قبل از ورود به بحث لازم است که این مطلب را روشن نماییم تاریخ گواه است و شهادت میدهد بارزترین ویژگی شیعه تلاشی است که برای بیان واضح حقیقت بکار میبرد و هر گونه تعصب را که در مقابل حقیقت قرار میگیرد به شدت محکوم میکند و در این مسیر صدمات بسیاری را تحمل نموده امّا از آن دست برنداشته است. در مورد سؤال اگر چه میپذیریم که در تاریخ قیام عاشورا و نهضت سید الشهدا آنقدر که نام قهرمان بانوی کربلا حضرت زینب سلام الله علیها برده شده از حضرت ام کلثوم یاد نشده ولی دلایلی وجود دارد. دلایلی مبتنی بر نظریههای مختلف (در مورد حضرت امکلثوم چند نظریه وجود دارد) که برای تحلیل بهتر از حقیقت ذیلاً بیان میشود. 1.برخی از مورخین اساساً وفات حضرت امکلثوم را قبل از واقعه کربلا میدانند ابن سعد نوشته است زید و مادرش امکلثوم هر دو در یک روز مردند و عبدالله بن عمر بر آن دو نماز خواند و در روایت دیگر که از عمار بن ابی عمار مولای بنی هاشم آورده است گوید: سعید بن عاص که در این وقت امیر مدینه بود بر آن دو نماز خواند و سعید بن عاص در سالهای چهل و یک تا پنجاه و شش حکومت داشته است. اگر این روایت را صحیح بدانیم مرگ امکلثوم پس از بازگشت او از کوفه به مدینه و بین سالهای چهل و دو تا پنجاه و شش است و چون در روایتی دیگر نویسند: امام حسن علیه السّلام و امام حسین علیه السّلام دنبال جنازه امکلثوم بودند پس وفات او بعد از سال پنجاهم که سال شهادت امام حسن علیه السّلام است نیست و بین سالهای چهل و دو تا پنجاه محدود میشود[1] بنابراین ایشان قبل از داستان کربلا و عاشورا بدرود حیات فرموده است. 2. برخی محققین هم این عقیده را دارند که اصلاً زینب کبری خواهری بنام ام کلثوم ندارد و ام کلثوم کنیه خود حضرت زینب است و زینب و ام کلثوم یک نفر هستند. یکی از محققین در این باره مینوسید: هر چه بیشتر تحقیق میکنم ظن نویسنده بیشتر تقویت میشود که ام کلثوم و زینب کبری همان یک شخصیت بوده که دختر فاطمه و عقیله وحی و خواهر حسین بن علی است. ... در جریان فوت صدیقه طاهره نقل شده که حسن و حسین علیهم السّلام در پیش روی مادر بودند، ام کلثوم خود را در ردایی پیچیده و برقعی انداخته دامن کشان میآمد و میگفت و اماه. در این خبر از زینب نامی نیست. وی علاوه بر این روایت روایات بسیار دیگری را کنار هم میگذارد و در نهایت از مجموع همه آنها نتیجه میگیرد ام کلثوم همان زینب کبری است و میگوید و این اشتباه به این علت است که زینب ام کلثوم را برخی زینب و ام کلثوم نوشتهاند. 3. دکتر عائشه بنت الشاطی مصری که از نویسندگان و محققان اهل سنت و فرزند یکی از روحانیون الازهر است در کتاب خود بنام بانوی کربلا زینب دختر زهرا، آنچه که در واقعه عاشورا برای اهل بیت سید الشهدا بعنوان اسراء روی داده را با استفاده از منابع خود که قطعاً تمام یا اکثر آنها از منابع غیر شیعی است آورده است و از حادثه خاصی که ام کلثوم نقش مؤثر و قابل توجهی در آن ایفا کرده سخنی به میان نمیآورد ضمن آنکه وی هم شخصیت تاریخی آن حضرت را میپذیرد و هم به حیات وی در واقعه کربلا اشاره دارد وی ام کلثوم را زینب وسطی مینامد و در موردش از قول برخی مورخین مینویسد: چون که امیر المومنین عمر بن الخطاب کشته شد پس از او زینب (وسطی) با محمد بن جعفر بن ابی طالب ازدواج کرد پس از مرگ محمد بن جعفر، عبدالله بن جعفر او را گرفت و این ازدواج بعد از آن بود که عبدالله زینب کبری را طلاق داده بود ....[2] امّا ظاهراً ایشان طلاق زینب کبری از عبدالله بن جعفر را نمیپذیرد و علت آن را عدم اشاره مورخین و شرح حال نویسان به واقعه طلاق آنها میداند. خلاصه سخن آنکه اولاً در مورد خود شخصیت امکلثوم تردید وجود دارد و اگر هم بپذیریم ایشان بعنوان خواهر حضرت زینب (س) میباشد قطعاً نقشی همانند حضرت زینب (س) در واقعه عاشورا نداشته است و مصائب و سختیهایی را که حضرت زینب (س) تحمل نموده است، تحمل نکرده است بنابراین بدیهی است که نام حضرت زینب (س) در رأس زنان واقعه کربلا مشاهده میشود. منابع بیشتر برای مطالعه: 1.گام به گام با خطبههای کوفه تا شام، جواد حبیبی تبار. 2. حضرت امکلثوم، عبدالامیر نوادزاده. پاورقی ها: [1] . سید جعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا (س)، نشر فرهنگ اسلامی، زمستان 63، تهران، ص 265. [2] . عائشه بنت الشاطی، بانوی کربلا زینب دختر زهرا، ترجمه رضا صدر، تهران 1336، سینا، ص 85. منبع: اندیشه قم
چرا در عزاداری ها از حضرت امکلثوم نامی نمیبرند؟ مگر ام کلثوم نیز مانند حضرت زینب خواهر امام حسین نبوده است؟
قبل از ورود به بحث لازم است که این مطلب را روشن نماییم تاریخ گواه است و شهادت میدهد بارزترین ویژگی شیعه تلاشی است که برای بیان واضح حقیقت بکار میبرد و هر گونه تعصب را که در مقابل حقیقت قرار میگیرد به شدت محکوم میکند و در این مسیر صدمات بسیاری را تحمل نموده امّا از آن دست برنداشته است.
در مورد سؤال اگر چه میپذیریم که در تاریخ قیام عاشورا و نهضت سید الشهدا آنقدر که نام قهرمان بانوی کربلا حضرت زینب سلام الله علیها برده شده از حضرت ام کلثوم یاد نشده ولی دلایلی وجود دارد. دلایلی مبتنی بر نظریههای مختلف (در مورد حضرت امکلثوم چند نظریه وجود دارد) که برای تحلیل بهتر از حقیقت ذیلاً بیان میشود.
1.برخی از مورخین اساساً وفات حضرت امکلثوم را قبل از واقعه کربلا میدانند ابن سعد نوشته است زید و مادرش امکلثوم هر دو در یک روز مردند و عبدالله بن عمر بر آن دو نماز خواند و در روایت دیگر که از عمار بن ابی عمار مولای بنی هاشم آورده است گوید: سعید بن عاص که در این وقت امیر مدینه بود بر آن دو نماز خواند و سعید بن عاص در سالهای چهل و یک تا پنجاه و شش حکومت داشته است. اگر این روایت را صحیح بدانیم مرگ امکلثوم پس از بازگشت او از کوفه به مدینه و بین سالهای چهل و دو تا پنجاه و شش است و چون در روایتی دیگر نویسند: امام حسن علیه السّلام و امام حسین علیه السّلام دنبال جنازه امکلثوم بودند پس وفات او بعد از سال پنجاهم که سال شهادت امام حسن علیه السّلام است نیست و بین سالهای چهل و دو تا پنجاه محدود میشود[1] بنابراین ایشان قبل از داستان کربلا و عاشورا بدرود حیات فرموده است.
2. برخی محققین هم این عقیده را دارند که اصلاً زینب کبری خواهری بنام ام کلثوم ندارد و ام کلثوم کنیه خود حضرت زینب است و زینب و ام کلثوم یک نفر هستند.
یکی از محققین در این باره مینوسید:
هر چه بیشتر تحقیق میکنم ظن نویسنده بیشتر تقویت میشود که ام کلثوم و زینب کبری همان یک شخصیت بوده که دختر فاطمه و عقیله وحی و خواهر حسین بن علی است.
... در جریان فوت صدیقه طاهره نقل شده که حسن و حسین علیهم السّلام در پیش روی مادر بودند، ام کلثوم خود را در ردایی پیچیده و برقعی انداخته دامن کشان میآمد و میگفت و اماه.
در این خبر از زینب نامی نیست. وی علاوه بر این روایت روایات بسیار دیگری را کنار هم میگذارد و در نهایت از مجموع همه آنها نتیجه میگیرد ام کلثوم همان زینب کبری است و میگوید و این اشتباه به این علت است که زینب ام کلثوم را برخی زینب و ام کلثوم نوشتهاند.
3. دکتر عائشه بنت الشاطی مصری که از نویسندگان و محققان اهل سنت و فرزند یکی از روحانیون الازهر است در کتاب خود بنام بانوی کربلا زینب دختر زهرا، آنچه که در واقعه عاشورا برای اهل بیت سید الشهدا بعنوان اسراء روی داده را با استفاده از منابع خود که قطعاً تمام یا اکثر آنها از منابع غیر شیعی است آورده است و از حادثه خاصی که ام کلثوم نقش مؤثر و قابل توجهی در آن ایفا کرده سخنی به میان نمیآورد ضمن آنکه وی هم شخصیت تاریخی آن حضرت را میپذیرد و هم به حیات وی در واقعه کربلا اشاره دارد وی ام کلثوم را زینب وسطی مینامد و در موردش از قول برخی مورخین مینویسد:
چون که امیر المومنین عمر بن الخطاب کشته شد پس از او زینب (وسطی) با محمد بن جعفر بن ابی طالب ازدواج کرد پس از مرگ محمد بن جعفر، عبدالله بن جعفر او را گرفت و این ازدواج بعد از آن بود که عبدالله زینب کبری را طلاق داده بود ....[2]
امّا ظاهراً ایشان طلاق زینب کبری از عبدالله بن جعفر را نمیپذیرد و علت آن را عدم اشاره مورخین و شرح حال نویسان به واقعه طلاق آنها میداند.
خلاصه سخن آنکه اولاً در مورد خود شخصیت امکلثوم تردید وجود دارد و اگر هم بپذیریم ایشان بعنوان خواهر حضرت زینب (س) میباشد قطعاً نقشی همانند حضرت زینب (س) در واقعه عاشورا نداشته است و مصائب و سختیهایی را که حضرت زینب (س) تحمل نموده است، تحمل نکرده است بنابراین بدیهی است که نام حضرت زینب (س) در رأس زنان واقعه کربلا مشاهده میشود.
منابع بیشتر برای مطالعه:
1.گام به گام با خطبههای کوفه تا شام، جواد حبیبی تبار.
2. حضرت امکلثوم، عبدالامیر نوادزاده.
پاورقی ها:
[1] . سید جعفر شهیدی، زندگانی فاطمه زهرا (س)، نشر فرهنگ اسلامی، زمستان 63، تهران، ص 265.
[2] . عائشه بنت الشاطی، بانوی کربلا زینب دختر زهرا، ترجمه رضا صدر، تهران 1336، سینا، ص 85.
منبع: اندیشه قم
- [سایر] چرا در عزاداری ها از حضرت امکلثوم نامی نمیبرند؟ مگر ام کلثوم نیز مانند حضرت زینب خواهر امام واز یاران او در کربلا نبوده است؟
- [سایر] سلام .آیا این درسته فرزندان حضرت علی و حضرت فاطمه چهار نفر بودن به نام های: امام حسن و امام حسین و حضرت زینب و حضرت محسن( که در شکم مادر سقط شدن) و حضرت ام کلثوم دختر حضرت علی از دیگر زنان ایشان بوده و یا اینکه لقب حضرت زینب است ؟تاریخ تولد حضرت ام کلثوم چه زمانی است و چرا در تقویم ایران نامی از تولد ایشان ثبت نشده؟
- [آیت الله سبحانی] اگر عاقد بگوید انکحت موکلاتی فاطمه، زهرا، زینب لموکِلی احمد، علی، حسین یعنی قصد دارد فاطمه را به عقد احمد و زهرا به عقد علی و زینب را به عقد حسین درآورد آیا چنین عقدی صحیح است؟
- [سایر] چرا بسیاری از اهل بیت امام حسین (علیه السلام)مانند زینب و سکینه(علیها السلام)در سوریه مدفون اند؟
- [سایر] آیا از حضرت فاطمه(سلام الله علیها) دختری غیر از حضرت زینب و ام کلثوم(سلام الله علیهما) در شام مدفون است؟
- [سایر] نقش حضرت زینب(علیها السلام) در قیام امام حسین(علیه السلام) چه بود؟
- [سایر] با توجه به عنایت امام حسین(علیه السلام) در روز عاشورا در مورد سعه ی صدر حضرت زینب(علیها السلام)، آیا صبر ایشان تکوینی و جبری نبود؟
- [سایر] آیا صحت دارد که حضرت زینب سلام الله علیها در وداع با امام حسین علیه السلام زیر گلوی امام را بوسیدند؟
- [سایر] چرا برخی علما میگویند به حضرت زینب نگویید (زینب مضطر)؛ چرا که زینب مضطر نبوده در حالی که در دعای ندبه میخوانیم (أین المضطر الذی یجاب اذا دعا)؟
- [سایر] رفتن حضرت زینب به همراهی امام حسین چگونه بود آیا طلاق گرفت دقیقا با مستندات تاریخی جواب داده شود.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ)؛ یعنی مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل مهر او پس او رهاست و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید:(بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِی طالِقٌ) و در هر دو صورت اگر به جای کلمة (عَلی مَهْرِها) (بمَهْرها) بگوید اشکال ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن (فاطمه) باشد، باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زنم فاطمه را در مقابل مهر او، پس او رهاست) و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: (بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها، فَهِیَ طالِقٌ) یعنی: (طلاق مبارات دادم زن موکّلم فاطمه را در برابر مهر او، پس او رهاست) و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَهْرِها)، (بِمَهرِها) بگوید، اشکال ندارد و اگر مالی را که زن بخشیده مقداری از مهر باشد، باید به جای (مَهرِها) بگوید: (عَلی هَذَا الْمِقْدارِ مِنْ مَهْرِها) و اگر مالی که زن بخشیده از مهر نباشد باید به جای آن بگوید: (عَلی ما بَذَلَتْ).
- [آیت الله بروجردی] اگر شوهر بخواهد صیغهی طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید:(زَوجَتی فاطِمَةَ خالَعْتُها علی ما بَذَلَتْ هی طالِقٌ). (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است. )
- [امام خمینی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلا فاطمه باشد می گوید: "زوجتی فاطمة خالعتها علی ما بذلت هی طالق" یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد می گوید: زَوْجَتِی فاطِمَةُ خلعتها عَلی ما بَذَلَتْ هِیَ طالِق (یعنی زنم فاطمه را طلاق خلع دادم او رها است).
- [آیت الله اردبیلی] اگر شوهر بخواهد خود صیغه طلاق را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد، میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ، هِیَ طالِقٌ) یعنی: (زنم فاطمه را در مقابل آنچه بخشید طلاق خلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله بهجت] اگر شوهر بخواهد صیغه طلاق خُلع را بخواند، چنانچه اسم زن مثلاً فاطمه باشد میگوید: (زَوْجَتِی فاطِمَةُ خالَعْتُها عَلی ما بَذَلَتْ هِی طالِق)؛ یعنی: (زنم فاطمه را طلاق خُلع دادم، او رهاست).
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.