ارتش عراق در ادامه تجاوز به سرزمین ایران، بیش از 15000 کیلومتر مربع از مناطق مرزی را اشغال کرد و همین زمینه ادامه‌ی جنگ را فراهم کرد. امام در این مرحله از جنگ، غلط بودن محاسبات صدام و حامیانش، مبنی بر آشفتگی اوضاع در ایران و امید به پیروزی سریع در جنگ، را حاصل غفلت از خدا و نادیده گرفتن ماهیت انقلاب اسلامی و درس نگرفتن از نحوه پیروزی ملت بر شاه و آمریکا ارزیابی کردند. امام خمینی (رحمت الله علیه) در این مقطع تمهیداتی برای مقابله با دشمن و غلبه بر این وضعیت پیش‌بینی کردند از جمله: ضرورت آزادسازی مناطق اشغالی با تأکید بر شکستن حصر آبادان، ضرورت کنار گذاشتن مناقشات سیاسی در داخل و توجه به جنگ به عنوان مسئله اصلی کشور و انقلاب . امام دو حرکت را به موازات هم رهبری کردند: اول، ایجاد انسجام و ثبات سیاسی با تأکید بر اینکه دشمن در کمین است. دوم، ایجاد تحول در جبهه‌های نظامی که پس از حذف بنی‌صدر از ساختار سیاسی قدرت به وجود آمد و زمینه حضور نیروهای مردمی و انقلابی در جبهه‌های جنگ فراهم شد. آزادسازی مناطق اشغالی طی چهار عملیات بزرگ حاصل همین تحول بود. ظهور علائم شکست عراق و پیروزی ایران، حامیان منطقه‌ای و جهانی عراق را نگران کرد و آمریکا فشار به ایران را برای پایان دادن به جنگ تشدید کرد. در این مرحله اگر چه عراق، آمریکا، شوروی و کشورهای منطقه خواهان اتمام جنگ بودند ولی روشی را در پیش گرفته بودند که برای ایران قابل پذیرش نبود. در حالی که ایران در موضع برتر قرار داشت و خواهان تعیین متجاوز و دریافت غرامت بود، حامیان عراق و شورای امنیت تنها بر تقدم آتش بس و سپس مذاکره تأکید می‌کردند. در این مرحله از جنگ مواضع راهبری امام خمینی (رحمت الله علیه) چنین بود: 1- امام ضمن تمایل و تأکید بر خاتمه دادن به جنگ، بر دستیابی به صلح شرافتمندانه با تنبیه متجاوز و تأمین خواسته بر حق ایران تأکید می‌کردند. این استراتژی معطوی به رفع تهدید عراق و سایر تهدیدات علیه انقلاب و نظام به طور کامل و تأمین ثبات منطقه خلیج فارس به صورت اساسی بود. حال آنکه قدرت‌های بزرگ و شورای امنیت با تأکید بر آتش بس به دنبال صلح ناقص بودند، زیرا انقلاب اسلامی همچنان آنها را نگران می‌کرد. 2- امام با تبیین استراتژی )راه قدس از کربلا می‌گذرد( از بروز یک خطای استراتژیک ممانعت کردند؛ اقدامی که بلافاصله پس از فتح خرمشهر، به تمرکز فکری و اختصاصی بخشی از قوای نظامی ایران برای حضور در لبنان و صحنه مبارزه با اسرائیل منجر شد. امام با بیان این استراتژی، تأکید کردند که مقدم بر هر مسئله‌ای از جمله آزادسازی قدس به عنوان یک مسئله مهم جهان اسلام و ایران، باید مسئله‌ی جنگ با عراق به سرانجام برسد. منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
ارتش عراق در ادامه تجاوز به سرزمین ایران، بیش از 15000 کیلومتر مربع از مناطق مرزی را اشغال کرد و همین زمینه ادامهی جنگ را فراهم کرد. امام در این مرحله از جنگ، غلط بودن محاسبات صدام و حامیانش، مبنی بر آشفتگی اوضاع در ایران و امید به پیروزی سریع در جنگ، را حاصل غفلت از خدا و نادیده گرفتن ماهیت انقلاب اسلامی و درس نگرفتن از نحوه پیروزی ملت بر شاه و آمریکا ارزیابی کردند. امام خمینی (رحمت الله علیه) در این مقطع تمهیداتی برای مقابله با دشمن و غلبه بر این وضعیت پیشبینی کردند از جمله: ضرورت آزادسازی مناطق اشغالی با تأکید بر شکستن حصر آبادان، ضرورت کنار گذاشتن مناقشات سیاسی در داخل و توجه به جنگ به عنوان مسئله اصلی کشور و انقلاب . امام دو حرکت را به موازات هم رهبری کردند: اول، ایجاد انسجام و ثبات سیاسی با تأکید بر اینکه دشمن در کمین است. دوم، ایجاد تحول در جبهههای نظامی که پس از حذف بنیصدر از ساختار سیاسی قدرت به وجود آمد و زمینه حضور نیروهای مردمی و انقلابی در جبهههای جنگ فراهم شد. آزادسازی مناطق اشغالی طی چهار عملیات بزرگ حاصل همین تحول بود.
ظهور علائم شکست عراق و پیروزی ایران، حامیان منطقهای و جهانی عراق را نگران کرد و آمریکا فشار به ایران را برای پایان دادن به جنگ تشدید کرد. در این مرحله اگر چه عراق، آمریکا، شوروی و کشورهای منطقه خواهان اتمام جنگ بودند ولی روشی را در پیش گرفته بودند که برای ایران قابل پذیرش نبود. در حالی که ایران در موضع برتر قرار داشت و خواهان تعیین متجاوز و دریافت غرامت بود، حامیان عراق و شورای امنیت تنها بر تقدم آتش بس و سپس مذاکره تأکید میکردند.
در این مرحله از جنگ مواضع راهبری امام خمینی (رحمت الله علیه) چنین بود:
1- امام ضمن تمایل و تأکید بر خاتمه دادن به جنگ، بر دستیابی به صلح شرافتمندانه با تنبیه متجاوز و تأمین خواسته بر حق ایران تأکید میکردند.
این استراتژی معطوی به رفع تهدید عراق و سایر تهدیدات علیه انقلاب و نظام به طور کامل و تأمین ثبات منطقه خلیج فارس به صورت اساسی بود. حال آنکه قدرتهای بزرگ و شورای امنیت با تأکید بر آتش بس به دنبال صلح ناقص بودند، زیرا انقلاب اسلامی همچنان آنها را نگران میکرد.
2- امام با تبیین استراتژی )راه قدس از کربلا میگذرد( از بروز یک خطای استراتژیک ممانعت کردند؛ اقدامی که بلافاصله پس از فتح خرمشهر، به تمرکز فکری و اختصاصی بخشی از قوای نظامی ایران برای حضور در لبنان و صحنه مبارزه با اسرائیل منجر شد. امام با بیان این استراتژی، تأکید کردند که مقدم بر هر مسئلهای از جمله آزادسازی قدس به عنوان یک مسئله مهم جهان اسلام و ایران، باید مسئلهی جنگ با عراق به سرانجام برسد.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
- [سایر] نقش امام خمینی (رحمت الله علیه) در پایان جنگ تحمیلی چه بود؟
- [سایر] نقش امام خمینی (رحمت الله علیه) در گسترش و تشدید جنگ تحمیلی چه بود؟
- [سایر] نقش امام خمینی (رحمت الله علیه) در مرحله آغاز جنگ تحمیلی چه بود؟
- [سایر] نقش حضرت امام خمینی (رحمت الله علیه) در انسجام و وحدت اقشار مختلف مردم در طول جنگ تحمیلی چگونه بود و چه تأثیری بر روند جنگ داشت؟
- [سایر] نقش امام خمینی (رحمت الله علیه) در مرحله چالشهای امنیتی - نظامی چه بود؟
- [سایر] نقش متقابل زن و مرد از منظر امام خمینی(رحمت الله علیه) را بیان کنید.
- [سایر] راه دستیابی به نظرات امام خمینی(رحمت الله علیه) چیست؟
- [سایر] نقش زن از دیدگاه امام خمینی (ره)؟
- [سایر] آیا با زنده نگهداشتن گفتمان انقلاب اسلامی راه امام خمینی (ره) تداوم می یابد؟
- [سایر] آیا استمرار جنگ پس از فتح خرمشهر بدون نظر قاطع حضرت امام خمینی(رحمت الله علیه) امکان پذیر بود یا خیر؟
- [آیت الله اردبیلی] رساله توضیح المسائل به شیوه مرسوم، ابتدا بر اساس فتاوای زعیم بزرگوار شیعه حضرت آیة اللّه العظمی برجرودی قدسسره به دقت و با زبانی ساده تهیه و چاپ گردید و در معرض استفاده مقلدان و اندیشمندان قرار گرفت و به سبب دقت و سلاست و انتساب به آن مرجع بزرگوار و استاد مسلم فقه، سالها توسط فقیهان متأخر حاشیه و تعلیقه زده شد و سپس با مزج حواشی در متن اصلی، رسالههای بعدی تدوین گردید. حضرت آیة اللّه العظمی موسوی اردبیلی نیز ابتدا نظرات و فتاوای خود را به صورت حاشیهای بر رساله مزبور نگاشتند و پس از رحلت امام خمینی قدسسره به علت این که رساله معظم له در دست بسیاری از مقلدان و فارسی زبانان موجود بود، حواشی خود را به اختصار به رساله مزبور اضافه نمودند که چندین بار مورد چاپ و تجدید نظر قرار گرفت و در اختیار علاقمندان گذاشته شد. اما بازبینی و بازنگری رساله توضیح المسائل، ظهور مسائل جدید و مورد ابتلا، حذف مسائل غیر مورد ابتلا، تغییر در ساختار شکلی، جملات و ترتیب مسائل و برخی ابواب و توجه به نوآوریها و دقائق و کثرت تغییرات رساله پیشین، باعث گردید که رسالهای مستقل با ساختار فعلی تدوین شود تا به شیوهای مناسبتر، در عین حفظ چهارچوب قبلی، پاسخگوی نیاز مراجعین و فرزانگان گردد. لذا در این توضیح المسائل علاوه بر ذکر مسائل و نظرات جدید معظم له، متون مسائل تا اندازهای روانتر و ترتیب ابواب فقهی و مسائل مناسبتر شده و ابواب و مسائلی که مورد نیاز بوده، اضافه گردیده
- [آیت الله مکارم شیرازی] آشامیدن شراب حرام و از گناهان کبیره است، بلکه در بعضی از اخبار بزرگترین گناه شمرده شده است و اگر کسی آن را حلال بداند در صورتی که متوجه باشد که لازمه حلال دانستن آن تکذیب خدا و پیغمبر(صلی الله علیه وآله) می باشد کافر است. از حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که فرمود: (شراب ریشه بدیها و منشأ گناهان است و کسی که شراب می خورد عقل خود را از دست می دهد و در آن موقع خدا را نمی شناسد و از هیچ گناهی باک ندارد، احترام هیچ کس را نگه نمی دارد و حق خویشان نزدیک را رعایت نمی کند و از زشتیهای آشکار رو نمی گرداند، روح ایمان و خداشناسی از او بیرون می رود، و روح خبیثی که از رحمت خدا دور است در او می ماند، خدا و فرشتگان و پیغمبران و مؤمنین او را لعنت می کنند و تا چهل روز نماز او قبول نمی شود و روز قیامت روی او سیاه است!)
- [آیت الله وحید خراسانی] خاتمه هرچند هر گناهی بزرگ است چون عظمت و جلال و کبریای خداوند محدود به حدی نیست پس نافرمانی خداوند متعال هم با توجه به این که معصیت خداوند علی عظیم است بزرگ است و روایت شده نظر نکن به انچه معصیت کردی بلکه ببین چه کسی را معصیت کردی ولی در مقایسه گناهان به یکدیگر بعضی بزرگتر و عذاب ان شدیدتر است و بر برخی از گناهان به طور صریح یا ضمنی تهدید و وعید به عذاب و اتش شده و یا در روایات وارده از اهل بیت عصمت علیهم السلام از انها تعبیر به کبیره شده است و به مقتضای ایه کریمه ان تجتنبوا کبایر ما تنهون عنه نکفر عنکم سییاتکم اگر دوری کنید از گناهان کبیره ای که نهی شده اید از ان می پوشانیم از شما بدیها و سییات شما را اجتناب از انها موجب امرزش گناهان دیگر است و بعضی از فقهاء اعلی الله مقامهم انها را تا هفتاد و بعضی بیشتر از ان شمرده اند و قسمتی از انها که بیشتر مورد ابتلاست ذکر می شود شرک و کفر به خداوند متعال که با هیچ گناه کبیره ای قابل قیاس نیست یاس و ناامیدی از روح و رحمت خداوند متعال امن از مکر خداوند متعال قسم دروغ به خداوند متعال انکار انچه خداوند نازل فرموده است محاربه با اولیای خداوند متعال محاربه با خدا و رسول به قطع طریق و افساد در زمین حکم به غیر انچه خداوند نازل فرموده است دروغ بستن بر خدا و رسول و اوصیا منع از ذکر خداوند در مساجد و سعی در خراب کردن انها منع زکاتی که واجب است تخلف از جهاد واجب فرار از جنگ مسلمین با کفار اضلال گمراه کردن از راه خداوند متعال اصرار بر گناهان صغیره ترک عمدی نماز و سایر واجبات الهیه ریا اشتغال به لهو مانند غنا و تار زدن ولایت ظالم اعانه کمک کردن ظالم شکستن عهد و قسم تبذیر فاسد کردن مال و بیهوده خرج کردن ان اسراف شرب خمر سحر ظلم غنا عقوق والدین اذیت و بدرفتاری با پدر و مادر قطع رحم لواط زنا نسبت دادن زنا به زن محصنه قیادت جمع کردن بین مرد و زن به زنا یا دو مرد به لواط دزدی ربا خوردن سحت خوردن حرام مانند بهای خمر و اجرت زن زناکار و رشوه ای که حاکم برای حکم می گیرد کم فروشی غش مسلمین خوردن مال یتیم به ظلم شهادت دادن به ناحق کتمان شهادت اشاعه فاحشه و گناه بین مومنین فتنه سخن چینی کردن که موجب تفرقه بین مومنین شود ناسزا گفتن به مومن و اهانت به مومن و ذلیل کردن او بهتان بر مومن تهمت زدن به مومن غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است