در ابتدا باید این نکته را متذکر شد که در کتب تاریخی کمتر عنوان (شاگردان) را برای یاران امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام ذکر کردهاند. معمولاً از این شیعیانِ مخلص بیشتر به عنوان (یاران باوفا) و (اصحاب) یاد کردهاند. اما برای پاسخ به سؤال مذکور باید گفت، اولاً: اوضاع و شرایط بعد از زمان امام حسن علیه السلام و زمان امام حسین علیه السلام [1] به گونه ای بود که هرگونه تحرک و فعالیت را از ناحیه شیعیان سلب میکرد. ولی با این وجود شیعیان مخلصی بودند که با شجاعت، ایثار و فداکاری خویش نقش مهمی را در تثبیت و استقرار شیعه ایفا میکردند. ثانیاً: نقش این شیعیان با توجه به منع کتابت و روایت احادیث که زمان عمر صورت گرفت در استقرار و تثبیت تشیع بسیار مهم بوده است. در دوران بنی امیه شیعیان در اوضاع و شرایط فوق العاده دشواری بسر میبردند (شیعیان در هر کجا که بودند به قتل میرسیدند. بنی امیه دستها و پاهای اشخاص را به احتمال اینکه از شیعیان هستند میبریدند هر کسی که معروف به دوستداری و دلبستگی به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله بود یا زندانی میشد یا مالش به غارت میرفت و یا خانه اش ویران میشد.[2] اما در طول قرن اول هجری شیعیان مشتاق و پاکدامن و پایبند به اصول و ارزشهای دینی وجود داشتند که عموماً از شاگردان مکتب امام علی علیه السلام و امام حسن و امام حسین علیهما السلام بودهاند. اینها با روشن بینی، آگاهی، شجاعت و دلاوری، فداکاری و از جان گذشتگی، راه ائمه را برگزیده و در مسیر گسترش شیعه و رونق بخشیدن به جامعه شیعه گام بر میداشتند. از طرفی میبینیم که در زمان خلیفه دوّم منع نوشتن و گفتن حدیث آغاز شد و تا پایان دوره عمر کسی جرأتِ نقلِ حدیث از طرف پیامبر صلی الله علیه و آله را نداشت. ابن کثیر مینویسد (ابوهریره میگوید: ما در زمان عمر توانِ آن را نداشتیم که بگوئیم رسول خدا فرمود، تا آنکه عمر هلاک شد).[3] طبری در رابطه با منع حدیث مینویسد: (عمر بود که میگفت قرآن را مجرد کنید و آن را تفسیر نکنید و روایت رسول خدا را کم کنید).[4] علامه امینی، دراین رابطه مینویسد: (بدعت ننگینی که عمر مرتکب شد نهی و منع از حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و زدن و زندانی کردنِ بزرگان صحابه را بدین سبب بود).[5] اما شیعیانی مانند (احنف بن قیس) و (اصبغ بن نباته) (جابر بن عبدالله) (حبیب بن مظاهر)، (هجر بن عدی)، (رشید هجری)، (زید بن ارقم)، (سلیم بن قیس)، (سلیمان بن صرد)، (ابوالاسود دئلی)، (کمیل بن زیاد)، (قیس بن سعد)، (لوط ابن یحیی)، (ابو محنف)، (هلال بن شاف) و دهها شیعه مخلص دیگر که نام آنها در ناسخ التواریخ[6] و کتب رجالی مثل رجال شیخ طوسی و رجال کشی به عنوان راویان اصحاب امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام آمده است، با بیان و روایت احادیث ائمه سبب گسترش و تثبیت شیعه میشدند. در مجموع میتوان گفت شیعیان در قرن اول هجری و از طرق زیر در تثبیت شیعه تلاش میکردند: 1. ایثار و فداکاری افرادی مانند (اصبغ بن نباته)[7] از کسانی بود که با علی علیه السلام بیعت کرده بود که در راه علی علیه السلام چندان بکوشدتا به شهادت برسد یا در جنگها پیروز شود).[8] برخی دیگر یاران امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام مثل حجر بن عدی و هانی بن عروة و اصحاب کربلای حسینی از جان خویش گذشتند ولی از حق طلبی و عدالت خواهی و افشاگری علیه بنیامیه کوتاهی نکردند. 2. شهادت یاران امام حسین علیه السلام با شهادت خویش و با ایثار و جانبازی مهمترین عامل تثبیت شیعه در قرن اول هجری بودند در این رابطه (علی محمد علی دُخیل) مینویسد: (یاران امام حسین علیه السلام در راه اصلاح و هدایت امت گامهای بلندی برداشتند زیرا آنان نمیتوانستند به راحتی از کنار گمراهی امتی بزرگ بگذرند و آن را نادیده بگیرند بنابراین با هرچه در توان داشتند در راه پند و اندرز مردم و دعوت آنان به سوی حق کوشیدند.)[9] (عاشورا) حماسة تاریخ شد و با بیدار کردن وجدان مسلمانان حقجو و شعلهور ساختن احساسات مذهبی راه هدایت را آموخت. عاشورا یک قیام محدود به سال 61 ه . ق و سرزمین کربلا نیست بلکه جریانی است که طول زمان در بیداری ملتهای مسلمان مؤثر بوده و هنوز هم بسیاری از مصلحان جهان در مبارزه علیه ظلم و بیعدالتی از آن الهام میگیرند. 3. بیان فضائل ائمه شیعیان و یاران امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام از هر فرصتی برای بازگو کردن فضائل ائمه دریغ نمیکردند و عده زیادی از آنها به واسطة همین امر جان خویش را فدا کردند. یکی از این افراد (میثم تمار) است که (از فراز دار فریاد برداشت که هان ای مردم هر که خواهد به احادیث علی علیه السلام گوش فرا دهد نزد من آید. مردم گرد او جمع شدند و او از احادیثِ علی و فضائل آن حضرت میگفت).[10] از این نمونهها بسیار است یک نمونه دیگر (حُجر بن عدی) است که امام حسین علیه السلام خطاب به معاویه در مورد حُجر و یارانش میگوید: (مگر تو نیستی کشندة حجر و یارانش آن نمازگزاران عابد و تقبیح کنندگان ظلم و بزرگ شمارندگان بدعت که در راه خدا سرزنش ملامت گران را به چیزی نمیگرفتند).[11] حجر و یارانش (پیشگامان نهضت تکوین یافته و پیشرفت کننده ای بودند که به زودی به شکل بخشی متکامل در جامعه مسلمین تبلور یافت و شکل گرفت).[12] (تراژدی حجر سرآغاز تاریخ شهدای شیعیان گردید و با مرثیههای فراوانی که در سوگش سروده شد ادبیات غنی تشیع را در اسلام بسط داد).[13] 4. افشاگری شیعیان و یاران باوفای امام حسن و امام حسین علیهما السلام همواره در صدد دفاع از حقانیت شیعه بودند و در این راه از هیچ امری هراس نداشتند. به عنوان نمونه (قیس بن سعد) وقتی سخنان ناروای معاویه را در مورد اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله شنید، خشمگین شد و شروع کرد به جواب دادن به معاویه. از جمله جوابهای قیس، اشاره او به جنگهای بدر و احد بود که انصار در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله شمشیر میزدند در حالی که معاویه و پدرش ابوسفیان در میان کفار و مشرکین بودند. معاویه بعد از شنیدن سخنان قیس ساکت شد ولی قیس ادامه داد: رسول خدا از اینکه ستمگران بر ما حکومت خواهند کرد ما را خبر داده است.) سپس قیس سخنانی در مدح و ستایش علی علیه السلام بیان داشت و معاویه از این سخنان خشمناک شد.)[14] این شیعیان با شجاعت خویش همواره دشمنان اهل بیت را رسوا میکردند. (هنگامی که مغیره و زیاد در منابر به حضرت علی علیه السلام ناسزا میگفتند حجر بن عدی سخن آنها را رد میکرد و میگفت: (شهادت میدهم آن کس را که مذمت میکنید به تمجید شایستهتر است و آن کس را که میستائید به مذمت اولی است.) این جمله را با صدای بلند میگفت و دو سوم مردم با او هم آواز میشدند و میگفتند: (به خدا حجر راست گفت و نیکو گفت.)[15] با وجود چنین شاگردانی که در مکتب اهل بیت پرورش یافته بودند شیعیان همواره حمایت میشدند و تثبیت و استقرار شیعه مدیون فداکاریهای این بزرگ مردان بوده است. معرفی منابع، جهت مطالعه بیشتر: 1 حسن کیست؟، فضل الله کمپانی. 2 تشیع در مسیر تاریخ، سید حسین محمد جعفری. 3 تاریخ تشیع، غلامحسن محرمی. 4 الارشاد، شیخ مفید، ترجمه رسولی محلاتی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . شرایط اجتماعی سیاسی و فرهنگی دوره امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام به گونه ای نبود که مانند دوران امام باقر و امام صادق علیهم السلام کلاس درس داشته باشند و هزاران شاگرد در پای درس ایشان حاضر شوند لذا شاگردان حسنین علیهم السلام در حد محدود بودند. [2] . محرمی، غلامحسن، تاریخ تشیع، چاپ اول، قم: مؤسسةآموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، 1382، ص 93، به نقل از ابن ابی الحدید. شرح نهج البلاغه، دار احیاء الکتب العربی، 1961 میلادی، ص 45-43. [3] . اسماعیل بن کثیر، البدایه و النهایه، ج 8، بیروت دارالمعرفه، سال 1419 ه ، ص 107. [4] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مترجم، محمود مهدوی دامغانی، تهران نشر نی، 1375، ص 120. [5] . علامه امینی، الغدیر، ترجمه محمد شریف رازی، ج12، چاپ دوم، تهران، چاپ و نشر بنیاد بعثت، 1374،ص 191. [6] . سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج سوم، تهران: انتشارات کتابفروشی اسلامیه، 1383، ص 218-206. [7] . اصبغ بن نباته جزء یاران امام علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام میباشد و از راویان آن حضرت است. [8] . سپهر، محمدتقی، پیشین، ج 3، ص 90. [9] . علی محمد، علی دخیل، یاران امام حسین علیه السلام ، ترجمه عدنان طهماسبی، چاپ دوم، تهران: کانون فرهنگی و هنر اسلامی،1364، ص 21. [10] . سپهر، محمدتقی، پیشین، ج 3، ص 168. [11] . کمپانی، فضل الله، حسن کیست؟، چاپ اول، تهران، مؤسسه انتشارات فراهانی، سال 1354، ص 276. [12] . جعفری، سیدحسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه آیت اللهی، چاپ 6، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1372، ص 198. [13] . همان، ص 198. [14] . اللهیاری، علیرضا، سرگذشتنامه بزرگان اسلام، کمیل، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 89. [15] . کمپانی، فضل الله، پیشین، ص 272، به نقل از صلح امام حسن، ص 247.
نقش شاگردان امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام در تثبیت و استقرار تشیع در قرن اول هجری را بیان کنید؟
در ابتدا باید این نکته را متذکر شد که در کتب تاریخی کمتر عنوان (شاگردان) را برای یاران امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام ذکر کردهاند. معمولاً از این شیعیانِ مخلص بیشتر به عنوان (یاران باوفا) و (اصحاب) یاد کردهاند.
اما برای پاسخ به سؤال مذکور باید گفت، اولاً: اوضاع و شرایط بعد از زمان امام حسن علیه السلام و زمان امام حسین علیه السلام [1] به گونه ای بود که هرگونه تحرک و فعالیت را از ناحیه شیعیان سلب میکرد. ولی با این وجود شیعیان مخلصی بودند که با شجاعت، ایثار و فداکاری خویش نقش مهمی را در تثبیت و استقرار شیعه ایفا میکردند.
ثانیاً: نقش این شیعیان با توجه به منع کتابت و روایت احادیث که زمان عمر صورت گرفت در استقرار و تثبیت تشیع بسیار مهم بوده است.
در دوران بنی امیه شیعیان در اوضاع و شرایط فوق العاده دشواری بسر میبردند (شیعیان در هر کجا که بودند به قتل میرسیدند. بنی امیه دستها و پاهای اشخاص را به احتمال اینکه از شیعیان هستند میبریدند هر کسی که معروف به دوستداری و دلبستگی به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله بود یا زندانی میشد یا مالش به غارت میرفت و یا خانه اش ویران میشد.[2]
اما در طول قرن اول هجری شیعیان مشتاق و پاکدامن و پایبند به اصول و ارزشهای دینی وجود داشتند که عموماً از شاگردان مکتب امام علی علیه السلام و امام حسن و امام حسین علیهما السلام بودهاند.
اینها با روشن بینی، آگاهی، شجاعت و دلاوری، فداکاری و از جان گذشتگی، راه ائمه را برگزیده و در مسیر گسترش شیعه و رونق بخشیدن به جامعه شیعه گام بر میداشتند.
از طرفی میبینیم که در زمان خلیفه دوّم منع نوشتن و گفتن حدیث آغاز شد و تا پایان دوره عمر کسی جرأتِ نقلِ حدیث از طرف پیامبر صلی الله علیه و آله را نداشت. ابن کثیر مینویسد (ابوهریره میگوید: ما در زمان عمر توانِ آن را نداشتیم که بگوئیم رسول خدا فرمود، تا آنکه عمر هلاک شد).[3] طبری در رابطه با منع حدیث مینویسد: (عمر بود که میگفت قرآن را مجرد کنید و آن را تفسیر نکنید و روایت رسول خدا را کم کنید).[4] علامه امینی، دراین رابطه مینویسد: (بدعت ننگینی که عمر مرتکب شد نهی و منع از حدیث رسول خدا صلی الله علیه و آله بود و زدن و زندانی کردنِ بزرگان صحابه را بدین سبب بود).[5] اما شیعیانی مانند (احنف بن قیس) و (اصبغ بن نباته) (جابر بن عبدالله) (حبیب بن مظاهر)، (هجر بن عدی)، (رشید هجری)، (زید بن ارقم)، (سلیم بن قیس)، (سلیمان بن صرد)، (ابوالاسود دئلی)، (کمیل بن زیاد)، (قیس بن سعد)، (لوط ابن یحیی)، (ابو محنف)، (هلال بن شاف) و دهها شیعه مخلص دیگر که نام آنها در ناسخ التواریخ[6] و کتب رجالی مثل رجال شیخ طوسی و رجال کشی به عنوان راویان اصحاب امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام آمده است، با بیان و روایت احادیث ائمه سبب گسترش و تثبیت شیعه میشدند.
در مجموع میتوان گفت شیعیان در قرن اول هجری و از طرق زیر در تثبیت شیعه تلاش میکردند:
1. ایثار و فداکاری
افرادی مانند (اصبغ بن نباته)[7] از کسانی بود که با علی علیه السلام بیعت کرده بود که در راه علی علیه السلام چندان بکوشدتا به شهادت برسد یا در جنگها پیروز شود).[8] برخی دیگر یاران امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام مثل حجر بن عدی و هانی بن عروة و اصحاب کربلای حسینی از جان خویش گذشتند ولی از حق طلبی و عدالت خواهی و افشاگری علیه بنیامیه کوتاهی نکردند.
2. شهادت
یاران امام حسین علیه السلام با شهادت خویش و با ایثار و جانبازی مهمترین عامل تثبیت شیعه در قرن اول هجری بودند در این رابطه (علی محمد علی دُخیل) مینویسد: (یاران امام حسین علیه السلام در راه اصلاح و هدایت امت گامهای بلندی برداشتند زیرا آنان نمیتوانستند به راحتی از کنار گمراهی امتی بزرگ بگذرند و آن را نادیده بگیرند بنابراین با هرچه در توان داشتند در راه پند و اندرز مردم و دعوت آنان به سوی حق کوشیدند.)[9]
(عاشورا) حماسة تاریخ شد و با بیدار کردن وجدان مسلمانان حقجو و شعلهور ساختن احساسات مذهبی راه هدایت را آموخت. عاشورا یک قیام محدود به سال 61 ه . ق و سرزمین کربلا نیست بلکه جریانی است که طول زمان در بیداری ملتهای مسلمان مؤثر بوده و هنوز هم بسیاری از مصلحان جهان در مبارزه علیه ظلم و بیعدالتی از آن الهام میگیرند.
3. بیان فضائل ائمه
شیعیان و یاران امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام از هر فرصتی برای بازگو کردن فضائل ائمه دریغ نمیکردند و عده زیادی از آنها به واسطة همین امر جان خویش را فدا کردند. یکی از این افراد (میثم تمار) است که (از فراز دار فریاد برداشت که هان ای مردم هر که خواهد به احادیث علی علیه السلام گوش فرا دهد نزد من آید. مردم گرد او جمع شدند و او از احادیثِ علی و فضائل آن حضرت میگفت).[10] از این نمونهها بسیار است یک نمونه دیگر (حُجر بن عدی) است که امام حسین علیه السلام خطاب به معاویه در مورد حُجر و یارانش میگوید: (مگر تو نیستی کشندة حجر و یارانش آن نمازگزاران عابد و تقبیح کنندگان ظلم و بزرگ شمارندگان بدعت که در راه خدا سرزنش ملامت گران را به چیزی نمیگرفتند).[11] حجر و یارانش (پیشگامان نهضت تکوین یافته و پیشرفت کننده ای بودند که به زودی به شکل بخشی متکامل در جامعه مسلمین تبلور یافت و شکل گرفت).[12] (تراژدی حجر سرآغاز تاریخ شهدای شیعیان گردید و با مرثیههای فراوانی که در سوگش سروده شد ادبیات غنی تشیع را در اسلام بسط داد).[13]
4. افشاگری
شیعیان و یاران باوفای امام حسن و امام حسین علیهما السلام همواره در صدد دفاع از حقانیت شیعه بودند و در این راه از هیچ امری هراس نداشتند. به عنوان نمونه (قیس بن سعد) وقتی سخنان ناروای معاویه را در مورد اصحاب رسول خدا صلی الله علیه و آله شنید، خشمگین شد و شروع کرد به جواب دادن به معاویه. از جمله جوابهای قیس، اشاره او به جنگهای بدر و احد بود که انصار در رکاب رسول خدا صلی الله علیه و آله شمشیر میزدند در حالی که معاویه و پدرش ابوسفیان در میان کفار و مشرکین بودند. معاویه بعد از شنیدن سخنان قیس ساکت شد ولی قیس ادامه داد: رسول خدا از اینکه ستمگران بر ما حکومت خواهند کرد ما را خبر داده است.) سپس قیس سخنانی در مدح و ستایش علی علیه السلام بیان داشت و معاویه از این سخنان خشمناک شد.)[14]
این شیعیان با شجاعت خویش همواره دشمنان اهل بیت را رسوا میکردند.
(هنگامی که مغیره و زیاد در منابر به حضرت علی علیه السلام ناسزا میگفتند حجر بن عدی سخن آنها را رد میکرد و میگفت: (شهادت میدهم آن کس را که مذمت میکنید به تمجید شایستهتر است و آن کس را که میستائید به مذمت اولی است.) این جمله را با صدای بلند میگفت و دو سوم مردم با او هم آواز میشدند و میگفتند: (به خدا حجر راست گفت و نیکو گفت.)[15]
با وجود چنین شاگردانی که در مکتب اهل بیت پرورش یافته بودند شیعیان همواره حمایت میشدند و تثبیت و استقرار شیعه مدیون فداکاریهای این بزرگ مردان بوده است.
معرفی منابع، جهت مطالعه بیشتر:
1 حسن کیست؟، فضل الله کمپانی.
2 تشیع در مسیر تاریخ، سید حسین محمد جعفری.
3 تاریخ تشیع، غلامحسن محرمی.
4 الارشاد، شیخ مفید، ترجمه رسولی محلاتی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . شرایط اجتماعی سیاسی و فرهنگی دوره امام حسن علیه السلام و امام حسین علیه السلام به گونه ای نبود که مانند دوران امام باقر و امام صادق علیهم السلام کلاس درس داشته باشند و هزاران شاگرد در پای درس ایشان حاضر شوند لذا شاگردان حسنین علیهم السلام در حد محدود بودند.
[2] . محرمی، غلامحسن، تاریخ تشیع، چاپ اول، قم: مؤسسةآموزشی پژوهشی امام خمینی (ره)، 1382، ص 93، به نقل از ابن ابی الحدید. شرح نهج البلاغه، دار احیاء الکتب العربی، 1961 میلادی، ص 45-43.
[3] . اسماعیل بن کثیر، البدایه و النهایه، ج 8، بیروت دارالمعرفه، سال 1419 ه ، ص 107.
[4] . ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، مترجم، محمود مهدوی دامغانی، تهران نشر نی، 1375، ص 120.
[5] . علامه امینی، الغدیر، ترجمه محمد شریف رازی، ج12، چاپ دوم، تهران، چاپ و نشر بنیاد بعثت، 1374،ص 191.
[6] . سپهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، ج سوم، تهران: انتشارات کتابفروشی اسلامیه، 1383، ص 218-206.
[7] . اصبغ بن نباته جزء یاران امام علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام میباشد و از راویان آن حضرت است.
[8] . سپهر، محمدتقی، پیشین، ج 3، ص 90.
[9] . علی محمد، علی دخیل، یاران امام حسین علیه السلام ، ترجمه عدنان طهماسبی، چاپ دوم، تهران: کانون فرهنگی و هنر اسلامی،1364، ص 21.
[10] . سپهر، محمدتقی، پیشین، ج 3، ص 168.
[11] . کمپانی، فضل الله، حسن کیست؟، چاپ اول، تهران، مؤسسه انتشارات فراهانی، سال 1354، ص 276.
[12] . جعفری، سیدحسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه آیت اللهی، چاپ 6، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1372، ص 198.
[13] . همان، ص 198.
[14] . اللهیاری، علیرضا، سرگذشتنامه بزرگان اسلام، کمیل، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ص 89.
[15] . کمپانی، فضل الله، پیشین، ص 272، به نقل از صلح امام حسن، ص 247.
- [سایر] نقش امام حسین در لشکر امام حسن چه بود؟ آیا ایشان مخالف صلح با معاویه بودند؟
- [سایر] چرا دنباله امامان بعد از امام حسین(علیه السلام) از فرزندان و خاندان امام حسن(علیه السلام) شروع نشده است؟
- [سایر] آیا این که امام حسن و امام حسین (ع) در یک زمان بودند و امام حسن ابتدا امام شده، دلیل بهتر بودن امام حسن است؟ در مورد امام علی (ع) چطور؟ آیا حدیث معتبری در مورد بهتر بودن امامی از امام دیگر وجود دارد؟ لطفاً در مورد ارجحیت وجودی امامان نیز توضیح دهید و آیا تفاوت امامان همان ارجحیت وجودی ایشان است؟
- [سایر] چرا امام حسن صلح کرد و امام حسین، قیام؟
- [سایر] چرا فرزندان امام حسن مجتبی (ع) مانند قاسم و عبد الله کوچک تر از فرزندان امام حسین (ع) مانند امام سجاد (ع) و علی اکبر هستند، با وجود آن که امام مجتبی بزرگ تر از امام حسین (ع) می باشند؟
- [سایر] آیا حدیثی که در کتب شیعی در خصوص «نماز خواندن امام حسن و امام حسین (ع) پشت سر مروان ابن حکم» ذکر شده است، موثق است؟
- [سایر] فرزندان امام حسن (علیه السلام) و امام حسین (علیه السلام)را نام ببرید.
- [سایر] چرا امام حسن تن به صلح داد ولی امام حسین با یزید جنگید؟
- [سایر] سلام. آیا امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین (علیهم السلام) پا به ایران گذاشته بودند؟ با چه هدف؟
- [سایر] چرا امام حسن علیه السلام راه صلح با معاویه و امام حسین علیه السلام راه مبارزه و جهاد با یزید را انتخاب کرد؟
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب است، بلکه در حدیث آمده نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر با دویست هزار نماز است.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله نوری همدانی] نماز در حرم امامان (علیهم السلام ) مستحب ، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام ) برابر دویست هزار نماز است .
- [آیت الله فاضل لنکرانی] نماز در حرم امامان(علیهم السلام) مستحب بلکه بهتر از مسجد است. و نماز در حرم مطهّر حضرت امیرالمؤمنین(علیه السلام) برابر دویست هزار نماز است.
- [امام خمینی] نماز در حرم امامان علیهم السلام مستحب، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام برابر دویست هزار نماز است.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.