انتظار در ابعاد گوناگون حیات انسانی آثار ژرف میگذارد، و بیشترین اثرگذاری آن در بُعد تعهدها و مسئولیتهای اجتماعی و احساس دیگرخواهی و احساندوستی عینیت مییابد؛ زیرا که در مفهوم انتظار، انسانگرایی نهفته است. انسان منتظر پیوندی ناگسستنی با هدفها و آرمانهای امام منتظر و موعود خود دارد و در آن راستا گام برمیدارد و همسان و همسوی آن اهداف و آرمانها حرکت میکند و همه جهتگیریها و گرایشها و گزینشهایش در آن چارچوب قرار میگیرد. امام موعود، غمگسار راستین غمزدگان و یار و یاور واقعی مظلومان و حامی حقیقی مستضعفان است. پس جامعه منتظر انسانهای دارای خصلت انتظار باید در زمینه خواستها و هدفهای امامشان عمل کنند و به یاری انسانهای مظلوم و محروم بشتابند و دل آزردگان را مرهم نهند و دشواریها و مشکلات مردم را تا حد توان طبق خواسته و رضای امامشان برطرف سازند. و اگر چنین شد در قلمرو جامعه منتظر، محروم و تهیدست و بیمار بیدرمان و دلتنگ و افسرده و اندوهگین و گرفتار باقی نخواهد ماند. شاید یکی از معانی برخی از احادیث درباره انتظار فرج که گفتهاند: (انتظار فرج خود فرج است) همین معنا باشد که جامعه منتظر اگر انتظاری راستین و صادقانه داشته باشد دست کم در حوزه خود، مشکلات و نابسامانیهای مردم را برطرف میکند و خواستهها و آرمانهای امام موعود را در محیط خویش تحقق میبخشد لذا امام رضا علیه السلام فرمود: (... انتظار الفرج من الفرج(1)؛ ... انتظار فرج جزء فرج است.) پینوشت: 1- بحارالانوار، ج 52، ص 131، ح 29. منبع: موعود شناسی وپاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران
انتظار در ابعاد گوناگون حیات انسانی آثار ژرف میگذارد، و بیشترین اثرگذاری آن در بُعد تعهدها و مسئولیتهای اجتماعی و احساس دیگرخواهی و احساندوستی عینیت مییابد؛ زیرا که در مفهوم انتظار، انسانگرایی نهفته است. انسان منتظر پیوندی ناگسستنی با هدفها و آرمانهای امام منتظر و موعود خود دارد و در آن راستا گام برمیدارد و همسان و همسوی آن اهداف و آرمانها حرکت میکند و همه جهتگیریها و گرایشها و گزینشهایش در آن چارچوب قرار میگیرد. امام موعود، غمگسار راستین غمزدگان و یار و یاور واقعی مظلومان و حامی حقیقی مستضعفان است.
پس جامعه منتظر انسانهای دارای خصلت انتظار باید در زمینه خواستها و هدفهای امامشان عمل کنند و به یاری انسانهای مظلوم و محروم بشتابند و دل آزردگان را مرهم نهند و دشواریها و مشکلات مردم را تا حد توان طبق خواسته و رضای امامشان برطرف سازند. و اگر چنین شد در قلمرو جامعه منتظر، محروم و تهیدست و بیمار بیدرمان و دلتنگ و افسرده و اندوهگین و گرفتار باقی نخواهد ماند.
شاید یکی از معانی برخی از احادیث درباره انتظار فرج که گفتهاند: (انتظار فرج خود فرج است) همین معنا باشد که جامعه منتظر اگر انتظاری راستین و صادقانه داشته باشد دست کم در حوزه خود، مشکلات و نابسامانیهای مردم را برطرف میکند و خواستهها و آرمانهای امام موعود را در محیط خویش تحقق میبخشد لذا امام رضا علیه السلام فرمود: (... انتظار الفرج من الفرج(1)؛ ... انتظار فرج جزء فرج است.)
پینوشت:
1- بحارالانوار، ج 52، ص 131، ح 29.
منبع: موعود شناسی وپاسخ به شبهات، علی اصغر رضوانی، انتشارات مسجد مقدس جمکران
- [سایر] انتظار در زندگی اجتماعی و فردی انسان چه جایگاهی دارد؟
- [سایر] نماز چه تأثیری در زندگی سیاسی - اجتماعی افراد می گذارد؟
- [سایر] آیا اعتقاد به عصمت پیامبران و امامان(علیهم السلام) تأثیری منفی بر زندگی فردی و اجتماعی ما نمی گذارد؟
- [سایر] زندگی اجتماعی انسان چه ویژگی ممتازی دارد؟
- [سایر] نگاه به زنان و دختران بدحجاب چه تأثیری در زندگی آینده انسان می گذارند؟
- [سایر] آیا معنی انتظار حضرت حجت (عج)، سقوط تکالیف فردی و اجتماعی است؟
- [سایر] امر به معروف و نهی از منکر چه تأثیری در مبارزه با مفاسد اجتماعی دارد؟
- [سایر] بصیرت در زندگی و مسایل اجتماعی و سیاسی چه جایگاهی دارد و انسان چگونه بصیرت پیدا می کند؟
- [سایر] بهترین اعمال جهت افزایش ذکر انتظار در ذهن چیست؟ انتظار چگونه باید در ضمیر انسان ملکه شود؟
- [سایر] منظور از اینکه زندگی اخروی، اجتماعی نیست، چیست؟
- [آیت الله سبحانی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آن جا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن او است؛ چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [امام خمینی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست چه در آن جا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آن جا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] محلّی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده به نحوی که در نظر متعارف مردم محل زندگی او محسوب میشود وطن اوست؛ چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آن جا را برای زندگی اختیار کرده باشد و همچنین جایی را که انسان محلّ زندگی خود قرار داده و مثل کسی که آنجا وطن دائمی اوست در آنجا زندگی میکند که اگر مسافرتی برای او پیش آید، دوباره به همانجا برمیگردد؛ اگر چه قصد نداشته باشد که همیشه در آنجا بماند، وطن او محسوب میشود.
- [آیت الله مظاهری] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله سیستانی] محلی را که انسان برای اقامت دائمی و زندگی خود اختیار کرده ، وطن اوست ، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد ، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد .
- [آیت الله نوری همدانی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن او است ، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد ، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد .
- [آیت الله خوئی] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد.
- [آیت الله بهجت] محلی را که انسان برای اقامت و زندگی خود اختیار کرده وطن اوست، چه در آنجا به دنیا آمده و وطن پدر و مادرش باشد، یا خودش آنجا را برای زندگی اختیار کرده باشد، پس وطن انسان بنابر اقوی جایی است که عرفاً آنجا را وطن شخص بدانند و لازم نیست در آنجا ملکی داشته باشد و یا اینکه شش ماه آنجا زندگی کرده باشد، بلکه همینقدر که عرفاً آنجا وطن او به حساب بیاید کافی است.