عاقبت استهزاء کنندگان به پیامبر(ص) چه شد؟
(مستهزئین به حضرت رسول صلی الله علیه و آله وعاقبت آنها) (إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ) ما شرّ استهزاکنندگان را از تو دفع خواهیم کرد (95حجر) علی بن ابراهیم گوید: پنج نفر حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله را اذیت و آزار و استهزاء می کردند، و آنان عبارت بودند از: ولید بن مغیره، عاص بن وائل سهمی، اسود بن مطلب، اسود بن عبد یغوث از بنی زهره، و حارث بن طلاطله خزاعی. راوی گفت: ولید بن مغیره بر حضرت رسول گذشت، و در این هنگام جبرئیل نزد آن جناب بود گفت: یا محمد این ولید بن مغیره است که شما را استهزاء می کند حضرت فرمود: آری، ولید هنگامی که از در مسجد می گذشت به مردی از خزاعه برخورد کرد، این مرد به اصلاح تیرها مشغول بود، در این هنگام ولید پای خود را روی یکی از آن تیرها گذاشت و پایش زخم گردید و خون از آن جاری شد. در این وقت جبرئیل به محل زخم اشاره کرد و خون از آن روان گردید، ولید در حالی که خون از پایش می ریخت به منزل دخترش رفت، دخترش هنگامی که پدر خود را در این حال دید فریادی کشید و گفت: بند مشک باز شد، مقصودش این بود که رگهای پدرش باز شده، و خون مانند آبی که از مشک می ریزد روان است.ولید گفت: ای دخترک من این آب مشک نیست، این خون پدر شما هست که اکنون جاری گردیده اکنون فرزندان من و فرزندان برادرم را پیرامونم جمع کن زیرا من مردنی هستم، هنگامی که آنان اطراف او گرد آمدند وصیت خود را برای آنها گفت، و پس از اندکی درگذشت.اسود بن مطلب هم برسول خدا صلی اللَّه علیه و آله گذشت، جبرئیل به او نیز اشاره کرد و چشمان او کور شد، و پس از این درگذشت. اسود بن عبد یغوث هم بر آن جناب گذشت جبرئیل بطرف شکم او اشاره کرد و ناگهان گرفتار استسقاء شد، و بعد از زمانی شکمش پاره گردید.عاص بن وائل از نزد پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله عبور کرد و جبرئیل بطرف پای او اشاره کرد در این هنگام میخی بکف پای او فرو رفت، و از پشت پا بیرون شد، و در نتیجه پای‌ او ورم کرد و درگذشت. طلاطله نیز از نزدیکی پیغمبر عبور کرد، جبرئیل آب دهان بصورت او افکند، وی بطرف کوه تهامه بیرون شد، و گرفتار باد سموم گردید. در این هنگام از شدت حرارت چهره ‌اش سوخت و سیاه شد، و هنگامی که بطرف منزلش مراجعت کرد، وی را از ورود در منزل منع کردند، و گفتند: تو صاحب ما نیستی! او پس از این از منزل بیرون شد و گرفتار تشنگی گردید، و همواره در طلب آب بود تا شکمش از هم شکافته شد آیه شریفه: إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ‌ ناظر به این افراد است که حضرت را استهزاء می کردند. منبع: زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام ص 61و 62
عنوان سوال:

عاقبت استهزاء کنندگان به پیامبر(ص) چه شد؟


پاسخ:

(مستهزئین به حضرت رسول صلی الله علیه و آله وعاقبت آنها)
(إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ) ما شرّ استهزاکنندگان را از تو دفع خواهیم کرد (95حجر)
علی بن ابراهیم گوید: پنج نفر حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله را اذیت و آزار و استهزاء می کردند، و آنان عبارت بودند از: ولید بن مغیره، عاص بن وائل سهمی، اسود بن مطلب، اسود بن عبد یغوث از بنی زهره، و حارث بن طلاطله خزاعی.
راوی گفت: ولید بن مغیره بر حضرت رسول گذشت، و در این هنگام جبرئیل نزد آن جناب بود گفت: یا محمد این ولید بن مغیره است که شما را استهزاء می کند حضرت فرمود: آری، ولید هنگامی که از در مسجد می گذشت به مردی از خزاعه برخورد کرد، این مرد به اصلاح تیرها مشغول بود، در این هنگام ولید پای خود را روی یکی از آن تیرها گذاشت و پایش زخم گردید و خون از آن جاری شد.
در این وقت جبرئیل به محل زخم اشاره کرد و خون از آن روان گردید، ولید در حالی که خون از پایش می ریخت به منزل دخترش رفت، دخترش هنگامی که پدر خود را در این حال دید فریادی کشید و گفت: بند مشک باز شد، مقصودش این بود که رگهای پدرش باز شده، و خون مانند آبی که از مشک می ریزد روان است.ولید گفت: ای دخترک من این آب مشک نیست، این خون پدر شما هست که اکنون جاری گردیده اکنون فرزندان من و فرزندان برادرم را پیرامونم جمع کن زیرا من مردنی هستم، هنگامی که آنان اطراف او گرد آمدند وصیت خود را برای آنها گفت، و پس از اندکی درگذشت.اسود بن مطلب هم برسول خدا صلی اللَّه علیه و آله گذشت، جبرئیل به او نیز اشاره کرد و چشمان او کور شد، و پس از این درگذشت. اسود بن عبد یغوث هم بر آن جناب گذشت جبرئیل بطرف شکم او اشاره کرد و ناگهان گرفتار استسقاء شد، و بعد از زمانی شکمش پاره گردید.عاص بن وائل از نزد پیغمبر صلی اللَّه علیه و آله عبور کرد و جبرئیل بطرف پای او اشاره کرد در این هنگام میخی بکف پای او فرو رفت، و از پشت پا بیرون شد، و در نتیجه پای‌ او ورم کرد و درگذشت. طلاطله نیز از نزدیکی پیغمبر عبور کرد، جبرئیل آب دهان بصورت او افکند، وی بطرف کوه تهامه بیرون شد، و گرفتار باد سموم گردید.
در این هنگام از شدت حرارت چهره ‌اش سوخت و سیاه شد، و هنگامی که بطرف منزلش مراجعت کرد، وی را از ورود در منزل منع کردند، و گفتند: تو صاحب ما نیستی! او پس از این از منزل بیرون شد و گرفتار تشنگی گردید، و همواره در طلب آب بود تا شکمش از هم شکافته شد آیه شریفه: إِنَّا کَفَیْناکَ الْمُسْتَهْزِئِینَ‌ ناظر به این افراد است که حضرت را استهزاء می کردند.

منبع: زندگانی چهارده معصوم علیهم السلام ص 61و 62





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین