هر یک از دو کشور ایران و عراق واکنش مختلفی راجع به قطعنامه 598 نشان دادند که در زیر به بررسی آن می‌پردازیم. ایران پس از تصویب قطعنامه‌ی 598، سعید رجایی خراسانی، سفیر ایران در سازمان ملل متحد فورا قطعنامه‌ی 598 را به عنوان )مانور دیپلماتیک ننگین آمریکا( محکوم کرد و خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران نیز این قطعنامه را پوچ و بی‌اعتبار اعلام نمود. در ماه‌های پس از آن، ایران به طور رسمی مخالفتی با قطعنامه ابراز نکرد، اما با برقراری فوری آتش بس موافقت نکرد و کما فی السابق بر موضع بر حق خود مبنی بر لزوم تعیین متجاوز قبل از برقراری آتش بس تأکید داشت. در تاریخ 11 اوت 1987 (20 مرداد 1366) ایران پاسخ جامع و رسمی خود را برای دبیر کل سازمان ملل ارسال نمود که در آن آمده بود: آمریکا قطعنامه 589 را به منظور مداخله آشکار در خلیج فارس و منطقه، حمایت از عراق در جنگ و انحراف افکار عمومی از مسائل داخلی آمریکا، تدوین و اتخاذ کرده است و هیچ یک از این مقاصد با هدف مشروع رسیدن به راه حلی عادلانه برای مناقشه همسویی ندارد. در این نامه ایران تأکید کرد شورای امنیت بدون مشورت با ایران قطعنامه را تهیه کرده و ایران به عنوان قربانی تجاوز، باید چگونگی پایان یافتن جنگ را تعیین کند. همچنین در این نامه آمده بود که شورا باید توضیح دهد که چرا پس از هفت سال جنگ موضوع تهدید علیه صلح را مطرح نموده است. گفتنی است که ایران خواستار تفکیک بحران خلیج فارس )جنگ نفتکش‌ها و حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس( از جنگ ایران و عراق بود و به حل و فصل مسائل خلیج فارس، به ویژه مخالفت با استقرار نیروهای نظامی آمریکا در منطقه و ضرورت توقف حملات به کشتی‌رانی اولویت می‌داد و اعلام کرد عراق باید متجاوز شناخته شود و مسئولیت پرداخت غرامت جنگی را به عهده بگیرد و همچنین یکی از مهم‌ترین اقدامات شورای امنیت باید معرفی علنی عراق به عنوان متجاوز باشد. در مجموع ایران با توجه به برتری نظامی‌ای که در جبهه‌ها داشت، صدور قطعنامه را مطابق سیاست قدرت‌های بزرگ و قبول آن را در آن موقعیت، چشم‌پوشی از حقوق مسلم خویش می‌پنداشت . گر چه این قطعنامه نسبت به قطعنامه‌های قبلی از امتیازات خوبی برخوردار بود، اما ایران معتقد بود باید در بندهای آن جا به جایی‌هایی صورت پذیرد. عراق عراق، بر عکس ایران، در نامه‌ای که در تاریخ 23 ژوئیه 1987 به دبیر کل سازمان ملل متحد ارسال کرد، اظهار نمود که عراق از قطعنامه‌ی 598 استقبال و همکاری خود را برای اجرای آن اعلام می‌نماید. مع هذا عراق پذیرش قطعنامه را منوط به اجرای این شرایط نمود: 1- ایران باید آمادگی خود را برای اجرای تعهدات مقید در قطعنامه اعلام کند. 2- قطعنامه باید به صورت توافقی که بندهای آن مکمل یکدیگر و غیر قابل تفکیک باشند، مورد بررسی قرار گیرد. 3- عبارت آتش بس بدون تأخیر و به معنای تکمیل عقب‌نشینی نیروها طی مدت ده روز پس از برقراری آتش بس است و زندانیان جنگی باید طی هشت هفته پس از آتش بس آزاد و به کشور خود بازگردانده شوند و اجرای قطعنامه باید در مدت کوتاهی صورت گیرد تا از تعلل و تأخیر احتمالی جلوگیری به عمل آید. دولت عراق در سفری که دبیر کل پس از تصویب قطعنامه به بغداد کرد نیز بار دیگر اعلام نمود که قطعنامه 598 را پذیرفته است. صدام حسین نیز در خواست کرد که شورای امنیت به دلیل مخالفت ایران با آتش بس و عقب‌نشینی نیروها، اقدامات تنبیهی را علیه این کشور اتخاذ کند. لازم به توضیح است که پذیرش قطعنامه از طرف عراق تاکتیکی بیش نبود زیرا عراق به این دلیل این قطعنامه را پذیرفت تا به واسطه آن، جنگی را که در آن به اهدافش نرسیده بود، به پایان برساند. این کشور در عمل در قبول مفاد قطعنامه، به صورت گزینشی عمل کرد و به رغم ادعای خود مبنی بر اجرای کامل قطعنامه، هیچ وقت حاضر به اجرای کامل قطعنامه نبود و گذشت زمان نیز این امر را به اثبات رساند. منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
هر یک از دو کشور ایران و عراق واکنش مختلفی راجع به قطعنامه 598 نشان دادند که در زیر به بررسی آن میپردازیم.
ایران
پس از تصویب قطعنامهی 598، سعید رجایی خراسانی، سفیر ایران در سازمان ملل متحد فورا قطعنامهی 598 را به عنوان )مانور دیپلماتیک ننگین آمریکا( محکوم کرد و خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران نیز این قطعنامه را پوچ و بیاعتبار اعلام نمود. در ماههای پس از آن، ایران به طور رسمی مخالفتی با قطعنامه ابراز نکرد، اما با برقراری فوری آتش بس موافقت نکرد و کما فی السابق بر موضع بر حق خود مبنی بر لزوم تعیین متجاوز قبل از برقراری آتش بس تأکید داشت.
در تاریخ 11 اوت 1987 (20 مرداد 1366) ایران پاسخ جامع و رسمی خود را برای دبیر کل سازمان ملل ارسال نمود که در آن آمده بود: آمریکا قطعنامه 589 را به منظور مداخله آشکار در خلیج فارس و منطقه، حمایت از عراق در جنگ و انحراف افکار عمومی از مسائل داخلی آمریکا، تدوین و اتخاذ کرده است و هیچ یک از این مقاصد با هدف مشروع رسیدن به راه حلی عادلانه برای مناقشه همسویی ندارد. در این نامه ایران تأکید کرد شورای امنیت بدون مشورت با ایران قطعنامه را تهیه کرده و ایران به عنوان قربانی تجاوز، باید چگونگی پایان یافتن جنگ را تعیین کند. همچنین در این نامه آمده بود که شورا باید توضیح دهد که چرا پس از هفت سال جنگ موضوع تهدید علیه صلح را مطرح نموده است.
گفتنی است که ایران خواستار تفکیک بحران خلیج فارس )جنگ نفتکشها و حضور نظامی آمریکا در خلیج فارس( از جنگ ایران و عراق بود و به حل و فصل مسائل خلیج فارس، به ویژه مخالفت با استقرار نیروهای نظامی آمریکا در منطقه و ضرورت توقف حملات به کشتیرانی اولویت میداد و اعلام کرد عراق باید متجاوز شناخته شود و مسئولیت پرداخت غرامت جنگی را به عهده بگیرد و همچنین یکی از مهمترین اقدامات شورای امنیت باید معرفی علنی عراق به عنوان متجاوز باشد.
در مجموع ایران با توجه به برتری نظامیای که در جبههها داشت، صدور قطعنامه را مطابق سیاست قدرتهای بزرگ و قبول آن را در آن موقعیت، چشمپوشی از حقوق مسلم خویش میپنداشت . گر چه این قطعنامه نسبت به قطعنامههای قبلی از امتیازات خوبی برخوردار بود، اما ایران معتقد بود باید در بندهای آن جا به جاییهایی صورت پذیرد.
عراق
عراق، بر عکس ایران، در نامهای که در تاریخ 23 ژوئیه 1987 به دبیر کل سازمان ملل متحد ارسال کرد، اظهار نمود که عراق از قطعنامهی 598 استقبال و همکاری خود را برای اجرای آن اعلام مینماید. مع هذا عراق پذیرش قطعنامه را منوط به اجرای این شرایط نمود:
1- ایران باید آمادگی خود را برای اجرای تعهدات مقید در قطعنامه اعلام کند.
2- قطعنامه باید به صورت توافقی که بندهای آن مکمل یکدیگر و غیر قابل تفکیک باشند، مورد بررسی قرار گیرد.
3- عبارت آتش بس بدون تأخیر و به معنای تکمیل عقبنشینی نیروها طی مدت ده روز پس از برقراری آتش بس است و زندانیان جنگی باید طی هشت هفته پس از آتش بس آزاد و به کشور خود بازگردانده شوند و اجرای قطعنامه باید در مدت کوتاهی صورت گیرد تا از تعلل و تأخیر احتمالی جلوگیری به عمل آید.
دولت عراق در سفری که دبیر کل پس از تصویب قطعنامه به بغداد کرد نیز بار دیگر اعلام نمود که قطعنامه 598 را پذیرفته است. صدام حسین نیز در خواست کرد که شورای امنیت به دلیل مخالفت ایران با آتش بس و عقبنشینی نیروها، اقدامات تنبیهی را علیه این کشور اتخاذ کند.
لازم به توضیح است که پذیرش قطعنامه از طرف عراق تاکتیکی بیش نبود زیرا عراق به این دلیل این قطعنامه را پذیرفت تا به واسطه آن، جنگی را که در آن به اهدافش نرسیده بود، به پایان برساند. این کشور در عمل در قبول مفاد قطعنامه، به صورت گزینشی عمل کرد و به رغم ادعای خود مبنی بر اجرای کامل قطعنامه، هیچ وقت حاضر به اجرای کامل قطعنامه نبود و گذشت زمان نیز این امر را به اثبات رساند.
منبع: جنگ ایران و عراق، پرسشها و پاسخها، فرهاد درویشی، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ
- [سایر] مفاد قطعنامه 598 شورای امنیت در مورد جنگ ایران و عراق چه بود؟
- [سایر] چه عواملی در تصویب قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل متحد مؤثر بوده است ؟
- [سایر] در 21 تیر 1361، شورای امنیت قطعنامه 514 را تصویب کرد. چرا ایران این قطعنامه را رد کرد حال آنکه عراق پذیرفت و اقدامات عملی برای آن انجام داد؟
- [سایر] چرا جنگ این گونه و با پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل تمام شد؟
- [سایر] آیا ایران با پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت، توانست خواسته هایش را در جنگ تحقق بخشد؟ چرا؟
- [سایر] چرا شورای امنیت، 6 قطعنامه (قبل از قطعنامهی 2231) علیه ایران را تحت «فصل هفتم منشور ملل متحد» صادر نکرده است؟
- [سایر] اگر شورای امنیت بنا داشته باشد تا تحت فصل 7 منشور ملل متحد، قطعنامه صادر کند، چه باید بکند؟
- [سایر] آیا براساس قطعنامه 598 خسارات مادی وارد شده به ایران جبران خواهد شد؟
- [سایر] اهداف قطعنامه 598 و واقعیات مربوط به آن چه بود؟
- [سایر] امام خمینی (رحمت الله علیه) درباره پیشنهادهای صلح و قطعنامه های شورای امنیت چه مواضعی داشتند و چه برخوردهایی را توصیه می کردند؟