مالکیت فدک از نظر شرع متعلق چه کسی است؟
بر اساس قراردادی، میان پیامبر خدا و یهودیان، فدک جز بلاد مسلمانان شد، اما از نظر قانون اسلام؛ فدک و هر سرزمینی که بدست مسلمانان فتح می شود، مال چه کسی خواهد بود؟ در جنگ‌ های صدر اسلام سرزمین هابه دو صورت فتح می شد، یا به قدرت نظامی و جنگ که در این صورت به آن‌ ها (مفتوح العنوه) می گفتند، و یا خود اهالی پیشگام بودند و قبل از جنگ حاضر به انعقاد قرارداد صلح با مسلمانها می شد. به این سرزمین ها (غیر مفتوح العنوه) می گفتند. اموال و سرزمین هایی که با جنگ و لشکرکشی به دست می آمد، غنیمت نامیده می شد و به موجب آیه شریفه : (واعلموا انما غنمتم من شی ء فان لله خمسه و للرسول و الیتامی و المساکین و ابن السبیل) [ بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای ذوی القربی و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است...).[1] بر این اساس یک پنجم غنایم مال پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم بود، و حضرت رسول تا زمانی که زنده بود غنیمت را همانگونه که قرآن دستور داده تقسیم می کرد. طبری با ذکر روایات مختلفی می گوید: (هر گاه برای رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله غنیمت می آوردند آن را پنج قسمت می کرد: چهار قسمت برای مجاهدان و از آن یک سهم دیگر را بدین شرح تقسیم می‌کرد: مقداری برای مصرف خانه کعبه برمی داشت (سهم اللَّه) مقداری برای خود، سهمی برای ذوی القربی (خویشان) سهمی برای یتیمان و سهمی هم برای در راه ماندگان قرار می دادند.[2] اموالی که بدون جنگ بدست می آمد (فیء) نامیده می شد و به موجب آیه زیر بین مسلمانان تقسیم نمی‌شد و تنها به پیامبر خدا تعلق داشت: (وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلی‌ رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَ لا رِکابٍ وَ لکِنَّ اللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلی‌ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ)[3] (و آنچه خدا از آنان [یهود] به رسولش باز گردانده (و بخشیده) چیزی است که شما برای به دست آوردن آن (زحمتی نکشیدید) نه اسبی تاختید و نه شتری؛ و خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلط می سازد؛ و خدا بر هر چیز توانا است!) همانگونه که بیان شد این گونه اموال بین مسلمانان تقسیم نمی شد بلکه مال پیامبر بود و تا زمانی که پیامبر در قید حیات بود، به همین روش عمل می کردند. این مسئله در ابتداء برای بعضی از مسلمانها جای سؤال داشت واقدی در این باره می نویسد: عمر درباره اموال یهودیان بنی نضیر، از پیامبر سؤال کرد: (یا رسول اللَّه آیا غنائم را تخمیس نمی کنید؟) حضرت فرمود: (آنچه را که خدا مخصوص من قرار داده است به دیگران نخواهم داد.[4] فخر رازی درباره (فیء) می گوید: (صحابه از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله خواستند (فیء) را بین آنها تقسیم کند، همانگونه که غنائم را تقسیم می نمود و لذا خداوند به واسطه نزول آیاتی، فرق بین آن دو را این گونه بیان نمود: (برای غنیمت تحمل مشقت نموده اید و بر مرکب برای جهاد سوار شده اید ولی برای (فیء) مشقتی نبوده، پس خداوند اختیار آن را به عهده پیامبر گذاشته، در هر موردی که خواست مصرف نماید[5] و بلاذری در ذیل این آیه می نویسد : (خداوند به مردم اعلام فرمود: که (فیء) مخصوص رسول خداست و برای دیگران نمی باشد.[6] پی نوشت: [1] . انفال: 41. [2] . طبری، جامع البیان، ج10، ص4-5؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج1، ص 516- 517. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج4، ص 113. [3] . حشر، 6. [4] . واقدی، المغازی، ج1، ص377. [5] . فخر رازی، تفسیر الکبیر، ج29، ص 284. [6] . بلاذری، انساب الاشراف، ج1، ص 518؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج4، ص 116؛ کلینی، الاصول من الکافی، ج 1، ص 618. منبع:سایت انوار طاها
عنوان سوال:

مالکیت فدک از نظر شرع متعلق چه کسی است؟


پاسخ:

بر اساس قراردادی، میان پیامبر خدا و یهودیان، فدک جز بلاد مسلمانان شد، اما از نظر قانون اسلام؛ فدک و هر سرزمینی که بدست مسلمانان فتح می شود، مال چه کسی خواهد بود؟
در جنگ‌ های صدر اسلام سرزمین هابه دو صورت فتح می شد، یا به قدرت نظامی و جنگ که در این صورت به آن‌ ها (مفتوح العنوه) می گفتند، و یا خود اهالی پیشگام بودند و قبل از جنگ حاضر به انعقاد قرارداد صلح با مسلمانها می شد. به این سرزمین ها (غیر مفتوح العنوه) می گفتند. اموال و سرزمین هایی که با جنگ و لشکرکشی به دست می آمد، غنیمت نامیده می شد و به موجب آیه شریفه : (واعلموا انما غنمتم من شی ء فان لله خمسه و للرسول و الیتامی و المساکین و ابن السبیل) [ بدانید هر گونه غنیمتی به دست آورید، خمس آن برای خدا، و برای پیامبر، و برای ذوی القربی و یتیمان و مسکینان و در راه ماندگان است...).[1]
بر این اساس یک پنجم غنایم مال پیامبر صلی اللَّه علیه و آله و سلم بود، و حضرت رسول تا زمانی که زنده بود غنیمت را همانگونه که قرآن دستور داده تقسیم می کرد.
طبری با ذکر روایات مختلفی می گوید: (هر گاه برای رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله غنیمت می آوردند آن را پنج قسمت می کرد:
چهار قسمت برای مجاهدان
و از آن یک سهم دیگر را بدین شرح تقسیم می‌کرد:
مقداری برای مصرف خانه کعبه برمی داشت (سهم اللَّه)
مقداری برای خود،
سهمی برای ذوی القربی (خویشان)
سهمی برای یتیمان
و سهمی هم برای در راه ماندگان قرار می دادند.[2]
اموالی که بدون جنگ بدست می آمد (فیء) نامیده می شد و به موجب آیه زیر بین مسلمانان تقسیم نمی‌شد و تنها به پیامبر خدا تعلق داشت: (وَ ما أَفاءَ اللَّهُ عَلی‌ رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَما أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَ لا رِکابٍ وَ لکِنَّ اللَّهَ یُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلی‌ مَنْ یَشاءُ وَ اللَّهُ عَلی‌ کُلِّ شَیْ‌ءٍ قَدیرٌ)[3]
(و آنچه خدا از آنان [یهود] به رسولش باز گردانده (و بخشیده) چیزی است که شما برای به دست آوردن آن (زحمتی نکشیدید) نه اسبی تاختید و نه شتری؛ و خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلط می سازد؛ و خدا بر هر چیز توانا است!)
همانگونه که بیان شد این گونه اموال بین مسلمانان تقسیم نمی شد بلکه مال پیامبر بود و تا زمانی که پیامبر در قید حیات بود، به همین روش عمل می کردند. این مسئله در ابتداء برای بعضی از مسلمانها جای سؤال داشت واقدی در این باره می نویسد: عمر درباره اموال یهودیان بنی نضیر، از پیامبر سؤال کرد: (یا رسول اللَّه آیا غنائم را تخمیس نمی کنید؟) حضرت فرمود: (آنچه را که خدا مخصوص من قرار داده است به دیگران نخواهم داد.[4]
فخر رازی درباره (فیء) می گوید:
(صحابه از پیامبر صلی اللَّه علیه و آله خواستند (فیء) را بین آنها تقسیم کند، همانگونه که غنائم را تقسیم می نمود و لذا خداوند به واسطه نزول آیاتی، فرق بین آن دو را این گونه بیان نمود:
(برای غنیمت تحمل مشقت نموده اید و بر مرکب برای جهاد سوار شده اید ولی برای (فیء) مشقتی نبوده، پس خداوند اختیار آن را به عهده پیامبر گذاشته، در هر موردی که خواست مصرف نماید[5] و بلاذری در ذیل این آیه می نویسد :
(خداوند به مردم اعلام فرمود: که (فیء) مخصوص رسول خداست و برای دیگران نمی باشد.[6]

پی نوشت:
[1] . انفال: 41.
[2] . طبری، جامع البیان، ج10، ص4-5؛ بلاذری، انساب الاشراف، ج1، ص 516- 517. شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج4، ص 113.
[3] . حشر، 6.
[4] . واقدی، المغازی، ج1، ص377.
[5] . فخر رازی، تفسیر الکبیر، ج29، ص 284.
[6] . بلاذری، انساب الاشراف، ج1، ص 518؛ طوسی، تهذیب الاحکام، ج4، ص 116؛ کلینی، الاصول من الکافی، ج 1، ص 618.
منبع:سایت انوار طاها





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین