خدا انسان را برای نیل به کمال آفریده است؛ یعنی سرشت انسان به گونه ی است که باید در این دنیا با پیروی از عقل و دوری از افراط و تفریط و مهار قوای دیگر، به سوی کمال گام بردارد. بدیهی است که این سیر تکاملی در سایه پیروی از عقل و برنامه های پیامبران(علیهم السلام)، هنگامی تحقق می پذیرد که در برابر عقل، قوای دیگر، و در برابر برنامه پیامبران(علیهم السلام) برنامه ای دیگر موجود باشد. اگر در معرض انسان هیچ گونه شهوتی نباشد، پیروی از عقل برای او کمال محسوب نمی شود و نیز اگر وسواس شیطانی در میان نباشد، توجّه به برنامه های پیامبران(علیهم السلام) چندان مشکل نیست و در حقیقت سیر تکاملی محسوب نمی شود. ماجرای فرزندان آدم(علیه السلام) که یکی راه سعادت را برگزید و دیگری در ورطه بدبختی گام نهاد، بر همین اساس بود. که هر دو، عقل و غریزه وشهوت داشتند؛ امّا یکی از آنان توانست بر شهوت و غضب خویش غالب آید و سعادتمند شود؛ ولی دیگری در این نبرد با انتخاب نادرست خود، شکست را بر پیروزی واقعی ترجیح دادو به آن سرنوشت دچار گردید. دربارة این قصه در آیات 27 تا 32 سوره مائده مطالبی بیان شده است. از روایات امامان معصوم: نیز استفاده میشود که علت قربانی کردن فرزندان حضرت آدم و سبب قتل "هابیل"، مسئله وصایت و جانشینی حضرت آدمغ بود; چون قابیل دید پدرش حضرت آدم برادرش هابیل را به این منصب مفتخر ساخت، به وی حسادت برد تا آن جا که در صدد قتل او برآمد. در روایتی از امام صادقدر اینباره چنین میخوانیم: "خداوند متعال به آدم وحی فرمود: "اسم اعظم من و میراث نبوت و اسمایی را که به تو تعلیم کردهام و هر آنچه مردم بدان نیاز دارند، به هابیل بسپار." حضرت آدمنیز این کار را کرد و چون قابیل مطلع شد، خشمناک شد; به نزد حضرت آدم آمد و گفت: "پدرجان! مگر من از وی بزرگتر نبودم و بدین منصب شایستهتر از او نیستم؟" حضرت آدم فرمود:"ای فرزند! این کار به دست خداست و او هر که را بخواهد به این منصب میرساند و خداوند او را به این منصب مخصوص فرموده است; اگر چه تو از وی بزرگتر هستی و اگر میخواهی صدق گفتار مرا بدانید، هر کدام قربانی به درگاه خدا ببرید و قربانی هر یک از شما قبول شد، او شایستهتر از دیگری است". قابیل و هابیل، قربانی آوردند; به این ترتیب که قابیل، چون دارای زراعت بود، برای قربانی خویش مقداری از گندمهای بیارزش و نامرغوب خود را جدا کرد و به درگاه خدا برد و هابیل که گوسفنددار بود، یکی از بهترین قوچها و گوسفندان چاق و فربه خود را جدا کرده، برای قربانی برد...". در روایت دیگری از امام سجاد(علیه السلام) دربارة پذیرفته شدن قربانی و ماجرای قتل هابیل چنین بیان شده است: "...قربانی صاحب گوسفند، یعنی هابیل پذیرفته شد و از دیگری ]قابیل[ قبول نشد. قابیل غضبناک شده به هابیل گفت: "به خدا تو را خواهم کشت! "هابیل گفت: "خدا تنها از پرهیزکاران قبول میکند، اگر تو دستت را به سوی من بگشایی که مرا بکشی، من هرگز برای کشتن تو دست به سویت نمیگشایم، من از خدا، پروردگار جهانیان میترسم; من میخواهم تو زیر بار گناه من و خود باشی و از دوزخیان شوی و این پاداش ستمگر است." ]و بدین صورت[ "دلش" کشتن برادر را برایش جلوه داد، ولی او نفهمید چگونه او رابکشد تا "ابلیس" آمد و به او یاد داد و گفت: "سرش را میان دو سنگ بگذار و آن گاه سرش را بشکن! www.morsalat.com
خدا انسان را برای نیل به کمال آفریده است؛ یعنی سرشت انسان به گونه ی است که باید در این دنیا با پیروی از عقل و دوری از افراط و تفریط و مهار قوای دیگر، به سوی کمال گام بردارد. بدیهی است که این سیر تکاملی در سایه پیروی از عقل و برنامه های پیامبران(علیهم السلام)، هنگامی تحقق می پذیرد که در برابر عقل، قوای دیگر، و در برابر برنامه پیامبران(علیهم السلام) برنامه ای دیگر موجود باشد. اگر در معرض انسان هیچ گونه شهوتی نباشد، پیروی از عقل برای او کمال محسوب نمی شود و نیز اگر وسواس شیطانی در میان نباشد، توجّه به برنامه های پیامبران(علیهم السلام) چندان مشکل نیست و در حقیقت سیر تکاملی محسوب نمی شود.
ماجرای فرزندان آدم(علیه السلام) که یکی راه سعادت را برگزید و دیگری در ورطه بدبختی گام نهاد، بر همین اساس بود. که هر دو، عقل و غریزه وشهوت داشتند؛ امّا یکی از آنان توانست بر شهوت و غضب خویش غالب آید و سعادتمند شود؛ ولی دیگری در این نبرد با انتخاب نادرست خود، شکست را بر پیروزی واقعی ترجیح دادو به آن سرنوشت دچار گردید.
دربارة این قصه در آیات 27 تا 32 سوره مائده مطالبی بیان شده است. از روایات امامان معصوم: نیز استفاده میشود که علت قربانی کردن فرزندان حضرت آدم و سبب قتل "هابیل"، مسئله وصایت و جانشینی حضرت آدمغ بود; چون قابیل دید پدرش حضرت آدم برادرش هابیل را به این منصب مفتخر ساخت، به وی حسادت برد تا آن جا که در صدد قتل او برآمد. در روایتی از امام صادقدر اینباره چنین میخوانیم:
"خداوند متعال به آدم وحی فرمود: "اسم اعظم من و میراث نبوت و اسمایی را که به تو تعلیم کردهام و هر آنچه مردم بدان نیاز دارند، به هابیل بسپار." حضرت آدمنیز این کار را کرد و چون قابیل مطلع شد، خشمناک شد; به نزد حضرت آدم آمد و گفت: "پدرجان! مگر من از وی بزرگتر نبودم و بدین منصب شایستهتر از او نیستم؟" حضرت آدم فرمود:"ای فرزند! این کار به دست خداست و او هر که را بخواهد به این منصب میرساند و خداوند او را به این منصب مخصوص فرموده است; اگر چه تو از وی بزرگتر هستی و اگر میخواهی صدق گفتار مرا بدانید، هر کدام قربانی به درگاه خدا ببرید و قربانی هر یک از شما قبول شد، او شایستهتر از دیگری است". قابیل و هابیل، قربانی آوردند; به این ترتیب که قابیل، چون دارای زراعت بود، برای قربانی خویش مقداری از گندمهای بیارزش و نامرغوب خود را جدا کرد و به درگاه خدا برد و هابیل که گوسفنددار بود، یکی از بهترین قوچها و گوسفندان چاق و فربه خود را جدا کرده، برای قربانی برد...".
در روایت دیگری از امام سجاد(علیه السلام) دربارة پذیرفته شدن قربانی و ماجرای قتل هابیل چنین بیان شده است:
"...قربانی صاحب گوسفند، یعنی هابیل پذیرفته شد و از دیگری ]قابیل[ قبول نشد. قابیل غضبناک شده به هابیل گفت: "به خدا تو را خواهم کشت! "هابیل گفت: "خدا تنها از پرهیزکاران قبول میکند، اگر تو دستت را به سوی من بگشایی که مرا بکشی، من هرگز برای کشتن تو دست به سویت نمیگشایم، من از خدا، پروردگار جهانیان میترسم; من میخواهم تو زیر بار گناه من و خود باشی و از دوزخیان شوی و این پاداش ستمگر است." ]و بدین صورت[ "دلش" کشتن برادر را برایش جلوه داد، ولی او نفهمید چگونه او رابکشد تا "ابلیس" آمد و به او یاد داد و گفت: "سرش را میان دو سنگ بگذار و آن گاه سرش را بشکن!
www.morsalat.com
- [سایر] چرا قابیل ، هابیل را کشت؟
- [سایر] هابیل و قابیل با چه کسانی ازدواج کردند؟
- [سایر] علت حسادت قابیل به هابیل چه بوده است؟
- [سایر] چرا فقط اسم هابیل و قابیل در قرآن آمده است؟
- [سایر] با سلام، از جواب شما، یک سوال برام پیش آمد و آن اینکه شما با توجه به روایات و قرآن فرمودید قابیل پسر شکم چهارم است. آیا هابیل برادر بزرگتر قابیل بود؟ در بین فرزندان حضرت آدم، درموقع امتحان الهی که منجر شد قابیل برادرکشی کند و حسد بورزد، آیا تنها همان دو نفر آزمایش شدند؟ و بقیه آزمایش نشدند؟ هنگامی که قابیل، میخواست برادرش را بکشد و او را تهدید به این کار کرد، هابیل گفت اگر تو به تهدیدت جامۀ عمل بپوشانی و دست به کشتن من دراز کنی، من هرگز مقابله به مثل نخواهم کرد و دست به کشتن تو دراز نمیکنم (چرا که من از خدا می ترسم و هرگز دست به چنین گناهی نمیآلایم). به علاوه من نمیخواهم بار گناه دیگری را بدوش بکشم، (بلکه می خواهم تو بار گناه من و خویش را بدوش بکشی (زیرا اگر براستی این تهدید را عملی سازی بار گناهان گذشته من نیز بر دوش تو خواهد افتاد؛ چرا که حق حیات را از من سلب نمودی و باید غرامت آن را بپردازی و چون عمل صالحی نداری باید گناهان مرا بدوش بگیری!) و مسلما با قبول این مسئولیت بزرگ از دوزخیان خواهی بود و همین است جزای ستمکاران). آیا هابیل وقتی قابیل خواست او را بکشد، هیچ کار نکرد حتی از خودش دفاع هم نکرد؟ و راحت گذاشت تا برادرش او را بکشد؟ آیا اینطوری که خودکشی محسوب نمیشود؟
- [آیت الله سبحانی] آیا مجروح کافر حربی را که قادر بر ادامه ی جنگ نمی باشد، در حین درگیری یا پس از جنگ، می توان کشت؟
- [سایر] انسان ضعیف و نیازمند که از ابتدای خلقت بی دانش بوده چگونه میتواند با علم محدود و مادی خود مفسّر واقعی قرآن باشد؟
- [سایر] وقتی روح غیر مادی است پس شکلی غیر مادی خواهد داشت. شکل غیر مادی روح در ابتدای خلقت به صورتی است؟
- [سایر] مسیحیها میگویند مسعودی در مروج الذهب نوشته است: علی علیه السلام در جنگ صفین در یک شبانهروز 525 نفر کشت آیا این، سخن دروغ است؟
- [سایر] شبهه: حضرت حسین ابن علی علیه السلام راههای دیگری غیر از جنگ و قیام داشت، مثلا می توانست مانند برادرش حسن ابن علی علیه السلام صلح نماید.