آیا در جریان غصب خلافت حضرت علی سکوت کرد؟ آیا حضرت علی(ع)در رابطه با اینکه خلافت حق خود اوست صحبتی نکرده؟ بهتر است قبلا از هر چیز مساله را به شکل ((انتقاد از خلفا))بیان کنیم. برخی این شبه را مطرح میکنند که اگر خلافت حق حضرت علی بود پس چرا سکوت کرد و هیچی به خلفا نگفت؟ در ادامه ی مطلب بخش هایی از نهج البلاغه را به عنوان نمونه ذکر میکنیم که در آن انتقاد شدیدی به خلفا شده ابوبکر انتقاد از ابوبکر به شکل خاصی در خطبه ی شقشقیه آمده است و در دو جمله خلاصه شده: اول اینکه او به خوبی میدانست من از او شایسته ترم و خلافت جامه ای است که تنها بر انداممن راست آید.او با اینکه این را به خوبی میدانست،چرا دست به چنین اقدامی زد؟من در دوره ی خلافت،مانند کسی بودم که خار در چشم یا استخوان در گلویش بماند: اما و الله لقد تقمصها ابن ابی قحافه و انه لیعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی به خدا قسم پسر ابی قحافه پیراهن خلافت را به تن کرد در حالی که خود میدانست محور این آسیاسنگ منم. دوم اینکه چرا خلیفه ی پس از خود را تعیین کرد؟خصوصا اینکه او در زمان خلافت خود یک نوبت از مردم خواست که قرار بیعت را اقاله کنند و او را از نظر تعهدی که از این جهت بر عهده اش آمده آزاد گذارند.کسی که در شایستگی خود برای این کار تردید میکند و از مردم تقاضا مینماید استعفایش را بپذیرند،چپونه است گه خلیفه ی بعد از خود را تعیین مینماید؟ فیا عجبا بینا هو یستقیلها فی حیاته اذ عقدها لاخر بعد وفاته تصدی خلافت معاف بدارند و در همان حال زمینه را برای دیگری بعد از وفات خویش آماده می سازد. پس از بیان جمله ی بالا،علی(ع)شدیدترین تعبیراتش را درباره ی دو خلیفه که ضمنا نشان دهنده ی ریشه ی پیوند آنها با یکدیگر است به کار میبرد،میگوید: لشدما تشطرا ضرعیها(خطبه ی 3 از نهج البلاغه) با هم،به قوت و شدت،پستان خلافت را دوشیدند. ابن ابی الحدید درباره ی استعفاء ابوبکر میگوید))جمله ای به دو صورت مختلف از ابوبکر نقل شده که در دوره ی خلافت بر منبر گفته است،برخی به این صورت نقل کرده اند:((ولیتکم و لست بخیرکم))یعنی خلافت بر عهده ی من گذاشته شد در حالی که بهترین شما نیستم.اما بسیاری نقل کرده اند که گفته است))اقیلونی فلست بخیرکم))یعنی مرا معاف بدارید که من بهترین شما نیستم.نهج البلاغه تایید میکند که جمله ی ابوبکر به صورت دوم ادا شده است. آن انتقاد شدیدی به خلفا شده
آیا در جریان غصب خلافت حضرت علی سکوت کرد؟
آیا حضرت علی(ع)در رابطه با اینکه خلافت حق خود اوست صحبتی نکرده؟
بهتر است قبلا از هر چیز مساله را به شکل ((انتقاد از خلفا))بیان کنیم.
برخی این شبه را مطرح میکنند که اگر خلافت حق حضرت علی بود پس چرا سکوت کرد و هیچی به خلفا نگفت؟
در ادامه ی مطلب بخش هایی از نهج البلاغه را به عنوان نمونه ذکر میکنیم که در آن انتقاد شدیدی به خلفا شده
ابوبکر
انتقاد از ابوبکر به شکل خاصی در خطبه ی شقشقیه آمده است و در دو جمله خلاصه شده:
اول اینکه او به خوبی میدانست من از او شایسته ترم و خلافت جامه ای است که تنها بر انداممن راست آید.او با اینکه این را به خوبی میدانست،چرا دست به چنین اقدامی زد؟من در دوره ی خلافت،مانند کسی بودم که خار در چشم یا استخوان در گلویش بماند:
اما و الله لقد تقمصها ابن ابی قحافه و انه لیعلم ان محلی منها محل القطب من الرحی
به خدا قسم پسر ابی قحافه پیراهن خلافت را به تن کرد در حالی که خود میدانست محور این آسیاسنگ منم.
دوم اینکه چرا خلیفه ی پس از خود را تعیین کرد؟خصوصا اینکه او در زمان خلافت خود یک نوبت از مردم خواست که قرار بیعت را اقاله کنند و او را از نظر تعهدی که از این جهت بر عهده اش آمده آزاد گذارند.کسی که در شایستگی خود برای این کار تردید میکند و از مردم تقاضا مینماید استعفایش را بپذیرند،چپونه است گه خلیفه ی بعد از خود را تعیین مینماید؟
فیا عجبا بینا هو یستقیلها فی حیاته اذ عقدها لاخر بعد وفاته
تصدی خلافت معاف بدارند و در همان حال زمینه را برای دیگری بعد از وفات خویش آماده می سازد.
پس از بیان جمله ی بالا،علی(ع)شدیدترین تعبیراتش را درباره ی دو خلیفه که ضمنا نشان دهنده ی ریشه ی پیوند آنها با یکدیگر است به کار میبرد،میگوید:
لشدما تشطرا ضرعیها(خطبه ی 3 از نهج البلاغه)
با هم،به قوت و شدت،پستان خلافت را دوشیدند.
ابن ابی الحدید درباره ی استعفاء ابوبکر میگوید))جمله ای به دو صورت مختلف از ابوبکر نقل شده که در دوره ی خلافت بر منبر گفته است،برخی به این صورت نقل کرده اند:((ولیتکم و لست بخیرکم))یعنی خلافت بر عهده ی من گذاشته شد در حالی که بهترین شما نیستم.اما بسیاری نقل کرده اند که گفته است))اقیلونی فلست بخیرکم))یعنی مرا معاف بدارید که من بهترین شما نیستم.نهج البلاغه تایید میکند که جمله ی ابوبکر به صورت دوم ادا شده است. آن انتقاد شدیدی به خلفا شده
- [سایر] در حادثه غصب خلافت حضرت علی(ع) حکمت اینکه ایشان سکوت نمودند و حضرت زهرا به صحنه آمدند چه بود؟
- [سایر] دلیل سکوت 25 ساله حضرت علی (ع) در مقابل غاصبان خلافت چیست؟
- [سایر] چرا امام علی(ع) بعد از جریان غصب خلافت قیام نفرمود؟
- [سایر] چراحضرت علی به خلافت نرسید؟
- [سایر] چرا علی علیه السّلام در قبول خلافت درنگ کرد؟
- [سایر] آیا حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) بعد از رسیدن به خلافت غاصب بودن خلفای قبلی را گوشزد نمود یا خیر؟
- [سایر] چرا حضرت امیرالمومنین، علی(علیه السلام) در زمان خلافت خلفا در نماز به آنان اقتدا می کردند؟
- [سایر] آیا حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام) بعد از رسیدن به خلافت غاصب بودن خلفای قبلی را گوشزد نمود یا خیر؟
- [سایر] با سلام علت جابه جایی مرکز خلافت از مدینه به کوفه توسط امام علی(ع)چیست؟ آیا در هنگام به خلافت رسیدن حضرت علی(ع) مدینه امنیت کافی برای خلافت را نداشته ؟
- [سایر] چالش ها واصلاحات فرهنگی دوران خلافت امام علی(ع)؟
- [آیت الله نوری همدانی] اذان هیجده جمله است : اللهً اکبرُ چهار مرتبه اشهدً ان لا الهَ الا اللهً ، اشهدً انّ محّمداً رسولً اللهِ ، حیّ علی الصلاهِ، حیَّ علی الفلاحِ ، حیّ علی خیرِ العملِ ، الله اکبرُ ، لا الهَ الا اللهً هر یک دو مرتبه ، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اول اذان و یک مرتبه لا اِلَه الّا اللهً از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حیّ علی خیرِ العملِ باید دو مرتبه قد قامتِ الصلاهً اضافه نمود .
- [آیت الله جوادی آملی] .اذان, هجده جمله است : (االله اکبر ) چهار مرتبه، (أشهد أن لا إله الاّ االله )، (أشهد أنّ محمداً رسول االله )، (حیّ علی الصلاة )، (حیّ علی الفلاح)، (حیّ علی خیر العمل )، (االله اکبر )، (لا إله الاّ االله )، هر کدام دو مرتبه، و اقامه , هفده جمله است : دو مرتبه (االله اکبر )، از اول اذان و یک مرتبه (لا إله الاّ االله ) از آخر آن , کم می شود و دو مرتبه (قد قامت الصلاة ) بعد از (حیّ علی خیر العمل) افزوده میشود.
- [آیت الله سبحانی] اذان هیجده جمله است: اللّهُ أَکْبَر چهار مرتبه. أَشْهَدُ أَنْ لا اِلَهَ اِلاَّ اللّهُ، أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّهِ، حَیَّ عَلَی الصَّلاَةِ، حَیَّ عَلَی الفَلاَح، حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ، اللّهُ أَکْبَر، لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أَکْبَر از اول اذان و یک مرتبه لاَ اِلهَ اِلاَّ اللّهُ از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَلِ باید دو مرتبه قَدْ قامَتِ الصَّلاةُ اضافه نمود.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اذان هیجده جمله است: "اللهُ أکْبَرُ" چهار مرتبه؛ "أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلاَّ اللهُ" "أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسوُلُ الله" "حَیَّ عَلی الصّلاة" "حَیَّ عَلَی الْفَلاَح" "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل" "اللهُ أَکْبَرُ" "لاَ إِلَهَ إِلاَّ الله" هر یک دو مرتبه. اقامه هفده جمله است یعنی: دو مرتبه "اللهُ أکْبَرُ" از اول اذان و یک مرتبه "لا إِلَهَ إِلاَّ الله" از آخر آن کم می شود وبعد از گفتن "حَیَّ عَلی خَیْرِ الْعَمَل"باید دو مرتبه "قَدْ قامَتِ الصَّلاة" اضافه نمود.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اذان هیجده جمله است: اَلله اکبرُ چهار مرتبه اَشهدُ اَنْ لا الهَ اِلاّاللهُ، اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رسولُ الله حیَّ عَلَی الصَّلوةِ حَیَّ عَلَی الفَلاحِ حَیَّ عَلی خیرِ العملِ، الله اکبرُ لااِلَه اِلاّالله هر یک دو مرتبه و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه الله اکبرُ از اوّل اذان و یک مرتبه لااِلهَ اِلاّالله از آخر آن کم می شود و بعد از گفتن حَیَّ عَلَی خیرِ العَمَل باید دو مرتبه قَد قامَتِ الصَّلوةُ اضافه نمود.
- [آیت الله خوئی] اذان هیجده جمله است:" الله اکبر" چهار مرتبه،" اشهد ان لا اله الا الله، أشهد ان محمداً رسول الله، حی علی الصلاة، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه، و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه" الله اکبر" از اوّل اذان، و یک مرتبه" لا اله الا الله" از آخر آن کم میشود، و بعداز گفتن" حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه" قد قامت الصلاه" اضافه نمود.
- [امام خمینی] اذان هیجده جمله است: "الله اکبر" چهار مرتبه، "اشهد ان لا اله الا الله،اشهد ان محمدا رسول الله، حی علی الصلاه، حی علی الفلاح، حی علی خیر العمل، الله اکبر، لا اله الا الله"، هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه"الله اکبر" از اول اذان، و یک مرتبه "لا اله الا الله" از آخر آن کم می شود، و بعداز گفتن "حی علی خیر العمل" باید دو مرتبه "قد قامت الصلاه" اضاضه نمود.
- [آیت الله بهجت] اذان هیجده جمله است: (اللّه اَکبَر) چهار مرتبه؛ (اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلاَّ اللّه)؛ (اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه)؛ (حَی عَلَی الصَّلاة)؛ (حَی عَلَی الفَلاح)؛ (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل)؛ (اللّه اَکبَر)؛ (لا اِلهَ اِلاَّ اللّه) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللّه اکبر) از اول اذان و یک مرتبه (لا اِلهَ الاَّ اللّه) از آخر آن کم میشود، و بعد از گفتن (حَی عَلی خَیرِ الْعَمَل) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصَّلاة) اضافه نمود.
- [آیت الله علوی گرگانی] اذان هیجده جمله است: )اللّهُ أکْبَر( چهار مرتبه، )أشْهَدُ أن لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ، أشْهَدُ أنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللّه، حَیَّ عَلی الصَّلاِْ، حَیَّ عَلی الفَلاحِ، حَیَّ عَلی خَیْرِ العَمَل، اللّهُ اکْبَر، لا اًّلهَ اًّلاّ اللّه( هریک دو مرتبه . واقامه هفده جمله است یعنی دو مرتبه اللّهُ أکبَر از اوّل اذان ویک مرتبه )لا اًّلهَ اًّلاّ اللّهُ( از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن )حَیَّ عَلَی خَیْرِ العَمَل(، باید دو مرتبه )قَدْ قامَتِ الصّلاْ( اضافه نمود.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اذان هیجده جمله دارد: (اللَّهُ أکبَر) چهار مرتبه، (أَشْهَدُ أَنْ لا إلهَ إلّا اللَّهُ)، (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، (حَیَّ علی الصَّلاةِ)، (حَیَّ علی الفَلاحِ)، (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ)، (اللَّه أکبَر)، (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) هر یک دو مرتبه. و اقامه هفده جمله است؛ یعنی دو مرتبه (اللَّه أکبَر) از اول اذان و یک مرتبه (لا إلهَ إلّا اللَّهُ) از آخر آن کم میشود و بعد از گفتن (حَیَّ علی خَیْرِ العَمَلِ) باید دو مرتبه (قَدْ قامَتِ الصّلاة) اضافه نمود.