شبهه: حضرت علی(ع) به آزادی و خودمختاری و کرامت انسان بیشتر اهمیت می‌داد تا حقوق نظام و حکومت.
این که امام علی علیه السّلام به آزادی و کرامت انسانی بیشتر اهمیت می‌داد یا حفظ نظام، موضوعی است که بحث از آن در یک مقاله کوچک نمی‌گنجد و بلکه بحث از آن در حدّ یک کتاب است امّا جهت اختصار و اینکه به سؤال پاسخ داده باشیم به رئوس مطالب این مقایسه و ذکر چند نمونه از دیدگاه امام علی علیه السّلام می‌پردازیم. کرامت ذاتی انسان که یک اصل قرآنی است و از آیه شریفه (لقد کرّمنا بنی آدم)[1] همانا فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم. استفاده می‌شود در بیان امام علیه السّلام نیز به کرّات به آن اشاره شده است امام در جایی می‌فرمایند: ای مردم آدم علیه السّلام نه عبد و نه کنیز زاید و مردم همه آزادند.[2] یا در روایت دیگر می‌فرماید: مردم همه آزادند مگر کسی که علیه خود به عبد بودن اقرار کند.[3] امام علیه السّلام در حکمرانی نیز به اصل کرامت توجه داشته و کارگزاران خود را به رعایت آن تذکر داده است مثلاً در فرمان حکومتی خویش به مالک اشتر می‌فرماید:, (و مهربانی بر رعیت و دوستی ورزیدن با آنان و مهربانی کردن با همگان را برای دل خود پوشش گردان و مباش چون جانوری شکاری که خوردنشان را غنیمت شماری! چه رعیت دو دسته‌اند: دسته‌ای برادر دینی تواند و دسته دیگر در آفرینش با تو همانند. گناهی از ایشان سر می‌زند یا علتهایی بر آن عارض می‌شود، یا خواسته و ناخواسته خطایی بر دستشان می‌رود، به خطاشان منگر و از گناهشان درگذر).[4] امام اجازه نمی‌دهد به بزرگواری و کرامت انسان لطمه وارد شود نه تنها در حال حیات بلکه در بعد از مرگ نیز سفارش به حفظ کرامت انسانی می‌کند. امام در وصیت خود پیرامون ابن ملجم فرمود: دست و پا و دیگر اندام او را مبرید که من از رسول خدا شنیدم می‌فرمود: بپرهیزید از بریدن اندام مرده هر چند سگ دیوانه باشد.[5] با این بیان معلوم شد که امام علی علیه السّلام برای انسان حرمت و کرامت ذاتی قایل است و آنرا به هیچ عنوان قابل خدشه نمی‌داند و درپرتو این کرامت است که آزادی انسان معنا پیدا می‌کند امام به کرّات کارگزاران خود را از خونریزی و کشتن بناحق شهروندان جامعه اسلامی نهی می‌کند و مرتکب آن را مستوجب قصاص می‌داند: به مالک می‌فرماید: و بپرهیز از خونریزی، و از خون ناحق پروا کن که هیچ چیز همانند خون ناحق کیفر الهی را نزدیک و مجازات را بزرگ نمی‌کند و نابودی نعمتها را سرعت نمی‌بخشد و زوال حکومت را نزدیک نمی‌گرداند[6] و باز می‌فرماید: پس حکومت خود را با ریختن خونی به حرام نیرومند مکن که خون به حرام ریختن قدرت را به ناتوانی و سستی کشاند بلکه دولت را از صاحب آن به دیگری بگرداند و کشتن به ناحق تو را نزد حق و خدا عذری بکار نیاید و چه در آن قصاص باید.[7] امام در طول حکومت خود نه تنها در گفتار بلکه در کردار نیز نشان داد که چقدر به آزادی افراد ارزش قائل است و به آن حق می‌داد که از حکومت انتقاد سازنده کنند و در امور از طریق مشورت مشارکت داشته باشند و این همان چیزی است که امروزه بنام مشارکت سیاسی مطرح است. امام می‌فرماید: از گفتن حق یا رایزنی در عدالت باز نایستید که من بخودی خود نه برتر از آنم که خطا کنم و نه خود را در کار خویش از خطا ایمن می‌دانم مگر که خداوند از نفس من آنچه را که خود بدان تواناتر و مسلط‌تر از من است کفایت کند.[8] بالاتر از آن امام مردم را به آزاد اندیشی ترغیب می‌کند چیزی که حاکمان مستبد از آن هراسانند. می‌فرماید: هان بترسید، بترسید! از پیروی بزرگان که به گوهر خود نازیدند و نژاد خویش را برتر دیدند.[9] بنابراین امام هم طرفدار آزادی سیاسی افراد در جامعه است و هم آنان را به آزاد اندیشی دعوت می‌کند و از آنها می‌خواهد که با حاکمان مشورت کنند و از گفتن سخن حق پروا نداشته باشند و از انتقاد نهراسند و دوام و صلاح حکومت و حاکمان را در آن می‌بینند. در حوزه حقوق مدنی نیز گرچه افراد دارای اراده‌اند و حق استفاده از حقوق مدنی خود را دارند ولی امام علی علیه السّلام جهت رعایت مصالح جامعه و مصلحت نظام آنها را منع کرده است، مثلاً مورخان نوشته‌اند: علی علیه السّلام وقتی در کوفه بود، مردم را از نشستن در راه منع کرد با او گفتگو پرداخته و اعتراض کردند فرمود: شما را به شرط اینکه چشمان خود را از رهگذران فرو بندید و جواب سلام آنان را بدهید و گمشدگان را راهنمایی کنید رها می‌کنم. قبول کردند و حضرت رهایشان کرد.[10] بنابراین معلوم می‌گردد که از دیدگاه امام علی علیه السّلام انسان دارای کرامت ذاتی است و حق حیات و حق آزادی در حوزه سیاسی و مدنی را دارد ولی این حق حیات و آزادیهای مدنی و سیاسی مطلق و بی‌حد و حصر نیست و بلکه آزادیهای سیاسی از نظر امام علیه السّلام تا جایی است که حفظ و بقاء نظام در خطر نیفتد و مخالفین و معترضین خود را به هیچ وجه واجد کیفر اعلام نمی‌دانست مگر در شرایط افساد و فتنه انگیزی که در اینجا جهت اثبات ادعای فوق به یک جریان اکتفا می‌کنیم. در کتاب الغارات مسعود ثقفی آمده است، عبدالرحمن بن جندب از پدرش نقل می‌کند که وقتی خبر کشته شدن خرّیت بن ارشد رئیس فرقه بنی ناجیه که از خوارج بود به علی علیه السّلام رسید فرمودند: (مادرش به عزایش بنشیند، چقدر بی‌عقل و بی‌تقوا بود، یکبار نزد من آمد و گفت در اصحاب تو کسانی هستند که من می‌ترسم از تو جدا شوند تو چه خواهی کرد؟ به او گفتم: من هیچگاه به حرف اتهام کسی را دستگیر نمی‌کنم و به حرف گمان مجازات نمی‌نمایم و هیچگاه با کسی نمی‌جنگم مگر آنکه مخالفت و عداوت خود را علنی سازد که در آن هنگام هم مجازات نمی‌کنم مگر آنکه او را می‌خواهم می‌کنم و عذر او را می‌پذیرم. چنانچه توبه کند و دست از سوء کردار بردارد و به سوی ما آید او برادر ما خواهد بود ولی اگر بر عداوت خویش پای فشارد و عزم و جزم بر جنگ با ما کند ما از خداوند علیه او یاری می‌طلبیم و به وظیفه شرعی خود عمل می‌کنیم.[11] معلوم می‌شود امام جنگ با مخالفین را آخرین راه حلّ و زمانی می‌پذیرد که آنها بر علیه حکومت اسلامی قیام کنند و آن صورت امام جهت حفظ نظام اسلامی شمشیر بدست می‌گیرد و وظیفه شرعی خود را عمل می‌نماید. لازم است در اینجا متذکر شویم که حفظ نظام اسلامی در اندیشه امام علی علیه السّلام آن اندازه لازم و با اهمیت که به خاطر حفظ آن 25 سال خانه نشست در حالیکه خار در چشم و استخوان در گلو داشت و از حق الهی و مسلّم خویش چشم پوشید. امام در آن زمان فتنه‌های طغیانگرانه منافقین مدینه و از محاصره سرزمین اسلامی از طرف کسراها و قیصرها می‌دید که سرزمین اسلامی و اسلام نوپا را در محاصره گرفته‌اند و با کوچکترین اختلافی کار اسلام و مسلمانان را یکسره خواهند کرد فلذا به قاعده عقلی اهمّ و مهم عمل کرد و در نتیجه حق خود را فدای حیات اسلام و مسلمانان ساخت و صلح با خلفاء را به خاطر حفظ امّت و نگهداری ملّت و بقاء دین برگرفتن حق خود مقدّم داشت. چنانچه در نامه 62 نهج البلاغه که به اهل مصر به همراه مالک نوشته می‌فرماید: ... مشاهده کردم مردم برای بیعت با فلان هجوم بردند! من دست کشیدم و دخالت نکردم تا آنکه دیدم گروهی از اسلام دست برداشته‌اند و مردم را به سوی نابود ساختن دین محمد صلّی الله علیه و آله دعوت می‌کنند،‌از این ترسیدم که اگر اسلام و اهل آن را یاری نکنم، با این که در آن شکاف و یا نابودی مشاهده می‌کنم، مصیبت آن بزرگتر است، از دست رفتن حکومت بر شما می‌باشد، چرا که حکومت و ولایت متاعی است ناچیز و چند روز بیشتر دوام ندارد. همچون سراب و یا همچون ابر به زودی از بین می‌رود، لذا بود که درک حوادث به کمکشان قیام نمودم تا باطل از بین رفت و دین آرامش یافت.[12] بنابراین در اندیشه امام علی علیه السّلام حفظ نظام، مقدم بر تمام حقوق سیاسی و مدنی افراد است، تا جایی که امام حق خود را بیست و پنج سال فدای حفظ امت اسلام و بقای دین محمدی نمود. [1] . سوره، ایه70 [2] . ملامحسن فیض، الرافی، ج 14، ص 20، (بی‌تا). [3] . محمدبن الحسن الحر العاملی، وسایل الشیعه، ج 16، ص 32. [4] . نهج البلاغه، نامه 53، ترجمه محمد دشتی، ص 567. [5] . نهج البلاغه، نامه 53، ترجمه محمد دشتی، ص 567. [6] . نهج البلاغه، نامه 53، ترجمه محمد دشتی، ص 589. [7] . نهج البلاغه، نامه 53، ترجمه محمد دشتی، ص 589. [8] . نهج البلاغه، نامه 216، ترجمه محمد دشتی، ص 445. [9] . نهج البلاغه، نامه 192، ترجمه محمد دشتی، ص 385. [10] . جاحظ، البیان و التبیین، ج 2، ص 106 به اختصار. [11] . الفارات، ج اول، آخرین صفحه، تصحیح محدث ارموی، چاپ انجمن آثار ملّی. [12] . نهج البلاغه، نامه 62، ترجمه محمد دشتی، ص 601. www.andisheqom.com
عنوان سوال:

شبهه: حضرت علی(ع) به آزادی و خودمختاری و کرامت انسان بیشتر اهمیت می‌داد تا حقوق نظام و حکومت.


پاسخ:

این که امام علی علیه السّلام به آزادی و کرامت انسانی بیشتر اهمیت می‌داد یا حفظ نظام، موضوعی است که بحث از آن در یک مقاله کوچک نمی‌گنجد و بلکه بحث از آن در حدّ یک کتاب است امّا جهت اختصار و اینکه به سؤال پاسخ داده باشیم به رئوس مطالب این مقایسه و ذکر چند نمونه از دیدگاه امام علی علیه السّلام می‌پردازیم.
کرامت ذاتی انسان که یک اصل قرآنی است و از آیه شریفه (لقد کرّمنا بنی آدم)[1] همانا فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم. استفاده می‌شود در بیان امام علیه السّلام نیز به کرّات به آن اشاره شده است امام در جایی می‌فرمایند: ای مردم آدم علیه السّلام نه عبد و نه کنیز زاید و مردم همه آزادند.[2] یا در روایت دیگر می‌فرماید: مردم همه آزادند مگر کسی که علیه خود به عبد بودن اقرار کند.[3]
امام علیه السّلام در حکمرانی نیز به اصل کرامت توجه داشته و کارگزاران خود را به رعایت آن تذکر داده است مثلاً در فرمان حکومتی خویش به مالک اشتر می‌فرماید:, (و مهربانی بر رعیت و دوستی ورزیدن با آنان و مهربانی کردن با همگان را برای دل خود پوشش گردان و مباش چون جانوری شکاری که خوردنشان را غنیمت شماری! چه رعیت دو دسته‌اند: دسته‌ای برادر دینی تواند و دسته دیگر در آفرینش با تو همانند. گناهی از ایشان سر می‌زند یا علتهایی بر آن عارض می‌شود، یا خواسته و ناخواسته خطایی بر دستشان می‌رود، به خطاشان منگر و از گناهشان درگذر).[4]
امام اجازه نمی‌دهد به بزرگواری و کرامت انسان لطمه وارد شود نه تنها در حال حیات بلکه در بعد از مرگ نیز سفارش به حفظ کرامت انسانی می‌کند. امام در وصیت خود پیرامون ابن ملجم فرمود:
دست و پا و دیگر اندام او را مبرید که من از رسول خدا شنیدم می‌فرمود: بپرهیزید از بریدن اندام مرده هر چند سگ دیوانه باشد.[5]
با این بیان معلوم شد که امام علی علیه السّلام برای انسان حرمت و کرامت ذاتی قایل است و آنرا به هیچ عنوان قابل خدشه نمی‌داند و درپرتو این کرامت است که آزادی انسان معنا پیدا می‌کند امام به کرّات کارگزاران خود را از خونریزی و کشتن بناحق شهروندان جامعه اسلامی نهی می‌کند و مرتکب آن را مستوجب قصاص می‌داند: به مالک می‌فرماید: و بپرهیز از خونریزی، و از خون ناحق پروا کن که هیچ چیز همانند خون ناحق کیفر الهی را نزدیک و مجازات را بزرگ نمی‌کند و نابودی نعمتها را سرعت نمی‌بخشد و زوال حکومت را نزدیک نمی‌گرداند[6] و باز می‌فرماید: پس حکومت خود را با ریختن خونی به حرام نیرومند مکن که خون به حرام ریختن قدرت را به ناتوانی و سستی کشاند بلکه دولت را از صاحب آن به دیگری بگرداند و کشتن به ناحق تو را نزد حق و خدا عذری بکار نیاید و چه در آن قصاص باید.[7]
امام در طول حکومت خود نه تنها در گفتار بلکه در کردار نیز نشان داد که چقدر به آزادی افراد ارزش قائل است و به آن حق می‌داد که از حکومت انتقاد سازنده کنند و در امور از طریق مشورت مشارکت داشته باشند و این همان چیزی است که امروزه بنام مشارکت سیاسی مطرح است. امام می‌فرماید:
از گفتن حق یا رایزنی در عدالت باز نایستید که من بخودی خود نه برتر از آنم که خطا کنم و نه خود را در کار خویش از خطا ایمن می‌دانم مگر که خداوند از نفس من آنچه را که خود بدان تواناتر و مسلط‌تر از من است کفایت کند.[8]
بالاتر از آن امام مردم را به آزاد اندیشی ترغیب می‌کند چیزی که حاکمان مستبد از آن هراسانند. می‌فرماید:
هان بترسید، بترسید! از پیروی بزرگان که به گوهر خود نازیدند و نژاد خویش را برتر دیدند.[9]
بنابراین امام هم طرفدار آزادی سیاسی افراد در جامعه است و هم آنان را به آزاد اندیشی دعوت می‌کند و از آنها می‌خواهد که با حاکمان مشورت کنند و از گفتن سخن حق پروا نداشته باشند و از انتقاد نهراسند و دوام و صلاح حکومت و حاکمان را در آن می‌بینند.
در حوزه حقوق مدنی نیز گرچه افراد دارای اراده‌اند و حق استفاده از حقوق مدنی خود را دارند ولی امام علی علیه السّلام جهت رعایت مصالح جامعه و مصلحت نظام آنها را منع کرده است، مثلاً مورخان نوشته‌اند: علی علیه السّلام وقتی در کوفه بود، مردم را از نشستن در راه منع کرد با او گفتگو پرداخته و اعتراض کردند فرمود: شما را به شرط اینکه چشمان خود را از رهگذران فرو بندید و جواب سلام آنان را بدهید و گمشدگان را راهنمایی کنید رها می‌کنم. قبول کردند و حضرت رهایشان کرد.[10]
بنابراین معلوم می‌گردد که از دیدگاه امام علی علیه السّلام انسان دارای کرامت ذاتی است و حق حیات و حق آزادی در حوزه سیاسی و مدنی را دارد ولی این حق حیات و آزادیهای مدنی و سیاسی مطلق و بی‌حد و حصر نیست و بلکه آزادیهای سیاسی از نظر امام علیه السّلام تا جایی است که حفظ و بقاء نظام در خطر نیفتد و مخالفین و معترضین خود را به هیچ وجه واجد کیفر اعلام نمی‌دانست مگر در شرایط افساد و فتنه انگیزی که در اینجا جهت اثبات ادعای فوق به یک جریان اکتفا می‌کنیم.
در کتاب الغارات مسعود ثقفی آمده است، عبدالرحمن بن جندب از پدرش نقل می‌کند که وقتی خبر کشته شدن خرّیت بن ارشد رئیس فرقه بنی ناجیه که از خوارج بود به علی علیه السّلام رسید فرمودند: (مادرش به عزایش بنشیند، چقدر بی‌عقل و بی‌تقوا بود، یکبار نزد من آمد و گفت در اصحاب تو کسانی هستند که من می‌ترسم از تو جدا شوند تو چه خواهی کرد؟ به او گفتم: من هیچگاه به حرف اتهام کسی را دستگیر نمی‌کنم و به حرف گمان مجازات نمی‌نمایم و هیچگاه با کسی نمی‌جنگم مگر آنکه مخالفت و عداوت خود را علنی سازد که در آن هنگام هم مجازات نمی‌کنم مگر آنکه او را می‌خواهم می‌کنم و عذر او را می‌پذیرم. چنانچه توبه کند و دست از سوء کردار بردارد و به سوی ما آید او برادر ما خواهد بود ولی اگر بر عداوت خویش پای فشارد و عزم و جزم بر جنگ با ما کند ما از خداوند علیه او یاری می‌طلبیم و به وظیفه شرعی خود عمل می‌کنیم.[11]
معلوم می‌شود امام جنگ با مخالفین را آخرین راه حلّ و زمانی می‌پذیرد که آنها بر علیه حکومت اسلامی قیام کنند و آن صورت امام جهت حفظ نظام اسلامی شمشیر بدست می‌گیرد و وظیفه شرعی خود را عمل می‌نماید.
لازم است در اینجا متذکر شویم که حفظ نظام اسلامی در اندیشه امام علی علیه السّلام آن اندازه لازم و با اهمیت که به خاطر حفظ آن 25 سال خانه نشست در حالیکه خار در چشم و استخوان در گلو داشت و از حق الهی و مسلّم خویش چشم پوشید. امام در آن زمان فتنه‌های طغیانگرانه منافقین مدینه و از محاصره سرزمین اسلامی از طرف کسراها و قیصرها می‌دید که سرزمین اسلامی و اسلام نوپا را در محاصره گرفته‌اند و با کوچکترین اختلافی کار اسلام و مسلمانان را یکسره خواهند کرد فلذا به قاعده عقلی اهمّ و مهم عمل کرد و در نتیجه حق خود را فدای حیات اسلام و مسلمانان ساخت و صلح با خلفاء را به خاطر حفظ امّت و نگهداری ملّت و بقاء دین برگرفتن حق خود مقدّم داشت.
چنانچه در نامه 62 نهج البلاغه که به اهل مصر به همراه مالک نوشته می‌فرماید: ... مشاهده کردم مردم برای بیعت با فلان هجوم بردند! من دست کشیدم و دخالت نکردم تا آنکه دیدم گروهی از اسلام دست برداشته‌اند و مردم را به سوی نابود ساختن دین محمد صلّی الله علیه و آله دعوت می‌کنند،‌از این ترسیدم که اگر اسلام و اهل آن را یاری نکنم، با این که در آن شکاف و یا نابودی مشاهده می‌کنم، مصیبت آن بزرگتر است، از دست رفتن حکومت بر شما می‌باشد، چرا که حکومت و ولایت متاعی است ناچیز و چند روز بیشتر دوام ندارد. همچون سراب و یا همچون ابر به زودی از بین می‌رود، لذا بود که درک حوادث به کمکشان قیام نمودم تا باطل از بین رفت و دین آرامش یافت.[12]
بنابراین در اندیشه امام علی علیه السّلام حفظ نظام، مقدم بر تمام حقوق سیاسی و مدنی افراد است، تا جایی که امام حق خود را بیست و پنج سال فدای حفظ امت اسلام و بقای دین محمدی نمود.
[1] . سوره، ایه70
[2] . ملامحسن فیض، الرافی، ج 14، ص 20، (بی‌تا).
[3] . محمدبن الحسن الحر العاملی، وسایل الشیعه، ج 16، ص 32.
[4] . نهج البلاغه، نامه 53، ترجمه محمد دشتی، ص 567.
[5] . نهج البلاغه، نامه 53، ترجمه محمد دشتی، ص 567.
[6] . نهج البلاغه، نامه 53، ترجمه محمد دشتی، ص 589.
[7] . نهج البلاغه، نامه 53، ترجمه محمد دشتی، ص 589.
[8] . نهج البلاغه، نامه 216، ترجمه محمد دشتی، ص 445.
[9] . نهج البلاغه، نامه 192، ترجمه محمد دشتی، ص 385.
[10] . جاحظ، البیان و التبیین، ج 2، ص 106 به اختصار.
[11] . الفارات، ج اول، آخرین صفحه، تصحیح محدث ارموی، چاپ انجمن آثار ملّی.
[12] . نهج البلاغه، نامه 62، ترجمه محمد دشتی، ص 601.
www.andisheqom.com





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین