرده است: أما آن للسّرداب أن یلد الّذی...؛ آیا گاه آن نرسیده است که سرداب، کسی را بزاید که... . پاسخ عالمان شیعی ای کاش این افراد لااقل به یک حدیث یا یک سخن از علمای شیعه استناد میکردند و به وسیلهی آن، برخی ادّعاها و تهمتهای خود را به اثبات میرساندند. بزرگان متأخّر و متقدّم شیعه با قاطعیت تمام، این تهمتها را رد کردهاند که در ذیل به برخی سخنان آن ها اشاره میرود: شیخ اربلی رحمه الله مینویسد: (کسانی که به وجود امام عصر علیه السلام اعتقاد دارند ادّعا نمیکنند که ایشان در درون سرداب، زندگی میکند، بلکه بر این باورند که امام عصر علیه السلام زنده است و به اقامت و جا به جایی در مناطق مختلف زمین، میپردازد...).(2) شیخ نوری طبرسی رحمه الله مینویسد: (ما هر چقدر تحقیق و تفحص کردیم، اثری از صدق ادّعاهای اینان نیافتیم و بالاتر این که در احادیث نیز هیچ نامی از سرداب به میان نیامده است).(3) سید صدر رحمه الله مینویسد: (برخی گفتههای تعدادی از عوام شیعه که بسیاری از خواص اهل سنّت، آن را به ما نسبت میدهند، من هیچ سند و مدرکی دالّ بر اثبات این گفتهها پیدا نکردم).(4) علاّمه شیخ عبدالحسین امینی رحمه الله در این باره مینویسد: (تهمت سرداب از همهی تهمت های دیگر، اهانت بارتر است و هر چند پیش از او، برخی دیگر از علمای اهل سنّت نیز این تهمت را مطرح کردهاند، اما او بر شدّت تهمت افزوده و خران را نیز به اسبان اضافه نموده است. وی ادّعا می کند که شیعیان همه شب، این مراسم را انجام میدهند و بیش از هزار سال است که بر آن پای میفشرند؛ در حالی که شیعیان به غایب بودن امام در سرداب، اعتقادی ندارند، نه خود، ایشان را در سرداب، مخفی کردهاند و نه خود حضرت از آن جا ظهور میکند، بلکه اعتقاد برآمده از روایات شیعی این است که حضرت امام مهدی علیه السلام در مکه مکرمه و در برابر خانهی خدا ظهور خواهند کرد. هیچ کس مدّعی نیست که سرداب، محل غایب بودن آن نور الهی به شمار میرود، بلکه سرداب مذکور، همان زیرزمین خانهی ائمه در سامرّاست که به رسم آن روزگار برای در امان ماندن از گرمای شدید هوا، ساخته شده است. سرداب مذکور تنها از آن جهت این همه ارج و منزلت یافته که به پیشوایان دین، تعلّق دارد و همانند سایر اتاقهای این خانه ی مبارک، محل سکونت سه تن از ائمهی شیعه بوده است. دیگر خانهها نیز که متعلق به این پیشوایان و در صدر آنان متعلق به رسول خدا صلی الله علیه و آله باشد، در هر نقطهای که باشد، مورد احترام شیعیان میباشند. زیرا خداوند چنین اجازه داده و فرموده است: (فی بُیُوت أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ)(5)؛ در خانههایی که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود.) ای کاش این دروغ بافان به نتیجهی واحدی در مورد دروغ سرداب، دست مییافتند تا نشانههای جعل و افترا در کلامشان ظاهر نمیشد و در دام رسوایی گرفتار نمیآمدند. برای مثال ابن بطوطه در سفرنامهی خود مینویسد: سردابی که بدان اشاره رفت در حلّه قرار دارد.(6) قرمانی در أخبار الدول مینویسد: این سرداب در بغداد قرار دارد. برخی دیگر نوشتهاند: این سرداب در سامرّا قرار دارد. قمیصی نیز که در دوران پس از افراد مذکور می زیست از محل قرار گرفتن سرداب، چیزی نمیدانست و تنها برای پوشاندن عیب خود، از واژه ی سرداب، استفاده میکرد... . بنابراین، مشخص میشود که سویدی و دیگران برای اثبات ادّعای خود نتوانستهاند از اخبار و روایات و یا سخنان حتی یکی از علما، سندی برای گفته های خود بیابند، همان گونه که بزرگان حدیث شناس اهل سنّت و افرادی که به روایات و منابع روایی احاطه کامل دارند، نتوانسته اند سندی بیابند).(7) سرداب سامرّا، بقعهی مبارک به نظر ما بلکه به عکس، بسیاری از علمای اهل سنّت همانند قاضی القضاة ابن خلّکان(8) و حافظ گنجی این مسأله را مسلّم دانستهاند، و از آن دفاع نموده و با ذکر برخی شواهد، صحّت آن را مورد تأکید قرار دادهاند.(9) خاطر نشان می شود که سخنان علمای شیعه که بدان اشاره رفت با تکریم سرداب شهر سامرّا واقع در جوار مرقد امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام هیچ تعارضی ندارد. چرا که این سرداب، بقعهی مبارکی است که منزل اهل بیت پاک بوده و از همین روست که مؤمنان به زیارت آن میشتابند. پینوشتها: 1- مقدمه ابن خلدون: 352. 2- کشف الغمة فی معرفة الأئمة: 3 / 283. 3- کشف الأستار عن وجه الإمام الغائب عن الأبصار: 212. 4- المهدی علیه السلام: 155. 5- سورهی نور: آیه ی 36. 6- سفرنامهی ابن بطوطه: 2 / 198. 7- الغدیر فی الکتاب والسنة والأدب: 3 / 308. 8- وفیات الأعیان: 1 / 372. 9- البیان فی أخبار صاحب الزمان: (چاپ شده به همراه کفایة الطالب). منبع:موعود آسمانی (پژوهشی در امامت حضرت امام مهدی علیه السلام از دیدگاه مسلمانان)، آیت الله سیّدعلی حسینی میلانی، قم: الحقایق، چاپ اول (1390)
از پرسشهای مطرح شده در زمینهی امام مهدی علیه السلام و غیبت ایشان این است که حضرتش در کجا زندگی میکند؟
پیش از پاسخ به این سؤال، لازم است این پرسش مطرح شود که خضر علیه السلام و سایر بزرگانی که مسلمانان بر اساس روایات، به تداوم حیات آنان ایمان دارند، در کجا زندگی میکنند؟
در برخی کتابهای شیعه آمده است:
امام زمان علیه السلام در محلی به نام جزیره خضراء، زندگی میکند و از ظاهر سخنان برخی از بزرگان علمای شیعه چنین برمیآید که با عقیدهی مذکور، موافق هستند، والله عالم.
ادّعای واهی ابن تیمیه و ابن خلدون
در کلامی که از ابن تیمیه نقل شده، لوده گوییها و اهانتهای وی پیرامون این محور میچرخید که شیعیان معتقدند امام زمان علیه السلام در سردابی واقع در شهر سامرّا از دیدگان، پنهان شده است. او مینویسد: (از دیگر حماقتهای شیعه اینکه آنان برای مهدی منتظَر، جایگاهها و اماکنی چند را قرار داده و در آنها به انتظار او مینشینند. سرداب سامرّا که به زعم شیعیان، محل غیبت مهدی منتظَر است از جمله این اماکن به شمار میرود.
آنان گاهی چارپایی هم چون قاطر، اسب و... را در محوطهی این سرداب میگذارند تا منتظَر به هنگام ظهور بر آن سوار شود. در آغاز و پایان روز و دیگر اوقات، شخصی را مأمور میکنند که در مقابل سرداب بایستد و از مهدی منتظَر، چنین درخواست ظهور کند: ای مولای ما! ظهور کن، ای مولای ما! ظهور کن.
شیعیان در این اماکن سلاح برمیکشند، در حالی که کسی در آن جا نیست تا با آنان بجنگند.)
ابن خلدون مغربی نیز همین حرفها را تکرار می کند و مینویسد:
(شیعیان خیال میکنند که دوازدهمین امام آنها یعنی محمّد بن حسن عسکری که او را مهدی لقب دادهاند پس از آن که همراه مادرش بازداشت شد وارد سردابی واقع در خانهی پدری خود در حلّه شده و در آن جا رخ در نقاب غیبت کشیده است. او همان فردی است که در آخرالزمان ظهور میکند و زمین را آکنده از عدل و داد میسازد.
این باور شیعیان به حدیثی اشاره دارد که در کتاب ترمذی پیرامون مهدی آمده است. آنان تا همین لحظه، در انتظار ظهور مهدی هستند و از همین جهت او را منتظَر نام نهادهاند.
شیعیان هر شب پس از نماز مغرب کنارِ درِ این سرداب میایستند، مَرکبی را آماده میکنند، نام مهدی را فریاد میزنند و از او میخواهند ظهور نماید، آنان با گسترش تاریکی هوا، متفرق شده و همین کار را به صورت پیوسته در شبهای بعد نیز انجام میدهند تا به عهد خود مبنی بر انتظار مهدی عمل کنند...).(1)
این دست سخنان، از جمله دروغها و افتراهایی است که علیه شیعهی مظلوم، به کار گرفته میشود تا جایی که یکی از دشمنان اهل بیت، قصیدهای را در همین زمینه، ساخته و پرداخته و آن را چنین آغاز کرده است:
أما آن للسّرداب أن یلد الّذی...؛
آیا گاه آن نرسیده است که سرداب، کسی را بزاید که... .
پاسخ عالمان شیعی
ای کاش این افراد لااقل به یک حدیث یا یک سخن از علمای شیعه استناد میکردند و به وسیلهی آن، برخی ادّعاها و تهمتهای خود را به اثبات میرساندند.
بزرگان متأخّر و متقدّم شیعه با قاطعیت تمام، این تهمتها را رد کردهاند که در ذیل به برخی سخنان آن ها اشاره میرود:
شیخ اربلی رحمه الله مینویسد:
(کسانی که به وجود امام عصر علیه السلام اعتقاد دارند ادّعا نمیکنند که ایشان در درون سرداب، زندگی میکند، بلکه بر این باورند که امام عصر علیه السلام زنده است و به اقامت و جا به جایی در مناطق مختلف زمین، میپردازد...).(2)
شیخ نوری طبرسی رحمه الله مینویسد:
(ما هر چقدر تحقیق و تفحص کردیم، اثری از صدق ادّعاهای اینان نیافتیم و بالاتر این که در احادیث نیز هیچ نامی از سرداب به میان نیامده است).(3)
سید صدر رحمه الله مینویسد:
(برخی گفتههای تعدادی از عوام شیعه که بسیاری از خواص اهل سنّت، آن را به ما نسبت میدهند، من هیچ سند و مدرکی دالّ بر اثبات این گفتهها پیدا نکردم).(4)
علاّمه شیخ عبدالحسین امینی رحمه الله در این باره مینویسد:
(تهمت سرداب از همهی تهمت های دیگر، اهانت بارتر است و هر چند پیش از او، برخی دیگر از علمای اهل سنّت نیز این تهمت را مطرح کردهاند، اما او بر شدّت تهمت افزوده و خران را نیز به اسبان اضافه نموده است.
وی ادّعا می کند که شیعیان همه شب، این مراسم را انجام میدهند و بیش از هزار سال است که بر آن پای میفشرند؛ در حالی که شیعیان به غایب بودن امام در سرداب، اعتقادی ندارند، نه خود، ایشان را در سرداب، مخفی کردهاند و نه خود حضرت از آن جا ظهور میکند، بلکه اعتقاد برآمده از روایات شیعی این است که حضرت امام مهدی علیه السلام در مکه مکرمه و در برابر خانهی خدا ظهور خواهند کرد.
هیچ کس مدّعی نیست که سرداب، محل غایب بودن آن نور الهی به شمار میرود، بلکه سرداب مذکور، همان زیرزمین خانهی ائمه در سامرّاست که به رسم آن روزگار برای در امان ماندن از گرمای شدید هوا، ساخته شده است.
سرداب مذکور تنها از آن جهت این همه ارج و منزلت یافته که به پیشوایان دین، تعلّق دارد و همانند سایر اتاقهای این خانه ی مبارک، محل سکونت سه تن از ائمهی شیعه بوده است. دیگر خانهها نیز که متعلق به این پیشوایان و در صدر آنان متعلق به رسول خدا صلی الله علیه و آله باشد، در هر نقطهای که باشد، مورد احترام شیعیان میباشند. زیرا خداوند چنین اجازه داده و فرموده است:
(فی بُیُوت أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَیُذْکَرَ فیهَا اسْمُهُ)(5)؛ در خانههایی که خدا رخصت داده که [قدر و منزلت] آنها رفعت یابد و نامش در آنها یاد شود.)
ای کاش این دروغ بافان به نتیجهی واحدی در مورد دروغ سرداب، دست مییافتند تا نشانههای جعل و افترا در کلامشان ظاهر نمیشد و در دام رسوایی گرفتار نمیآمدند.
برای مثال ابن بطوطه در سفرنامهی خود مینویسد: سردابی که بدان اشاره رفت در حلّه قرار دارد.(6)
قرمانی در أخبار الدول مینویسد: این سرداب در بغداد قرار دارد.
برخی دیگر نوشتهاند: این سرداب در سامرّا قرار دارد.
قمیصی نیز که در دوران پس از افراد مذکور می زیست از محل قرار گرفتن سرداب، چیزی نمیدانست و تنها برای پوشاندن عیب خود، از واژه ی سرداب، استفاده میکرد... .
بنابراین، مشخص میشود که سویدی و دیگران برای اثبات ادّعای خود نتوانستهاند از اخبار و روایات و یا سخنان حتی یکی از علما، سندی برای گفته های خود بیابند، همان گونه که بزرگان حدیث شناس اهل سنّت و افرادی که به روایات و منابع روایی احاطه کامل دارند، نتوانسته اند سندی بیابند).(7)
سرداب سامرّا، بقعهی مبارک
به نظر ما بلکه به عکس، بسیاری از علمای اهل سنّت همانند قاضی القضاة ابن خلّکان(8) و حافظ گنجی این مسأله را مسلّم دانستهاند، و از آن دفاع نموده و با ذکر برخی شواهد، صحّت آن را مورد تأکید قرار دادهاند.(9)
خاطر نشان می شود که سخنان علمای شیعه که بدان اشاره رفت با تکریم سرداب شهر سامرّا واقع در جوار مرقد امام هادی علیه السلام و امام حسن عسکری علیه السلام هیچ تعارضی ندارد. چرا که این سرداب، بقعهی مبارکی است که منزل اهل بیت پاک بوده و از همین روست که مؤمنان به زیارت آن میشتابند.
پینوشتها:
1- مقدمه ابن خلدون: 352.
2- کشف الغمة فی معرفة الأئمة: 3 / 283.
3- کشف الأستار عن وجه الإمام الغائب عن الأبصار: 212.
4- المهدی علیه السلام: 155.
5- سورهی نور: آیه ی 36.
6- سفرنامهی ابن بطوطه: 2 / 198.
7- الغدیر فی الکتاب والسنة والأدب: 3 / 308.
8- وفیات الأعیان: 1 / 372.
9- البیان فی أخبار صاحب الزمان: (چاپ شده به همراه کفایة الطالب).
منبع:موعود آسمانی (پژوهشی در امامت حضرت امام مهدی علیه السلام از دیدگاه مسلمانان)، آیت الله سیّدعلی حسینی میلانی، قم: الحقایق، چاپ اول (1390)
- [سایر] امام زمان (عج) اکنون در کجا زندگی میکند؟
- [سایر] چرا به حضرت مهدی علیه السلام، صاحب الزمان می گویند؟
- [سایر] امام زمان در چه روزی ظهور میکند؟
- [سایر] امام زمان در چه روزی ظهور میکند؟
- [سایر] امام مهدی علیه السلام فرزند کیست؟
- [سایر] چرا امام زمان (عج) در عصر غیبت پنهان زندگی میکنند؟
- [سایر] مکان زندگی امام زمان (علیه السلام) کجاست؟
- [سایر] آیا بعد از امام زمان باز هم زندگی ادامه دارد؟
- [سایر] آیا امام زمان (عج) در جزیره خضراء زندگی می کند؟
- [سایر] نخستین کسی که با حضرت مهدی (عج) بیعت میکند، کیست؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.