با کمی دقت و تأمل در سیره عملی حضرت عبدالمطلب در بین اقوام و جامعه عصر خویش به راحتی میتوان دریافت که وی به چه دینی بوده است و در این گفتار اندک به چند نکته از زندگی آن بزرگوار و به دو روایت که دربارة وی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت امام صادق علیه السّلام نقل شده، اشاره می گردد: عبدالمطلب پس از وفات عموی خویش به ریاست قریش میرسد و مناصب پدرانشان که سلسلهوار به عمویش رسیده بود به وی واگذار میشود. آن جناب در اثر بزرگواری و حسن تدبیری که در ادارة کارها داشت به زودی در میان قریش نفوذ کرده و محبوبیت زیادی به دست میآورد و جریاناتی مانند حفر چاه زمزم و داستان اصحاب فیل که پیش میآید برعظمت و مقام والای او میافزایند. در جریان اصحاب فیل عبدالمطلب در مقابل ابرهه که وی را مورد عتاب قرار میدهد که عزّت و شرف خود و پدرانت در معرض هتک و زوال است، آن گاه تو در فکر شتران خویش هستی، آن بزرگوار میفرماید: (أنا ربّ الابل و للبیتِ ربُّ سیَمنَعُه) من صاحب این شترانم و کعبه نیز صاحبی دارد که از آن نگاهداری خواهد کرد. و آن گاه که برای وداع به سوی کعبه میرود دست بر پردة کعبه چنین میگوید: خداوندا برای مصون بودن از شر و گزند آنان امیدی به غیر تو نیست. پروردگارا! بندة تو در خانة خود دفاع میکند. تو نیز از خانة خود دفاع کن روزی را نرسان که صلیب آنان پیروز گردد و کید و خدعه آنان غالب شود.[1] از حکایات و کلمات کوتاه و حکمت آمیز وی چنین استفاده میشود که وی در آن محیط تاریک در شماره مردان موحد و معتقد به معاد بوده است. او پیوسته اینگونه میگفت که: (مرد ستمگر در همین سرای زندگی به سزای خود میرسد و اگر اتفاقاً عمر او سپری شود و سزای عمل خود را نبیند در روز بازپسین به سزای کردار خود خواهد رسید.[2] در تواریخ اهل سنت آمده که از عبدالمطلب سنتهایی به جای مانده که بیشتر آنها در قرآن کریم نیز به صورت سنت و قانون آمده و از آن جمله است: (وفای به نذر، منع از ازدواج محارم، بریدن دست دزد، نهی از کشتن دختران، حرمت شراب و زنا و نیز قدغن کرد که کسی با بدن برهنه طواف کند.)[3] مرحوم کلینی در اصول کافی از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود: (یحشُرُ عبدالمطلب یوم القیامه أمّةً واحدة علیه سیماء الانبیاء و هیبةُ الملوک؛ عبدالمطلب در روز قیامت یک امت محشور میگردد (یعنی در زمان خود تنها او بود که پیرو دین حق بود) و سیمای پیمبران و هیبت شاهان را داراست.) در حدیث دیگری شیخ صدوق (ره) از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایتی نقل میکند و خلاصه آن این است که آن حضرت به علی علیه السّلام فرمود: همانا عبدالمطلب در زمان جاهلیّت پنج سنت (قانون) قرار داد که خدای تعالی آنها را در اسلام مقرّر فرمود: 1. زن پدر را بر پسران حرام کرد؛ 2. گنجی به دست آمده و خمس آن را جدا کرد و در راه خدا داد. 3. هنگامی که زمزم را حفر کرد نامش را سقایت الحاج نامید؛ 4. دیة قتل را صد شتر قرار داد. 5. طواف کعبه را به هفت شوط مقرّر داشت. آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین فرمود: همانا عبدالمطلب به بتها قرعه نمیزد و آنها را نمیپرستید و از آنچه برای بت ها قربانی میکردند نمیخورد و میگفت من بر دین ابراهیم باقی هستم.[4] با ذکر این مطالب میتوان به این نتیجه رسید که حضرت عبدالمطلب فردی موحّد، یکتاپرست و به دین حضرت ابراهیم بود و در تمام دوران زندگیش به جز خدای احد و واحد کس دیگر را نپرستید و در آن زمانة تاریک و بتپرستی و گمراهی با ایمان راسخ خود توانست دین خود را حفظ کند. آری او یک موحد واقعی از تبار دین حنیف بود. معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. زندگانی حضرت محمد خاتم النبیین، رسول محلاتی. 2. تاریخ پیامبر اسلام، دکتر آیتی. 3. منتهی الامال، شیخ عباس قمی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات، چاپ دهم، ج اول، ص119 الی 125. [2] . همان. [3] . رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی حضرت محمد خاتم النبیین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ نهم، 1375، ص 28 و 29. [4] . همان.
با کمی دقت و تأمل در سیره عملی حضرت عبدالمطلب در بین اقوام و جامعه عصر خویش به راحتی میتوان دریافت که وی به چه دینی بوده است و در این گفتار اندک به چند نکته از زندگی آن بزرگوار و به دو روایت که دربارة وی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت امام صادق علیه السّلام نقل شده، اشاره می گردد:
عبدالمطلب پس از وفات عموی خویش به ریاست قریش میرسد و مناصب پدرانشان که سلسلهوار به عمویش رسیده بود به وی واگذار میشود.
آن جناب در اثر بزرگواری و حسن تدبیری که در ادارة کارها داشت به زودی در میان قریش نفوذ کرده و محبوبیت زیادی به دست میآورد و جریاناتی مانند حفر چاه زمزم و داستان اصحاب فیل که پیش میآید برعظمت و مقام والای او میافزایند.
در جریان اصحاب فیل عبدالمطلب در مقابل ابرهه که وی را مورد عتاب قرار میدهد که عزّت و شرف خود و پدرانت در معرض هتک و زوال است، آن گاه تو در فکر شتران خویش هستی، آن بزرگوار میفرماید: (أنا ربّ الابل و للبیتِ ربُّ سیَمنَعُه) من صاحب این شترانم و کعبه نیز صاحبی دارد که از آن نگاهداری خواهد کرد.
و آن گاه که برای وداع به سوی کعبه میرود دست بر پردة کعبه چنین میگوید:
خداوندا برای مصون بودن از شر و گزند آنان امیدی به غیر تو نیست.
پروردگارا! بندة تو در خانة خود دفاع میکند. تو نیز از خانة خود دفاع کن روزی را نرسان که صلیب آنان پیروز گردد و کید و خدعه آنان غالب شود.[1]
از حکایات و کلمات کوتاه و حکمت آمیز وی چنین استفاده میشود که وی در آن محیط تاریک در شماره مردان موحد و معتقد به معاد بوده است. او پیوسته اینگونه میگفت که: (مرد ستمگر در همین سرای زندگی به سزای خود میرسد و اگر اتفاقاً عمر او سپری شود و سزای عمل خود را نبیند در روز بازپسین به سزای کردار خود خواهد رسید.[2]
در تواریخ اهل سنت آمده که از عبدالمطلب سنتهایی به جای مانده که بیشتر آنها در قرآن کریم نیز به صورت سنت و قانون آمده و از آن جمله است: (وفای به نذر، منع از ازدواج محارم، بریدن دست دزد، نهی از کشتن دختران، حرمت شراب و زنا و نیز قدغن کرد که کسی با بدن برهنه طواف کند.)[3]
مرحوم کلینی در اصول کافی از امام صادق علیه السّلام روایت کرده که آن حضرت فرمود:
(یحشُرُ عبدالمطلب یوم القیامه أمّةً واحدة علیه سیماء الانبیاء و هیبةُ الملوک؛ عبدالمطلب در روز قیامت یک امت محشور میگردد (یعنی در زمان خود تنها او بود که پیرو دین حق بود) و سیمای پیمبران و هیبت شاهان را داراست.)
در حدیث دیگری شیخ صدوق (ره) از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایتی نقل میکند و خلاصه آن این است که آن حضرت به علی علیه السّلام فرمود: همانا عبدالمطلب در زمان جاهلیّت پنج سنت (قانون) قرار داد که خدای تعالی آنها را در اسلام مقرّر فرمود:
1. زن پدر را بر پسران حرام کرد؛ 2. گنجی به دست آمده و خمس آن را جدا کرد و در راه خدا داد.
3. هنگامی که زمزم را حفر کرد نامش را سقایت الحاج نامید؛ 4. دیة قتل را صد شتر قرار داد.
5. طواف کعبه را به هفت شوط مقرّر داشت.
آن گاه رسول خدا صلی الله علیه و آله چنین فرمود: همانا عبدالمطلب به بتها قرعه نمیزد و آنها را نمیپرستید و از آنچه برای بت ها قربانی میکردند نمیخورد و میگفت من بر دین ابراهیم باقی هستم.[4]
با ذکر این مطالب میتوان به این نتیجه رسید که حضرت عبدالمطلب فردی موحّد، یکتاپرست و به دین حضرت ابراهیم بود و در تمام دوران زندگیش به جز خدای احد و واحد کس دیگر را نپرستید و در آن زمانة تاریک و بتپرستی و گمراهی با ایمان راسخ خود توانست دین خود را حفظ کند. آری او یک موحد واقعی از تبار دین حنیف بود.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. زندگانی حضرت محمد خاتم النبیین، رسول محلاتی.
2. تاریخ پیامبر اسلام، دکتر آیتی.
3. منتهی الامال، شیخ عباس قمی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات، چاپ دهم، ج اول، ص119 الی 125.
[2] . همان.
[3] . رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی حضرت محمد خاتم النبیین، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ نهم، 1375، ص 28 و 29.
[4] . همان.
- [سایر] آیا وحشی قاتل حضرت حمزه علیه السلام توسط پیامبر قصاص گردید یا سرانجام دیگری داشت؟
- [سایر] آیا لقب (سید الشهداء) برای امام حسین است یا حضرت حمزه؟
- [سایر] چرا پیامبر(ص) بر روی قبر حضرت حمزه گنبد و بارگاهی نساخت؟
- [سایر] عبدالمطلب که بود؟ و علت مرگ عبدالمطلّب چه بود؟
- [سایر] آیا ازدواج دارای هویت دینی است؟
- [سایر] چرا حضرت عبدالمطلب اسم پسرش ابولهب را عبدالعزی گذاشته بود؟ در حالی که می دانیم وی معتقد به دین حنیف بوده است.
- [سایر] در بخش والدین پیامبر اکرم –صلی الله علیه و آله-، در تاریخ اسلام، موضوع نذر عبدالمطلب در ذبح فرزندش مطرح شده آیا این جریان صحت دارد؟
- [سایر] عاقبت قاتل جناب حمزه سید الشهداء چه شد؟
- [سایر] آیا مهدی (عج) از نسل عباس عموی پیامبر است؟!
- [سایر] با سلام، پدر و پدر بزرگ و جد پیامبر بر چه دینی بودند؟چون آخرین پیامبر قبل از حضرت محمد(ص) حضرت عیسی (ع) بودند آیا آنها مسیحی بودند؟ در مطالب دشمن شناسی متوجه شدم هاشم(جد پیامبر(ص)) از همسر خود می خواهد فرزند او (که بعد ها عبدالمطلب نام میگیرد را از غریبه ها پنهان نگه دارد)میدانم که یهودیان در انتظار حضرت محمد (ص)در مکه بودند و از اینکه ایشان در کجا و چه زمانی به دنیا می آیند با خبر بودند ام حضرت هاشم از کجا حدس زده بودند که پیامبر از نسل ایشانند؟ از کجا متوجه خطر شده بودند؟
- [آیت الله اردبیلی] هیچ مسلمانی نباید نسبت به مسائل و مشکلات سایر مسلمانان بیتفاوت باشد و به اندازه قدرت و توان خود موظّف است در اصلاح امور دینی و دنیایی دیگران اقدام نماید. از رسول خدا صلیاللهعلیهوآلهوسلم نقل شده است که فرمودند: (کسی که صبح کند در حالی که به امور مسلمانان اهتمام نورزد مسلمان نیست).(1)
- [آیت الله بروجردی] اگر چند سگ را بفرستد و با هم حیوانی را شکار کنند، چنانچه همهی آنها دارای شرطهایی که در (مسأله 2618) گفته شده بودهاند، شکار حلال است و اگر یکی از آنها دارای آن شرطها نبوده، شکار حرام است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه چند سگ را برای شکار حیوانی بفرستند چنانچه همه آنها دارای شرایط فوق باشد شکار حلال است و اگر بعضی از آنها دارای این شرایط نیست شکار حرام است.
- [آیت الله شبیری زنجانی] اگر چند سگ را بفرستند و با هم حیوانی را شکار کنند، چنانچه همه آنها دارای شرطهایی که ذکر شد بودهاند شکار حلال است و اگر یکی از آنها دارای آن شرطها نبوده شکار حرام است.
- [آیت الله علوی گرگانی] اگر چند سگ را بفرستد وباهم حیوانی را شکار کنند، چنانچه همه آنها دارای شرطهایی که در گذشته گفته شده بودهاند، شکار حلال است و اگر یکی از آنها دارای آن شرطها نبود، شکار حرام است.
- [آیت الله وحید خراسانی] اگر چند سگ را بفرستد و با هم حیوانی را شکار کنند چنانچه همه انها دارای شرطهایی که در مساله گذشت باشند شکار حلال است و اگر یکی از انها دارای ان شرطها نباشد شکار حرام است
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر چند سگ را بفرستد و باهم حیوانی را شکار کنند؛ چنانچه همه آنها دارای شرطهائی که در مسأله (2618) گفته شد بوده اند؛ شکار حلال است و اگر یکی از آنها دارای آن شرطها نبوده؛ شکار حرام است.
- [آیت الله نوری همدانی] اگر چند سگ را بفرستد و با هم حیوانی را شکار کنند ، چنانچه همة آنها دارای شرطهائی که در مسأله 2607 گفته شد بوده اند ، شکار حلال است و اگر یکی از آنها دارای آن شرطها نبوده ، شکار حرام است .
- [امام خمینی] اگر چند سگ را بفرستد و با هم حیوانی را شکار کنند، چنانچه همه آنها دارای شرطهایی که در صفحه گذشته گفته شده بودهاند، شکار حلال است و اگر یکی از آنها دارای آنها شرطها نبوده، شکار حرام است.
- [آیت الله خوئی] اگر چند سگ را بفرستد و با هم حیوانی را شکار کنند، چنانچه هم آنها دارای شرطهایی که در مسألة (2618) گفته شده بودهاند، شکار حلال است و اگر یکی از آنها دارای آن شرطها نبوده، شکار حرام است.