پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم بعد از اینکه 23 سال مأموریت خود را به نحو احسن انجام دادند بنا به دستور خداوند در آخرین حجی که به مکه مشرف شده بودند موقع بازگشت در محلی بنام غدیر خم بین مکه و مدینه در میان انبوه حاجیان جانشین خود را معین نمودند همه جمعیت حاضر با حضرت علی علیه السلام به عنوان خلیفه رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم بیعت کردند و به آن حضرت شادباش گفتند. اما پس از رحلت رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم عده ای از آنان که به علی علیه السلام در روز غدیر شاد باش گفتند، خلافت را غصب کرده و عهد شکنی نمودند، تلاش امیر مومنان نیز هیچ سودی نبخشید و این جریان به عنوان عقده در دل ماند اما ائمه هر یک در مناسبت ها به آن استناد می کردند. 1. امام حسن مجتبی علیه السلام به این حدیث استدلال نمودند. حضرت بعد از صلح با معاویه در مسجد کوفه خطبه مفصّلی بیان فرمودند و در ضمن آن بیان داشتند: جدّم رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمود: هیچ قوم و امّتی زمام امور خود را به دست کسی نداد در حالتی که داناتر از آن کس در میان آنها وجود داشته باشد مگر آنکه پیوسته امر آن امت به پستی می گراید تا به سوی آنچه آن را واگذاشته، بازگشت نمایند و از جدم شنیدم که به پدرم فرمود: ای علی تو نسبت به من به منزله هارون هستی از موسی، جز اینکه پیغمبری بعد از من نخواهد بود، و نیز مردم شنیدند و دیدند که جدم هنگامی که در غدیر خم دست پدرم را گرفت و به آنان فرمود: هر کس که من مولا و سرپرست اویم پس علی سرپرست اوست خدایا دوست بدار کسی که او را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که او را دشمن بدارد.[1] بنابراین امام حسن علیه السلام با اینکه با معاویه صلح کردند و حکومت را به ایشان واگذار نمودند ولی امامت امت و خلافت را حق خاندان خویش می داند. 2. امام حسین علیه السلام نیز در سال 58 یا 59ق در سفر حج و در منی که در آن سال حدود هفتصد نفر از انصار و اصحاب رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم و تابعین و از افراد باتقوی را در منی جمع کرده و خطبه ای خواندند، و از شرارت معاویه گفتند و درباره پدرش و مادرش و رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم مطالبی بیان فرمود که حاضران همگی سخنان آن حضرت را تصدیق نمودند. تا آنجا که فرمود: بخدا سوگند می دهم شما را آیا آگاهی دارید که رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم علی علیه السلام را در روز غدیر خم منصوب فرمود و ولایت او را اعلام نمود و فرمود باید حاضرین به غائبین ابلاغ کنند، حاضران همگی گفتند: بار خدایا! آری به این جریان آگاهیم.[2] البته سایر ائمه علیهم السلام نیز در بیان اینکه در روز غدیر خم حضرت ختمی مرتبت علی علیه السلام را به جانشینی خود انتخاب نمودند مطالبی بیان داشته اند. چنانچه امام صادق علیه السلام فرمودند بهترین و بزرگترین اعیاد، عید غدیر است. روزی که امیرالمومنین علی علیه السلام به عنوان رهبر و راهنمای مردم منصوب شد.[3] 3. امام حسن عسکری علیه السلام نیز در جواب نامه ای که اهل اهواز سئوالاتی از حضرت کردند به برخی اخبار و روایات اشاره فرمود که مقبوله هستند از جمله آنها حدیث غدیر است، آنجا که حضرت رسول صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمودند: (هر کس که من مولا و سرپرست او هستم علی مولا و سرپرست اوست). در ادامه می فرماید: که قرآن هم به درستی این گونه اخبار گواه می دهد و این اخبار موافق کتاب خداوند می باشند لذا وقتی که قرآن موافق خبری باشد و آن خبر هم موافق فرموده قرآن باشد، عمل به این روایات واجب می شود کسی از این گونه اخبار سرپیچی نمی کند مگر اینکه اهل عناد و فساد باشد.[4] البته آنچه از اخبار و روایات وارد شده از ائمه معصومین آمده است و در آن اخبار اشاره ای به حدیث غدیر و اهمیت روز غدیر شده است به نوعی می توان گفت که آن بزرگواران به این حدیث استدلال نموده اند و آن را از جمله مناقب و فضائل حضرت علی علیه السلام شمرده و غاصبین حق آن حضرت را دشمنان اهل بیت معرفی کرده اند. در روایتی مفصل از امام حسین علیه السلام وارد شده است که آن حضرت در زمان عمر بن خطاب در مسجد پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم بود که عمر رو به مردم کرده و گفت: ای مردم من از خود شما بر شما اولی و سزاوارترم (همان جمله ای که پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم در خطبه غدیر و در موارد متعدد دیگر، بیان داشتند). وقتی امام حسین علیه السلام این سخن را از عمر شنید به وی اعتراض کرد. و عمر را دروغگو خطاب کرد و فرمود: این منبر که تو در آن صحبت می کنی منبر جدم رسول الله است و تو به غصب بر آن می نشینی ای عمر تو منکر حقی گردیدی که خداوند و رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم بیان فرمودند و همه مردم بدان واقف هستند لکن از روی جهل و عداوت منکر آن هستند اشاره امام حسین علیه السلام به این جمله است مردم بعد از پایان خطبه غدیر حضرت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم گفتند: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت می کنیم وای بر کسانی که منکر حق اهل بیت پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم هستند... .[5] با اینکه در این کلام طولانی به خود حدیث غدیر به صراحت اشاره شده است، اما فحوای کلام چنین است که حضرت از اینکه حق پدرش را غصب کرده اند و امثال عمر بن خطاب خود را با پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم مقایسه می کنند، متعرض عمر شده و او را دروغگو و غاصب می خواند و نیز عمر را به توبه فرا می خواند. بنابراین ائمه معصومین در مواجهه با غاصبان حق اهل بیت علیهم السلام و نیز در مواقع مختلف برای بیان حقانیت اهل بیت به حدیث غدیر استدلال کرده اند. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1 اسرار آل محمد، سلیم بن قیس هلالی. 2 غدیر در آیینه کتاب، محمد انصاری. 3 آرمان غدیر از دیدگاه امیرالمومنین، سید محمد مجیدی. 4 چهارده قرن با غدیر، محمد باقر انصاری. پاورقی ها: [1]. امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت؛ دارالکتاب العربی، 1379ش، ج1، ص198؛ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، دارالاسوه، 1416ق، ج3،ص 369. [2]. سلیم بن قیس، کتاب سلیم، تحقیق،محمد باقر، انصاری، بی جا، بی تا، ص321؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1403ق، ج33، ص183. [3]. روحانی، محمد صادق، فقه الصادق، قم، دارالکتاب، 1412ق، ج8، ص328. [4]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، بیروت، دارالنعمان، بی تا، ج2، ص252. [5]. همان، ج3، ص393.
پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم بعد از اینکه 23 سال مأموریت خود را به نحو احسن انجام دادند بنا به دستور خداوند در آخرین حجی که به مکه مشرف شده بودند موقع بازگشت در محلی بنام غدیر خم بین مکه و مدینه در میان انبوه حاجیان جانشین خود را معین نمودند همه جمعیت حاضر با حضرت علی علیه السلام به عنوان خلیفه رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم بیعت کردند و به آن حضرت شادباش گفتند. اما پس از رحلت رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم عده ای از آنان که به علی علیه السلام در روز غدیر شاد باش گفتند، خلافت را غصب کرده و عهد شکنی نمودند، تلاش امیر مومنان نیز هیچ سودی نبخشید و این جریان به عنوان عقده در دل ماند اما ائمه هر یک در مناسبت ها به آن استناد می کردند.
1. امام حسن مجتبی علیه السلام به این حدیث استدلال نمودند. حضرت بعد از صلح با معاویه در مسجد کوفه خطبه مفصّلی بیان فرمودند و در ضمن آن بیان داشتند: جدّم رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمود: هیچ قوم و امّتی زمام امور خود را به دست کسی نداد در حالتی که داناتر از آن کس در میان آنها وجود داشته باشد مگر آنکه پیوسته امر آن امت به پستی می گراید تا به سوی آنچه آن را واگذاشته، بازگشت نمایند و از جدم شنیدم که به پدرم فرمود: ای علی تو نسبت به من به منزله هارون هستی از موسی، جز اینکه پیغمبری بعد از من نخواهد بود، و نیز مردم شنیدند و دیدند که جدم هنگامی که در غدیر خم دست پدرم را گرفت و به آنان فرمود: هر کس که من مولا و سرپرست اویم پس علی سرپرست اوست خدایا دوست بدار کسی که او را دوست بدارد و دشمن بدار کسی را که او را دشمن بدارد.[1]
بنابراین امام حسن علیه السلام با اینکه با معاویه صلح کردند و حکومت را به ایشان واگذار نمودند ولی امامت امت و خلافت را حق خاندان خویش می داند.
2. امام حسین علیه السلام نیز در سال 58 یا 59ق در سفر حج و در منی که در آن سال حدود هفتصد نفر از انصار و اصحاب رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم و تابعین و از افراد باتقوی را در منی جمع کرده و خطبه ای خواندند، و از شرارت معاویه گفتند و درباره پدرش و مادرش و رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم مطالبی بیان فرمود که حاضران همگی سخنان آن حضرت را تصدیق نمودند. تا آنجا که فرمود: بخدا سوگند می دهم شما را آیا آگاهی دارید که رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم علی علیه السلام را در روز غدیر خم منصوب فرمود و ولایت او را اعلام نمود و فرمود باید حاضرین به غائبین ابلاغ کنند، حاضران همگی گفتند: بار خدایا! آری به این جریان آگاهیم.[2] البته سایر ائمه علیهم السلام نیز در بیان اینکه در روز غدیر خم حضرت ختمی مرتبت علی علیه السلام را به جانشینی خود انتخاب نمودند مطالبی بیان داشته اند. چنانچه امام صادق علیه السلام فرمودند بهترین و بزرگترین اعیاد، عید غدیر است. روزی که امیرالمومنین علی علیه السلام به عنوان رهبر و راهنمای مردم منصوب شد.[3]
3. امام حسن عسکری علیه السلام نیز در جواب نامه ای که اهل اهواز سئوالاتی از حضرت کردند به برخی اخبار و روایات اشاره فرمود که مقبوله هستند از جمله آنها حدیث غدیر است، آنجا که حضرت رسول صلّی الله علیه و آله وسلّم فرمودند: (هر کس که من مولا و سرپرست او هستم علی مولا و سرپرست اوست). در ادامه می فرماید: که قرآن هم به درستی این گونه اخبار گواه می دهد و این اخبار موافق کتاب خداوند می باشند لذا وقتی که قرآن موافق خبری باشد و آن خبر هم موافق فرموده قرآن باشد، عمل به این روایات واجب می شود کسی از این گونه اخبار سرپیچی نمی کند مگر اینکه اهل عناد و فساد باشد.[4] البته آنچه از اخبار و روایات وارد شده از ائمه معصومین آمده است و در آن اخبار اشاره ای به حدیث غدیر و اهمیت روز غدیر شده است به نوعی می توان گفت که آن بزرگواران به این حدیث استدلال نموده اند و آن را از جمله مناقب و فضائل حضرت علی علیه السلام شمرده و غاصبین حق آن حضرت را دشمنان اهل بیت معرفی کرده اند.
در روایتی مفصل از امام حسین علیه السلام وارد شده است که آن حضرت در زمان عمر بن خطاب در مسجد پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم بود که عمر رو به مردم کرده و گفت: ای مردم من از خود شما بر شما اولی و سزاوارترم (همان جمله ای که پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم در خطبه غدیر و در موارد متعدد دیگر، بیان داشتند). وقتی امام حسین علیه السلام این سخن را از عمر شنید به وی اعتراض کرد. و عمر را دروغگو خطاب کرد و فرمود: این منبر که تو در آن صحبت می کنی منبر جدم رسول الله است و تو به غصب بر آن می نشینی ای عمر تو منکر حقی گردیدی که خداوند و رسول خدا صلّی الله علیه و آله وسلّم بیان فرمودند و همه مردم بدان واقف هستند لکن از روی جهل و عداوت منکر آن هستند اشاره امام حسین علیه السلام به این جمله است مردم بعد از پایان خطبه غدیر حضرت پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم گفتند: آری، شنیدیم و طبق فرمان خدا و رسول با قلب و جان و زبان و دستمان اطاعت می کنیم وای بر کسانی که منکر حق اهل بیت پیامبر صلّی الله علیه و آله وسلّم هستند... .[5] با اینکه در این کلام طولانی به خود حدیث غدیر به صراحت اشاره شده است، اما فحوای کلام چنین است که حضرت از اینکه حق پدرش را غصب کرده اند و امثال عمر بن خطاب خود را با پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم مقایسه می کنند، متعرض عمر شده و او را دروغگو و غاصب می خواند و نیز عمر را به توبه فرا می خواند.
بنابراین ائمه معصومین در مواجهه با غاصبان حق اهل بیت علیهم السلام و نیز در مواقع مختلف برای بیان حقانیت اهل بیت به حدیث غدیر استدلال کرده اند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1 اسرار آل محمد، سلیم بن قیس هلالی.
2 غدیر در آیینه کتاب، محمد انصاری.
3 آرمان غدیر از دیدگاه امیرالمومنین، سید محمد مجیدی.
4 چهارده قرن با غدیر، محمد باقر انصاری.
پاورقی ها:
[1]. امینی، عبدالحسین، الغدیر، بیروت؛ دارالکتاب العربی، 1379ش، ج1، ص198؛ قندوزی، سلیمان بن ابراهیم، ینابیع الموده، دارالاسوه، 1416ق، ج3،ص 369.
[2]. سلیم بن قیس، کتاب سلیم، تحقیق،محمد باقر، انصاری، بی جا، بی تا، ص321؛ مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، بیروت، موسسه الوفاء، 1403ق، ج33، ص183.
[3]. روحانی، محمد صادق، فقه الصادق، قم، دارالکتاب، 1412ق، ج8، ص328.
[4]. طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، بیروت، دارالنعمان، بی تا، ج2، ص252.
[5]. همان، ج3، ص393.
- [سایر] از میان ائمه کدام یک و در کجا به حدیث غدیر استدلال کرده اند؟
- [سایر] آیا حضرت علی (ع) به حدیث غدیر و ماجرای غدیر خم استدلال کرده است؟
- [سایر] آیا حدیث غدیر در زندگی سایر ائمه مورد توجه بوده است؟آیا ایشان نیز با تکیه بر غدیر ولایت را ثابت کردهاند؟
- [سایر] آیا حدیث غدیر در زندگی سایر ائمه مورد توجه بوده است؟آیا ایشان نیز با تکیه بر غدیر ولایت را ثابت کردهاند؟
- [سایر] اگر امامت و خلافت، حق حضرت علی علیه السلام بود، چرا در اثبات خلافت خویش پس از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، به حدیث غدیر استدلال نکرد؟
- [سایر] حدیث غدیر را بیان کنید؟
- [سایر] خطبه غدیر را بیان کنید؟
- [سایر] راویان حدیث غدیر چه کسانی هستند؟
- [سایر] مقصود از ولی در حدیث غدیر چیست؟
- [سایر] راویان حدیث غدیر چه کسانی هستند؟
- [آیت الله مکارم شیرازی] ی: هر یک از خطبه ها باید مشتمل بر امور زیر باشد: 1 حمد و ثنای الهی. 2 صلوات بر محمد و آل محمد. 3 وعظ و ارشاد و سفارش به تقوای الهی. 4 خواندن یک سوره کوتاه در هر خطبه مانند سوره قل هو الله، قل یا أیها الکافرون یا سوره والعصر (بنابر احتیاط واجب). 5 بنابر احتیاط واجب برای خود و مؤمنین و مؤمنات استغفار کند و در خطبه دوم ائمه هدی(علیهم السلام) را هنگام صلوات و درود یک یک نام ببرد. بنابراین خطبه اول شامل پنج قسمت و خطبه دوم شامل شش قسمت است. امام باید خطبه ها را در حال قیام بخواند و میان دو خطبه جلوس مختصری بنماید و صدای خود را در حد مقدور به نمازگزاران برساند و وعظ و ارشاد را به زبان قابل فهم برای مردم ایراد کند.
- [آیت الله نوری همدانی] احتیاط مستحبّ آن است که امام درحال خطبه ، سخنی غیرمربوط به خطبه ها نگوید ، اَلْبَتَّه در فاصلة بین خطبه ها ونماز ، سخن گفتن بلامانع است .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] احتیاط مستحب آن است که امام در حال خطبه سخنی غیر مربوط به خطبه ها نگوید البته در فاصله بین خطبه ها و نماز، سخن گفتن بلامانع است.
- [آیت الله نوری همدانی] واجب است امام پس از خطبة اوّل مقدار کمی بنشیند وسپس به خطبه دوّم بپردازد.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] واجب است امام پس از خطبه اول مقدار کمی بنشیند و سپس به خطبه دوم بپردازد.
- [آیت الله سبحانی] واجب است امام پس از خطبه اوّل کمی بنشیند و سپس به خطبه دوم بپردازد.
- [آیت الله علوی گرگانی] در زمان غائب بودن امام7 مستحبّ است بعد از نماز عید فطر و قربان دو خطبه بخوانند و بهتر است که در خطبه عید فطر، احکام زکاْ فطره و در خطبه عید قربان احکام قربانی را بگویند.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] در زمان غائب بودن امام (ع) مستحب است بعد از نماز عید فطر و قربان دو خطبه بخوانند. و بهتر است که در خطبه عید فطر احکام زکاه فطره و در خطبه عید قربان احکام قربانی را بگویند.
- [آیت الله بروجردی] در زمان غائب بودن امام مستحب است بعد از نماز عید فطر و قربان دو خطبه بخوانند و بهتر است که در خطبة عید فطر احکام زکات فطره و در خطبة عید قربان احکام قربانی را بگویند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] در زمان غایب بودن امام علیهالسلام ، مستحب است بعد از نماز عید فطر و قربان، دو خطبه بخوانند و بهتر است که در خطبه عید فطر احکام زکات فطره و در خطبه عید قربان احکام قربانی را بگویند.