بیش از 10 سال از آن روزهایی گذشته که در مطبوعات دوم خردادی شبهاتی دربارهی اشتباه بودن تصمیم نظام جمهوری اسلامی و امام خمینی(ره) برای نپذیرفتن قطعنامهی صلح بعد از فتح خرمشهر، مطرح میشد البته قبل از آن هم در محافل غیررسمی و جلسات تخصصی مباحثی دربارهی درست یا نادرست بودن این تصمیم توسط برخی از بزرگان عرصهی دفاع مقدس مطرح شده بود اما شبهه افکنی مطبوعات زنجیرهای در دوران اصلاحات دربارهی ادامهی جنگ بعد از فتح خرمشهر و حتی نحوهی دفاع فرماندهان عرصهی دفاع و شهادت، آن قدر وسیع بود که متأسفانه اثراتش همچنان میان مردم و به ویژه در ذهن بخش زیادی از جامعهی دانشجویی کشور باقی مانده است. در واقع این دانشجویان امروز و نوجوانان دیروز، تنها آن شبهات را شنیدهاند ولی پاسخهای مستدلی که در آن زمان و حتی در سالهای بعد، از طرف کارشناسان دفاع مقدس داده شد، را نشنیدهاند. برای همین ضرورت رفع شبهه در این زمینه همچنان احساس میشود. حقارتی که در تاریخ ثبت شد ... آزادسازی خرمشهر برای صدام و ارتش بعث عراق شک بزرگی بود. شکی که کوهی از حقارت را برای صدام به دنبال داشت. آخر صدام آن روزی که جلوی دوربینها توافقنامهی الجزایر را پاره کرده بود، با تفرعنی مثال زدنی اعلام کرده بود که 24 ساعته خرمشهر و یک هفتهای کل خوزستان را میگیرد اما گرفتن خرمشهر، با وجود 10 روز تحرک قبل از حملهی رسمی به خاک ایران، به 34 روز تبدیل شد. آن وقت تازه بعد از سقوط خرمشهر و اشغال آن توسط ارتش بعث عراق، تا یکسال و نیم بعدش هرچه تلاش کرد که کل خوزستان را بگیرد، نتوانست که نتوانست؛ البته صدام در آن یک سال و نیم، همچنان روحیهی پرتبخترش را حفظ کرده بود و دایم از پیروزی بزرگ ارتش یک میلیون نفریاش، بر ارتش ایران، آن هم بر ارتش از هم پاشیدهی بعد از انقلاب اسلامی و چند هزار نیروی رسمی سپاه، داد سخنها داشت. حالا البته میتوان به این شرایط نظامی، اوضاع بهم ریختهی سیاسی کشور را در دوران ریاست جمهوری بنی صدر و بعد هم اعلام جنگ مسلحانهی (منافقین) به مردم و انقلابشان را اضافه کرد تا معلوم شود، چهقدر آزادسازی خرمشهر برای صدام حقارت بار بود. عربستان میانجیگر!! حالا این حقارت و ترس فقط برای صدام نبود، کشورهای عربی منطقه هم که حسابی از ابتدای حملهی ارتش بعث عراق به ایران، از صدام حمایت کرده بودند، هم کلی تحقیر شده و هم کلی ترسیده بودند. آخر آنها تنها دو روز قبل از تجاوز عراق به ایران در کنفرانس سران عرب در جده موافقت خود را برای تجاوز ارتش صدام به ایران اعلام کرده بودند البته به غیر از سوریه و لیبی که با حملهی عراق به ایران مخالفت کردهبودند؛ همهی آن کشورهای عرب با این حمله موافق بودند و به جز آن، نزدیک به 40 میلیارد دلار هم به جناب صدام کمک مالی و تسلیحاتی کرده بودند ... پس با آزادی خرمشهر آنها هم تحقیر شده بودند و تازه از الگوگیری مردمشان از انقلاب اسلامی ایران هم به شدت ترسیده بودند. برای همین عربستان به عنوان میانجی وارد میدان شد. چون بعد از آزادی خرمشهر دیگر صدام و البته آمریکا، اسراییل و کشورهای مرتجع عرب منطقه مطمئن شده بودند که تجزیهی ایران امکان ندارد و از آن مرحله به بعد آنها باید به دنبال گزینهی تضعیف ایران و پایان دادنی آبرومندانه برای آغازگر جنگ میبودند. بدین شکل بود که پیشنهاد صلح مطرح شد که در نهایت امام خمینی(ره) و دستگاه دیپلماسی ایران آن را نپذیرفت. نپذیرفتنی که دلایل آن در صفحههای کتابها باقی مانده و بسیاری از مردم ایران آنها را نمیدانند. آنچه در قطعنامه مشخص نشده بود... واقعیت آن است که آنچه با میانجیگری عربستان مطرح شده بود و در قالب قطعنامهی 514 توسط دستگاه دیپلماسی نظام جمهوری اسلامی و با نظارت رهبر کبیر انقلاب مورد بررسی قرار گرفته بود، بسیاری از نظریات امام(ره) و مردم مقاوم ایران را تأمین نمیکرد. آخر در این قطعنامه که در 21 تیر 1361.ش در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شده بود؛ حامیان صدام سعی تمام کرده بودند که موضع برتر جمهوری اسلامی در مقابل عراق را بکوبند و در مقابل، موضع عراق را بالا ببرند. آن وقت در برابر امتیازات زیادی که در این قطعنامه به عراق داده بودند با دادن وعدهی بازگشت طرفین!! به مرزهای بین المللی و پرداخت غرامت خرابیها به ایران، به نوعی خواسته بودند که ایران را مانند کودکان فریب دهند اما در مقابل امام(ره) برای قبول کردن این قطعنامه از طرف ایران شروطی تعیین کردند تا که حقوق ایران احقاق شود. این شروط در اصل همان مواردی بود که حامیان صدام به عمد آن را در متن قطعنامه مشخص نکرده بودند ... از ابتدای حملهی عراق به ایران، شورای امنیت در قطعنامهی صوری 479 از طرفین متخاصم خواسته بود که مخاصمه را ترک کنند. یعنی تجاوزی در کار نبوده و ایران و عراق هردو با هم مخاصمه را در مرزهایشان آغاز کرده بودند. آن وقت دقیقاً در قطعنامهی 514 هم دوباره همین مسأله در متن قطعنامه تکرار شده بود، یعنی باز هم عراق به عنوان متجاوز شناخته نشده بود. امام(ره) هم در مقابل، مسألهی تجاوزگری عراق را مطرح کردند و شرط کردند که باید متجاوز در این جنگ به شکل رسمی به جهان اعلام شود اما مورد بعدی که در آن قطعنامه مشخص نگردیده بود، این مطلب بود که چه تضمینی وجود دارد که مناطق ایرانی همچنان در اشغال ارتش بعث عراق، به ایران برگردانده شود و اینکه هیچ تضمینی هم ارایه نشده که صدام بعد از پذیرش آن قطعنامه دوباره به خاک ایران حمله نکند. مورد بعدی این بود که در این قطعنامه حملات ارتش بعث عراق به مناطق مسکونی محکوم نشده بود و دیگر اینکه در این قطعنامه تکلیف اسیران جنگی دو کشور مشخص نگردیده بود. براساس همین موارد اصلی روشن نشده در قطعنامهی 514، امام(ره) شروطی برای مشخص شدن این چند مورد مهم و سپس پذیرش قطعنامه مطرح کردند که در نهایت به دلیل عدم پذیرش این شروط، این قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران رد شد. وقتی جنگ ادامه پیدا کرد... پس از رد قطعنامهی 514 از طرف ایران، جنگ ادامه پیدا کرد؛ آن هم با حمایت کامل مردم از تصمیم مسؤولین نظام؛ اما حالا خود صدام و حامیانش از یک چیز مطمئن شده بودند و آن اینکه ایران اسلامی به هیچ وجه از شروطش کوتاه نخواهد آمد. پس برای تضعیف ایران راههای جدیدی همچون دادن سلاح شیمیایی به صدام، حمایت تسلیحاتی و مالی بیشتر از طرف کشورهای غربی و عربی و حتی شوروی آغاز شد. حمایتی که به جنگ میان ایران با جهان استکبار بدل شد. جنگی که در نهایت با امداد الهی برگرفته از ایمان و تدبیر رهبر انقلاب و مردم انقلابی با فراز و نشیبهای زیاد، تا سال 1367.ش ادامه پیدا کرد تا با صدور قطعنامهی 598 و تأمین نظر امام(ره) در قبول شروط ایران از طرف عراق، پایان بپذیرد. و صد البته که دربارهی چگونگی ایثارگریها، عملیاتها، شهادتها، مظلومیتهای مردم ایران و مذاکرات سیاسی منجر شده به صدور قطعنامهی 598، کتابهای بسیاری میتوان، نوشت... منابع: 1- علل تداوم جنگ (جنگ ایران و عراق3)، محمد درودیان، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ 2- نظام امنیت جمعی سازمان ملل متحد و تجاوز رژیم عراق به ایران، نویسندگان زمانی و منصوری لاریجانی، بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس 3- فصلنامهی فرهنگ پایداری، - مطلب تهاجم عراق به خرمشهر به روایت سرلشگر عراقی-، دورهی جدید، سال اول، شمارهی 1، تابستان 87
بیش از 10 سال از آن روزهایی گذشته که در مطبوعات دوم خردادی شبهاتی دربارهی اشتباه بودن تصمیم نظام جمهوری اسلامی و امام خمینی(ره) برای نپذیرفتن قطعنامهی صلح بعد از فتح خرمشهر، مطرح میشد البته قبل از آن هم در محافل غیررسمی و جلسات تخصصی مباحثی دربارهی درست یا نادرست بودن این تصمیم توسط برخی از بزرگان عرصهی دفاع مقدس مطرح شده بود اما شبهه افکنی مطبوعات زنجیرهای در دوران اصلاحات دربارهی ادامهی جنگ بعد از فتح خرمشهر و حتی نحوهی دفاع فرماندهان عرصهی دفاع و شهادت، آن قدر وسیع بود که متأسفانه اثراتش همچنان میان مردم و به ویژه در ذهن بخش زیادی از جامعهی دانشجویی کشور باقی مانده است.
در واقع این دانشجویان امروز و نوجوانان دیروز، تنها آن شبهات را شنیدهاند ولی پاسخهای مستدلی که در آن زمان و حتی در سالهای بعد، از طرف کارشناسان دفاع مقدس داده شد، را نشنیدهاند. برای همین ضرورت رفع شبهه در این زمینه همچنان احساس میشود.
حقارتی که در تاریخ ثبت شد ...
آزادسازی خرمشهر برای صدام و ارتش بعث عراق شک بزرگی بود. شکی که کوهی از حقارت را برای صدام به دنبال داشت. آخر صدام آن روزی که جلوی دوربینها توافقنامهی الجزایر را پاره کرده بود، با تفرعنی مثال زدنی اعلام کرده بود که 24 ساعته خرمشهر و یک هفتهای کل خوزستان را میگیرد اما گرفتن خرمشهر، با وجود 10 روز تحرک قبل از حملهی رسمی به خاک ایران، به 34 روز تبدیل شد.
آن وقت تازه بعد از سقوط خرمشهر و اشغال آن توسط ارتش بعث عراق، تا یکسال و نیم بعدش هرچه تلاش کرد که کل خوزستان را بگیرد، نتوانست که نتوانست؛ البته صدام در آن یک سال و نیم، همچنان روحیهی پرتبخترش را حفظ کرده بود و دایم از پیروزی بزرگ ارتش یک میلیون نفریاش، بر ارتش ایران، آن هم بر ارتش از هم پاشیدهی بعد از انقلاب اسلامی و چند هزار نیروی رسمی سپاه، داد سخنها داشت. حالا البته میتوان به این شرایط نظامی، اوضاع بهم ریختهی سیاسی کشور را در دوران ریاست جمهوری بنی صدر و بعد هم اعلام جنگ مسلحانهی (منافقین) به مردم و انقلابشان را اضافه کرد تا معلوم شود، چهقدر آزادسازی خرمشهر برای صدام حقارت بار بود.
عربستان میانجیگر!!
حالا این حقارت و ترس فقط برای صدام نبود، کشورهای عربی منطقه هم که حسابی از ابتدای حملهی ارتش بعث عراق به ایران، از صدام حمایت کرده بودند، هم کلی تحقیر شده و هم کلی ترسیده بودند. آخر آنها تنها دو روز قبل از تجاوز عراق به ایران در کنفرانس سران عرب در جده موافقت خود را برای تجاوز ارتش صدام به ایران اعلام کرده بودند البته به غیر از سوریه و لیبی که با حملهی عراق به ایران مخالفت کردهبودند؛ همهی آن کشورهای عرب با این حمله موافق بودند و به جز آن، نزدیک به 40 میلیارد دلار هم به جناب صدام کمک مالی و تسلیحاتی کرده بودند ... پس با آزادی خرمشهر آنها هم تحقیر شده بودند و تازه از الگوگیری مردمشان از انقلاب اسلامی ایران هم به شدت ترسیده بودند.
برای همین عربستان به عنوان میانجی وارد میدان شد. چون بعد از آزادی خرمشهر دیگر صدام و البته آمریکا، اسراییل و کشورهای مرتجع عرب منطقه مطمئن شده بودند که تجزیهی ایران امکان ندارد و از آن مرحله به بعد آنها باید به دنبال گزینهی تضعیف ایران و پایان دادنی آبرومندانه برای آغازگر جنگ میبودند. بدین شکل بود که پیشنهاد صلح مطرح شد که در نهایت امام خمینی(ره) و دستگاه دیپلماسی ایران آن را نپذیرفت. نپذیرفتنی که دلایل آن در صفحههای کتابها باقی مانده و بسیاری از مردم ایران آنها را نمیدانند.
آنچه در قطعنامه مشخص نشده بود...
واقعیت آن است که آنچه با میانجیگری عربستان مطرح شده بود و در قالب قطعنامهی 514 توسط دستگاه دیپلماسی نظام جمهوری اسلامی و با نظارت رهبر کبیر انقلاب مورد بررسی قرار گرفته بود، بسیاری از نظریات امام(ره) و مردم مقاوم ایران را تأمین نمیکرد. آخر در این قطعنامه که در 21 تیر 1361.ش در شورای امنیت سازمان ملل تصویب شده بود؛ حامیان صدام سعی تمام کرده بودند که موضع برتر جمهوری اسلامی در مقابل عراق را بکوبند و در مقابل، موضع عراق را بالا ببرند.
آن وقت در برابر امتیازات زیادی که در این قطعنامه به عراق داده بودند با دادن وعدهی بازگشت طرفین!! به مرزهای بین المللی و پرداخت غرامت خرابیها به ایران، به نوعی خواسته بودند که ایران را مانند کودکان فریب دهند اما در مقابل امام(ره) برای قبول کردن این قطعنامه از طرف ایران شروطی تعیین کردند تا که حقوق ایران احقاق شود. این شروط در اصل همان مواردی بود که حامیان صدام به عمد آن را در متن قطعنامه مشخص نکرده بودند ...
از ابتدای حملهی عراق به ایران، شورای امنیت در قطعنامهی صوری 479 از طرفین متخاصم خواسته بود که مخاصمه را ترک کنند. یعنی تجاوزی در کار نبوده و ایران و عراق هردو با هم مخاصمه را در مرزهایشان آغاز کرده بودند. آن وقت دقیقاً در قطعنامهی 514 هم دوباره همین مسأله در متن قطعنامه تکرار شده بود، یعنی باز هم عراق به عنوان متجاوز شناخته نشده بود. امام(ره) هم در مقابل، مسألهی تجاوزگری عراق را مطرح کردند و شرط کردند که باید متجاوز در این جنگ به شکل رسمی به جهان اعلام شود اما مورد بعدی که در آن قطعنامه مشخص نگردیده بود، این مطلب بود که چه تضمینی وجود دارد که مناطق ایرانی همچنان در اشغال ارتش بعث عراق، به ایران برگردانده شود و اینکه هیچ تضمینی هم ارایه نشده که صدام بعد از پذیرش آن قطعنامه دوباره به خاک ایران حمله نکند.
مورد بعدی این بود که در این قطعنامه حملات ارتش بعث عراق به مناطق مسکونی محکوم نشده بود و دیگر اینکه در این قطعنامه تکلیف اسیران جنگی دو کشور مشخص نگردیده بود. براساس همین موارد اصلی روشن نشده در قطعنامهی 514، امام(ره) شروطی برای مشخص شدن این چند مورد مهم و سپس پذیرش قطعنامه مطرح کردند که در نهایت به دلیل عدم پذیرش این شروط، این قطعنامه از طرف جمهوری اسلامی ایران رد شد.
وقتی جنگ ادامه پیدا کرد...
پس از رد قطعنامهی 514 از طرف ایران، جنگ ادامه پیدا کرد؛ آن هم با حمایت کامل مردم از تصمیم مسؤولین نظام؛ اما حالا خود صدام و حامیانش از یک چیز مطمئن شده بودند و آن اینکه ایران اسلامی به هیچ وجه از شروطش کوتاه نخواهد آمد. پس برای تضعیف ایران راههای جدیدی همچون دادن سلاح شیمیایی به صدام، حمایت تسلیحاتی و مالی بیشتر از طرف کشورهای غربی و عربی و حتی شوروی آغاز شد. حمایتی که به جنگ میان ایران با جهان استکبار بدل شد. جنگی که در نهایت با امداد الهی برگرفته از ایمان و تدبیر رهبر انقلاب و مردم انقلابی با فراز و نشیبهای زیاد، تا سال 1367.ش ادامه پیدا کرد تا با صدور قطعنامهی 598 و تأمین نظر امام(ره) در قبول شروط ایران از طرف عراق، پایان بپذیرد.
و صد البته که دربارهی چگونگی ایثارگریها، عملیاتها، شهادتها، مظلومیتهای مردم ایران و مذاکرات سیاسی منجر شده به صدور قطعنامهی 598، کتابهای بسیاری میتوان، نوشت...
منابع:
1- علل تداوم جنگ (جنگ ایران و عراق3)، محمد درودیان، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
2- نظام امنیت جمعی سازمان ملل متحد و تجاوز رژیم عراق به ایران، نویسندگان زمانی و منصوری لاریجانی، بنیاد حفظ آثار و ارزشهای دفاع مقدس
3- فصلنامهی فرهنگ پایداری، - مطلب تهاجم عراق به خرمشهر به روایت سرلشگر عراقی-، دورهی جدید، سال اول، شمارهی 1، تابستان 87
- [سایر] آیا با فتح خرمشهر میبایست آتشبس را میپذیرفتیم؟ چرا ایران میانجی کشورها و قطعنامهی 514 را نپذیرفت؟
- [سایر] پس از فتح خرمشهر، پیشنهادهای مناسبی از سوی کشورهای عربی به ایران برای خاتمه جنگ داده شد وامام(ره) نیز با آتشبس پس از فتح خرمشهر موافق بود،بنابراین ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر یک اشتباه استراتژیک بود و
- [سایر] چرا جنگ پس از فتح خرمشهر ادامه یافت؟
- [سایر] چرا پس از فتح خرمشهر جنگ پایان نگرفت؟
- [سایر] چرا پس از فتح خرمشهر جنگ پایان نگرفت؟
- [سایر] چرا بعد از فتح خرمشهر جنگ ادامه پیدا کرد؟
- [سایر] دستاوردهای نظامی و سیاسی فتح خرمشهر چه بود؟
- [سایر] چرا پس از فتح خرمشهر، جنگ تداوم یافت؟
- [سایر] آیا استمرار جنگ پس از فتح خرمشهر به مصلحت نظام بوده است یا به ضرر آن؟
- [سایر] آیا استمرار جنگ پس از فتح خرمشهر به مصلحت نظام بوده؟نظر حضرت امام(ره)؟
- [آیت الله شبیری زنجانی] خمس تنها در غنایم منقول میباشد و غنایم غیر منقول همچون زمین خمس ندارد، زمینهایی که در جنگ به غنیمت گرفته میشود، اگر در هنگام فتح آباد باشد ملک تمام مسلمانان و اگر موات باشد ملک امام علیهالسلام بوده و در هر حال خمس ندارد.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر بذر مال زارع باشد و بعد از زراعت بفهمند که مزارعه باطل بوده، چنانچه مالک وزارع راضی شوند که با اجرت یا بیاجرت زراعت در زمین بماند اشکال ندارد و اگر مالک راضی نشود، پیش از رسیدن زراعت نمیتواند زارع را وادار کند که زراعت را بچیند، اگر چه ضرر به زارع نرسد میبایست زراعت باشد و اجرت بگیرد امّا اگر بودن زراعت چه با عوض و چه بدون عوض موجب ضرر مالک زمین شود باید زارع زراعت خود را بچیند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر معدن در زمین آبادی باشد که مسلمین آن را به زور و غلبه بدست آورده اند مانند اکثر اراضی ایران و عراق، چنانچه مسلمانی آن معدن را اخراج کند مالک می شود، و احتیاط واجب این است که به اذن ولی امر باشد، و باید خمس آن را بپردازد، و اگر غیر مسلمان اخراج کند مالک نمی شود. و اگر کافر معدنی را از زمینی که در حال فتح مسلمین موات است اخراج کند مالک می شود. 3 گنج
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه