بسیاری سؤال می کنند با این که (علی)(علیه السلام) برای خلافت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) از همه شایسته تر بود و افزون بر این پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) بارها بر جانشینی و خلافت او تأکید فرمود، چرا آن حضرت برای گرفتن این حقّ مسلّم خویش که در واقع حقّ امّت اسلامی بود بپانخاست و قدرت نمایی نکرد؛ بلکه سکوت فرمود و میدان به دست دیگران افتاد؟ پاسخ این سؤال به وضوح در عبارت کوتاه و پر معنای خطبه پنجم آمده است؛ و در واقع چند دلیل برای عدم قیام خود ذکر فرموده است: نخست این که کسانی که به او پیشنهاد قیام کرده اند مانند (ابوسفیان) به یقین حسن نیّت نداشته اند و یا مانند عبّاس تحت تأثیر کسانی بود که حسن نیّت نداشتند؛ و لذا امام آنان را در این خطبه، فتنه جو و برتری طلب خوانده است. دیگر این که حضرت به خوبی می دید که در مسیر خود تقریباً تنهاست و جز یارانی اندک کسی را ندارد؛ به همین دلیل در بعضی از خطبه های نهج البلاغه نیز امام با صراحت می گوید: (تنها یاوران من اهل بیت من بودند و من نخواستم آنها را به خطر بیفکنم)! از همه اینها گذشته، حکومت و زمامداری مردم برای امام یک هدف نبود؛ چرا که او آن را آبی متعفّن و لقمه ای گلوگیر می داند؛ بلکه وسیله ای برای احقاق حق و اجرای عدالت و یا دفع باطل می دانست. ولی هنگامی که می بیند این قیام به این هدف منتهی نمی شود، بلکه ایجاد خلاف میان صفوف مسلمین می کند و ممکن است منافقان که منتظر بودند از آب گِل آلود ماهی بگیرند، برخیزند و اساس اسلام را به خطر بیندازند، چاره ای جز سکوت نمی بیند. (ابن ابی الحدید) می گوید: روایت شده است که روزی (فاطمه) (علیها السلام) امام(علیه السلام) را به قیام ترغیب کرد و در همان حال صدای مؤذّن برخاست (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ) امام(علیه السلام) رو به همسر گرامیش فاطمه(علیها السلام) کرد، فرمود: (اَیَسُرُّکِ زَوالُ هذَا النِّداءِ مِنَ الاَرْضِ)؛ (آیا دوست داری این صدا از روی زمین برچیده شود)؟ عرض کرد: نه فرمود: پس مطلب همان است که من می گویم (باید سکوت و تحمّل کرد). از همه اینها گذشته هر کار مخصوصاً قیامهای مهم اجتماعی سیاسی نیاز به فراهم شدن شرایط دارد و باید زمینه های آن فراهم گردد و در غیر این صورت نتیجه ای جز ناکامی و شکست و اتلاف نیروها نخواهد داشت و مانند آن است که میوه نارسیده را از درخت بچینند یا بذر در شوره زار بریزند. امام که از این واقعیّتها با خبر بود، وظیفه الهی خود را در این دید که سکوت را بر قیام ترجیح دهد. منبع: پیام امام علی(علیه السلام)، جلد1، ص 441و442
بسیاری سؤال می کنند با این که (علی)(علیه السلام) برای خلافت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) از همه شایسته تر بود و افزون بر این پیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) بارها بر جانشینی و خلافت او تأکید فرمود، چرا آن حضرت برای گرفتن این حقّ مسلّم خویش که در واقع حقّ امّت اسلامی بود بپانخاست و قدرت نمایی نکرد؛ بلکه سکوت فرمود و میدان به دست دیگران افتاد؟
پاسخ این سؤال به وضوح در عبارت کوتاه و پر معنای خطبه پنجم آمده است؛ و در واقع چند دلیل برای عدم قیام خود ذکر فرموده است:
نخست این که کسانی که به او پیشنهاد قیام کرده اند مانند (ابوسفیان) به یقین حسن نیّت نداشته اند و یا مانند عبّاس تحت تأثیر کسانی بود که حسن نیّت نداشتند؛ و لذا امام آنان را در این خطبه، فتنه جو و برتری طلب خوانده است.
دیگر این که حضرت به خوبی می دید که در مسیر خود تقریباً تنهاست و جز یارانی اندک کسی را ندارد؛ به همین دلیل در بعضی از خطبه های نهج البلاغه نیز امام با صراحت می گوید: (تنها یاوران من اهل بیت من بودند و من نخواستم آنها را به خطر بیفکنم)!
از همه اینها گذشته، حکومت و زمامداری مردم برای امام یک هدف نبود؛ چرا که او آن را آبی متعفّن و لقمه ای گلوگیر می داند؛ بلکه وسیله ای برای احقاق حق و اجرای عدالت و یا دفع باطل می دانست. ولی هنگامی که می بیند این قیام به این هدف منتهی نمی شود، بلکه ایجاد خلاف میان صفوف مسلمین می کند و ممکن است منافقان که منتظر بودند از آب گِل آلود ماهی بگیرند، برخیزند و اساس اسلام را به خطر بیندازند، چاره ای جز سکوت نمی بیند.
(ابن ابی الحدید) می گوید: روایت شده است که روزی (فاطمه) (علیها السلام) امام(علیه السلام) را به قیام ترغیب کرد و در همان حال صدای مؤذّن برخاست (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللهِ) امام(علیه السلام) رو به همسر گرامیش فاطمه(علیها السلام) کرد، فرمود: (اَیَسُرُّکِ زَوالُ هذَا النِّداءِ مِنَ الاَرْضِ)؛ (آیا دوست داری این صدا از روی زمین برچیده شود)؟ عرض کرد: نه فرمود: پس مطلب همان است که من می گویم (باید سکوت و تحمّل کرد).
از همه اینها گذشته هر کار مخصوصاً قیامهای مهم اجتماعی سیاسی نیاز به فراهم شدن شرایط دارد و باید زمینه های آن فراهم گردد و در غیر این صورت نتیجه ای جز ناکامی و شکست و اتلاف نیروها نخواهد داشت و مانند آن است که میوه نارسیده را از درخت بچینند یا بذر در شوره زار بریزند. امام که از این واقعیّتها با خبر بود، وظیفه الهی خود را در این دید که سکوت را بر قیام ترجیح دهد.
منبع: پیام امام علی(علیه السلام)، جلد1، ص 441و442
- [سایر] در حادثه غصب خلافت حضرت علی(ع) حکمت اینکه ایشان سکوت نمودند و حضرت زهرا به صحنه آمدند چه بود؟
- [سایر] آیا در جریان غصب خلافت حضرت علی سکوت کرد؟
- [سایر] قیام هایی در عصر امام رضا(ع) علیه خلافت عباسیان رخ داده است؟
- [سایر] چالش ها واصلاحات فرهنگی دوران خلافت امام علی(ع)؟
- [سایر] با سلام علت جابه جایی مرکز خلافت از مدینه به کوفه توسط امام علی(ع)چیست؟ آیا در هنگام به خلافت رسیدن حضرت علی(ع) مدینه امنیت کافی برای خلافت را نداشته ؟
- [سایر] چرا پیامبر اسلام(ص) برای خلافت امام علی (ع) اقدامی صریح و واضح نکرد؟
- [سایر] دلیل سکوت 25 ساله حضرت علی (ع) در مقابل غاصبان خلافت چیست؟
- [سایر] اگر شیوه خلفا صحیح نبود، چرا حضرت علی (ع) در زمان خلافت اصلاحی صورت نداد؟
- [سایر] آیا امام علی(ع) با سه خلیفه ماقبل از خود بیعت کرده اند؟
- [سایر] دوره کامل خلافت و حکومت حضرت علی (ع) را شرح دهید؟
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] نماز در حرم امامان (ع) مستحب بلکه بهتر از مسجد است و مروی است که نماز حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.