عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدی موعود، به عنوان نجات دهنده عالم بشریت و اصلاح‌گر موعود، باور و اعتقادی است که براساس کتاب و سنت پدید آمده و همه مسلمانان پیشین و پسین، بر آن اتفاق نظر دارند. این باور داشت، به عنوان اندیشه اصیل اسلامی، بر پایه استوارترین دلایل عقلی و نقلی بنا نهاده شده و هیچ یک از مسلمانان - به جز عده ‌ای اندک - به انکار و یا تردید آن نپرداخته است. در این رابطه دیدگاه اهل سنت نقل می‌ شود: سویدی می ‌گوید: (آنچه علما بر آن اتفاق نظر دارند، این است که مهدی آن کسی است که در آخرالزمان قیام می ‌فرماید و زمین را از عدل و داد پر می ‌کند و احادیث راجع به مهدی (عج) و ظهور او بسیار است).(ر. ک: لطف اللَّه صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت؛ ج 2، ص 312؛ به نقل از: سوائک الذهب، ص 78) ابن هجر هیثمی گفته است: (اعتقاد به‌ وجود مهدی منتظر، بنابراین ‌احادیث صحیح ‌امری لازم ‌است. عیسی و دجّال در زمان او ظاهر می‌ شوند و هر جا (المهدی) به طور مطلق آورده شود، مراد او است).(متقی هندی، البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان، ص 169) ابن خلدون - در عین انکار احادیث مهدی - می‌ گوید: (مشهور بین همه مسلمانان، در همه عصرها این است که به یقین در آخرالزمان، فردی از خاندان نبوت ظهور می‌ کند، دین را مدد می ‌رساند و عدل را می‌ گستراند. مسلمانان از او پیروی می ‌کنند و به همه کشورهای اسلامی، حاکم می ‌شود. او مهدی نام دارد).(عبدالرحمن بن محمد بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ص 367) ابن ابی الحدید می ‌نویسد: (میان همه فرقه‌ های مسلمین اتفاق قطعی است که عمر دنیا و احکام و تکالیف پایان نمی ‌پذیرد، مگر پس از ظهور مهدی).(ابو حامد بن هبة اللَّه بن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 535) بر این اساس باور داشت مهدویت، امری ضروری و بایسته است و انکار آن به معنای نپذیرفتن روایات منقول از پیامبر اسلام است. در احادیث و روایات زیادی - به خصوص در احادیث اهل سنت - از حضرت مهدی با عناوین زیر یاد شده است: خلیفه در پایان امت من، امیر در پایان فتنه ‌ها و انقطاع زمان، مالک و فرمانروای زمین، پادشاه و فرمانروای انسان‌ها، امام و پیشوای مردم، فرمان روای عرب، ولیّ و سرپرست امت، سلطان مشرق و مغرب و... . روایات مختلفی درباره دولت مهدوی نقل شده است. در اینجا به پاره‌ای از آنها اشاره می ‌شود: 1. (مهدی از ما اهل بیت است. خداوند امر او را در یک شب اصلاح می‌ کند).((المهدی منّا اهل بیت، یصلحه اللَّه فی لیلة): ابی فضل عبد اللَّه بن محمد الادریسی، المهدی المنتظر.(بیروت: عالم الکتب، 1405)، ص 31) 2. (مردی از اهل بیت من ظهور می‌ کند که نامش، نام من و اخلاقش شبیه خلق من است. زمین را از عدل و داد آکنده می‌ سازد؛ همان گونه که از ظلم و ستم پر شده بود).((یخرج رجلٌ من اهل بیتی یواطئ اسمه اسمی وخلقه خلقی یملأها قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً). متقی هندی، البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان، ص 92، ح 10) 3. (مهدی از خاندان من و از فرزندان فاطمه است...) و (ظهور می ‌کند مهدی از فرزندان حسین...).((المهدی من عترتی من ولد فاطمه....). قندوزی حنفی، ینابیع المودة، ج 2، ص 519 و 521)((یخرج المهدی من ولد الحسین...). مقدّس شافعی، عقد الدرر، ص 222) 4. (از ما است کسی که عیسی بن مریم پشت سر او نماز می‌ خواند).((منّا الّذی یصلی عیسی بن مریم خلفه) المقدس شافعی، عقد الدرر، ص 157؛ جلال الدین سیوطی، نزول عیسی بن مریم آخر الزمان، ص 85) 5. (هر کس مهدی را تکذیب کند، کفر ورزیده است).((من کذّب بالمهدی فقد کفر). ابی فضل ادریسی، المهدی المنتظر، ص 94) 6. (در میان امت من، کسی است که مال را به فراوانی می ‌بخشد و آن را شمارش نمی ‌کند) ((یکون فی امتی خلیفة یحثی المال حثواً ولایعده عداً). متقی هندی، البرهان، ص 81) 7. (مال را می ‌بخشد و بر کارگزاران خود سخت‌گیری می ‌کند و بر مسکینان مهربانی‌ می ‌ورزد).((... یبذل المال ویشتّد علی العمال ویرحم المساکین). متقی هندی، البرهان، ص 86؛ ابی فضل الادریسی،المهدی المنتظر، ص 83) 8. (خداوند زمین را به وسیله قائم زنده می ‌کند، پس او در آنجا عدالت می ‌ورزد. در نتیجه زمین با عدل زنده می ‌شود، بعد از آن که با ظلم مرده بود) و (از خلافت او ساکنان زمین و آسمان خشنوداند.)((یحیها اللَّه بالقائم فیعدل فیها فیحی الارض بالعدل بعد موتها بالظلم) قندوزی حنفی، ینابیع المودّة، ج 2، ص 514)((...یرضی لخلافته ساکن السماء وساکن الارض). همان، ص 562) 9. (مهدی در میان امتم ظهور می ‌کند. خداوند او را برای فریاد رسی مردمان برمی‌انگیزد. امت در زمان او متنعم و بهره‌مند می ‌شوند و چهار پایان زیاد می ‌گردند. زمین محصولات خود را بیرون می ‌دهد).((یخرج المهدی فی امتی یبعثه اللَّه غیاثاً للناس، تنعم الامة وتعیش الماشیه وتخرج الارض نباتها). مقدس شافعی، عقد الدرر، ص 144) 10. (...منادی از آسمان ندا در می ‌دهد: آگاه باشید! برگزیده خدا در میان مردمان، مهدی است. پس به [فرمان‌های او] گوش فرا دهید و از او اطاعت کنید).((...ینادی مناد من السماء: الا انّ صفوة اللَّه من خلقه فلان (یعنی المهدی) فاسمعوا له واطیعوا). همان، ص 156؛ ابن فضل ادریسی، المهدی المنتظر، ص 64) بر این اساس باور داشت (مهدی موعود) در میان اهل سنّت رایج است؛ اما برخی از علمای اهل سنّت، در رابطه با مهدی موعود می ‌گویند: ما به مهدی نوعی اعتقاد داریم. به عبارت دیگر، ما منکر مهدی موعود نیستیم. احادیثی که از طرف رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در باره او صادر شده، مورد قبول ما است؛ ولی می ‌گوییم: او هنوز متولّد نشده و معلوم نیست چه کسی است. اما در آینده متولّد می ‌شود و بعد از بزرگ شدن، قیام می ‌کند و حکومت جهانی و واحد تشکیل می ‌دهد. او از نسل فاطمه و از فرزندان حسین است. به عنوان مثال شبراوی شافعی در الاتحاف می ‌گوید: (شیعه عقیده دارد مهدی موعود - که در احادیث صحیحه در رابطه با او وارد شده - همان پسر حسن عسکری خالص است و در آخرالزمان ظهور خواهد کرد؛ ولی صحیح آن است که او هنوز متولّد نشده و در آینده متولّد می ‌شود و بزرگ خواهد شد. او از اشراف آل البیت الکریم است).(علی اکبر قرشی، اتفاق در مهدی موعود، ج 2، بی ‌تا، ص 33؛ به نقل از: عبد للَّه بن محمد شبراوی شافعی، الاتحاف بحبّ الاشراف، ص 180) ابن ابی الحدید نیز در شرح نهج البلاغه می ‌نویسد: (اکثر محدثان عقیده دارند مهدی موعود از نسل فاطمه (سلام الله علیها) است و اصحاب ما (معتزله)، آن را انکار نمی کنند و در کتاب‌های خود، به ذکر او تصریح کرده ‌اند و شیوخ ما به او اعتراف نموده ‌اند. فقط فرق آن است که او به عقیده ما (اهل سنت) هنوز متولّد نشده و بعداً متولّد خواهد گردید).(ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 281) آنچه روشن است این که باور به مهدی موعود در نزد اهل سنّت، از ژرفا و وضوح برخوردار نیست و به عنوان یک اعتقاد ضروری و دینی یقینی مطرح نمی ‌باشد. از این رو دیدگاه آنان در مورد آینده سیاست (دولت)، مبهم و نارسا است. به هر حال می ‌توان انگاره ‌های زیر را از کتاب‌های اهل سنّت به دست آورد: 1. مهدی موعود، از عترت پیغمبر و از فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) است. 2. مهدی موعود، از فرزندان حسین‌ (علیه السلام) است. 3. او جهان را پر از عدل و داد می‌ کند؛ پس از آن که از ظلم وجور پر شده باشد. 4. او خلیفه و رهبر و امام دوازدهم از ائمه اثنی عشر است که پیغمبر، امت را به امامت آنها بشارت داده و بر طبق روایات کثیر مسند احمد، صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ابی داوود و کتاب‌های معتبر دیگر اهل سنت، امامت‌شان ثابت است.(ر. ک: لطف اللَّه صافی، امامت و مهدویت، ج 2، ص 313) 5. حضرت مهدی، بر تمام کشورها و شهرها مستولی می ‌شود و لشکرهای کفر را شکست می ‌دهد. 6. دین اسلام و توحید به وسیله آن حضرت، عالمگیر خواهد شد و در زمین کسی نماند، مگر این که به توحید خدا گواهی دهد. 7. در زمان مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) آن چنان مردم در نعمت و وسعت خواهند بود که نظیر آن در هیچ عصری نبوده است. 8. او هم نام و هم کنیه حضرت رسول است و مردم را به سنت و شریعت و ملّت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برگردانده و کتاب و سنّت او را زنده می ‌سازد. 9. عیسی بن مریم، فرود آید و در نماز به مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) اقتدا کند و... . چکیده دیدگاه اهل سنّت درباره (مهدویت) را می ‌توان در این کلام ابی الحسن آبری به دست آورد: (به تحقیق [در این زمینه] روایات متواتر است و از رسول خدا به طور مستفیض رسیده که مهدی از اهل بیت او است. او هفت سال حاکم (جهان) می ‌شود و زمین را از عدل آکنده می ‌سازد. عیسی (علیه السلام) برای کمک به او در کشتن دجال خروج می ‌کند. مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) امام و پیشوای این امت است و عیسی در پشت سر او نماز می ‌خواند).(عبدالعلیم عبدالعظیم البستوی، المهدی المنتظر، ج 1، ص 60) منبع: آینده جهان (دولت و سیاست در اندیشه مهدویت)، رحیم کارگر، تهران انتشارات بیناد فرهنگی مهدوی موعود و قم، مرکز تخصصی مهدویت.
عقیده به مهدویت و باور به ظهور و قیام مهدی موعود، به عنوان نجات دهنده عالم بشریت و اصلاحگر موعود، باور و اعتقادی است که براساس کتاب و سنت پدید آمده و همه مسلمانان پیشین و پسین، بر آن اتفاق نظر دارند. این باور داشت، به عنوان اندیشه اصیل اسلامی، بر پایه استوارترین دلایل عقلی و نقلی بنا نهاده شده و هیچ یک از مسلمانان - به جز عده ای اندک - به انکار و یا تردید آن نپرداخته است. در این رابطه دیدگاه اهل سنت نقل می شود:
سویدی می گوید: (آنچه علما بر آن اتفاق نظر دارند، این است که مهدی آن کسی است که در آخرالزمان قیام می فرماید و زمین را از عدل و داد پر می کند و احادیث راجع به مهدی (عج) و ظهور او بسیار است).(ر. ک: لطف اللَّه صافی گلپایگانی، امامت و مهدویت؛ ج 2، ص 312؛ به نقل از: سوائک الذهب، ص 78)
ابن هجر هیثمی گفته است: (اعتقاد به وجود مهدی منتظر، بنابراین احادیث صحیح امری لازم است. عیسی و دجّال در زمان او ظاهر می شوند و هر جا (المهدی) به طور مطلق آورده شود، مراد او است).(متقی هندی، البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان، ص 169)
ابن خلدون - در عین انکار احادیث مهدی - می گوید: (مشهور بین همه مسلمانان، در همه عصرها این است که به یقین در آخرالزمان، فردی از خاندان نبوت ظهور می کند، دین را مدد می رساند و عدل را می گستراند. مسلمانان از او پیروی می کنند و به همه کشورهای اسلامی، حاکم می شود. او مهدی نام دارد).(عبدالرحمن بن محمد بن خلدون، مقدمه ابن خلدون، ص 367)
ابن ابی الحدید می نویسد: (میان همه فرقه های مسلمین اتفاق قطعی است که عمر دنیا و احکام و تکالیف پایان نمی پذیرد، مگر پس از ظهور مهدی).(ابو حامد بن هبة اللَّه بن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج 2، ص 535)
بر این اساس باور داشت مهدویت، امری ضروری و بایسته است و انکار آن به معنای نپذیرفتن روایات منقول از پیامبر اسلام است. در احادیث و روایات زیادی - به خصوص در احادیث اهل سنت - از حضرت مهدی با عناوین زیر یاد شده است: خلیفه در پایان امت من، امیر در پایان فتنه ها و انقطاع زمان، مالک و فرمانروای زمین، پادشاه و فرمانروای انسانها، امام و پیشوای مردم، فرمان روای عرب، ولیّ و سرپرست امت، سلطان مشرق و مغرب و... .
روایات مختلفی درباره دولت مهدوی نقل شده است. در اینجا به پارهای از آنها اشاره می شود:
1. (مهدی از ما اهل بیت است. خداوند امر او را در یک شب اصلاح می کند).((المهدی منّا اهل بیت، یصلحه اللَّه فی لیلة): ابی فضل عبد اللَّه بن محمد الادریسی، المهدی المنتظر.(بیروت: عالم الکتب، 1405)، ص 31)
2. (مردی از اهل بیت من ظهور می کند که نامش، نام من و اخلاقش شبیه خلق من است. زمین را از عدل و داد آکنده می سازد؛ همان گونه که از ظلم و ستم پر شده بود).((یخرج رجلٌ من اهل بیتی یواطئ اسمه اسمی وخلقه خلقی یملأها قسطاً و عدلاً کما ملئت ظلماً و جوراً). متقی هندی، البرهان فی علامات مهدی آخر الزمان، ص 92، ح 10)
3. (مهدی از خاندان من و از فرزندان فاطمه است...) و (ظهور می کند مهدی از فرزندان حسین...).((المهدی من عترتی من ولد فاطمه....). قندوزی حنفی، ینابیع المودة، ج 2، ص 519 و 521)((یخرج المهدی من ولد الحسین...). مقدّس شافعی، عقد الدرر، ص 222)
4. (از ما است کسی که عیسی بن مریم پشت سر او نماز می خواند).((منّا الّذی یصلی عیسی بن مریم خلفه) المقدس شافعی، عقد الدرر، ص 157؛ جلال الدین سیوطی، نزول عیسی بن مریم آخر الزمان، ص 85)
5. (هر کس مهدی را تکذیب کند، کفر ورزیده است).((من کذّب بالمهدی فقد کفر). ابی فضل ادریسی، المهدی المنتظر، ص 94)
6. (در میان امت من، کسی است که مال را به فراوانی می بخشد و آن را شمارش نمی کند) ((یکون فی امتی خلیفة یحثی المال حثواً ولایعده عداً). متقی هندی، البرهان، ص 81)
7. (مال را می بخشد و بر کارگزاران خود سختگیری می کند و بر مسکینان مهربانی می ورزد).((... یبذل المال ویشتّد علی العمال ویرحم المساکین). متقی هندی، البرهان، ص 86؛ ابی فضل الادریسی،المهدی المنتظر، ص 83)
8. (خداوند زمین را به وسیله قائم زنده می کند، پس او در آنجا عدالت می ورزد. در نتیجه زمین با عدل زنده می شود، بعد از آن که با ظلم مرده بود) و (از خلافت او ساکنان زمین و آسمان خشنوداند.)((یحیها اللَّه بالقائم فیعدل فیها فیحی الارض بالعدل بعد موتها بالظلم) قندوزی حنفی، ینابیع المودّة، ج 2، ص 514)((...یرضی لخلافته ساکن السماء وساکن الارض). همان، ص 562)
9. (مهدی در میان امتم ظهور می کند. خداوند او را برای فریاد رسی مردمان برمیانگیزد. امت در زمان او متنعم و بهرهمند می شوند و چهار پایان زیاد می گردند. زمین محصولات خود را بیرون می دهد).((یخرج المهدی فی امتی یبعثه اللَّه غیاثاً للناس، تنعم الامة وتعیش الماشیه وتخرج الارض نباتها). مقدس شافعی، عقد الدرر، ص 144)
10. (...منادی از آسمان ندا در می دهد: آگاه باشید! برگزیده خدا در میان مردمان، مهدی است. پس به [فرمانهای او] گوش فرا دهید و از او اطاعت کنید).((...ینادی مناد من السماء: الا انّ صفوة اللَّه من خلقه فلان (یعنی المهدی) فاسمعوا له واطیعوا). همان، ص 156؛ ابن فضل ادریسی، المهدی المنتظر، ص 64)
بر این اساس باور داشت (مهدی موعود) در میان اهل سنّت رایج است؛ اما برخی از علمای اهل سنّت، در رابطه با مهدی موعود می گویند: ما به مهدی نوعی اعتقاد داریم. به عبارت دیگر، ما منکر مهدی موعود نیستیم. احادیثی که از طرف رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) در باره او صادر شده، مورد قبول ما است؛ ولی می گوییم: او هنوز متولّد نشده و معلوم نیست چه کسی است. اما در آینده متولّد می شود و بعد از بزرگ شدن، قیام می کند و حکومت جهانی و واحد تشکیل می دهد. او از نسل فاطمه و از فرزندان حسین است. به عنوان مثال شبراوی شافعی در الاتحاف می گوید: (شیعه عقیده دارد مهدی موعود - که در احادیث صحیحه در رابطه با او وارد شده - همان پسر حسن عسکری خالص است و در آخرالزمان ظهور خواهد کرد؛ ولی صحیح آن است که او هنوز متولّد نشده و در آینده متولّد می شود و بزرگ خواهد شد. او از اشراف آل البیت الکریم است).(علی اکبر قرشی، اتفاق در مهدی موعود، ج 2، بی تا، ص 33؛ به نقل از: عبد للَّه بن محمد شبراوی شافعی، الاتحاف بحبّ الاشراف، ص 180)
ابن ابی الحدید نیز در شرح نهج البلاغه می نویسد: (اکثر محدثان عقیده دارند مهدی موعود از نسل فاطمه (سلام الله علیها) است و اصحاب ما (معتزله)، آن را انکار نمی کنند و در کتابهای خود، به ذکر او تصریح کرده اند و شیوخ ما به او اعتراف نموده اند. فقط فرق آن است که او به عقیده ما (اهل سنت) هنوز متولّد نشده و بعداً متولّد خواهد گردید).(ابن ابی الحدید معتزلی، شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 281)
آنچه روشن است این که باور به مهدی موعود در نزد اهل سنّت، از ژرفا و وضوح برخوردار نیست و به عنوان یک اعتقاد ضروری و دینی یقینی مطرح نمی باشد. از این رو دیدگاه آنان در مورد آینده سیاست (دولت)، مبهم و نارسا است. به هر حال می توان انگاره های زیر را از کتابهای اهل سنّت به دست آورد:
1. مهدی موعود، از عترت پیغمبر و از فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) است.
2. مهدی موعود، از فرزندان حسین (علیه السلام) است.
3. او جهان را پر از عدل و داد می کند؛ پس از آن که از ظلم وجور پر شده باشد.
4. او خلیفه و رهبر و امام دوازدهم از ائمه اثنی عشر است که پیغمبر، امت را به امامت آنها بشارت داده و بر طبق روایات کثیر مسند احمد، صحیح بخاری، صحیح مسلم، سنن ابی داوود و کتابهای معتبر دیگر اهل سنت، امامتشان ثابت است.(ر. ک: لطف اللَّه صافی، امامت و مهدویت، ج 2، ص 313)
5. حضرت مهدی، بر تمام کشورها و شهرها مستولی می شود و لشکرهای کفر را شکست می دهد.
6. دین اسلام و توحید به وسیله آن حضرت، عالمگیر خواهد شد و در زمین کسی نماند، مگر این که به توحید خدا گواهی دهد.
7. در زمان مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) آن چنان مردم در نعمت و وسعت خواهند بود که نظیر آن در هیچ عصری نبوده است.
8. او هم نام و هم کنیه حضرت رسول است و مردم را به سنت و شریعت و ملّت پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله) برگردانده و کتاب و سنّت او را زنده می سازد.
9. عیسی بن مریم، فرود آید و در نماز به مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) اقتدا کند و... .
چکیده دیدگاه اهل سنّت درباره (مهدویت) را می توان در این کلام ابی الحسن آبری به دست آورد:
(به تحقیق [در این زمینه] روایات متواتر است و از رسول خدا به طور مستفیض رسیده که مهدی از اهل بیت او است. او هفت سال حاکم (جهان) می شود و زمین را از عدل آکنده می سازد. عیسی (علیه السلام) برای کمک به او در کشتن دجال خروج می کند. مهدی (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) امام و پیشوای این امت است و عیسی در پشت سر او نماز می خواند).(عبدالعلیم عبدالعظیم البستوی، المهدی المنتظر، ج 1، ص 60)
منبع: آینده جهان (دولت و سیاست در اندیشه مهدویت)، رحیم کارگر، تهران انتشارات بیناد فرهنگی مهدوی موعود و قم، مرکز تخصصی مهدویت.
- [سایر] باور و اعتقاد یهودیان نسبت به رجعت امام مهدی (عج) چیست؟
- [سایر] سلام دو سؤال دارم: آیا ما شیعیان اعتقاد داریم که امام زمان (عج) ظهور میکنند تا حکومت را برای حضرت عیسی علیه السلام مهیا کنند؟ یا اینکه خود امام زمان حکومت خواهند کرد؟ ممنون
- [سایر] وظیفه یک شیعه منتظر ظهور امام زمان (عج) در شب یلدا چیست؟
- [سایر] آیا اعتقاد به لزوم وجود امام معصوم، با غیبت طولانی امام زمان (عج) ناسازگار نیست؟
- [سایر] آیا غیر از حضرت مهدی (عج) پیامبری هست که غایب باشد (به اعتقاد اسلام و شیعه)؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] دیدگاه اهل سنّت در مورد امام مهدی(عج) چیست؟ آیا ظهور مهدی موعود، از مسائل اتفاقی بین مسلمین است؟
- [سایر] عوامل ظهور امام زمان (عج) چیست؟
- [سایر] زمان ظهور حضرت ولی عصر(عج) کی میباشد؟
- [سایر] حضرت مهدی (عج) موقع ظهور چه سنی خواهند داشت؟
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولّی عَصْر ( عج ) که نماز جمعه واجب تَعْیینی نیست ، خرید و فروش و سایر معاملات ، پس از اذان جمعه حرام نیست .
- [آیت الله نوری همدانی] در زمان غیبت ولیّ عصر (عج ) نماز جمعه واجب تَخییری است ( یعنی مُکَلَّفْ می تواند روز جمعه بجای نماز ظهر نماز جمعه بخواند ) ولی جمعه اَفْضَلْ است وظهر اَحْوَط واحتیاط بیشتر در آن است که هر دو را بجا آورند .
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . مسلمانان باید در مورد اشخاص مجهول که ملبس به لباس علما و طلاب هستند تحقیق نمایند اگر به مقامی دیگر غیر از مقام علما و مجتهدین که نواب حضرت ولی عصر عجل الله تعالی فرجه می باشند ارتباط داشته باشند از آنها کناره گرفته و از ضلالت و اضلال آن ها بپرهیزند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] در زمان غیبت ولی عصر (عج) نماز جمعه واجب تخییری است (یعنی مکلّف می تواند روز جمعه به جای نماز ظهر نماز جمعه بخواند) ولی جمعه افضل است و ظهر احوط و احتیاط بیشتر در آن است که هردو را بجا آورد.
- [آیت الله جوادی آملی] .دریافت کننده خمس، امام ( ع)و در غیبت آن , فقیه جامع الشرایط و حاکم شرع است و مکلف , بدون اجازه از آنان نمی تواند آن را به موارد مصرف برساند . به تعبیر دیگر , همه خمس , اعم از سهم امام ( ع) و سهم سادات, در اختیار منصب امامت (شخصیت حقوقی) است. در زمان غیبت حضرت ولیّ عصر (عج) ،فقیه جامع الشرایط, جانشین شخصیت حقوقیِ امامت است، بنابراین در زمان غیبت باید تمام خمس را به فقیه جامع الشرای ط تحویل داد و هرگونه دخل و ت صرف در خمس (سهم امام( ع) و سهم سادات) باید با اجازه او باشد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . "أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً وَلِیُّ الله"جزو اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله"، به قصد قربت گفته شود. اللهُ أکْبَرُ خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند. أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ الله شهادت می دهم که نیست خدایی جز خدای یکتا و بی همتا. أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی الله علیه و آله پیغمبر و فرستاده خداست. أَشْهَدُ أَنَّ عَلِیّاً أمِیرَ المُؤمِنینَ وَلِیُّ الله شهادت می دهم که حضرت علی علیه السلام أمیرالمؤمنین و ولی خدا بر همه خلق است. حَیَّ عَلَی الصَّلاَة بشتاب برای نماز. حَیَّ عَلَی الْفَلاَح بشتاب برای رستگاری. حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل بشتاب برای بهترین کارها که نماز است. قَد قامَتِ الصَّلاَة به تحقیق نماز برپا شد. لا إلَهَ إِلاَّ الله نیست خدایی مگر خدای یکتا و بی همتا.
- [آیت الله بروجردی] (اَشْهَدُ اَنَّ عَلِیاً وَلِی اللهِ) جزء اذان و اقامه نیست، ولی خوب است بعد از (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ) به قصد قربت گفته شود.ترجمهی اذان و اقامه(اللهُ اکبر): یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند.(اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ الا اللهُ): یعنی شهادت میدهم که غیر خدایی که یکتا و بیهمتاست خدای دیگری سزاوار پرستش نیست.(اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسُولُ اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت محمّد بن عبدالله) ص) پیغمبر و فرستادة خدا است.(اَشْهَدُ اَنَّ عَلیا اَمیرَالمؤمنینَ وَلِی اللهِ): یعنی شهادت میدهم که حضرت علی (علیه الصلوة و السلام)، امیرالمؤمنین و ولی خدا بر همهی خلق است.(حَی عَلَی الصَّلوة): یعنی بشتاب برای نماز.(حَی عَلَی الفَلاحِ): یعنی بشتاب برای رستگاری.(حَی عَلَی خَیرِ العَمَلِ): یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است.(قَد قامَتِ الصَّلوة): یعنی به تحقیق نماز بر پا شد.(لا اِلهَ اِلاَّ الله): یعنی خدایی سزاوار پرستش نیست مگر خدایی که یکتا و بیهمتا است.
- [آیت الله مظاهری] مکروه است که در گریه بر میّت صدا را خیلی بلند کنند. ______ 1) آیا تو بر پیمانی - که با آن ما را ترک کردی - وفاداری؟ پیمان بر شهادت به اینکه نیست خدایی غیر از خداوند متعال، او که یکتاست و شریکی برای او نیست و به اینکه محمد صلی الله علیه وآله وسلم بنده و رسول اوست و سید پیامبران و خاتم آنان است و به اینکه علی علیه السلام امیر مومنان و سید امامان و امامی است که خداوند متعال، فرمانبرداری از او را بر همه عالمیان واجب فرموده است و به اینکه حسن و حسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و حسن بن علی و قائم آل محمد - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان مومنان و حجّتهای خداوند بر همه خلائق و امامان تو هستند، که پیشروان هدایت و نیکوکاری هستند. 2) هنگامی که دو فرشته نزدیک به خداوند (نکیر و منکر) که فرستادگان از جانب خدای متعالند، به سوی تو آمدند و از تو در مورد خدایت و پیامبرت و دینت و کتابت و قبلهات و امامانت سوال کردند،پس نترس و اندوهگین نشو و در جواب آنان بگو: خداوند، پروردگار من و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، پیامبر من و اسلام، دین من و قرآن، کتاب من و کعبه، قبله من و امیر مومنان علی بن ابی طالب، امام من و حسن بن علی، امام من و حسین بن علی، امام من و زین العابدین، امام من و محمد باقر، امام من و جعفر صادق، امام من، و موسی کاظم، امام من و علی رضا، امام من و محمد جواد امام من و علی هادی، امام من و حسن عسکری، امام من و حجّت منتظَر، امام من میباشند، اینان - که درودهای خداوند بر آنان باد - امامان و سروران و رهبران و شفیعان من میباشند، در دنیا و آخرت به آنان دوستی میورزم و از دشمنان آنان دوری میجویم، سپس بدان ای فلان فرزند فلان. 3) بدرستی که خداوند متعال، بهترین پروردگار و محمد صلی الله علیه وآله وسلم، بهترین پیامبر و امیر مومنان علی بن ابی طالب و فرزندان معصوم او یعنی دوازده امام، بهترین امامان هستند و آنچه را محمد صلی الله علیه وآله وسلم آورده است حقّ است و مرگ حقّ است و سوال منکر و نکیر در قبر حقّ است و برانگیخته شدن (برای روز قیامت)، حقّ است و رستاخیز، حقّ است و صراط، حقّ است و میزان (اعمال)، حقّ است و تطایر کتب، حقّ است و بهشت، حقّ است و جهنم، حقّ است و آن ساعت معهود (روز قیامت)، خواهد آمد و هیچ تردیدی در آن نیست و به تحقیق خداوند متعال کسانی را، که در قبرها هستند، بر خواهد انگیخت. 4) خداوند تو را بر قول ثابت، پایدار فرماید و به راه مستقیم هدایت فرماید و بین تو و امامان تو در جایگاهی از رحمتش، شناخت ایجاد فرماید. 5) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را با برهانی از خودت روبرو گردان، خداوندا (درخواست میکنیم)عفو تو را، عفو تو را. 6) خداوندا زمین را از دو پهلوی او گشاده گردان و روح او را بسوی خودت بالا بر و او را از جانب خودت با رضوان روبرو کن و قبر او را از بخشایش خودت آرام فرما، رحمتی که بوسیله آن از مهربانی هر کس دیگری بی نیاز گردد.
- [آیت الله نوری همدانی] اشهدً انّ علیاً ولیً اللهِ جزء اذان و اقامه نیست ولی خوب است بعد از اشهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ ، به قصد قربت گفته شود . و چون در امثال زمان ما ، شعا ر تشیع محسوب می شود در هر جا که اظهار این شعار مستحسن و لازم باشد ، گفتن آن هم مستحسن و لازم است . ترجمه اذان و اقامه اللهَ اکبرً یعنی خدای تعالی بزرگتر از آن است که او را وصف کنند اشهدً ان لا الهَ الاّ اللهً یعنی شهادت می دهم که غیر خدائی که یکتا و بی همتا است خدای دیگر سزاوار پرستش نیست . اشَهدً انّ محمداً رسولُ اللهِ یعنی شهادت می دهم که حضرت محمد بن عبدالله صلی علیه و آله و سلم پیغمبر و فرستادة خداست . اشهدً ان علیاً امیر المؤمنینَ ولیّ الله یعنی شهادت می دهم که حضرت علی (علیه الصلاهَ و السلام ) امیر المؤمنین ولی خدا بر همة خلق است حیّ علیَ الصلاهِ یعنی بشتاب برای نماز . حیّ علی الفلاحِ یعنی بشتاب برای رستگاری . حیّ علی خیرِ العملِ یعنی بشتاب برای بهترین کارها که نماز است . قَد قامتِ الصلاهُ یعنی بتحقیق نماز بر پا شد . لا الهَ الاّ اللهُ یعنی خدائی سزاوار پرستش نیست مگر خدائی که یکتا و بی همتا است .
- [آیت الله اردبیلی] خمس یک پنجم از مازاد درآمدها و برخی منافع است که انسان به دست آورده است و باید زیر نظر امام معصوم علیهالسلام مصرف شود و در زمان غیبت امام زمان (عجّل اللّه تعالی فرجه الشریف)، بهتر است سهم سادات زیر نظر مجتهد جامع الشرایط برای رفع نیازهای سادات فقیر مصرف گردد و سهم امام علیهالسلام باید زیر نظر مجتهد جامع الشرایط در جهت تعلیم و ترویج مذهب جعفری هزینه گردد. در احادیث شریفه نسبت به پرداختن خمس تأکید زیادی شده است و از آن به حقّ امام علیهالسلام ، سبب تطهیر مال و وسیلهای جهت امتحان ایمان یاد شده است؛ حضرت رضا علیهالسلام در جواب نامه یکی از تاجران شیعه فارس مینویسد: (... اموال تنها از راهی که خداوند مقرّر فرموده است حلال میگردد. همانا خمس، ما را در تقویت دین یاری میکند و نیاز آنان که سرپرستیشان را به عهده داریم و نیز نیاز شیعیان را تأمین میکند و با آن آبرویمان را در مقابل دشمنانمان حفظ میکنیم. پس خمس را از ما دریغ نکنید و خود را از دعای ما محروم نسازید، زیرا پرداختن خمس کلید روزی و سبب آمرزش و پاکی شما از گناه و ذخیره آخرتتان است. مسلمان کسی است که به آنچه با خدا پیمان بسته وفا کند نه آن کسی که با زبان اجابت میکند و در قلب مخالفت مینماید.)(1)