یکی از دلایلی که باعث شد که ایرانیان به اسلام گرایش پیدا کنند و در موقع هجوم اعراب با آنها همکاری نمایند ناراضی بودن مردم از وضع دینی و حکومتی بود. سلطنت آخرین پادشاهان ساسانی با هرج و مرج ناراحت کنندهای همراه بود و احساسات مردم نیز نسبت به فرمانروایان خود غیردوستانه بود. زیرا فرمانروایان نیروی خود را در راه تأیید سیاست زجر و شکنجه به منظور تثبیت خود و تقویت دین دولتی و زرتشتی به کار میبردند روحانیون زرتشتی قدرت وسیعی را در دستگاه دولت و دربار در اختیار داشتند و در شورای سلطنتی و دربار دارای نیرو و نفوذ فوقالعادهای شده بودند و برای خود سهم و نقش مهمی را در اداره امور مدنی و دولتی کشور اشغال کرده بودند آنان از قدرت خود به منظور زجر و شکنجه و فشار بر سایر گروههای دینی (که بسیار نیز بودند) که با آنان توافق نداشتند استفاده مینمودند علاوه بر پیروان فراوان ادیان قدیمیتر ایران، مسیحیان، یهودیان، صائبین و فرق متعدد دیگر نیز که از تفکرات عرقا، مانویان و بودائیان متأثر بودند در ایران وجود داشتند این زجر و شکنجه و تجسس عقاید و دین در تمام مردم یک حس تنفر علیه دین رسمی و خاندان پادشاهی که به تحمیل آن بر مردم کمک مینمود به وجود آورده بود و موجب آن شد که فتح اعراب به صورت یک نوع نجات، رهایی و آزادی جلوه نماید.[1] پیروان تمام این ادیان مختلف مجدداًتوانستند تحت حمایت حکومتی که آزادی دینی و معافیت از خدمت نظام اجباری را در مقابل پرداخت مبلغ ناچیزی جزیههای امنیت آنان فراهم کند نفس راحت و آزادی بکشند زیرا دین اسلام آزادی و حق استفاده از امنیت در برابر پرداخت جزیه را نه تنها برای مسیحیان و یهودیان تأمین نمود بلکه زرتشتیان، صائبین نیز میتوانستند از این حق و امتیاز استفاده نمایند.[2] خود پیامبر مستقیماً و آشکارا دستوری صادر نموده بودند که بر اساس آن با زرتشتیان نیز میبایستی درست مانند اهل کتاب رفتار شود و آنان نیز میتوانستند با پرداخت خرید از حمایت دولت اسلامی و امنیت عمومی برخوردار باشند.[3] اما در مورد اینکه آیا مسلمانان وارد خاک بیگانه شدند یا خیر و جریان چگونگی شروع حمله مسلمانان به ایران و حمله به خاک کشور دیگر، این طور میتوان گفت: با توجه به قرائن و شواهد تاریخی موجود در مورد چگونگی شروع جنگ بعد از اینکه مسلمانان توانستند اسلام را در سراسر جزیره العرب مستقر نمایند متوجه کشورهای ایران و روم شدند انگیزههای چند مسلمانان را در مورد انجام هدفشان کمک میکرد. 1. سخن پیامبر (ص) و وعده پیروزی مسلمانان بر دو قدرت ایران و روم؛ 2. فضیلت جنگ و جهاد و در صورت شکست شهید خواهند شد؛ 3. از آنجا که اعراب بدوی بودند و از لحاظ امکانات اقتصادی در حد پایینی قرار داشتند و کشورهای ایران و روم از قابلیتهای اقتصادی خوبی برخوردار بودند انگیزه جنگ را بیشتر کرد؛ 4. گزارش مرزبانان از اوضاع داخلی کشورهای روم و ایران که در اخبار الطوال دینوری آمده است (که مثنی بن حارثه به ابوبکر نامه نوشت و از تجاوز خود به ایران و پریشانی اوضاع ایران او را مطلع ساخت و از وی خواست تا او را به لشکری امداد کند).[4] اما در مقابل کشورهای ایران و روم هیچ انگیزهای به دستاندازی به جزیره العرب نداشتند، زیرا آن سرزمین هیچ گونه نفعی برای آنها نداشت و همچنین آنها مسلمانان را هیچ به حساب نمیآوردند که در مقابل آنها بایستد و احساس خطر کنند و تمام جنگهای ایرانیان جنبه تدافعی داشت نه حمله، از آنجا که در تاریخ طبری و الکامل ابن اثیر و تاریخ یعقوبی آمده است که این مطلب را ثابت میکند که بعد از اینکه یزدگرد پادشاه ساسانی از استقرار مسلمانان در مرزهای خود باخبر شد از سردار خود رستم درخواست بسیج لشکر جهت مقابله با آنها را کرد، اما رستم نارضایتی و نگرانی خود را در بربر با لشکر اسلام اعلام میدارد و پیش بینی میکند که ایران به دست عرب خواهد افتاد. [5] همچنین در جایی دیگر آمده است که بعد از اینکه پادشاه ایران و روم حاضر به قبول اسلام نشدند مسلمانان جنگ را شروع کردند به دستور خالد مسلمانان با صدای تکبیر جنگ را شروع کردند، و خالد بانگ برآورد که حمله کنید زیرا من در چهره آنها حالتی از خوف و رعب میبینم و مسلمانان حمله کردند. [6] کشورگشایی و حمله به ممالک مجاوز در میان ملل قدیم چیزی عادی و طبیعی بوده است، و عربها نیز قبل از اسلام گاهی به مرزهای ایران حمله میکردند، همچنان که ایرانیان نیز در بعضی از زمانها سرزمینهای عربی را تسخیر کردهاند. اما بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و استقرار حکومت اسلامی عربها که مردمانی جنگآور بودندن با توجه اتحادی که در اثر تأسیس حکومت در میانشان برقرار گردید، حمله آنان به مرزهای ایران و دولت ساسانی شکننده بود و توانستند در اندک مدتی قلمرو ساسانی را درنوردند. اما باید خاطرنشان کرد که حمله اعراب که بر اساس زیربنای ایدئولوژی اسلامی صورت میگرفت، اهداف مقدس و انسانی را به دنبال داشت. بدین لحاظ مردم ایران که ناعدالتیهای که از دولت دیده بودند از خود مقاومتی نشان ندادند. مردم ایران مخصوصاً نژاد سامی درست در شرایط عقلانی و روانی مساعدی قرار داشتند که زمینه را برای پذیرش گرم اسلام آماده کرده بود و تمایل شدید آنان را برای پذیرش دین ساده جدید فراهم نمود حتی گسترش اسلام در بین زرتشتیان نیز تعجبانگیز و غیرعادی نبود مقام دینی ملی زرتشتی با سقوط خاندان ساسانی که آن را برپای داشته بود به یکباره سقوط نمود و از آن جا که نیروی دیگری برای برپا داشتن آن وجود نداشت پیروان آن تغییر دین و پذیرش اسلام را ساده و آسان تلقی کردند زیرا نکات مشابه و مثبت زیادی بین دین قدیم و اسلام وجود داشت یک نفر پارسی میتوانست در قرآن بسیاری از اصول اعتقادی دین سنتی خود را به دست آورد هر چند در شکل مختلفی اما مجدداً با اهورامزدا و اهریمن تحت اسامی الله و ابلیس مواجه بود. از آزادیهای فوقالعادهای که برای کسانی که هنوز به دین سابق خود وفادار مانده بود تأمین شده بود میتوان استفاده کرد که انتشار اسلام به هیچ وجه معلول زور و فشار نبوده است. باتوجه به این حقایق نسبت دادن زوال و نابودی کامل دین زرتشت به اجبار مردم بر تغییر دین و تحمیل اسلام بر مردم به وسیله فاتحین مسلمان مسلماً محال و غیرمنطقی میباشد تعداد افرادی که در روزهای اوّل حکومت اعراب در ایران اسلام را پذیرفتند بسیار زیاد بود ولی ادامه دین باستانی آنان تا این اواخر و گزارش پذیرش اسلام به طور انفرادی در طول قرون بعد این مطلب را کاملاً تقویت میکند که گسترش اسلام هم مسالمتآمیز و هم داوطلبانه بود. پس از جنگ قادسیه که در آن ارتش ایران به سرکردگی رستم به کلی متلاشی شد بسیاری از قبایل که در دو طرف فرات زندگی میکردند نزد سردار ارتش اسلام آمده و گفتند قبایلی که ابتدا اسلام را پذیرفتند عاقلتر از ما بودند اینک که رستم کشته شده است ما نیز دین جدید را میپذیریم.[7] در جنگ پل در موقعی که شکست مسلمانان حتمی به نظر میرسید و اعراب وحشت زده بین دره فرات و ایرانیان محاصره شده بودند یکی از رؤسای مسیحی قبیله طی داوطلب کمک به سردار ارتش اسلام شد و برای دفاع از پل قایقها که تنها وسیله عقبنشینی منظم بود فراهم نمود. در جنگ بویب هم قبایل اطراف که پشتیبان ایرانیان بودند به اعراب کمک کردند. ادوارد برون در کتاب تاریخ ادبیات ایران مینویسد که قانون و آئین و حکومت ایران مقارن ظهور اسلام طوری بود که قاطبه ملت ایران را وامیداشت برای متابعت از حکومت و آئین تازهای خود را آماده کنند و به همین جهت بود که وقتی ایران به دست مسلمانان فتح شد مردم ایران علاوه بر اینکه عکسالعمل مخالفی از خود نشان ندادند خود برای پیشرفت اسلام زحمات طاقتفرسایی کشیدند[8]. [1] . شهید مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 78. [2] . ابویوسف، الخراج، ص 73. [3] . انساب الاشراف، بلاذری، ص 71. [4] . اخبار الطوال، دینوری، ص 118. [5] . تاریخ طبری، ج 4، ص 1656، و الکامل ابن اثیر، ج 2، ص 227، و تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 26. [6] . فتوح البلدان، بلاذری، ترجمه دکتر آذرتاش، چ دوم، انتشارات سروش، ص 4. [7] . تاریخ مسعودی، ج 4، ص 238. [8] . ادوارد براون، تاریخ ادبیات ایران، ج اوّل، ص 299. www.andisheqom.com
شبهه: مسلمانان به ایران حمله کردند و کشور آنان را مورد هجوم قرار داده و مردم را به زور به سلطه خود درآوردند و مسلمان کردند.
یکی از دلایلی که باعث شد که ایرانیان به اسلام گرایش پیدا کنند و در موقع هجوم اعراب با آنها همکاری نمایند ناراضی بودن مردم از وضع دینی و حکومتی بود. سلطنت آخرین پادشاهان ساسانی با هرج و مرج ناراحت کنندهای همراه بود و احساسات مردم نیز نسبت به فرمانروایان خود غیردوستانه بود. زیرا فرمانروایان نیروی خود را در راه تأیید سیاست زجر و شکنجه به منظور تثبیت خود و تقویت دین دولتی و زرتشتی به کار میبردند روحانیون زرتشتی قدرت وسیعی را در دستگاه دولت و دربار در اختیار داشتند و در شورای سلطنتی و دربار دارای نیرو و نفوذ فوقالعادهای شده بودند و برای خود سهم و نقش مهمی را در اداره امور مدنی و دولتی کشور اشغال کرده بودند آنان از قدرت خود به منظور زجر و شکنجه و فشار بر سایر گروههای دینی (که بسیار نیز بودند) که با آنان توافق نداشتند استفاده مینمودند علاوه بر پیروان فراوان ادیان قدیمیتر ایران، مسیحیان، یهودیان، صائبین و فرق متعدد دیگر نیز که از تفکرات عرقا، مانویان و بودائیان متأثر بودند در ایران وجود داشتند این زجر و شکنجه و تجسس عقاید و دین در تمام مردم یک حس تنفر علیه دین رسمی و خاندان پادشاهی که به تحمیل آن بر مردم کمک مینمود به وجود آورده بود و موجب آن شد که فتح اعراب به صورت یک نوع نجات، رهایی و آزادی جلوه نماید.[1]
پیروان تمام این ادیان مختلف مجدداًتوانستند تحت حمایت حکومتی که آزادی دینی و معافیت از خدمت نظام اجباری را در مقابل پرداخت مبلغ ناچیزی جزیههای امنیت آنان فراهم کند نفس راحت و آزادی بکشند زیرا دین اسلام آزادی و حق استفاده از امنیت در برابر پرداخت جزیه را نه تنها برای مسیحیان و یهودیان تأمین نمود بلکه زرتشتیان، صائبین نیز میتوانستند از این حق و امتیاز استفاده نمایند.[2]
خود پیامبر مستقیماً و آشکارا دستوری صادر نموده بودند که بر اساس آن با زرتشتیان نیز میبایستی درست مانند اهل کتاب رفتار شود و آنان نیز میتوانستند با پرداخت خرید از حمایت دولت اسلامی و امنیت عمومی برخوردار باشند.[3]
اما در مورد اینکه آیا مسلمانان وارد خاک بیگانه شدند یا خیر و جریان چگونگی شروع حمله مسلمانان به ایران و حمله به خاک کشور دیگر، این طور میتوان گفت: با توجه به قرائن و شواهد تاریخی موجود در مورد چگونگی شروع جنگ بعد از اینکه مسلمانان توانستند اسلام را در سراسر جزیره العرب مستقر نمایند متوجه کشورهای ایران و روم شدند انگیزههای چند مسلمانان را در مورد انجام هدفشان کمک میکرد.
1. سخن پیامبر (ص) و وعده پیروزی مسلمانان بر دو قدرت ایران و روم؛ 2. فضیلت جنگ و جهاد و در صورت شکست شهید خواهند شد؛ 3. از آنجا که اعراب بدوی بودند و از لحاظ امکانات اقتصادی در حد پایینی قرار داشتند و کشورهای ایران و روم از قابلیتهای اقتصادی خوبی برخوردار بودند انگیزه جنگ را بیشتر کرد؛ 4. گزارش مرزبانان از اوضاع داخلی کشورهای روم و ایران که در اخبار الطوال دینوری آمده است (که مثنی بن حارثه به ابوبکر نامه نوشت و از تجاوز خود به ایران و پریشانی اوضاع ایران او را مطلع ساخت و از وی خواست تا او را به لشکری امداد کند).[4]
اما در مقابل کشورهای ایران و روم هیچ انگیزهای به دستاندازی به جزیره العرب نداشتند، زیرا آن سرزمین هیچ گونه نفعی برای آنها نداشت و همچنین آنها مسلمانان را هیچ به حساب نمیآوردند که در مقابل آنها بایستد و احساس خطر کنند و تمام جنگهای ایرانیان جنبه تدافعی داشت نه حمله، از آنجا که در تاریخ طبری و الکامل ابن اثیر و تاریخ یعقوبی آمده است که این مطلب را ثابت میکند که بعد از اینکه یزدگرد پادشاه ساسانی از استقرار مسلمانان در مرزهای خود باخبر شد از سردار خود رستم درخواست بسیج لشکر جهت مقابله با آنها را کرد، اما رستم نارضایتی و نگرانی خود را در بربر با لشکر اسلام اعلام میدارد و پیش بینی میکند که ایران به دست عرب خواهد افتاد. [5]
همچنین در جایی دیگر آمده است که بعد از اینکه پادشاه ایران و روم حاضر به قبول اسلام نشدند مسلمانان جنگ را شروع کردند به دستور خالد مسلمانان با صدای تکبیر جنگ را شروع کردند، و خالد بانگ برآورد که حمله کنید زیرا من در چهره آنها حالتی از خوف و رعب میبینم و مسلمانان حمله کردند. [6] کشورگشایی و حمله به ممالک مجاوز در میان ملل قدیم چیزی عادی و طبیعی بوده است، و عربها نیز قبل از اسلام گاهی به مرزهای ایران حمله میکردند، همچنان که ایرانیان نیز در بعضی از زمانها سرزمینهای عربی را تسخیر کردهاند. اما بعد از رحلت پیامبر صلی الله علیه و آله و استقرار حکومت اسلامی عربها که مردمانی جنگآور بودندن با توجه اتحادی که در اثر تأسیس حکومت در میانشان برقرار گردید، حمله آنان به مرزهای ایران و دولت ساسانی شکننده بود و توانستند در اندک مدتی قلمرو ساسانی را درنوردند. اما باید خاطرنشان کرد که حمله اعراب که بر اساس زیربنای ایدئولوژی اسلامی صورت میگرفت، اهداف مقدس و انسانی را به دنبال داشت. بدین لحاظ مردم ایران که ناعدالتیهای که از دولت دیده بودند از خود مقاومتی نشان ندادند.
مردم ایران مخصوصاً نژاد سامی درست در شرایط عقلانی و روانی مساعدی قرار داشتند که زمینه را برای پذیرش گرم اسلام آماده کرده بود و تمایل شدید آنان را برای پذیرش دین ساده جدید فراهم نمود حتی گسترش اسلام در بین زرتشتیان نیز تعجبانگیز و غیرعادی نبود مقام دینی ملی زرتشتی با سقوط خاندان ساسانی که آن را برپای داشته بود به یکباره سقوط نمود و از آن جا که نیروی دیگری برای برپا داشتن آن وجود نداشت پیروان آن تغییر دین و پذیرش اسلام را ساده و آسان تلقی کردند زیرا نکات مشابه و مثبت زیادی بین دین قدیم و اسلام وجود داشت یک نفر پارسی میتوانست در قرآن بسیاری از اصول اعتقادی دین سنتی خود را به دست آورد هر چند در شکل مختلفی اما مجدداً با اهورامزدا و اهریمن تحت اسامی الله و ابلیس مواجه بود. از آزادیهای فوقالعادهای که برای کسانی که هنوز به دین سابق خود وفادار مانده بود تأمین شده بود میتوان استفاده کرد که انتشار اسلام به هیچ وجه معلول زور و فشار نبوده است.
باتوجه به این حقایق نسبت دادن زوال و نابودی کامل دین زرتشت به اجبار مردم بر تغییر دین و تحمیل اسلام بر مردم به وسیله فاتحین مسلمان مسلماً محال و غیرمنطقی میباشد تعداد افرادی که در روزهای اوّل حکومت اعراب در ایران اسلام را پذیرفتند بسیار زیاد بود ولی ادامه دین باستانی آنان تا این اواخر و گزارش پذیرش اسلام به طور انفرادی در طول قرون بعد این مطلب را کاملاً تقویت میکند که گسترش اسلام هم مسالمتآمیز و هم داوطلبانه بود.
پس از جنگ قادسیه که در آن ارتش ایران به سرکردگی رستم به کلی متلاشی شد بسیاری از قبایل که در دو طرف فرات زندگی میکردند نزد سردار ارتش اسلام آمده و گفتند قبایلی که ابتدا اسلام را پذیرفتند عاقلتر از ما بودند اینک که رستم کشته شده است ما نیز دین جدید را میپذیریم.[7]
در جنگ پل در موقعی که شکست مسلمانان حتمی به نظر میرسید و اعراب وحشت زده بین دره فرات و ایرانیان محاصره شده بودند یکی از رؤسای مسیحی قبیله طی داوطلب کمک به سردار ارتش اسلام شد و برای دفاع از پل قایقها که تنها وسیله عقبنشینی منظم بود فراهم نمود. در جنگ بویب هم قبایل اطراف که پشتیبان ایرانیان بودند به اعراب کمک کردند.
ادوارد برون در کتاب تاریخ ادبیات ایران مینویسد که قانون و آئین و حکومت ایران مقارن ظهور اسلام طوری بود که قاطبه ملت ایران را وامیداشت برای متابعت از حکومت و آئین تازهای خود را آماده کنند و به همین جهت بود که وقتی ایران به دست مسلمانان فتح شد مردم ایران علاوه بر اینکه عکسالعمل مخالفی از خود نشان ندادند خود برای پیشرفت اسلام زحمات طاقتفرسایی کشیدند[8].
[1] . شهید مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص 78.
[2] . ابویوسف، الخراج، ص 73.
[3] . انساب الاشراف، بلاذری، ص 71.
[4] . اخبار الطوال، دینوری، ص 118.
[5] . تاریخ طبری، ج 4، ص 1656، و الکامل ابن اثیر، ج 2، ص 227، و تاریخ یعقوبی، ج 2، ص 26.
[6] . فتوح البلدان، بلاذری، ترجمه دکتر آذرتاش، چ دوم، انتشارات سروش، ص 4.
[7] . تاریخ مسعودی، ج 4، ص 238.
[8] . ادوارد براون، تاریخ ادبیات ایران، ج اوّل، ص 299.
www.andisheqom.com
- [سایر] پاسخ این شبهه چیست که می گویند ایرانیان به زور شمشیر مسلمان شده و کتابهای کتابخانه های ایران توسط مسلمانان به آتش کشیده شده است؟
- [سایر] آیا مردم زرتشتی ایران به زور مسلمان شدند؟
- [سایر] اگر در این زمان کشور مسلمانی به کشور غیر مسلمانی حمله کند، آیا زنان شوهر دار آن کشور به مسلمانان حلال می شوند ؟ چرا ؟
- [سایر] اگر در این زمان کشور مسلمانی به کشور غیر مسلمانی حمله کند، آیا زنان شوهر دار آن کشور به مسلمانان حلال می شوند؟ چرا ؟
- [سایر] چگونه کشور باستانی ایران با فرهنگ ملّی و اسلامی قدرتمند، دستخوشِ هجوم فرهنگی شده، و چه زمینه ها و عواملی باعث آن گردیده است؟
- [سایر] چگونه کشور تاریخی و باستانی ایران با فرهنگ ملّی و اسلامی قدرتمند، دست خوشِ هجوم فرهنگی شده، و چه زمینه ها و عواملی باعث آن گردیده است؟
- [سایر] بنده سؤالم در مورد قضیه "تترس" می باشد، آیا در طول جنگ تحمیلی عراق بر علیه جمهوری اسلامی ایران که عراق مناطق مسکونی را مورد حمله نظامی قرار می داد، جمهوری اسلامی ایران نیز می توانست جهت جلوگیری از این عمل کشور عراق به بمباران و حمله به مناطق مسکونی عراق اقدام کند؟ خواهشمندم به دلیل نیاز مبرم بنده در تحقیقات، در صورت امکان جواب را در اسرع وقت برایم ارسال بفرمایید.
- [سایر] علت حمایت جمهوری اسلامی از فلسطین چیست؟رهبر انقلاب در خصوص حمایت از فلسطین میفرمایند: (وظیفهی ماست که این کشور را از سلطه و چنگ قدرت غاصب و پشتیبانهای بینالمللیاش در بیاوریم و به دست مردم فلسطین بسپاریم)، اما به راستی چرا این وظیفه بر عهدهی ایران قرار گرفته است؟ اصول اعتقادی- سیاسی اسلام که حمایت از مردم فلسطین و دشمنی با رژیم صهیونیستی را به یکی از اعتقادات ما تبدیل میکند، چه چیزی است؟
- [سایر] چرا کشور های غربی فرهنگ و رفتار بشری بیشتر به اسلام نزدیک است نسبت به ایران؟
- [سایر] بنده سؤالم در مورد قضیه مقابله به مثل می باشد، آیا در طول جنگ تحمیلی عراق بر علیه جمهوری اسلامی ایران که عراق مناطق مسکونی را مورد حمله نظامی قرار می داد، جمهوری اسلامی ایران نیز می توانست جهت جلوگیری
- [آیت الله اردبیلی] جهاد بر دو نوع است: (ابتدایی) و (دفاعی). (جهاد ابتدایی) آن است که مسلمانان به منظور دعوت کفّار و مشرکین به اسلام و عدالت و یا جلوگیری از نقض پیمان اهل ذمّه یا طغیان باغیان (شورشیان مسلح) بر امام واجبالطّاعه مسلمین، نیروی نظامی به مناطق آنان گسیل دارند. در حقیقت هدف از جهاد ابتدایی کشور گشایی نیست، بلکه دفاع از حقوق فطری انسانهایی است که توسّط قدرتهای کفر و شرک و طغیان از خدا پرستی و توحید، عدالت و شنیدن و پذیرش آزادانه احکام خداوند محروم شدهاند. (جهاد دفاعی) زمانی است که دشمن به مرز و بوم مسلمانان هجوم آورد و قصد تسلّط سیاسی یا فرهنگی و اقتصادی نسبت به آنان داشته باشد و ممکن است جهاد در برابر باغیان در زمانی که به حمله مسلحانه دست زدهاند نیز جهاد دفاعی محسوب گردد.
- [آیت الله اردبیلی] جهاد از واجبات دین و دری از درهای بهشت است که خداوند آن را برای اولیای خود گشوده است(1) و در جهت حفظ کیان اسلام و امنیت مسلمانان و دفاع در مقابل هجوم کافران و ناپاکان و یاری مستضعفان، مورد تأکید قرآن و معصومان علیهمالسلام قرار گرفته است. امّتی که از جهاد روی گردانند، جامه ذلّت و خواری و ردای بلا و گرفتاری بپوشند و با حقارت و پستی از انصاف و عدالت محروم شوند.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر معدن در زمین آبادی باشد که مسلمین آن را به زور و غلبه بدست آورده اند مانند اکثر اراضی ایران و عراق، چنانچه مسلمانی آن معدن را اخراج کند مالک می شود، و احتیاط واجب این است که به اذن ولی امر باشد، و باید خمس آن را بپردازد، و اگر غیر مسلمان اخراج کند مالک نمی شود. و اگر کافر معدنی را از زمینی که در حال فتح مسلمین موات است اخراج کند مالک می شود. 3 گنج
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر مسلمانان با رضایت امام علیهالسلام با کافران جنگ کنند و غنایمی در جنگ بدست آورند، مخارجی را که بعد از بدستآوردن غنایم برای نگهداری یا حمل و نقل آن انجام داده و نیز مقداری را که امام علیهالسلام صلاح میداند به مصرفی برساند و اموال ممتاز و برجسته همچون وسایل جنگی فوقالعاده و اموال اختصاصی پادشاهان و حکمرانان که مخصوص امام علیهالسلام میباشد، از غنیمت کنار گذاشته و خمس بقیه را میپردازند و آنچه در زمان غیبت امام علیهالسلام در جنگ با کافران یا در هنگام دفاع از هجوم آنان به کشور اسلامی گرفته میشود خمس دارد، مرتد فطری یعنی کسی که در هنگام ولادت مسلمان بشمار آمده و پس از بلوغ کافر گردد، در این مسأله همچون دیگر کافران میباشد.
- [آیت الله شبیری زنجانی] کافر؛ یعنی کسی که منکر خدا است، یا برای خدا شریک قرار میدهد، یا پیغمبری حضرت خاتم الانبیاء محمّد بن عبد اللَّه صلی الله علیه و آله را قبول ندارد نجس است و انکار چه به قلب باشد و چه به زبان سبب کفر میگردد و همچنین غلات (یعنی کسانی که یکی از معصومین علیهمالسلام را خدا خوانده یا بگویند خدا در او حلول کرده است) و خوارج و نواصب (یعنی کسانی که دشمنی اهل بیت علیهمالسلام را دین خود قرار دهند) نجسند و لکن اهل کتاب (یعنی یهودیان و مسیحیان) و زردشتیان بنا بر احتیاط نجس میباشند. و کسی که یکی از ضروریات دین مانند نماز و روزه را که تمام مسلمانان آنها را جزء دین اسلام میدانند انکار کند، شرعاً کافر به شمار میآید، مگر در دو صورت: اوّل: بدانیم که انکار وی از روی شبهه است، مثلاً تازه مسلمانیست که از احکام اسلامی آگاهی چندانی ندارد؛ دوم: بدانیم که انکارکننده به خدا و پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله ایمان قلبی دارد، در این دو صورت اگر انکارکننده شهادتین را بر زبان جاری ساخته، مسلمان میباشد.
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه