باید گفت توهین و بیاحترامی به ائمه علیهم السّلام و حضرت زهرا سلام الله علیها مراتبی دارد بعضی مراتب آن صرفاً گناه بوده و حدّ و کیفری دنیوی به دنبال ندارد مثل این که میتواند دست زدن بدون وضو به نامهای مقدس آنها نوعی بیاحترامی و توهین حساب شود که باید از آن اجتناب کرد.[1] و مثل این که اگر جلوتر از قبر شریف آنها بایستد و نماز بخواند نوعی بیاحترامی به حساب میآید و حرام میباشد.[2] بعضی مراتب که توهین شدیدتر باشد مثل این که از طریق رسانههای عمومی از قبیل صدا و سیما یا روزنامهها با گفتن یا نوشتن مطلبی توهین را مرتکب شود مثل این که نعوذ بالله بگوید فلان شخصیت در فلان سریال میتواند الگوی من باشد و حضرت زهرا یا ائمه مربوط به دوران قدیم میباشند و نمیتوانند الگو باشند. در این جا حاکم اسلامی میتواند مجازاتی از قبیل شلاق یا حبس به تناسب جرم برای توهین کننده در نظر گیرد. بعضی مراتب دیگر که آن را میتوان شدیدترین مراتب توهین به حساب آورد و آن این است که نعوذ بالله به مقام پیامبر یا ائمه یا حضرت زهرا صلوات الله علیهم جسارت کند و مرتکب فحش و ناسزا شود در این جا علما فتوی قتل و کشتن چنین کسی را صادر کردهاند. امّا در این که چه کسی باید این کار را انجام دهد اختلاف است[3] عدهای از علما میگویند هر کس شنید و شاهد ناسزا گویی بود، البته به شرطی که ضرری را به جان یا آبروی خودش یا جان یا آبروی فرد مؤمنی دیگر به دنبال نداشته باشد باید برای قتل ناسزا دهنده اقدام کند. امّا اگر چنین ضرری را به همراه داشت نباید اقدام کند یعنی جایز نیست و اگر ضرر مالی قابل توجه برای خودش یا مؤمنین دیگر به همراه داشت میتواند این کار را ترک کند و توهین کننده را نکشد.[4] امّا عدهای دیگر از علما مثل شیخ مفید میگویند باید برای قتل توهین کننده از امام علیه السّلام یا نائب ایشان اجازه گرفت. در زمان ما هم که حکومت اسلامی مستقر است. رهبر معظم انقلاب وظیفه آحاد مردم را فقط امر به معروف و نهی از منکر زبانی میدانند و میگویند در جامعه اسلامی تکلیف عامه مردم امر به معروف و نهی از منکر کردن با لسان است، امّا اگر کار به برخورد بکشد، آن به عهدة مسئولین است که باید وارد بشوند.[5] بنابراین اگر در جامعه چنین منکری اتفاق افتاد با فرض این که ضرر نداشته باشد چون با فرض ضرر که هیچ عالمی اجازه این کار را نمیدهد، ما نباید خودسرانه اقدام عملی در قتل چنین کسی بکنیم بلکه باید این جور کارها را به عهده دستگاههای حکومتی نهاد. پاورقی ها: [1] . لطیف راشدی، رساله توضیح المسائل چهار مرجع، انتشارات پیام محراب، چ 4، 1380، ص 88. [2] . همان، ص 224. [3] . ر.ک: شیخ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، دارالکتب الاسلامیه، چ 6، 1363، ج 41، ص 438. [4] . امام خمینی، تحریر الوسیله، مؤسسه اسماعیلیان، چ 3، 1408، ج 2، ص 476. [5] . معاونت فرهنگی تربیتی حوزههای علمیه خواهران، عاشورا در پرتو انوار ولایت، 1380، ص 8.
باید گفت توهین و بیاحترامی به ائمه علیهم السّلام و حضرت زهرا سلام الله علیها مراتبی دارد بعضی مراتب آن صرفاً گناه بوده و حدّ و کیفری دنیوی به دنبال ندارد مثل این که میتواند دست زدن بدون وضو به نامهای مقدس آنها نوعی بیاحترامی و توهین حساب شود که باید از آن اجتناب کرد.[1]
و مثل این که اگر جلوتر از قبر شریف آنها بایستد و نماز بخواند نوعی بیاحترامی به حساب میآید و حرام میباشد.[2]
بعضی مراتب که توهین شدیدتر باشد مثل این که از طریق رسانههای عمومی از قبیل صدا و سیما یا روزنامهها با گفتن یا نوشتن مطلبی توهین را مرتکب شود مثل این که نعوذ بالله بگوید فلان شخصیت در فلان سریال میتواند الگوی من باشد و حضرت زهرا یا ائمه مربوط به دوران قدیم میباشند و نمیتوانند الگو باشند.
در این جا حاکم اسلامی میتواند مجازاتی از قبیل شلاق یا حبس به تناسب جرم برای توهین کننده در نظر گیرد.
بعضی مراتب دیگر که آن را میتوان شدیدترین مراتب توهین به حساب آورد و آن این است که نعوذ بالله به مقام پیامبر یا ائمه یا حضرت زهرا صلوات الله علیهم جسارت کند و مرتکب فحش و ناسزا شود در این جا علما فتوی قتل و کشتن چنین کسی را صادر کردهاند.
امّا در این که چه کسی باید این کار را انجام دهد اختلاف است[3] عدهای از علما میگویند هر کس شنید و شاهد ناسزا گویی بود، البته به شرطی که ضرری را به جان یا آبروی خودش یا جان یا آبروی فرد مؤمنی دیگر به دنبال نداشته باشد باید برای قتل ناسزا دهنده اقدام کند. امّا اگر چنین ضرری را به همراه داشت نباید اقدام کند یعنی جایز نیست و اگر ضرر مالی قابل توجه برای خودش یا مؤمنین دیگر به همراه داشت میتواند این کار را ترک کند و توهین کننده را نکشد.[4]
امّا عدهای دیگر از علما مثل شیخ مفید میگویند باید برای قتل توهین کننده از امام علیه السّلام یا نائب ایشان اجازه گرفت. در زمان ما هم که حکومت اسلامی مستقر است. رهبر معظم انقلاب وظیفه آحاد مردم را فقط امر به معروف و نهی از منکر زبانی میدانند و میگویند در جامعه اسلامی تکلیف عامه مردم امر به معروف و نهی از منکر کردن با لسان است، امّا اگر کار به برخورد بکشد، آن به عهدة مسئولین است که باید وارد بشوند.[5] بنابراین اگر در جامعه چنین منکری اتفاق افتاد با فرض این که ضرر نداشته باشد چون با فرض ضرر که هیچ عالمی اجازه این کار را نمیدهد، ما نباید خودسرانه اقدام عملی در قتل چنین کسی بکنیم بلکه باید این جور کارها را به عهده دستگاههای حکومتی نهاد.
پاورقی ها:
[1] . لطیف راشدی، رساله توضیح المسائل چهار مرجع، انتشارات پیام محراب، چ 4، 1380، ص 88.
[2] . همان، ص 224.
[3] . ر.ک: شیخ محمد حسن نجفی، جواهر الکلام، دارالکتب الاسلامیه، چ 6، 1363، ج 41، ص 438.
[4] . امام خمینی، تحریر الوسیله، مؤسسه اسماعیلیان، چ 3، 1408، ج 2، ص 476.
[5] . معاونت فرهنگی تربیتی حوزههای علمیه خواهران، عاشورا در پرتو انوار ولایت، 1380، ص 8.
- [سایر] توهین به حضرت فاطمه (س) چه حکمی دارد و آیا کشتن چنین کسی که توهین کرده ثواب دارد؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه(س) فاطمه نامیده شده است؟
- [سایر] دیدگاه وهابیت در مورد حضرت زهرا(س) چیست؟ آیا به ایشان توهین کرده اند؟
- [سایر] چرا قبر مطهر حضرت زهرا(س) مخفی است؟ چرا حضرت زهرا(س) وصیت کردند که ایشان را شبانه دفن کنند؟
- [سایر] چرا حضرت فاطمه معصومه(س) ازدواج نکردند؟
- [سایر] با عرض سلام وتسلیت به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) درباره شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)مطالب زیادی وجود دارد مخواستم از شما خواهش کنم نحوه ی چگونگی شهادت حضرت فاطمه زهرا(س)؟؟؟؟ واین که حضرت علی(ع)وفرزندانشان اصحاب وکنیزانی که در خانه وجود داشتند چرا حضرت فاطمه زهرا(س)در را باز کردند؟؟؟؟؟ و بعد از اینکه خانم فاطمه زهرا(س)را زدندچراکسی کاری نکرد ؟؟
- [سایر] سنّ حضرت زهرا(س) در زمان رحلت حضرت خدیجه(س) چقدر بود؟
- [سایر] آیا پیامبر (ص) از حضرت خدیجه (س) فرزندی غیر حضرت زهرا (س) داشتند؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) قبل از حضرت فاطمه در را باز نکرد تا حضرت فاطمه (س) شهید نشود؟
- [سایر] آیا حضرت زهرا(س) دارای موقوفاتی بودند؟
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [امام خمینی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد،باید بگوید: "زوجتی فاطمة طالق" زن من فاطمه رها است، و اگر دیگری را وکیل کند،آن وکیل باید بگوید: "زوجة موکلی فاطمة طالق".
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: (بارَأتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق)، یعنی: (مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست)، و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهرِها فَهِی طالِق).
- [آیت الله نوری همدانی] طلاق باید به صیغة عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغة طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد باید بگوید : زَوْجَتی فاطِمَهُ طالِقٌ یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند که آن وکیل باید بگوید : زَوْجَهُ مُوَکِلی فاطِمَهُ طالِقٌ .
- [آیت الله سبحانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید: زَوْجَتِی فاطِمَهُ طالِق یعنی زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: زَوْجَةُ مَوَکِّلِی فاطِمَةُ طالِق.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] طلاق باید به صیغه عربی صحیح و به کلمه (طالق) خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغه طلاق را بخواند و اسم زن او مثلا فاطمه باشد باید بگوید: (زَوْجَتی فاطِمَة طالقٌ); یعنی: زن من فاطمه رها است و اگر دیگری را وکیل کند آن وکیل باید بگوید: (زَوْجَةُ مُوکِّلِی فاطِمَةُ طالِقٌ).
- [آیت الله بروجردی] طلاق باید به صیغهی عربی صحیح خوانده شود و دو مرد عادل آن را بشنوند و اگر خود شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند و اسم زن او مثلاً فاطمه باشد، باید بگوید:(زَوْجَتی فاطِمَةَ طالِقٌ)؛ یعنی:زن من فاطمه رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، آن وکیل باید بگوید:(زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ طالِقٌ).