آیا امام حسین (علیه السلام) ابتدا با صلح امام حسن (علیه السلام) مخالف بود و بعد راضی شد؟
برخی از مورخان و محدثان کوشیده اند تا دو شخصیت متفاوت از این دو برادر نشان دهند.تبلور این گرایش نادرست،درباره عقیده آنها درباره صلح بدین گونه است که گویی امام حسین(علیه السلام) به صلح اعتقادی نداشته است و دراین باره به برادر خود اعتراض کرده است. بعنوان مثال از امام حسین(علیه السلام) نقل شده است که در اعتراض به برادر گفت:(به خدا پناه می برم از این که علی(علیه السلام) را در قبر تکذیب کرده و معاویه را تصدیق کنی!(1)همچنین از مدائنی نیزنقل شده است که حسین(علیه السلام) از پذیرفتن صلح امتناع کرد؛ تا اینکه برادرش با وی سخن گفت.(2) در برابر این ادعاها، شواهد و نقلهایی وجود دارد که نشان می دهد امام حسین(علیه السلام) نیز راهی بهتر از صلح نمی شناخته و مردم را به اطاعت از برادرش دعوت کرده است. که ما در اینجا به این شواهد و نقلها اشاره می کنیم: الف: سیره عملی امام حسین(علیه السلام) عدم اعتنا و بی توجهی به سخنان و اقداماتی بوده که ضمن آنها کوشیده شده تا وی را درباره موضع برادرش به مخالفت کشانده و او را بعنوان رهبر شیعیان عراق معرفی کند.او تا پایان زندگی امام حسن(علیه السلام) در کنار برادرش بوده و همانند او در مدینه زیست.حتی پس از شهادت برادر نیز، طی یازده سال همان موضع را داشت. این سیره نشان می دهد که او هیچ گونه مخالفتی با مسأله صلح نداشته است. ب: زمانی که شیعیان افراطی از موضع صلح ناراحت شدند،به سراغ امام حسین(علیه السلام) آمده و از او خواستند تا رهبری آنان را در دست گیرد. علی بن محمد بن بشیر همدانی می گوید:(همراه سفیان بن ابی لیلی به مدینه آمدیم وبر حسن بن علی(علیه السلام) وارد شدیم در حالی که مسیب بن نجبه و عده ای دیگر نزد او بودند. من به او گفتم:السلام علیک یا مذل المومنین.امام حسن(علیه السلام) فرمود:سلام بر تو:بنشین من مذل المومنین نیستم؛بلکه معزالمومنین ام.من از صلح چیزی جز حفظ جان شما را نمی خواستم...).او می افزاید:ما به سراغ برادرش امام حسین(علیه السلام) رفتیم و او را از آنچه امام حسن(علیه السلام) گفته بود آگاه کردیم.امام حسین(علیه السلام) فرمود:(برادرم راست می گوید؛ هر یک از شما تا وقتی این شخص(معاویه)زنده است در پلاس خانه خود باشد(تا ببینم چه می شود).اگر او مرد و شما زنده بودید امیدوارم که خداوند آن را برای ما پیش آورد که رشد ما در آن باشد و ما را به خود وانگذارد.(3) امام در برابر شخص دیگری که از وی خواسته بود تا دست به قیام بزند، فرمود:(اکنون عقیده من چنین نیست. خدای شما را رحمت کند، تا هنگامی که معاویه زنده است در خانه هایتان بمانید و از کاری که به شما ظنین شوند پرهیز کنید.(4) اشاره امام به زنده بودن معاویه؛ نشانگر آن است که امام نیز به شرایطی که منجر به مسأله صلح شده واقف بوده است. معاویه در این تحلیل نقش محوری داشت. به هر روی، پس از آنکه ماجرای صلح به پایان رسید؛ دو برادر هردو کوفه را ترک کرده و به مدینه بازگشتند. پی نوشتها: 1- ترجمة الامام الحسن(علیه السلام)،ابن عساکر،ص178. 2- البدایة النهایة،ابن کثیر،ج8ص26؛اسدالغابة،ابن اثیر؛ج2ص20 3- انساب الاشراف،بلاذری،ج1ص150؛اخبارالطوال،ابوحنیفه دینوری،ص221؛الامامة و السیاسة؛ابن قتیبه دینوری،ج1ص187. 4- اخبارالطوال،ص222. منبع:سایت انوار طاها
عنوان سوال:

آیا امام حسین (علیه السلام) ابتدا با صلح امام حسن (علیه السلام) مخالف بود و بعد راضی شد؟


پاسخ:

برخی از مورخان و محدثان کوشیده اند تا دو شخصیت متفاوت از این دو برادر نشان دهند.تبلور این گرایش نادرست،درباره عقیده آنها درباره صلح بدین گونه است که گویی امام حسین(علیه السلام) به صلح اعتقادی نداشته است و دراین باره به برادر خود اعتراض کرده است. بعنوان مثال از امام حسین(علیه السلام) نقل شده است که در اعتراض به برادر گفت:(به خدا پناه می برم از این که علی(علیه السلام) را در قبر تکذیب کرده و معاویه را تصدیق کنی!(1)همچنین از مدائنی نیزنقل شده است که حسین(علیه السلام) از پذیرفتن صلح امتناع کرد؛ تا اینکه برادرش با وی سخن گفت.(2)
در برابر این ادعاها، شواهد و نقلهایی وجود دارد که نشان می دهد امام حسین(علیه السلام) نیز راهی بهتر از صلح نمی شناخته و مردم را به اطاعت از برادرش دعوت کرده است. که ما در اینجا به این شواهد و نقلها اشاره می کنیم:
الف: سیره عملی امام حسین(علیه السلام) عدم اعتنا و بی توجهی به سخنان و اقداماتی بوده که ضمن آنها کوشیده شده تا وی را درباره موضع برادرش به مخالفت کشانده و او را بعنوان رهبر شیعیان عراق معرفی کند.او تا پایان زندگی امام حسن(علیه السلام) در کنار برادرش بوده و همانند او در مدینه زیست.حتی پس از شهادت برادر نیز، طی یازده سال همان موضع را داشت. این سیره نشان می دهد که او هیچ گونه مخالفتی با مسأله صلح نداشته است.
ب: زمانی که شیعیان افراطی از موضع صلح ناراحت شدند،به سراغ امام حسین(علیه السلام) آمده و از او خواستند تا رهبری آنان را در دست گیرد. علی بن محمد بن بشیر همدانی می گوید:(همراه سفیان بن ابی لیلی به مدینه آمدیم وبر حسن بن علی(علیه السلام) وارد شدیم در حالی که مسیب بن نجبه و عده ای دیگر نزد او بودند. من به او گفتم:السلام علیک یا مذل المومنین.امام حسن(علیه السلام) فرمود:سلام بر تو:بنشین من مذل المومنین نیستم؛بلکه معزالمومنین ام.من از صلح چیزی جز حفظ جان شما را نمی خواستم...).او می افزاید:ما به سراغ برادرش امام حسین(علیه السلام) رفتیم و او را از آنچه امام حسن(علیه السلام) گفته بود آگاه کردیم.امام حسین(علیه السلام) فرمود:(برادرم راست می گوید؛ هر یک از شما تا وقتی این شخص(معاویه)زنده است در پلاس خانه خود باشد(تا ببینم چه می شود).اگر او مرد و شما زنده بودید امیدوارم که خداوند آن را برای ما پیش آورد که رشد ما در آن باشد و ما را به خود وانگذارد.(3)
امام در برابر شخص دیگری که از وی خواسته بود تا دست به قیام بزند، فرمود:(اکنون عقیده من چنین نیست. خدای شما را رحمت کند، تا هنگامی که معاویه زنده است در خانه هایتان بمانید و از کاری که به شما ظنین شوند پرهیز کنید.(4)
اشاره امام به زنده بودن معاویه؛ نشانگر آن است که امام نیز به شرایطی که منجر به مسأله صلح شده واقف بوده است. معاویه در این تحلیل نقش محوری داشت. به هر روی، پس از آنکه ماجرای صلح به پایان رسید؛ دو برادر هردو کوفه را ترک کرده و به مدینه بازگشتند.

پی نوشتها:
1- ترجمة الامام الحسن(علیه السلام)،ابن عساکر،ص178.
2- البدایة النهایة،ابن کثیر،ج8ص26؛اسدالغابة،ابن اثیر؛ج2ص20
3- انساب الاشراف،بلاذری،ج1ص150؛اخبارالطوال،ابوحنیفه دینوری،ص221؛الامامة و السیاسة؛ابن قتیبه دینوری،ج1ص187.
4- اخبارالطوال،ص222.
منبع:سایت انوار طاها





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین