قطعنامه‌ی 598 در شرایطی تصویب گردید که ایران به رغم تمامی تضییقات سیاسی، اقتصادی و نظامی توانست خود را آماده‌ی حمله‌ی بزرگ دیگری برخلاف میل ابر قدرت‌ها و قدرت‌های بزرگ و منطقه‌ای بنماید. این حمله‌ی بزرگ کربلای 5 نام داشت که بلافاصله چند روز بعد از عملیات کربلای 4، با هدف انهدام ماشین جنگی عراق در شرق بصره و پیشروی به سوی بصره اجرا شد. این عملیات به دلیل موفقیت چشمگیری که داشت، بزرگترین عملیات انهدامی جمهوری اسلامی ایران محسوب می‌شود. با اجرای این عملیات، ایران برتری نظامی‌یی را که نسبت به عراق در عملیات والفجر 8 و تصرف فاو به دست آورده بود، تثبیت کرد و با نزدیک‌تر شدن به بصره امکان پیدا کرد که با اجرای عملیات دیگری در جبهه‌های جنوب، پیروزی قاطعی به دست آورد؛ لذا تلاش‌های بین‌المللی برای جلوگیری از این پیروزی احتمالی، مجددا با شدت و حدت و برنامه‌ریزی مشخص‌تری افزایش یافت. در این زمان آمریکا و شوروی و دیگر قدرت‌های بزرگ جهانی از شکست عراق مطمئن شده بودند و طبیعی بود که ضمن ارزیابی مواضع گذشته سعی نمایند از این روند جلوگیری کنند. آمریکا به دنبال ضعف‌ها و ناکامی‌های پی در پی اخیر، از جمله رسوایی سفر مک‌فارلین به تهران و بی‌اعتباری در نزد رژیم‌های منطقه‌ای، عدم توانایی حل مسئله گروگان‌ها در لبنان و مانند آنها، سعی داشت که از طریق جنگ تحمیلی اعتبار از دست رفته خود را به عنوان ابر قدرت به دست آورد و نشان دهد که همان طور که اعلام نموده، نخواهد گذاشت جنگ با پیروزی ایران به پایان برسد و دولت صدام را بر سر قدرت حفظ خواهد کرد. آمریکا با این اهداف در صدد بود که قطعنامه‌ای در سازمان ملل تصویب نماید که ایران را وادار به پذیرش صلح نموده، از پیروزی آن جلوگیری کند. در این زمینه سیزدهمین اجلاس سران هفت کشور صنعتی در ونیز در 20 خرداد 1366 طی یک بیانیه‌ی سیاسی رسمی درباره جنگ ایران و عراق، از سازمان ملل خواست که با فشار به ایران و عراق برای قبول مذاکره، هر چه سریع‌تر اقدامی برای پایان جنگ به عمل آورد. اتحاد جماهیر شوروی سابق نیز ضمن مخالفت خود با حذف صدام (به عنوان متحد قدیمی شوروی در منطقه) و با موضع‌گیری صریح‌تر علیه انقلاب اسلامی و همچنین با توجه به سابقه فعالیت‌های سیاسی بیشتر در منطقه، سعی می‌کرد جایگاه خود را در تعیین سرنوشت جنگ به عنوان یک طرف مهم تثبیت نماید و نیز امیدوار بود که بتواند در صورت توافق با غرب امتیازاتی نیز از آنها بگیرد. به هر حال، شرق و غرب در این مرحله تصمیم جدی گرفته بودند که نگذارند ایران به یک پیروزی قاطع نظامی برسد. در چنین اوضاع و احوالی بود که سرانجام سازمان ملل متحد قطعنامه‌ی 589 را در 29 / 4 / 1366 به اتفاق آراء به تصویب رساند. منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
قطعنامهی 598 در شرایطی تصویب گردید که ایران به رغم تمامی تضییقات سیاسی، اقتصادی و نظامی توانست خود را آمادهی حملهی بزرگ دیگری برخلاف میل ابر قدرتها و قدرتهای بزرگ و منطقهای بنماید. این حملهی بزرگ کربلای 5 نام داشت که بلافاصله چند روز بعد از عملیات کربلای 4، با هدف انهدام ماشین جنگی عراق در شرق بصره و پیشروی به سوی بصره اجرا شد. این عملیات به دلیل موفقیت چشمگیری که داشت، بزرگترین عملیات انهدامی جمهوری اسلامی ایران محسوب میشود. با اجرای این عملیات، ایران برتری نظامییی را که نسبت به عراق در عملیات والفجر 8 و تصرف فاو به دست آورده بود، تثبیت کرد و با نزدیکتر شدن به بصره امکان پیدا کرد که با اجرای عملیات دیگری در جبهههای جنوب، پیروزی قاطعی به دست آورد؛ لذا تلاشهای بینالمللی برای جلوگیری از این پیروزی احتمالی، مجددا با شدت و حدت و برنامهریزی مشخصتری افزایش یافت.
در این زمان آمریکا و شوروی و دیگر قدرتهای بزرگ جهانی از شکست عراق مطمئن شده بودند و طبیعی بود که ضمن ارزیابی مواضع گذشته سعی نمایند از این روند جلوگیری کنند. آمریکا به دنبال ضعفها و ناکامیهای پی در پی اخیر، از جمله رسوایی سفر مکفارلین به تهران و بیاعتباری در نزد رژیمهای منطقهای، عدم توانایی حل مسئله گروگانها در لبنان و مانند آنها، سعی داشت که از طریق جنگ تحمیلی اعتبار از دست رفته خود را به عنوان ابر قدرت به دست آورد و نشان دهد که همان طور که اعلام نموده، نخواهد گذاشت جنگ با پیروزی ایران به پایان برسد و دولت صدام را بر سر قدرت حفظ خواهد کرد. آمریکا با این اهداف در صدد بود که قطعنامهای در سازمان ملل تصویب نماید که ایران را وادار به پذیرش صلح نموده، از پیروزی آن جلوگیری کند. در این زمینه سیزدهمین اجلاس سران هفت کشور صنعتی در ونیز در 20 خرداد 1366 طی یک بیانیهی سیاسی رسمی درباره جنگ ایران و عراق، از سازمان ملل خواست که با فشار به ایران و عراق برای قبول مذاکره، هر چه سریعتر اقدامی برای پایان جنگ به عمل آورد.
اتحاد جماهیر شوروی سابق نیز ضمن مخالفت خود با حذف صدام (به عنوان متحد قدیمی شوروی در منطقه) و با موضعگیری صریحتر علیه انقلاب اسلامی و همچنین با توجه به سابقه فعالیتهای سیاسی بیشتر در منطقه، سعی میکرد جایگاه خود را در تعیین سرنوشت جنگ به عنوان یک طرف مهم تثبیت نماید و نیز امیدوار بود که بتواند در صورت توافق با غرب امتیازاتی نیز از آنها بگیرد.
به هر حال، شرق و غرب در این مرحله تصمیم جدی گرفته بودند که نگذارند ایران به یک پیروزی قاطع نظامی برسد. در چنین اوضاع و احوالی بود که سرانجام سازمان ملل متحد قطعنامهی 589 را در 29 / 4 / 1366 به اتفاق آراء به تصویب رساند.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
- [سایر] چرا جنگ این گونه و با پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل تمام شد؟
- [سایر] واکنش ایران و عراق در قبال تصویب قطعنامه 598 شورای امنیت چه بود؟
- [سایر] اگر شورای امنیت بنا داشته باشد تا تحت فصل 7 منشور ملل متحد، قطعنامه صادر کند، چه باید بکند؟
- [سایر] چرا شورای امنیت، 6 قطعنامه (قبل از قطعنامهی 2231) علیه ایران را تحت «فصل هفتم منشور ملل متحد» صادر نکرده است؟
- [سایر] مفاد قطعنامه 598 شورای امنیت در مورد جنگ ایران و عراق چه بود؟
- [سایر] در 21 تیر 1361، شورای امنیت قطعنامه 514 را تصویب کرد. چرا ایران این قطعنامه را رد کرد حال آنکه عراق پذیرفت و اقدامات عملی برای آن انجام داد؟
- [سایر] آیا ایران با پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت، توانست خواسته هایش را در جنگ تحقق بخشد؟ چرا؟
- [سایر] میشه برام توضیح بدهید در جریان 13 آبان وقتی امریکا خواست بر علیه ایران در سازمان ملل قطعنامه صادر کند، چرا روسیه این قطعنامه را وتو کرد؟ مگه روسیه طرفدار ما بود؟ چه نفعی از این کار برد؟
- [سایر] امام خمینی (رحمت الله علیه) درباره پیشنهادهای صلح و قطعنامه های شورای امنیت چه مواضعی داشتند و چه برخوردهایی را توصیه می کردند؟