زندگی
حیات مقابل ممات است. از آن به مناسبت در بسیاری از ابواب فقه نظیر طهارت، حج، وصیت، نکاح، استیلاد، اطعمه و اشربه، ارث و دیات سخن رفته است.
منظور از اینکه زندگی جهان دیگر، اجتماعی نیست این نیست که در آنجا هر کسی منفرد و تنهاست و کسی غیر از خود را نمیبیند وبا غیر خود سروکار ندارد منظور این است که همبستگیها و تأثیر و تأثرها و تعاون و تضادها و بده و بستانهای روحی و اخلاقی و معنوی که در این جهان هست و در نتیجه جامعه، یعنی ترکیب حقیقی از افراد تحقق مییابد و سرنوشتها به هم گره میخورد، در آن جهان وجود ندارد، والا در هر یک از بهشت و جهنم، اجتماع و گرد هم زیستن هست، با این تفاوت که در اجتماع نیکوکاران انس و الفت و صفا و صمیمیّت برقرار است و به تعبیر قرآن کریم برادروار بر صندلی هایی روبروی هم مینشینند، اما در اجتماع بدکاران، تنفر و بیزاری از یکدیگر و ناسزاگویی حکمفرماست.
عدل الهی، شهید علامه مطهری(رحمت الله علیه)