شما چقدر حکومت جمهوری اسلامی را به حکومت علی(ع) یا حکومت مهدوی مشابه می دانید؟ توجه کنید که در حکومت علی زندانی و جرم سیاسی وجود نداشت ولی در حکومت ما وجود دارد؛ و ... نظام جمهوری اسلامی با تکیه بر فرهنگ اسلامی و مبنا قرار دادن دین و ارزشهای الهی تلاش نموده است تا در مسیر حکومت علوی و حکومت مهدوی گام بردارد و خود را به این نمونه های آرمانی نزدیک سازد . و در این راستا از یک سو تعالیم نورانی اسلام ناب و ارزش ها و اصول آن را به عنوان مسیر حرکت خویش برگزیده و قوانین کشور را بر اساس آن تنظیم نموده و از سوی دیگر اهداف خود را بر اساس اهداف حکومت علوی و مهدوی ترسیم نموده وبر این اساس, اقامه دین و حاکمیت ارزش های الهی و عدالت محوری و تلاش برای بر قراری عدالت در همه عرصه ها و مبارزه با ظلم و ستم و سلطه گری و حمایت از مظلومان و تلاش برای پیشرفت و توسعه همه جانبه را به عنوان اهداف اساسی حرکت کلی و جهت گیری خویش برگزیده است و ساختار نظام را به گونه ای ترسیم نموده که فقیه جامع شرایط به عنوان بهترین گزینه و نزدیک ترین فرد به امام معصوم علیه السلام در شناخت مسائل دینی و رعایت عدالت و تقوا در عصر غیبت , عهده دار هدایت و رهبری جامعه اسلامی باشد و به نقش و جایگاه مردم نیز توجه شود . از این رو چارچوب کلی نظام جمهوری اسلامی درراستای حکومت علوی و مهدوی می باشد . هر چند نظام جمهوری اسلامی هنوز در ابتدای راه است و تا رسیدن به نقطه مطلوب و نزدیک شدن به این نمونه های آرمانی و نسخه های کامل , فاصله دارد . امام راحل در صیت نامه الهی -سیاسی خویش فرمودند:( اینجانب هیچگاه نگفته و نمی گویم که امروز در این جمهوری به اسلام با همه ابعاد عمل می شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده و بی انضباطی بر خلاف مقررات اسلام عمل نمی کنند , لکن عرض می کنم که قوه مقننه و قضائیه و اجرائیه با زحمات جان فرسا کوشش در اسلامی کردن این کشور می کنند و ملت ده ها میلیونی نیز طرفدار و مددکار آنان هستند .) ( وصیت نامه الهی - سیاسی امام خمینی ره , تهران, نشر عروج ,1377,ص 49) مقام معظم رهبری نیز در این باره فرمودند:( ما هنوز تا یک جامعه کاملاً اسلامی که نیکبختی دنیا و اخرت مردم را به طور کامل تأمین کند و تباهی و کجروی و ظلم و انحطاط را ریشه کن سازد , فاصله زیادی داریم , این فاصله باید با همت مردم و تلاش مسئولان طی شود .)( حدیث ولایت , ج4, ص 252-253) برای روشن شدن وجود یا عدم جرم سیاسی و زندان سیاسی در اسلام ، لازم است ابتدا به تعریف جرم سیاسی در حقوق خارجی و داخلی اشاره کنیم و سپس به ارزیابی جرم سیاسی در اسلامی بپردازیم ؛ در تبیین و تعریف جرم سیاسی قانونگذاران بعضی از کشورها گاهی جرم سیاسی را با تعریف قانونی مشخص نموده اند و گاهی نیز به تشریح مصادیق و موارد جرم سیاسی پرداخته اند (ر.ک : اصغری ، محمد ، بررسی تطبیقی جرم سیاسی ، تهران ، انتشارات اطلاعات ) به عنوان نمونه به دو مورد اشاره می کنیم ؛ بر اساس قانون فرانسه ( مجرم سیاسی کسی است که شور و حرارت ناشی از عقیده سیاسی به اندازه ای او را به جلو رانده است که مرتکب خلاف قانون شده است.)( استفانی ، گاستون و دیگران ، حقوق جزای عمومی ، ترجمه حسن دادبان ، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی ، 1377، ص 280) در قانون آلمان در مورد جرم سیاسی چنین آمده است ( بزه سیاسی هر عمل قابل کیفری است که بر ضد اساس کشور یا امنیت آن یا بر ضد رییس کشور یا برضد یکی از اعضای دولت از آن جهت که عضو حکومت است یا بر ضد مجلس مؤسس یا برضد حقوق سیاسی انتخاب کننده یا انتخاب شونده یا بر خلاف روابط حسنه با بیگانگان ارتکاب شود .)( پیوندی , غلامرضا , جرم سیاسی , تهران, پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، 1382، ص 82) در متون خارجی نیز جرم سیاسی این گونه تعریف شده است ( جرم سیاسی عبارت است از تلاش برای سرپیچی یا لطمه زدن به یک موقعیت قدرت سیاسی به وسیله اعمال مخالف و ناسازگاربا قواعد سیستم سیاسی موجود) ( همان ،ص 84) در حقوق داخلی کشور ما در سالهای اخیر اقدامات جدی از سوی مراجع ذی صلاح نسبت به تدوین قانونی جامع در مورد جرم سیاسی و نحوه رسیدگی به آن در محاکم دادگستری، صورت گرفته است. در عین حال بر اساس یکی از تعاریف ، جرم سیاسی فعل یا ترک فعل مجرمانه ای است که با انگیزه خیر خواهانه و بدون در نظر گرفتن نفع شخصی و بدون اعمال خشونت و درگیری ، علیه نظام سیاسی مستقر ( مشروع) و حاکمیت دولت و مدیریت عالی کشور و مصالح نظام جمهوری اسلامی و یا حقوق و آزادی های سیاسی و قانونی شهروندان ارتکاب یابد.)(همان ،ص 91) بر این اساس در قانون مجازات اسلامی جرایم ضد امنیت داخلی و خارجی کشور به عنوان مصادیق جرم سیاسی برشمرده شده است .( قانون مجارات اسلامی ، ماده 498تا 512) در اسلام برخی جرم های سیاسی وجود دارد که تحت عنوان بغی از آن در فقه و حقوق اسلامی یاد شده است و بر اساس آن , با افراد و گروههایی که در صدد مقابله با نظام اسلامی و یا برهم زدن امنیت جامعه اسلامی باشند برخورد شده و مرتکبین این جرایم ،مجازات خواهند شد (برای آگاهی بیشتر ر.ک: پیوندی , غلامرضا , جرم سیاسی , تهران, پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ) حضرت علی علیه السلام کسانی که در جنگ جمل شرکت کرده بودند و اسیر شده بودند را زندانی کردند. مرحوم محدث نوری در کتاب مستدرک الوسائل روایتی را نقل نموده که موسی بن طلحه بن عبید الله و برخی از اسیران جنگ جمل در بصره توسط حضرت علی علیه السلام زندانی شدند . (ر.ک : زندان از دیدگاه اسلام , بررسی مشروعیت , موارد و احکام زندان , محمد سپهری , تهران, سازمان تبلیغات اسلامی , 1373, ص 105 - مستدرک الوسائل , ج11, ص 57) این افراد به عنوان باغیان بر امام علیه السلام و کسانی که اقدام برای براندازی حکومت اسلامی نمودند دستگیر شدند وبه عنوان مجرم سیاسی محسوب می شدند یا برخورد حضرت با خوارج و جنگ با آنان زمانی که به اقدام عملی بر علیه حکومت اسلامی روی آوردند نیز بیانگر جرم سیاسی آنها به عنوان باغیان بر حکومت اسلامی و امام می باشد . اما در مورد کشاندن امام علیه السلام به دادگاه , باید بگوییم قضیه مراجعه حضرت به قاضی مربوط به دعوای حقوقی میان ایشان و یک فرد یهودی بود و مربوط به شخصیت حقیقی امام علیه السلام بود نه شخصیت حقوقی ایشان به عنوان امام و حاکم اسلامی و این گونه نیست که کسی بتواند به عنوان اعتراض به عملکرد امام معصوم علیه السلام , ایشان را به دادگاه بکشد , زیرا بر اساس اعتقاد مذهبی ما , ایشان امام معصوم بوده و از هر گونه خطا و اشتباه و نسیان بدور هستند و هیچ گونه کاستی و کوتاهی از سوی ایشان در زمینه اداره حکومت اسلامی ممکن نیست صورت بگیرد در نظام جمهوری اسلامی نیز از نظر شخصیت حقیقی ولی فقیه همانند آحاد افراد جامعه اسلامی ,عضوی از اعضای جامعه اسلامی می باشند که در صورتی که طرف دعوا قرار بگیرند و ادعایی در این زمینه برعلیه ایشان بشود می تواند از طریق محاکم رسیدگی شود اما از نظر شخصیت حقوقی و به عنوان رهبری نظام , از آنجا که مصون از خطا و اشتباه نیستند دو راهکار نظارتی برای ایشان در نظر گرفته شده تا احتمال خطا و اشتباه و یا انحراف در ایشان تا حد امکان کاهش پیدا نماید .یکی راهکار نظارت درونی از طریق شرایط و ویژگیهایی همچون فقاهت و عدالت و تقوا و تخصص های لازم مدیریتی که عامل کنترل و بازدارنده از انحراف می باشند و دیگری نظارت بیرونی از طریق مجلس خبرگان که نمایندگان مردم می باشند و وظیفه نظارت بر عملکرد رهبر را برعهده دارند و کمیسیون تحقیق در مجلس خبرگان موظف است هر گونه اطلاع لازم را درباره اصل یکصدو یازدهم قانون اساسی در مورد فقدان شرایط یا ناتوانی از انجام وظایف , در محدوده قوانینی و موازین شرعی به دست آورد . همچنین درباره صحت سقم گزارش های رسیده , در این باره , تحقیق و بررسی کند و اگر لازم بداند با مقام معظم رهبری در این زمینه ملاقات کند .( ماده 33آیین نامه داخلی مجلس خبرگان ) از این رو اگر کسی نسبت به عملکرد ایشان شکایت یا انتقادی دارد می تواند از طریق مجلس خبرگان آن را پیگیری نماید و مجلس خبرگان بر اساس مسئولیت خود , وظیفه رسیدگی به آن را دارد . ( ر.ک :پرسش ها و پاسخ هایی درباره مجلس خبرگان , قم, دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری و پرسشها و پاسخهای دانشجویی ؛ مجلس خبرگان رهبری , علیرضا محمدی ,قم, نشر معارف و فصلنامه حکومت اسلامی , ش 8) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 4/100137771)
شما چقدر حکومت جمهوری اسلامی را به حکومت علی(ع) یا حکومت مهدوی مشابه می دانید؟ توجه کنید که در حکومت علی زندانی و جرم سیاسی وجود نداشت ولی در حکومت ما وجود دارد؛ و ...
شما چقدر حکومت جمهوری اسلامی را به حکومت علی(ع) یا حکومت مهدوی مشابه می دانید؟ توجه کنید که در حکومت علی زندانی و جرم سیاسی وجود نداشت ولی در حکومت ما وجود دارد؛ و ...
نظام جمهوری اسلامی با تکیه بر فرهنگ اسلامی و مبنا قرار دادن دین و ارزشهای الهی تلاش نموده است تا در مسیر حکومت علوی و حکومت مهدوی گام بردارد و خود را به این نمونه های آرمانی نزدیک سازد . و در این راستا از یک سو تعالیم نورانی اسلام ناب و ارزش ها و اصول آن را به عنوان مسیر حرکت خویش برگزیده و قوانین کشور را بر اساس آن تنظیم نموده و از سوی دیگر اهداف خود را بر اساس اهداف حکومت علوی و مهدوی ترسیم نموده وبر این اساس, اقامه دین و حاکمیت ارزش های الهی و عدالت محوری و تلاش برای بر قراری عدالت در همه عرصه ها و مبارزه با ظلم و ستم و سلطه گری و حمایت از مظلومان و تلاش برای پیشرفت و توسعه همه جانبه را به عنوان اهداف اساسی حرکت کلی و جهت گیری خویش برگزیده است و ساختار نظام را به گونه ای ترسیم نموده که فقیه جامع شرایط به عنوان بهترین گزینه و نزدیک ترین فرد به امام معصوم علیه السلام در شناخت مسائل دینی و رعایت عدالت و تقوا در عصر غیبت , عهده دار هدایت و رهبری جامعه اسلامی باشد و به نقش و جایگاه مردم نیز توجه شود . از این رو چارچوب کلی نظام جمهوری اسلامی درراستای حکومت علوی و مهدوی می باشد . هر چند نظام جمهوری اسلامی هنوز در ابتدای راه است و تا رسیدن به نقطه مطلوب و نزدیک شدن به این نمونه های آرمانی و نسخه های کامل , فاصله دارد . امام راحل در صیت نامه الهی -سیاسی خویش فرمودند:( اینجانب هیچگاه نگفته و نمی گویم که امروز در این جمهوری به اسلام با همه ابعاد عمل می شود و اشخاصی از روی جهالت و عقده و بی انضباطی بر خلاف مقررات اسلام عمل نمی کنند , لکن عرض می کنم که قوه مقننه و قضائیه و اجرائیه با زحمات جان فرسا کوشش در اسلامی کردن این کشور می کنند و ملت ده ها میلیونی نیز طرفدار و مددکار آنان هستند .) ( وصیت نامه الهی - سیاسی امام خمینی ره , تهران, نشر عروج ,1377,ص 49) مقام معظم رهبری نیز در این باره فرمودند:( ما هنوز تا یک جامعه کاملاً اسلامی که نیکبختی دنیا و اخرت مردم را به طور کامل تأمین کند و تباهی و کجروی و ظلم و انحطاط را ریشه کن سازد , فاصله زیادی داریم , این فاصله باید با همت مردم و تلاش مسئولان طی شود .)( حدیث ولایت , ج4, ص 252-253)
برای روشن شدن وجود یا عدم جرم سیاسی و زندان سیاسی در اسلام ، لازم است ابتدا به تعریف جرم سیاسی در حقوق خارجی و داخلی اشاره کنیم و سپس به ارزیابی جرم سیاسی در اسلامی بپردازیم ؛ در تبیین و تعریف جرم سیاسی قانونگذاران بعضی از کشورها گاهی جرم سیاسی را با تعریف قانونی مشخص نموده اند و گاهی نیز به تشریح مصادیق و موارد جرم سیاسی پرداخته اند (ر.ک : اصغری ، محمد ، بررسی تطبیقی جرم سیاسی ، تهران ، انتشارات اطلاعات ) به عنوان نمونه به دو مورد اشاره می کنیم ؛ بر اساس قانون فرانسه ( مجرم سیاسی کسی است که شور و حرارت ناشی از عقیده سیاسی به اندازه ای او را به جلو رانده است که مرتکب خلاف قانون شده است.)( استفانی ، گاستون و دیگران ، حقوق جزای عمومی ، ترجمه حسن دادبان ، تهران، دانشگاه علامه طباطبایی ، 1377، ص 280) در قانون آلمان در مورد جرم سیاسی چنین آمده است ( بزه سیاسی هر عمل قابل کیفری است که بر ضد اساس کشور یا امنیت آن یا بر ضد رییس کشور یا برضد یکی از اعضای دولت از آن جهت که عضو حکومت است یا بر ضد مجلس مؤسس یا برضد حقوق سیاسی انتخاب کننده یا انتخاب شونده یا بر خلاف روابط حسنه با بیگانگان ارتکاب شود .)( پیوندی , غلامرضا , جرم سیاسی , تهران, پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ، 1382، ص 82) در متون خارجی نیز جرم سیاسی این گونه تعریف شده است ( جرم سیاسی عبارت است از تلاش برای سرپیچی یا لطمه زدن به یک موقعیت قدرت سیاسی به وسیله اعمال مخالف و ناسازگاربا قواعد سیستم سیاسی موجود) ( همان ،ص 84) در حقوق داخلی کشور ما در سالهای اخیر اقدامات جدی از سوی مراجع ذی صلاح نسبت به تدوین قانونی جامع در مورد جرم سیاسی و نحوه رسیدگی به آن در محاکم دادگستری، صورت گرفته است. در عین حال بر اساس یکی از تعاریف ، جرم سیاسی فعل یا ترک فعل مجرمانه ای است که با انگیزه خیر خواهانه و بدون در نظر گرفتن نفع شخصی و بدون اعمال خشونت و درگیری ، علیه نظام سیاسی مستقر ( مشروع) و حاکمیت دولت و مدیریت عالی کشور و مصالح نظام جمهوری اسلامی و یا حقوق و آزادی های سیاسی و قانونی شهروندان ارتکاب یابد.)(همان ،ص 91) بر این اساس در قانون مجازات اسلامی جرایم ضد امنیت داخلی و خارجی کشور به عنوان مصادیق جرم سیاسی برشمرده شده است .( قانون مجارات اسلامی ، ماده 498تا 512)
در اسلام برخی جرم های سیاسی وجود دارد که تحت عنوان بغی از آن در فقه و حقوق اسلامی یاد شده است و بر اساس آن , با افراد و گروههایی که در صدد مقابله با نظام اسلامی و یا برهم زدن امنیت جامعه اسلامی باشند برخورد شده و مرتکبین این جرایم ،مجازات خواهند شد (برای آگاهی بیشتر ر.ک: پیوندی , غلامرضا , جرم سیاسی , تهران, پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی ) حضرت علی علیه السلام کسانی که در جنگ جمل شرکت کرده بودند و اسیر شده بودند را زندانی کردند. مرحوم محدث نوری در کتاب مستدرک الوسائل روایتی را نقل نموده که موسی بن طلحه بن عبید الله و برخی از اسیران جنگ جمل در بصره توسط حضرت علی علیه السلام زندانی شدند . (ر.ک : زندان از دیدگاه اسلام , بررسی مشروعیت , موارد و احکام زندان , محمد سپهری , تهران, سازمان تبلیغات اسلامی , 1373, ص 105 - مستدرک الوسائل , ج11, ص 57) این افراد به عنوان باغیان بر امام علیه السلام و کسانی که اقدام برای براندازی حکومت اسلامی نمودند دستگیر شدند وبه عنوان مجرم سیاسی محسوب می شدند یا برخورد حضرت با خوارج و جنگ با آنان زمانی که به اقدام عملی بر علیه حکومت اسلامی روی آوردند نیز بیانگر جرم سیاسی آنها به عنوان باغیان بر حکومت اسلامی و امام می باشد .
اما در مورد کشاندن امام علیه السلام به دادگاه , باید بگوییم قضیه مراجعه حضرت به قاضی مربوط به دعوای حقوقی میان ایشان و یک فرد یهودی بود و مربوط به شخصیت حقیقی امام علیه السلام بود نه شخصیت حقوقی ایشان به عنوان امام و حاکم اسلامی و این گونه نیست که کسی بتواند به عنوان اعتراض به عملکرد امام معصوم علیه السلام , ایشان را به دادگاه بکشد , زیرا بر اساس اعتقاد مذهبی ما , ایشان امام معصوم بوده و از هر گونه خطا و اشتباه و نسیان بدور هستند و هیچ گونه کاستی و کوتاهی از سوی ایشان در زمینه اداره حکومت اسلامی ممکن نیست صورت بگیرد در نظام جمهوری اسلامی نیز از نظر شخصیت حقیقی ولی فقیه همانند آحاد افراد جامعه اسلامی ,عضوی از اعضای جامعه اسلامی می باشند که در صورتی که طرف دعوا قرار بگیرند و ادعایی در این زمینه برعلیه ایشان بشود می تواند از طریق محاکم رسیدگی شود اما از نظر شخصیت حقوقی و به عنوان رهبری نظام , از آنجا که مصون از خطا و اشتباه نیستند دو راهکار نظارتی برای ایشان در نظر گرفته شده تا احتمال خطا و اشتباه و یا انحراف در ایشان تا حد امکان کاهش پیدا نماید .یکی راهکار نظارت درونی از طریق شرایط و ویژگیهایی همچون فقاهت و عدالت و تقوا و تخصص های لازم مدیریتی که عامل کنترل و بازدارنده از انحراف می باشند و دیگری نظارت بیرونی از طریق مجلس خبرگان که نمایندگان مردم می باشند و وظیفه نظارت بر عملکرد رهبر را برعهده دارند و کمیسیون تحقیق در مجلس خبرگان موظف است هر گونه اطلاع لازم را درباره اصل یکصدو یازدهم قانون اساسی در مورد فقدان شرایط یا ناتوانی از انجام وظایف , در محدوده قوانینی و موازین شرعی به دست آورد . همچنین درباره صحت سقم گزارش های رسیده , در این باره , تحقیق و بررسی کند و اگر لازم بداند با مقام معظم رهبری در این زمینه ملاقات کند .( ماده 33آیین نامه داخلی مجلس خبرگان ) از این رو اگر کسی نسبت به عملکرد ایشان شکایت یا انتقادی دارد می تواند از طریق مجلس خبرگان آن را پیگیری نماید و مجلس خبرگان بر اساس مسئولیت خود , وظیفه رسیدگی به آن را دارد . ( ر.ک :پرسش ها و پاسخ هایی درباره مجلس خبرگان , قم, دبیرخانه مجلس خبرگان رهبری و پرسشها و پاسخهای دانشجویی ؛ مجلس خبرگان رهبری , علیرضا محمدی ,قم, نشر معارف و فصلنامه حکومت اسلامی , ش 8) (لوح فشرده پرسمان، اداره مشاوره نهاد رهبری، کد: 4/100137771)
- [سایر] چرا حکومت حضرت علی(ع) بسیار کوتاه بود در حالی که حکومت جمهوری اسلامی ایران دوام بسیاری داشته است؟
- [سایر] به نظر شما امام علی (ع) کدام شکل حکومت را داشتند؟ دمکراسی، جمهوری، سلطنتی، خلافتی، پادشاهی؟
- [سایر] آیا در زمان حکومت اسلامی پیامبر(ص) و حضرت علی(ع)، حجاب اجباری بوده و برخوردی می شد؟
- [سایر] اگر در زمان علی زندانی سیاسی نداشتیم و حتی کسانی که خروج یا توهین می کردند زندانی نمی شدند چرا اکنون این همه داریم؟
- [سایر] آیا در زمان امام علی(ع) زندان بود؟ ایشان کسی را زندانی کردند؟
- [سایر] از دیدگاه امام علی علیه السلام حاکم و کارگزاران حکومت اسلامی باید چه شرایطی داشته باشند؟
- [سایر] رهآورد حکومت امام زمان (عج) از دیدگاه امام علی (ع) چیست؟
- [سایر] از منظر رهبر معظم انقلاب آیا امام صادق علیهالسلام درصدد مبارزه سیاسی بودو داعیه تشکیل حکومت اسلامی داشت؟
- [سایر] چرا حضرت علی (ع) حکومت را از آب بینی بز بی ارزش تر می شمارند؟
- [سایر] دوره کامل خلافت و حکومت حضرت علی (ع) را شرح دهید؟
- [آیت الله جوادی آملی] ) .االله اکبر) یعنی خدای سبحان بزرگتر از آن است که وصف شود. (أشهد أن لا إله الاّ االله ), یعنی شهادت می دهم که غیر خدای یکتا و یگانه خدای دیگری نیست . (أشهد أنّ محمداً رسول االله ); یعنی شهادت میدهم که حضرت محمدبن عبداالله(ص) پیامبر و فرستاده خداست . (أشهد أنّ علیاً امیرالمؤمنین و ولیّ االله)؛ یعنی شهادت میدهم که حضرت علی(ع)امیر مؤمنان و ولیّ خدا بر همه خلق است . (حیّ علی الصلاة )؛ یعنی بشتاب برای اقامه نماز، (حیّ علی الفلاح)؛ یعنی بشتاب برای رستگاری، (حیّ علی خیر العمل )؛ یعنی بشتاب برای بهترین کار که نماز است، (قد قامت الصلاة)؛ یعنی به تحقیق نماز برپا شد، (لا إله الاّ االله )؛ یعنی خدایی؛ جز خدای یکتا و یگانه, سزاوار پرستش نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] مساله 588 _مستحب است به امید این که مطلوب پروردگار باشد امور زیر را در دفن میت رعایت کنند: 1: قبر را به اندازه قامت انسان متوسط گود کنند. 2: میت را در نزدیکترین قبرستان دفن نمایند، مگر آن که قبرستان دورتر، از جهتی بهتر باشد، مثل این که افراد خوب در آنجا دفن شده اند، یا مردم برای فاتحه بیشتر به آنجا می روند. 3: هنگام دفن، جنازه را در چند قدمی قبر بر زمین بگذارند و تا سه مرتبه، کم کم نزدیک ببرند و در مرتبه چهارم وارد قبر کنند. 4: اگر میت مرد است او را از طرف سر وارد قبر کنند و اگر زن است از طرف عرض بدن و به هنگام وارد کردن او پارچه ای روی قبر بگیرند. 5: جنازه را با آرامی از تابوت بردارند و با آرامی وارد قبر کنند، و دعاهایی که دستور داده شده پیش از دفن و موقع دفن بخوانند. 6: قبر لحد داشته باشد، یعنی آن راطوری بسازند که خاک روی بدن میت نریزد،به این ترتیب که قسمت پایین قبررا باریکتر کنند و بعد از گذاشتن میت در قبر، بالای آن خشت یا آجر بچینند و یا طرف قبله قبر را کمی از پایین توسعه دهند به اندازه ای که میت در آن قرار بگیرد. 7: پشت سر میت مقداری خاک یا خشت بگذارند که وقتی او را به طرف راست می خوابانند به عقب برنگردد. 8: بعد از گذاشتن در قبر، گره کفن را باز کنند و صورت میت را روی خاک بگذارند و بالشی از خاک زیر سر او قرار دهند. 9: کسی که میت را در قبر می گذارد با طهارت و سربرهنه و پا برهنه باشد و غیر از خویشان میت، با پشت دست خاک بر قبر بریزند و بگویند: (انا لله و انا الیْه راجعون) و اگر میت زن است کسی که با او محرم است او را در قبر بگذارد و اگر محرم نباشد خویشانش او را در قبر بگذارند. 10: پیش از آن که (لحد) را بپوشانند دست راست به شانه میت بزنند و او را حرکت دهند و سه مرتبه بگویند:اسْمعْ افْهمْ یا فلان ابْن فلان (و به جای فلان ابن فلان اسم میت و پدرش را ببرند) مثلاً سه مرتبه بگویند: (اسْمعْ افْهمْ یا محمد بْن علی) سپس به ترتیب زیر او را به عقاید حقه اسلامی تلقین دهند و بگویند:(هلْ انْت علی الْعهْد الذی فارقْتنا علیْه منْ شهادة انْ لا اله إلا الله وحْده لا شریک له و ان محمداً صلی الله علیْه و آله عبْده و رسوله و سید النبیین و خاتم الْمرْسلین و ان علیاً امیر الْمؤمنین و سید الْوصیین و امامٌ افْترض الله طاعته علی الْعالمین، و ان الْحسن والْحسیْن و علی بْن الْحسیْن و محمد بْن علیٍ و جعْفر بْن محمد و موسی بْن جعْفر و علی بْن موسی و محمد بْن علیٍ و علی بْن محمد و الْحسن بْن علیٍ و الْقائم الحجة الْمهْدی صلوات الله علیْهمْ ائمة الْمؤمنین و حجج الله علی الْخلْق اجْمعین، و ائمتک ائمة هدیً ابْرارٌ یا فلان بْن فلان (و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویند) و بعد بگویند: اذا اتاک الْملکان الْمقربان رسولیْن منْ عنْد الله تبارک و تعالی و سئلاک عنْ ربک و عنْ نبیک و عنْ دینک و عنْ کتابک و عنْ قبْلتک و عنْ ائمتک فلاْ تخفْ و لا تحْزنْ و قلْ فی جوابهما: الله ربی و محمدٌ صلی الله علیْه و آله نبیی و الاْسْلام دینی و الْقرآن کتابی و الْکعْبة قبْلتی و امیرالْمؤمنین علی بْن ابی طالب امامی و الْحسن بْن علیٍ الْمجْتبی امامی و الْحسیْن بْن علیٍ الشهید بکرْبلاء امامی و علیٌ زیْن الْعابدین امامی و محمدٌ الْباقر امامی و جعْفرٌ الصادق امامی و موسی الْکاظم امامی و علیٌ الرضا امامی و محمدٌ الْجواد امامی و علیٌ الْهادی امامی و الْحسن الْعسْکری امامی و الْحجة الْمنْتظر امامی هؤلآء صلوات الله علیْهمْ اجْمعین ائمتی و سادتی و قادتی و شفعائی، بهمْ اتولی و منْ اعْدآئهمْ اتبرء فی الدنْیا و الاْخرة، ثم اعْلم یا فلان بْن فلان (و به جای فلان بن فلان، اسم میت و پدرش را بگویند) بعد بگویند: إن الله تبارک و تعالی نعْم الرب و ان محمداً صلی الله علیْه و آله نعْم الرسول و ان علی بْن ابیطالب و اوْلاده الْمعْصومین الاْئمة الإثْنی عشر نعْم الاْئمة و أن ما جاء به محمدٌ صلی الله علیْه و آله حقٌ و أن الْموْت حقٌ و سؤال منْکر و نکیر فی الْقبْر حقٌ و الْبعْث حقٌ و النشور حقٌ و الصراط حقٌ و الْمیزان حقٌ و تطایر الْکتب حقٌ و أن الْجنة حقٌ و النار حقٌ و أن الساعة آتیةٌ لا ریْب فیها و أن الله یبْعث منْ فی الْقبور. پس بگویند: افهمْت یا فلان (و به جای فلان اسم میت را بگوید) پس از آن بگویند: ثبتک الله بالْقوْل الثابت و هداک الله الی صراط مسْتقیم عرف الله بیْنک و بیْن اولیائک فی مسْتقرٍ منْ رحْمته. پس بگویند: اللهم جاف الاْرْض عنْ جنْبیْه و اصْعدْ بروحه الیْک و لقه منْک برْهاناً اللهم عفْوک عفْوک). 11: قبر را به صورت مربع مستطیل بسازند به اندازه چهار انگشت از زمین بلند کنند و نشانه ای روی آن بگذارند که شناخته شود و روی قبر آب بپاشند و بعد از پاشیدن آب، کسانی که حاضرند دستها را بر قبر گذارند انگشتها را باز کرده در خاک فرو برند و هفت مرتبه سوره (إنا انزلناه) بخوانند وبرای میت طلب آمرزش کنند. 12: :این دعا را بعد از آن بخوانند: (اللهم جاف الاْرْض عنْ جنْبیه و اصْعدْ الیْک روحه و لقه منْک رضْواناً و اسْکنْ قبْره منْ رحْمتک ما تغْنیه به عنْ رحْمة منْ سواک). و سزاوار است چنانچه میت زن باشد ضمیرها و اسماء را به صورت مؤنث ذکر کند.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر صیغه عقد دائم را خود زن و مرد بخوانند و اوّل زن بگوید: (زَوَّجْتُکَ نَفْسی عَلَی الصّداقِ المَعْلُوم) (یعنی خود را زن تو نمودم به مهری که معیّن شده)، پس از آن بدون فاصله قابل توجّه مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَّزْویْجَ عَلَی الصِّداق المعلُوم) (یعنی ازدواج را با مهری که معیّن شده قبول کردم) عقد صحیح است. جمله دوم میتواند با اشاره به مهر مذکور باشد، مانند: (قَبِلْتُ التَّزْویْجَ هکذا) بلکه اگر در جواب تنها بگوید: (قَبِلْتُ) یا (قَبِلْتُ التَّزْویْجَ) و مقصود او قبول تزویج با مهر معیّن شده باشد کفایت میکند. در عقد ازدواج دائم اگر دیگری را وکیل کنند که از طرف آنها صیغه عقد را بخواند، چنانچه مثلاً اسم مرد احمد و اسم زن فاطمه باشد و وکیل زن بگوید: (زَوَّجْتُ مُوَکِّلَتی فاطِمَةَ مُوَکِّلَکَ أَحْمَدَ علی الصّداقِ المعلُومِ) و پس از آن بدون فاصله قابل توجهی مرد بگوید: (قَبِلْتُ التَزْویج لمُوکّلی عَلَی الصّداقِ المعلُومِ) صحیح میباشد، همین طور به شکلهای دیگری که اشاره شد. گفتنیست که لازم نیست صیغه ایجاب را زن بخواند و صیغه قبول را مرد، بلکه بر عکس، میتواند صیغه ایجاب را مرد و صیغه قبول را زن بخواند. در هر حال باید صیغهای که مرد و زن میخوانند معنای یکسانی را برساند، هر چند با یک لفظ نباشد، مثلاً اگر زن با لفظ (زوّجتک) صیغه ایجاب را بخواند و مرد با لفظ (قبلت النّکاح) آن را قبول کند اشکالی ندارد.
- [آیت الله اردبیلی] در روایات اسلامی نسبت به (وفای به عهد و قراردادها) سفارش اکید شده است؛ از جمله در نهج البلاغه آمده است که حضرت امیرالمؤمنین علیهالسلام خطاب به مالک اشتر رحمهالله فرمودند: (.. و اگر با دشمنت پیمان نهادی و در ذمه خود او را امان دادی، به عهد خویش وفا کن و آنچه را بر ذمه داری ادا و خود را چون سپری برابر پیمانت بر پا، چه مردم بر هیچ چیز از واجبهای خدا چون بزرگ شمردن وفای به عهد سخت همداستان نباشند با همه هواهای گونهگون که دارند و رأیهای مخالف یکدیگر که در میان آرند.)(1) بنابر این کلّیّه تعهدات و قراردادهای منعقد شده بین اشخاص و حتّی بین دولتها یا میان آنها و اشخاص باید محترم شمرده شود و نقض یکطرفه آنها بدون مجوز شرعی و نیز اعمال مکر و خدعه جایز نیست. همچنین کلّیّه تعهدات دولت اسلامی با دولتهای کافر غیر حربی که در جهت مصلحت اسلام و مسلمانان منعقد شده باشد، محترم خواهد بود؛ ولی اگر قرارداد یا تعهدی بر اساس مکر و خدعه و =============================================================================== 1 نهجالبلاغه، ترجمه دکتر شهیدی، نامه 53،ص338 و 339. استعمارِ کشور اسلامی از سوی دولت استعمارگر تحمیل شده باشد، عمل به آن تعهد و قرارداد لازم نیست، بلکه در مواردی لغو آن واجب میباشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز رابطه انسان با خداست و مایه صفای روح و پاکی دل و پیدایش روح تقوا و تربیت انسان و پرهیز از گناهان است. نماز مهمترین عبادات است که طبق روایات اگر قبول درگاه خدا شود عبادات دیگر نیز قبول خواهد شد و اگر قبول نگردد اعمال دیگر نیز قبول نخواهد شد. و نیز بر طبق روایات، کسی که نمازهای پنجگانه را انجام می دهد از گناهان پاک می شود همان گونه که اگرشبانه روز پنج مرتبه در نهر آبی شست و شو کند اثری از آلودگی در بدنش باقی نمی ماند. به همین دلیل، در آیات قرآن مجید و روایات اسلامی و وصایا و سفارشهای پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) و ائمه هدی(علیهم السلام)از مهمترین کارهایی که روی آن تأکید شده همین نماز است و لذا ترک نماز از بزرگترین گناهان کبیره محسوب می شود. سزاوار است انسان نماز را در اول وقت بخواند و به آن اهمیت بسیار دهد و از تند خواندن نماز که ممکن است مایه خرابی نماز گردد جداً بپرهیزد. در حدیث آمده است روزی پیغمبر اکرم(صلی الله علیه وآله) مردی را در مسجد مشغول نماز دید که رکوع و سجود را بطور کامل انجام نمی دهد، فرمود: اگر این مرد از دنیا برود در حالی که نمازش این گونه باشد به دین من از دنیا نخواهد رفت. روح نماز (حضور قلب) است و سزاوار است از آنچه مایه پراکندگی حواس می شود بپرهیزد، معانی کلمات نماز را بفهمد و در حال نماز به آن توجه داشته باشد و با حال خضوع و خشوع نماز را انجام دهد، بداند با چه کسی سخن می گوید و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند بسیار کوچک ببیند. در حالات معصومین(علیهم السلام) آمده است به هنگام نماز آنچنان غرق یاد خدا می شدند که از خود بی خبر می گشتند، تا آنجا که پیکان تیری در پای امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)مانده بود، در حال نماز بیرون آوردند و آن حضرت متوجه نشد. برای قبولی نماز و کمال و فضیلت آن علاوه بر شرایط واجب باید امور زیر را نیز رعایت کند: قبل از نماز از خطاهای خود توبه و استغفار نماید و از گناهانی که مانع قبول نماز است مانند (حسد) و (تکبر) و (غیبت) و (خوردن مال حرام) و (آشامیدن مسکرات) و (ندادن خمس و زکات) بلکه هر معصیتی بپرهیزد. همچنین سزاوار است کارهائی که ارزش نماز و حضور قلب را کم می کند انجام ندهد، مثلاً در حال خواب آلودگی و خودداری از بول و در میان سر و صداها و در برابر منظره هایی که جلب توجه می کند به نماز نایستد و کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند انجام دهد، مثلاً لباس پاکیزه بپوشد، موهای خود را شانه زند و مسواک کند و خود را خوشبو نماید و انگشتر عقیق به دست کند.
- [آیت الله اردبیلی] زکات از واجبات بزرگ الهی است که در قرآن و روایات در کنار نماز و اعتقاد به آخرت قرار گرفته است و هدف از آن تأمین اجتماعی، تعدیل ثروت، تأمین زندگی فقرا، ایجاد تسهیلات و منافع عمومی و دینی و جذب غیر مسلمانان به اسلام است و یقینا اگر ثروتمندان زکات اموال خویش را بپردازند، فقر از جامعه اسلامی رخت برمیبندد. امام صادق علیهالسلام میفرماید: (همانا خداوند عزّوجلّ در اموال ثروتمندان برای فقرا به اندازه کفایت آنان واجب فرموده است و اگر میدانست آن مقدار کفایت نمیکند، هر آینه بر آن میافزود. آنچه بر سر فقرا آمده است به سبب کاستی الهی نیست، بلکه به علّت منع حقوق آنان از سوی کسانی است که حقوق فقرا را ادا نمیکنند و به درستی اگر مردم حقوق مستمندان را ادا میکردند، آنان در رفاه زندگی میکردند.)(1) با برچیده شدن فقر از جامعه، امنیت اجتماعی نیز حاکم میگردد؛ علی علیهالسلام میفرماید: (اموال خویش را با زکات پاسداری کنید.)(2) پرداختن زکات موجب رهایی از عذاب الهی(3) و حافظ جان و مال است و خداوند عزّوجلّ میفرماید: (هر آنچه را در راه خداوند انفاق میکنید خداوند به شما باز میگرداند و او بهترین روزی دهندگان است.)(4) نماز با پرداختن زکات است که به ثمر مینشیند چنانکه در روایت آمده است: (آن کسی که نماز به پایدارد و زکات نپردازد =============================================================================== 1 وسائل الشیعة، چاپ آل البیت، باب 1 از (أبواب ما تجب فیه الزکاة)،ح2،ج9،ص10. 2 نهج البلاغه، صبحی صالح، حکمت 146. 3 (آنان را که طلا و نقره گنجینه میکنند و آن را در راه خداوند انفاق نمیکنند، به عذاب دردناک بشارت ده.)، توبه(9):34. 4 سبأ(34):39. گویا نماز نخوانده است.)(1)
- [آیت الله مظاهری] تهمت اقسام و مراتبی دارد: الف) افترا بر خدا و پیامبران و اوصیای گرامی صلوات اللَّه علیهم اجمعین و قرآن شریف این قسم افترا و تهمت را بالاترین ظلمها میداند: (وَ مَنْ اظْلَمُ مِمَّنِ افْتَری عَلَی اللَّهِ الْکَذِب)[2] (و چه کسی ستمگرتر از آن کس که به خدا دروغ میبندد؟) ب) افترای زنا به زنها و مردان پاکدامن که این افترا و تهمت علاوه بر گناه بزرگی که دارد، اگر منجر به دادگاه شود، حاکم اسلامی باید او را حدّ قذف که هشتاد تازیانه است بزند. ج) افترا و تهمت به افرادی که تهمت به آنان موجب تضعیف دین میشود، نظیر تهمت به علما و افرادی که وابسته به دین میباشند که گناه این قسم تهمت، مضاعف و نظیر افترا بر خدا و پیامبر و ائمّه طاهرین است. د) افترا و تهمت به افراد معمولی، که این قسم تهمت گرچه گناه مضاعف ندارد، ولی در روایات آمده است که در روز قیامت آن تهمتزننده را بر روی چرکها و خونها نگاه میدارند تا مردم از حساب فارغ شوند سپس او را به جهنّم میبرند.
- [آیت الله نوری همدانی] نافلة ظهر و عصر را در سفر نباید خواند ، ئلی ولی نافله عشا را که نماز وُتیره نامیده می شود به نیت اینکه شاید مطلوب خداوند باشد ، می تواند بجا آورد . فضلیت سحر خیزی ونماز شب باید توجه داشت که وقت سحر ، وقت بسیار مبارکی است ، وقت تهجد و عبادت خدا است وقت انس گرفتن با محبوب حقیقی در خلوت شب است ، وقتی است که پیشوایان معصوم اسلام (سلام الله علیهم )مسلمانان را به بیداری و تهجد د ر آن ترغیب می نمودند ، وقتی است که وقتی است که علمای بزرگ و صلحای روزگار همیشه در آن وقت از خواب بر می خاستند و در پیشگاه حضرت حق به نماز خواندن و تلاوت قرآن و استغفار می پرداختند و حل کمشکلات و قضای حوایج مهم خود را در این ساعت از آن ذات مقدس می خواستند و به مقصود می رسیدند .خداوند در دو جای قرآن ، کسانی را که در سحرگاهان به استغفار می پردازند و از خداوند کریم و رحیم بخشایش گناهان خود را می خواهند مورد تمجید قرار داده است .وقت سحربنابر اظهر ، آخرین قسمت از یک ششم شب میباشد .هر چند وقت نماز شب از نصف شب به بعد آغاز می شود و تا طلوع فجر ادامه پیدا می کند ، ولی هر چه به طلوع فجر نزدیکتر باشد ، ثواب بیشتری دارد .برای نماز شب فضلیت های فراوانی و تاکید بسیاری در احادیث اهل بیت عصمت (علیهم السلام) ذکر شده است.حضرت رسول اکرم (صلی الله غلیه وآله وسلم ) در ضمن وصیتهای خود به حضرت امیر المؤمنان (علیه السلام ) فرمودند : ( عَلیکَ بِصَلوهِ اللّیلِ ، بِصلوهِ الّلیلِ ، بِصلوهِ اللّیلِ ) یعنی سه مرتبه فرمودند : نماز شب خواندن را بر خود لازم بشمار . حضرت صاذق (علیه السلام)فرمودند :( شرافت مؤ من در نماز شب خواندن و عزت مؤ من در این است که متعرض اعراض مردم چیزهایی که مردم عنایت به پنهان ماندن آن دارند ، نشود ، به این معنا که تفحص در امور مردم نداشته باشد و غیبت آنان را نکند .) و نیز حضرت صادق (علیه السلام ) فرمودند : ( مال دنیا و فرزندان ، زینت زندگی این دنیا و نماز شب ، زینت آخرت است . ) در احادیث اسلامی برای نماز شب علاوه بر اینکه ثواب و فضیلت فراوان اخروی ذکر شده است ، فواید دنیوی بسیاری نیز برای آن بیان شده است .که حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمود : ( نماز شب بخوانید که آن سنت پیغمبر و رسم صلحایی است که پیش از شما می زیستند و آن درد و مرض را از بدن شما دور می کند . ) و نیز فرمودند : ( نماز شب خواندن روی انسان را سفید و نورانی وخلق انسان را نیکو و بوی وی را پاکیزه می کند و روزی را فراوان می سازد و موجب ادای قرض انسان می گردد و غم و اندوه را بر طرف می نماید و به چشم انسان جلوه و روشنی می بخشد . )حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمودند : ( خانه هایی که در آنها نماز شب و قرآن خوانده می شود ، برای اهل آسمان روشنایی می دهند به همان طوری که ستارگان آسمان برای مردم زمین ، روشنایی می دهند . ) حضرت رضا ( علیه السلام ) فرمودند : ( نماز شب خواندن را بر خود لازم بدانید زیرا هر بندة مؤ منی که هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخواند و در قنوت وتر 70مرتبه استغفار کند خداوند او را از عذاب قبر و از عذاب آتش نجات می دهد وعمرش را در دنیا طولانی میکند و در زندگی اقتصادی خداوند به او وسعت و گشایش میدهد وهر خانه ای که در آن نماز شب خوانده شود آن خانه برای مردم آسمان روشنایی می دهد همانطورکه ستارگان آسمان برای مردم روی زمین روشنایی می بخشند . ) برای د ستیابی به این توفیق لازم است از اول شب تصمیم بگیرند و مخصوصاً با کم غذا خوردن در شب خود را برای بیداری آماده سازند که حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) فرمودند : ( در سه چیز با سه چیز طمع مکن : 1-در بیداری شب با پرخوردن .2-در نور صورت با خوابیدن در جمیع شب .3-در امان ماندن در دنیا با همنشینی با فاسقان و فاجران .) کیفیت نماز شب و اما کیفیت نماز شب به این ترتیب است که : هشت رکعت که هر دو رکعت به یک سلام انجام بگیرد به قصد نماز نافلة شب خوانده شود و بعد از آن دو رکعت نماز به قصد نماز شفع می خواند و از آن پس یک رکعت به نیت نماز وتر بجا می آورد و بهتر این است که قنوت نماز وتر را به این ترتیب بجا بیاورد : 1- دعای فرج را که عبارت از این دعا است : لا اله الله الحلیم الکریم لا اله الا الله العلی العظیم سبحان الله رب السموات السبع و سبحان الله رب الارضین السبع و ما فیهن و ما بینهن و رب العرش العظیم و سلام علی المرسلین بخواند . 2-هفت مرتبه بگوید : استغفر الله الذی لا اله الا هو الحی القیوم ذوالجلال و الاکرام من جمیع ظلمی و جرمی و اسرافی علی نفسی و اتوب الیه .بعد از آن 70مرتبه بگوید : استغفرالله ربی و اتوب الیه .پس از آن 300مرتبه بگوید : العفو . سپس برای چهل مؤمن دعا کند ( به زبان غیر عربی هم اشکال ندارد ، مثلاً بگوید : خداوندا! فلانی را بیامرز ) .از آن پس برای خود و پدر و مادر خود دعا کند و در خاتمة قنوت 7مرتبه بگوید : هذا مقامُ الغائذِ بکَ مِنَ النارِ . فضیلت نماز جعفر طیار نماز جعفر طیار ، دارای ثواب و فضیلت بسیار است و بر اساس روایاتی که از اهل بیت عصمت(سلام الله علیهم ) رسیده است تاثیر زیادی در بخشیده شدن گناهان انسان دارد . حضرت صادق ( علیه السلام ) فرمودند : ( روزی که قلعة خیبر ، دژ محکم یهودانی که در برابر پیشرفت اسلام جوان ، سنگ اندازی می کردند و هر روز نقشه ای می کشیدند و تر فندهایی برای متوقف ساختن ، بلکه بر انداختن نظام اسلامی ، طرح می کردند به دست سپاه اسلام فتح شد ، جعفر از کشور حبشه که به سر پرستی جمعی از مسلمانان که در نتیجة فشار سردمداران کفر به آنجا مسافرت کرده بودند که تا در محیطی آزاد به اقامه مراسم دین قیام کنند و هم به تبلیغ اسلام پرداخته ، درخت دین را در آن سر زمین بنشانند ، مسافرت کرده بود مراجعت کرد .حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم ) از شنیدن این جریان بسیار خرسند گردید و فرمود : ( والله ما ادری بایهما انا اشد سروراً بقدوم جعفر ام بفتح خیبر ) . قسم به خداوند از این دو جریانی که امروز برای ما پیش آمده است نمی دانم برای کدام یک بیشتر خشنود باشم ، آیا برای فتح خیبر یا برای بازگشت جعفر ؟ و از جای خود برخاست و جعفر را به آغوش کشید و میان دو چشم وی را بوسید و فرمود هدیه ای به تو بدهم .چون این کلام را مسلمانان شنیدند افراد بسیاری در میان جمع گرد آمدند و چنین فکر می کردندکه این هدیه طلا ونقرة قابل توجهی خواهد بود. حضرتش به جعفر فرمودند : ( چهار رکعت نماز به تو تعلیم می دهم اگر بتوانی در هر روز و اگر نه در دو روز و گرنه در هر جمعه و اگر نتوانستی در هر ماه یک مرتبه و اگر نتوانستی در هر سال یک مرتبه بخوان ، خداوند متعال گناهانی را که ما بین آن دو نماز انجام گرفته باشد می آمرزد .سپس آن را بیان فرمود و توضیح آن به این ترتیب است : چهار رکعت است به تشهد و دو سلام . در رکعت اول بعد از سوره حمد سورة (اذا زلزلت ) و در رکعت دوم بعد از سورة ( و العادیات) و در رکعت سوم پس از حمد ، سورة ( اذا جاء نصرالله ) و در رکعت چهارم بعد از حمد سورة ( قل هو الله احد) و در هر رعت بعد از فراغ از قرائت پانزده مرتبه می گوید سبحان الله و الحمد الله و لا اله الا الله و الله اکبر و در رکوع همین تسبیحات را ده مرتبه می گوید و چون سر از رکوع بر می دارد ده مرتبه و در سجدة دوم ده مرتبه و بعد از سر بر داشتن پیش از اینکه برخیزد ، ده مرتبه می گوید و هر چهار رکعت را به همین تر تیب می خواند که مجموعاً 300مرتبه می شود . اگر نتواند این سوره ها را بخواند بجای آنها هم سورة قل هو الله احد را بخواند ، ثواب و فضیلت این نماز را بدست می آورد .خواندن نماز جعفر در هر موقع مستحب است ، ولی بهترین اوقات آن در روز جمعه هنگامی است که آفتاب در سطح زمین گسترش یافته باشد .علمای بزرگ اسلام و صلحای روزگار در این وقت برخواندن آن مواظبت داشته اند .نماز های مستحبی غیر از اینها نیز بسیار است به کتاب مفاتیح الجنان و غیر آن مراجعه بفرمایید . وقت نافله های یومیه
- [امام خمینی] اهمیت نماز: نماز مهمترین اعمال دینی است که اگر قبول درگاه خداوند عالم شود،عبادتهای دیگر هم قبول می شود. و اگر پذیرفته نشود، اعمال دیگر هم قبول نمی شود. و همانطور که اگر انسان شبانه روزی پنج نوبت در نهر آبی شستشو کند، چرک در بدنش نمی ماند، نمازهای پنجگانه هم انسان را از گناهان پاک می کند. و سزاوار است که انسان نماز را در اول وقت بخواند. و کسی که نماز را پست و سبک شمارد،مانند کسی است که نماز نمی خواند. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:"کسی که به نماز اهمیت ندهد و آن را سبک شمارد، سزاوار عذاب آخرت است".روزی حضرت در مسجد تشریف داشتند، مردی وارد و مشغول نماز شد، و رکوع و سجودش را کاملا به جا نیاورد. حضرت فرمودند: "اگر این مرد در حالی که نمازش این طور است از دنیا برود، به دین من از دنیا نرفته است". پس انسان باید مواظب باشد که به عجله و شتابزدگی نماز نخواند، و در حال نماز به یاد خدا و با خضوع و خشوع و وقار باشد، و متوجه باشد که با چه کسی سخن می گوید، و خود را در مقابل عظمت و بزرگی خداوند عالم بسیار پست و ناچیز ببیند. و اگر انسان در موقع نماز کاملا به این مطلب توجه کند، از خود بی خبر می شود. چنانچه در حال نماز تیر را از پای مبارک امیر المؤمنین علیه السلام بیرون کشیدند و آن حضرت متوجه نشدند. و نیز باید نمازگزار توبه و استغفار نماید و گناهانی که مانع قبول شدن نماز است مانند حسد،کبر، غیبت، خوردن حرام، آشامیدن مسکرات و ندادن خمس و زکات، بلکه هر معصیتی را ترک کند. و همچنین سزاوار است کارهایی که ثواب نماز را کم می کند بجانیاورد، مثلا در حال خواب آلودگی و خودداری از بول به نماز نایستد و در موقع نماز به آسمان نگاه نکند. و نیز کارهایی که ثواب نماز را زیاد می کند بجا آورد، مثلا انگشتری عقیق به دست کند، و لباس پاکیزه بپوشد، و شانه و مسواک کند، و خود را خوشبو نماید.
- [آیت الله وحید خراسانی] خاتمه هرچند هر گناهی بزرگ است چون عظمت و جلال و کبریای خداوند محدود به حدی نیست پس نافرمانی خداوند متعال هم با توجه به این که معصیت خداوند علی عظیم است بزرگ است و روایت شده نظر نکن به انچه معصیت کردی بلکه ببین چه کسی را معصیت کردی ولی در مقایسه گناهان به یکدیگر بعضی بزرگتر و عذاب ان شدیدتر است و بر برخی از گناهان به طور صریح یا ضمنی تهدید و وعید به عذاب و اتش شده و یا در روایات وارده از اهل بیت عصمت علیهم السلام از انها تعبیر به کبیره شده است و به مقتضای ایه کریمه ان تجتنبوا کبایر ما تنهون عنه نکفر عنکم سییاتکم اگر دوری کنید از گناهان کبیره ای که نهی شده اید از ان می پوشانیم از شما بدیها و سییات شما را اجتناب از انها موجب امرزش گناهان دیگر است و بعضی از فقهاء اعلی الله مقامهم انها را تا هفتاد و بعضی بیشتر از ان شمرده اند و قسمتی از انها که بیشتر مورد ابتلاست ذکر می شود شرک و کفر به خداوند متعال که با هیچ گناه کبیره ای قابل قیاس نیست یاس و ناامیدی از روح و رحمت خداوند متعال امن از مکر خداوند متعال قسم دروغ به خداوند متعال انکار انچه خداوند نازل فرموده است محاربه با اولیای خداوند متعال محاربه با خدا و رسول به قطع طریق و افساد در زمین حکم به غیر انچه خداوند نازل فرموده است دروغ بستن بر خدا و رسول و اوصیا منع از ذکر خداوند در مساجد و سعی در خراب کردن انها منع زکاتی که واجب است تخلف از جهاد واجب فرار از جنگ مسلمین با کفار اضلال گمراه کردن از راه خداوند متعال اصرار بر گناهان صغیره ترک عمدی نماز و سایر واجبات الهیه ریا اشتغال به لهو مانند غنا و تار زدن ولایت ظالم اعانه کمک کردن ظالم شکستن عهد و قسم تبذیر فاسد کردن مال و بیهوده خرج کردن ان اسراف شرب خمر سحر ظلم غنا عقوق والدین اذیت و بدرفتاری با پدر و مادر قطع رحم لواط زنا نسبت دادن زنا به زن محصنه قیادت جمع کردن بین مرد و زن به زنا یا دو مرد به لواط دزدی ربا خوردن سحت خوردن حرام مانند بهای خمر و اجرت زن زناکار و رشوه ای که حاکم برای حکم می گیرد کم فروشی غش مسلمین خوردن مال یتیم به ظلم شهادت دادن به ناحق کتمان شهادت اشاعه فاحشه و گناه بین مومنین فتنه سخن چینی کردن که موجب تفرقه بین مومنین شود ناسزا گفتن به مومن و اهانت به مومن و ذلیل کردن او بهتان بر مومن تهمت زدن به مومن غیبت و ان ذکر عیب مستور و پوشیده مومن در غیاب او است چه ان عیب را به گفتار بیان کند یا به رفتار بفهماند هرچند در اظهار عیب مومن قصد اهانت و هتک حیثیت نداشته باشد و اگر به قصد اهانت عیب مومن را اظهار نماید دو گناه مرتکب شده است