امام علی بن الحسین علی السّلام بنابر قول مشهور در نیمه جمادی الاخر سال 38[1] متولد شده است[2]. کنیه مشهورش ابوالحسن[3] و لقب مشهورش زین العابدین و سجاد[4] است. دورنمای کلی عصر امامت امام سجاد علیه السّلام : امامت امام سجاد از عصر روز عاشورای سال 61 هجری آغاز شده و تا زمان شهادت ایشان در سال 95 هجری به مدت 34 سال ادامه داشت. ایشان در دوران امامتشان با 5 خلیفه هم دوره بوده اند: (یزید،عبدالله بن زبیر،ن مروان،م عبدالملک بن مروان، و ولید بن عبدالملک) دورنمای کلی عصر امامت آن بزرگوار را می توان به 3 مرحله تقسیم کرد: الف) دروان اسارت . ب) دوره قیام ها و شورش ها. ج) دوران ثبات و سازندگی[5]. الف) دورة اسارت : با توجه به تبلیغات بسیار گسترده که حکومت اموی از زمان معاویه به بعد برضد خاندان پیامبر (به ویژه در منطقه شام) به عمل آورده بود، بی شک اگر بازماندگان امام حسین علیه السّلام به افشاگری و بیدار سازی نمی پرداختند، مزدوران قدرتهای وقت، قیام و نهضت بزرگ آن حضرت را در طول تاریخ لوث می کردند و چهرة آن را وارونه نشان می دادند؛ لذا امام سجاد علیه السّلام همچنین حضرت زینب از فرصت طلایی حضور در اجتماع مردم کوفه و دمشق استفاده کرده و ندای حقانیت و فضایل اهل بیت را در آن سرزمین خفته سردادند. به قول شهید مطهری: (بزرگترین اشتباهی که دستگاه اموی کرد، مسئله اسیر گرفتن اهل بیت علیهم السّلام و سیر دادن آنها به کوفه و بعد به شام بود ... به دست خودشان کاری کردند که برای اهل بیت پیغمبر فرصت ایجاد کردند و آنها این تاریخ را در دنیا مسجّل نمودند)[6]. ب) دورة قیام و شورش ها: قیام ها و شورش های صورت گرفته درعصر امامت امام سجاد علیه السّلام عبارتند از: 1. واقعة حرّه (63ه): شورش مردم مدینه به رهبری عبدالله بن حنظله که منجر به سرکوبی شدید آن بوسیله سپاه شام به رهبری مسلم بن عقبه شده امام سجاد علیه السّلام از ابتدا در قیام شرکت نکرد و به همراه خانوادة خود از مدینه خارج شد و در منطقة (یَنیع) اقامت گزید[7]. 2. قیام توابین (6165 ه): قیام مردم کوفه به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی که در جهت توبه به دلیل عدم همراهی امام حسین علیه السّلام و گرفتن انتقام خون حسین علیه السّلام از شامیان صورت گرفت. این قیام در نبرد ( عین الورده) از سپاه شام به فرماندهی عبیدالله بن زیاد شکست خورد و اکثر افراد آن به شهادت رسیدند [8]. 3. قیام مختار (6667 ه): به رهبری مختار بن ابی عبید ثقفی درکوفه منجر به در درست گرفتن، کوفه در ربیع الاول سال 66 شد. ظاهراً امام سجاد علیه السّلام قیام مختار را صرف نظر از انگیزة آن بدلیل آنکه در جهت خونخواهی حسین علیه السّلام بوده، به طور غیر مستقیم تأیید کرده است[9]. 4. شورش عبدالله بن زبیر: او در ابتدا با در اختیار گرفتن شهر مکه در برابر یزد علم مخالفت برافراشت و خود را خلیفه خواند و از مردم بر اساس خلافت شورایی بیعت گرفت[10]. مواضع امام در برابر شورش ها و قیام ها: امام پس از حادثة کربلا دریافته بود که امکان احیای این جامعة مرده در کوتاه مدت حتی با در دست گرفتن رهبری آن وجود ندارد، به علاوه درگیر شدن در یک حرکت سیاسی دیگر با وجود قدرت دیگر احزاب فرصت طلب (مانند عبدالله بن زبیز) خطراتی را در پی داشت که به ریسک کردن آن نمی ارزید، به همین دلیل امام سجاد در برابر این قیام ها به وضوح از فعالیت سیاسی و تأیید آشکار آنها برکنار بود[11]. مسألة مهم دیگردر کناره گیری امام از مسایل سیاسی این بود که با توجه به سوابق علویان با امویان، امام مورد سوءظن شدید امویان بود و کوچکترین حرکتی از ناحیة امام، عواقب وخیمی هم برای امام هم برای شیعیان داشت. ج) دورة ثبات و سازندگی: با توجه به انحطاط جامعه، اختناق شدید سیاسی و سختی هایی که شیعیان درآن دورة اختناق داشتند، امام سجاد هوشمندانه تاکتیک سیاسی (تقیه) را برگزیدند و سعی کردند با این سپر، از طریق روشهای زیر به ارشاد امت و تحکیم موقعیت شیعه بپردازند: 1 زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا و تمسک به آن جهت اثبات مظلومیت اهل بیت و ظلم امویان 2 پند و ارشاد امت هم با سیره عملی و عبادی و هم از طریق موعظه های عمومی. 3 تبیین معارف بوسیلة دعا و استفاده از آن جهت ارائه مفاهیم والای عقیدتی اخلاقی (نمونه آن صحیفة سجادیه). 4 برخورد و مبارزه با علمای درباری مانند زهری[12]. 5 نیرو سازی و تربیت شاگردانِ زبده برای تبلیغ معارفِ اهل بیت در سطح عموم در دراز مدت. شیخ طوسی نام172 نفر از اصحاب و شاگردان امام را در رجال خود آورده است[13]. از شاگردان معروف امام می توان از این افراد نام برد: 1. ابو حمزة ثمالی: نام او ثابت بن دینار و از نزدیکترین اصحاب امام سجاد به ایشان بود. او شیخ بزرگ شیعیان کوفه در عصر خویش بود. او هم از نظر علمی و هم از نظر معنوی در حد بالایی بود. از امام رضا علیه السّلام نقل شده: (ابوحمزه ثمالی در زمان خودش مانند لقمان در عصر خویش بود[14].) او دعای سحرهای ماه رمضان معروف به دعای ابوحمزه ثمالی و همچنین (رسالة حقوق) را از امام سجاد روایت کرده است. او پس از امام سجاد سالیان زیادی عمر کرد و محضر امام محمد باقر علیه السّلام ، امام صادق علیه السّلام و امام کاظم علیه السّلام را هم درک کردند. 2. یحیی بن ام الطویل: از یاران پرشور و از نزدیکان خاص امام سجاد علیه السّلام بود. او در کوفه و در عصر حکومت حجاج با صدای بلند در میان مردم می گفت: (هرکسی علی را سب کند، لعنت خدا بر او باد. ما از آن مروان و معبودهایی که غیر از خدا گرفته اند، بیزاریم[15]). حجاج به خاطر این اعتراضات و سخنان پرشور او را به شهادت رساند. 3.سعید بن جبیر: وی از اصحاب سرشناس امام سجادو از نظر علمی مورد قبول شیعه و سنی بود. احمد بن حنبل (یکی از امامان مذاهب اهل سنت) معتقد بود که سعیددر حالی کشته شد که همة مردم به دانش او محتاج بودند[16]. او بسیار خداترس و پرهیزگاربود و علاقة زیادی به قرائت قرآن داشت به حدی که در ماه رمضان هر شب و در غیر ماه رمضان هر دو شب قرآن را ختم می کرد[17]. حجاج این مرد بزرگ را در سال 95 هجری به شهادت رساند. 4. سعید بن مسیب: از قدیمی ترین اصحاب امام سجاد علیه السّلام و موصوف به فقه و تقوا بود. ابن حیان (از رجالیون اهل سنت) می نویسد: او در فقه، دین داری، عبادت، فضل و پارسایی سرآمد تابعین بود[18]. امام صادق علیه السّلام در روایتی او را از ثقات علی بن الحسین علیه السّلام معرفی کرده است[19]. امام سجاد علیه السّلام هم در روایتی او را به آثار گذشتگان از همه داناتر و در زمان خویش از همه آگاه تر معرفی کرده است[20]. او در سال94 ه (سنة الفقها) در مدینه وفات یافت. 5. ابو خالد کابلی: او در ابتدا به امامت محمد بن حنیفه معتقد بود، و با اعتراف محمد توانست امام حقیقی را بشناسد[21] و بعد از آن در زمره حواریین امام سجاد قرار گرفت. امام صادق علیه السّلام او را هم از ثقات امام سجاد علیه السّلام معرفی کرده است[22]. 6. جابر بن عبدالله انصاری: از اصحاب پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله که عمری دراز یافت و از محضر امام چهارم نیز استفاده کرد و در دوران امامت امام سجاد توانست امام باقر علیه السّلام را زیارت کند و وعدة پیامبر مبنی بر دیدن او که شکافندة دانش است محقق شود و سلام پیامبر را به او برساند[23]. از دیگر اصحاب امام سجاد می توان به محمد بن جبیر بن مطعم، قاسم بن محمد بن ابی بکر، عمرو بن عبدالله سبیعی، ابان بن تغلب، فرات بن احنف، سدیر بن حکیم صیرفی و ... اشاره کرد. نتیجه گیری: امام سجاد علیه السّلام در عصری زندگی می کرد که بدلیل اختناق شدید سیاسی ناشی از حکومت امویان امام نمی توانست با آزادی و به راحتی به نشر و تبیین معارف اهل بیت بپردازد، لذا با استفاده از تاکتیک تقیه و با روشهایی مانند سیره عبادی و تربیت نیروی انسانی تعلیم دیده به نشر و تفکر اصیل اسلامی پرداخت. از جملة معروفترین اصحاب امام سجاد می توان به ابوحمزه ثمالی، سعید بن جبیر، سعید بن مسیب و ابو خالد کابلی اشاره کرد. منابع جهت مطالعة بیشتر: 1. نقش امام سجاددر رهبری شیعه، محسن رنجبر، چ اول، مؤسسه امام خمینی، قم، 1380ش. 2. (زندگانی علی بن الحسین علیه السّلام دکتر سید جعفرشهیدی، چ هشتم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1377 ش. 3. (جهاد الامام السجاد) سید محمدرضا حسینی جلالی، چ اول، قم، دارالحدیث، 1418ق. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . شیخ مفید، ارشاد، ج1، قم، مؤسسه آل البیت، 1413ق، ج2 ص137. طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، اِعلام الوری، ج اول، قم، مؤسسه آل البیت، 1417ق، ج1 ص480. [2] . سالهای 36، 37، 48، نیز گفته اند: شهیدی،سیدجعفر، زندگانی علی بن الحسین، ج6، تهران: دفتر نشرفرهنگ اسلامی، 1374ش، ص30-37. [3] . اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، تبریز: مکتبة بنی هاشمی، 1381ق، ج2 ص260. [4] . طبرسی، همان ج1 ص480. [5] . خامنه ای، سیدعلی، پژوهشی در زندگی امام سجاد، چ1، تهران: دفتر حزب جمهوری اسلامی، 1361ش، ص14 به بعد. [6] . مطهری،ن مرتضی، حماسة حسینی، چ21، انشارات صدرا، تهران، 1375ش، ج2 صص201202. [7] . طبری، محمد جریر، تاریخ طبری، چ5، موسسة الاعلمی، بیروت، 1409ه، ج4 ص426 به بعد. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، چ1، بیروت: دارالفکر، 1417ه، ج5 ص337 به بعد. [8] . طبری، همان، ج4 ص426 به بعد، بلاذری، همان، ج6 ص364 به بعد.0 [9] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، چ2، بیروت: مؤسسة الوفاء، ج1402ق، ج45 ص365. [10] . بلاذری،همان، ج5 ص320. [11] . جفعریان، رسول، حیات فکری سیاسی امامان شیعه، ج اول، قم: انتشارات انصاریان، 1376ش، ص 266. [12] . پیشوایی، مهدی، سیرة پیشوایان، چ12، قم: انتشارات امام صادق، 1380ش، صص 259 تا 277. [13] . طوسی، محمدبن حسن، رجال الطوسی، تحقیق سید محمدصادق آل بحرالعلوم، چ اول، نجف: مکتب الحیدریه، 1381ق، صص81 تا120. [14] . طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفة الرجال، (رجال کشی)، تحقیق سید مهدی رجایی، قم: مؤسسه آل البیت، 1404ه، ج2 ص458. [15] . مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف: مکتبة الحیدریة، بی تا، ج3ص312. [16] . عزیزی، حسین و دیگران، راویان مشترک، قم: بوستان کتاب، چ اول، 1380ش، ج1 ص396. [17] . همان، ج1 ص395. [18] . همان، ج1 ص406. [19] . کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری، چ سوم، تهران: دارلکتب الاسلامیه، 1388ق، ج1 ص 472. [20] . طوسی، همان، ج1 ص335. [21] . همان، ج1 ص336. [22] . کلینی، همان، ج1 ص472. [23] . خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت: مدینة العلم، چ2، 1403ق، ج4 ص15.
امام علی بن الحسین علی السّلام بنابر قول مشهور در نیمه جمادی الاخر سال 38[1] متولد شده است[2]. کنیه مشهورش ابوالحسن[3] و لقب مشهورش زین العابدین و سجاد[4] است.
دورنمای کلی عصر امامت امام سجاد علیه السّلام : امامت امام سجاد از عصر روز عاشورای سال 61 هجری آغاز شده و تا زمان شهادت ایشان در سال 95 هجری به مدت 34 سال ادامه داشت. ایشان در دوران امامتشان با 5 خلیفه هم دوره بوده اند: (یزید،عبدالله بن زبیر،ن مروان،م عبدالملک بن مروان، و ولید بن عبدالملک) دورنمای کلی عصر امامت آن بزرگوار را می توان به 3 مرحله تقسیم کرد: الف) دروان اسارت . ب) دوره قیام ها و شورش ها. ج) دوران ثبات و سازندگی[5].
الف) دورة اسارت : با توجه به تبلیغات بسیار گسترده که حکومت اموی از زمان معاویه به بعد برضد خاندان پیامبر (به ویژه در منطقه شام) به عمل آورده بود، بی شک اگر بازماندگان امام حسین علیه السّلام به افشاگری و بیدار سازی نمی پرداختند، مزدوران قدرتهای وقت، قیام و نهضت بزرگ آن حضرت را در طول تاریخ لوث می کردند و چهرة آن را وارونه نشان می دادند؛ لذا امام سجاد علیه السّلام همچنین حضرت زینب از فرصت طلایی حضور در اجتماع مردم کوفه و دمشق استفاده کرده و ندای حقانیت و فضایل اهل بیت را در آن سرزمین خفته سردادند. به قول شهید مطهری: (بزرگترین اشتباهی که دستگاه اموی کرد، مسئله اسیر گرفتن اهل بیت علیهم السّلام و سیر دادن آنها به کوفه و بعد به شام بود ... به دست خودشان کاری کردند که برای اهل بیت پیغمبر فرصت ایجاد کردند و آنها این تاریخ را در دنیا مسجّل نمودند)[6].
ب) دورة قیام و شورش ها: قیام ها و شورش های صورت گرفته درعصر امامت امام سجاد علیه السّلام عبارتند از:
1. واقعة حرّه (63ه): شورش مردم مدینه به رهبری عبدالله بن حنظله که منجر به سرکوبی شدید آن بوسیله سپاه شام به رهبری مسلم بن عقبه شده امام سجاد علیه السّلام از ابتدا در قیام شرکت نکرد و به همراه خانوادة خود از مدینه خارج شد و در منطقة (یَنیع) اقامت گزید[7].
2. قیام توابین (6165 ه): قیام مردم کوفه به رهبری سلیمان بن صرد خزاعی که در جهت توبه به دلیل عدم همراهی امام حسین علیه السّلام و گرفتن انتقام خون حسین علیه السّلام از شامیان صورت گرفت. این قیام در نبرد ( عین الورده) از سپاه شام به فرماندهی عبیدالله بن زیاد شکست خورد و اکثر افراد آن به شهادت رسیدند [8].
3. قیام مختار (6667 ه): به رهبری مختار بن ابی عبید ثقفی درکوفه منجر به در درست گرفتن، کوفه در ربیع الاول سال 66 شد. ظاهراً امام سجاد علیه السّلام قیام مختار را صرف نظر از انگیزة آن بدلیل آنکه در جهت خونخواهی حسین علیه السّلام بوده، به طور غیر مستقیم تأیید کرده است[9].
4. شورش عبدالله بن زبیر: او در ابتدا با در اختیار گرفتن شهر مکه در برابر یزد علم مخالفت برافراشت و خود را خلیفه خواند و از مردم بر اساس خلافت شورایی بیعت گرفت[10].
مواضع امام در برابر شورش ها و قیام ها: امام پس از حادثة کربلا دریافته بود که امکان احیای این جامعة مرده در کوتاه مدت حتی با در دست گرفتن رهبری آن وجود ندارد، به علاوه درگیر شدن در یک حرکت سیاسی دیگر با وجود قدرت دیگر احزاب فرصت طلب (مانند عبدالله بن زبیز) خطراتی را در پی داشت که به ریسک کردن آن نمی ارزید، به همین دلیل امام سجاد در برابر این قیام ها به وضوح از فعالیت سیاسی و تأیید آشکار آنها برکنار بود[11]. مسألة مهم دیگردر کناره گیری امام از مسایل سیاسی این بود که با توجه به سوابق علویان با امویان، امام مورد سوءظن شدید امویان بود و کوچکترین حرکتی از ناحیة امام، عواقب وخیمی هم برای امام هم برای شیعیان داشت.
ج) دورة ثبات و سازندگی: با توجه به انحطاط جامعه، اختناق شدید سیاسی و سختی هایی که شیعیان درآن دورة اختناق داشتند، امام سجاد هوشمندانه تاکتیک سیاسی (تقیه) را برگزیدند و سعی کردند با این سپر، از طریق روشهای زیر به ارشاد امت و تحکیم موقعیت شیعه بپردازند:
1 زنده نگه داشتن یاد و خاطره عاشورا و تمسک به آن جهت اثبات مظلومیت اهل بیت و ظلم امویان
2 پند و ارشاد امت هم با سیره عملی و عبادی و هم از طریق موعظه های عمومی.
3 تبیین معارف بوسیلة دعا و استفاده از آن جهت ارائه مفاهیم والای عقیدتی اخلاقی (نمونه آن صحیفة سجادیه).
4 برخورد و مبارزه با علمای درباری مانند زهری[12].
5 نیرو سازی و تربیت شاگردانِ زبده برای تبلیغ معارفِ اهل بیت در سطح عموم در دراز مدت. شیخ طوسی نام172 نفر از اصحاب و شاگردان امام را در رجال خود آورده است[13]. از شاگردان معروف امام می توان از این افراد نام برد:
1. ابو حمزة ثمالی: نام او ثابت بن دینار و از نزدیکترین اصحاب امام سجاد به ایشان بود. او شیخ بزرگ شیعیان کوفه در عصر خویش بود. او هم از نظر علمی و هم از نظر معنوی در حد بالایی بود. از امام رضا علیه السّلام نقل شده: (ابوحمزه ثمالی در زمان خودش مانند لقمان در عصر خویش بود[14].) او دعای سحرهای ماه رمضان معروف به دعای ابوحمزه ثمالی و همچنین (رسالة حقوق) را از امام سجاد روایت کرده است. او پس از امام سجاد سالیان زیادی عمر کرد و محضر امام محمد باقر علیه السّلام ، امام صادق علیه السّلام و امام کاظم علیه السّلام را هم درک کردند.
2. یحیی بن ام الطویل: از یاران پرشور و از نزدیکان خاص امام سجاد علیه السّلام بود. او در کوفه و در عصر حکومت حجاج با صدای بلند در میان مردم می گفت: (هرکسی علی را سب کند، لعنت خدا بر او باد. ما از آن مروان و معبودهایی که غیر از خدا گرفته اند، بیزاریم[15]). حجاج به خاطر این اعتراضات و سخنان پرشور او را به شهادت رساند.
3.سعید بن جبیر: وی از اصحاب سرشناس امام سجادو از نظر علمی مورد قبول شیعه و سنی بود. احمد بن حنبل (یکی از امامان مذاهب اهل سنت) معتقد بود که سعیددر حالی کشته شد که همة مردم به دانش او محتاج بودند[16]. او بسیار خداترس و پرهیزگاربود و علاقة زیادی به قرائت قرآن داشت به حدی که در ماه رمضان هر شب و در غیر ماه رمضان هر دو شب قرآن را ختم می کرد[17]. حجاج این مرد بزرگ را در سال 95 هجری به شهادت رساند.
4. سعید بن مسیب: از قدیمی ترین اصحاب امام سجاد علیه السّلام و موصوف به فقه و تقوا بود. ابن حیان (از رجالیون اهل سنت) می نویسد: او در فقه، دین داری، عبادت، فضل و پارسایی سرآمد تابعین بود[18]. امام صادق علیه السّلام در روایتی او را از ثقات علی بن الحسین علیه السّلام معرفی کرده است[19]. امام سجاد علیه السّلام هم در روایتی او را به آثار گذشتگان از همه داناتر و در زمان خویش از همه آگاه تر معرفی کرده است[20]. او در سال94 ه (سنة الفقها) در مدینه وفات یافت.
5. ابو خالد کابلی: او در ابتدا به امامت محمد بن حنیفه معتقد بود، و با اعتراف محمد توانست امام حقیقی را بشناسد[21] و بعد از آن در زمره حواریین امام سجاد قرار گرفت. امام صادق علیه السّلام او را هم از ثقات امام سجاد علیه السّلام معرفی کرده است[22].
6. جابر بن عبدالله انصاری: از اصحاب پیامبر اکرم صلّی الله علیه و آله که عمری دراز یافت و از محضر امام چهارم نیز استفاده کرد و در دوران امامت امام سجاد توانست امام باقر علیه السّلام را زیارت کند و وعدة پیامبر مبنی بر دیدن او که شکافندة دانش است محقق شود و سلام پیامبر را به او برساند[23].
از دیگر اصحاب امام سجاد می توان به محمد بن جبیر بن مطعم، قاسم بن محمد بن ابی بکر، عمرو بن عبدالله سبیعی، ابان بن تغلب، فرات بن احنف، سدیر بن حکیم صیرفی و ... اشاره کرد.
نتیجه گیری: امام سجاد علیه السّلام در عصری زندگی می کرد که بدلیل اختناق شدید سیاسی ناشی از حکومت امویان امام نمی توانست با آزادی و به راحتی به نشر و تبیین معارف اهل بیت بپردازد، لذا با استفاده از تاکتیک تقیه و با روشهایی مانند سیره عبادی و تربیت نیروی انسانی تعلیم دیده به نشر و تفکر اصیل اسلامی پرداخت. از جملة معروفترین اصحاب امام سجاد می توان به ابوحمزه ثمالی، سعید بن جبیر، سعید بن مسیب و ابو خالد کابلی اشاره کرد.
منابع جهت مطالعة بیشتر:
1. نقش امام سجاددر رهبری شیعه، محسن رنجبر، چ اول، مؤسسه امام خمینی، قم، 1380ش.
2. (زندگانی علی بن الحسین علیه السّلام دکتر سید جعفرشهیدی، چ هشتم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 1377 ش.
3. (جهاد الامام السجاد) سید محمدرضا حسینی جلالی، چ اول، قم، دارالحدیث، 1418ق.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . شیخ مفید، ارشاد، ج1، قم، مؤسسه آل البیت، 1413ق، ج2 ص137. طبرسی، ابوعلی فضل بن حسن، اِعلام الوری، ج اول، قم، مؤسسه آل البیت، 1417ق، ج1 ص480.
[2] . سالهای 36، 37، 48، نیز گفته اند: شهیدی،سیدجعفر، زندگانی علی بن الحسین، ج6، تهران: دفتر نشرفرهنگ اسلامی، 1374ش، ص30-37.
[3] . اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمه، تبریز: مکتبة بنی هاشمی، 1381ق، ج2 ص260.
[4] . طبرسی، همان ج1 ص480.
[5] . خامنه ای، سیدعلی، پژوهشی در زندگی امام سجاد، چ1، تهران: دفتر حزب جمهوری اسلامی، 1361ش، ص14 به بعد.
[6] . مطهری،ن مرتضی، حماسة حسینی، چ21، انشارات صدرا، تهران، 1375ش، ج2 صص201202.
[7] . طبری، محمد جریر، تاریخ طبری، چ5، موسسة الاعلمی، بیروت، 1409ه، ج4 ص426 به بعد. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق سهیل زکار و ریاض زرکلی، چ1، بیروت: دارالفکر، 1417ه، ج5 ص337 به بعد.
[8] . طبری، همان، ج4 ص426 به بعد، بلاذری، همان، ج6 ص364 به بعد.0
[9] . مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، چ2، بیروت: مؤسسة الوفاء، ج1402ق، ج45 ص365.
[10] . بلاذری،همان، ج5 ص320.
[11] . جفعریان، رسول، حیات فکری سیاسی امامان شیعه، ج اول، قم: انتشارات انصاریان، 1376ش، ص 266.
[12] . پیشوایی، مهدی، سیرة پیشوایان، چ12، قم: انتشارات امام صادق، 1380ش، صص 259 تا 277.
[13] . طوسی، محمدبن حسن، رجال الطوسی، تحقیق سید محمدصادق آل بحرالعلوم، چ اول، نجف: مکتب الحیدریه، 1381ق، صص81 تا120.
[14] . طوسی، محمدبن حسن، اختیار معرفة الرجال، (رجال کشی)، تحقیق سید مهدی رجایی، قم: مؤسسه آل البیت، 1404ه، ج2 ص458.
[15] . مامقانی، عبدالله، تنقیح المقال، نجف: مکتبة الحیدریة، بی تا، ج3ص312.
[16] . عزیزی، حسین و دیگران، راویان مشترک، قم: بوستان کتاب، چ اول، 1380ش، ج1 ص396.
[17] . همان، ج1 ص395.
[18] . همان، ج1 ص406.
[19] . کلینی، محمدبن یعقوب، الکافی، تصحیح علی اکبر غفاری، چ سوم، تهران: دارلکتب الاسلامیه، 1388ق، ج1 ص 472.
[20] . طوسی، همان، ج1 ص335.
[21] . همان، ج1 ص336.
[22] . کلینی، همان، ج1 ص472.
[23] . خویی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الحدیث، بیروت: مدینة العلم، چ2، 1403ق، ج4 ص15.
- [سایر] دوران امامت امام سجاد علیه السّلام و یاران معروف آن حضرت را به اختصار معرفی نمائید.
- [سایر] دوران امامت امام سجاد علیه السّلام و یاران معروف آن حضرت را به اختصار معرفی نمائید.
- [سایر] یاران و شاگردان بزرگ حضرت امام صادق علیه السّلام را نام برده و به اختصار توضیح دهید.
- [سایر] آیا معروف کرخی خادم امام رضا (ع) و از یاران حضرت بوده است؟
- [سایر] (اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ) علی ابن الحسین کیست؟ علی اکبر یا امام سجاد؟ لطفا دلیل خود را بگویید. آیا قرائنی وجود دارد که نشان دهد منظور کیست؟
- [سایر] نام فرزندان امام باقر علیه السّلام و برخی از یاران بزرگ و شاگردانش را معرفی کنید؟
- [سایر] نام فرزندان امام باقر علیه السّلام و برخی از یاران بزرگ و شاگردانش را معرفی کنید؟
- [سایر] دوران انقلاب ما و بعد از آن چه شباهت هایی با دوران پیامبر اکرم(ص) و عصر امامت حضرت علی -علیه السلام- داشته است؟
- [سایر] آیا هیچ ایرانی الأصلی بوده که از یاران با وفای امام حسن مجتبی (علیه السلام ) و یا امام حسین (علیه السلام ) در دوران ایشان بوده باشد؟
- [سایر] آیا هیچ ایرانی الأصلی بوده که از یاران با وفای امام حسن مجتبی علیه السلام و یا امام حسین علیه السلام در دوران ایشان بوده باشد؟
- [آیت الله خوئی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلًا به زیارت حضرت اباعبدالله (علیهالسلام) مشرف شود چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست، و اگر بواسطة عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله فاضل لنکرانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلا به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام) مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر بواسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله سبحانی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله(علیه السلام)مشرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله بروجردی] اگر نذر کند که به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت اباعبدالله عَلَیْهِ السَّلَام مشّرف شود، چنانچه به زیارت امام دیگر برود کافی نیست و اگر به واسطهی عذری نتواند آن امام را زیارت کند، چیزی بر او واجب نیست.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه نذر کند به زیارت یکی از امامان مثلاً به زیارت حضرت امام حسین(علیه السلام) مشرف شود، اگر به زیارت امام دیگری برود کافی نیست و هرگاه به واسطه عذری نتواند آن امام را زیارت کند چیزی بر او نیست.
- [آیت الله وحید خراسانی] از بزرگترین واجبات بر مکلفین امر به معروف و نهی از منکر است خداوند متعال می فرماید والمومنون و المومنات بعضهم اولیاء بعض یامرون بالمعروف و ینهون عن المنکر و مردان و زنان مومن بعضی از ایشان دوستان بعضی دیگر هستند امر می کنند به معروف و نهی می کنند از منکر امر به معروف و نهی از منکر راه انبیای خداست و به این فریضه الهیه بقیه فرایض و مقررات دین اجرا می شود و کسب و کار حلال و امنیت جان و عرض و مال مردم حفظ و حق به حق دار می رسد و زمین از لوث منکرات و بدیها تطهیر و به معروف و خوبیها اباد می شود و به روایتی از امام ششم علیه السلام اکتفا می شود که فرمود رسول خدا صلی الله علیه واله وسلم فرمود چگونه است حال شما زمانی که زنان شما فاسد و جوانان شما فاسق شوند و حال ان که امر به معروف و نهی از منکر نکرده اید گفته شد چنان خواهد شد یا رسول الله فرمود بلی و بدتر از ان هم خواهد شد چگونه است حال شما زمانی که امر کنید به منکر و نهی کنید از معروف گفته شد یا رسول الله چنان خواهد شد فرمود بلی و بدتر از ان هم خواهد شد چگونه است حال شما زمانی که معروف را منکر و منکر را معروف ببینید
- [آیت الله شبیری زنجانی] أَشْهَدُ أَنَّ عَلیّاً وَلِیُّ اللَّه) جزء اذان و اقامه نیست؛ البته ولایت امیر المؤمنین و ائمه معصومین علیهمالسلام از ارکان ایمان است و اسلام بدون آن ظاهری بیش نیست و قالبی از معنی تهیست و خوب است که پس از (أَشْهَدُ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ اللَّه)، به قصد تیمن و تبرّک، شهادت به ولایت و امامت بلافصل حضرت امیر المؤمنین و سایر معصومین علیهمالسلام به گونهای که عرفاً از اجزاء اذان و اقامه به حساب نیاید؛ ذکر گردد.
- [آیت الله سبحانی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. یعنی از زنم فاطمه در مقابل مهر او جدا شدم پس او رهاست، و اگر دیگری را وکیل کند وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةُ مُوَکِّلِی فاطِمَةَ عَلی مَهْرِها فَهِیَ طالِق. و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی مهرها) (لمهرها) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله صافی گلپایگانی] . اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند، چنانچه مثلاً اسم زن فاطمه باشد، باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَتِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ مَهْرِها فَهِیَ طالِقَ ) مبارات کردم زنم فاطمه را در مقابل آنچه بذل کرده او، پس او رهاست. و اگر دیگری را وکیل کند، وکیل باید بگوید: بارَأْتُ زَوْجَةَ مُوَکِّلِی فَاطِمَةَ عَلی مَا بَذَلَتْ فَهِیَ طالِق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (عَلی مَا بَذَلَتْ بمَا بَذَلَتْ) بگوید، اشکال ندارد.
- [آیت الله میرزا جواد تبریزی] اگر شوهر بخواهد صیغه مبارات را بخواند؛ چنانچه مثلا اسم زن فاطمه باشد؛ باید بگوید بارات زوجتی فاطمه علی ما بذلت فهی طالق یعنی من و زنم فاطمه در مقابل بذل کرده او از هم جدا شدیم پس او رها است. و اگر دیگری را وکیل کند؛ وکیل باید بگوید: عن قبل موکلی بارات زوجته فاطمه علی ما بذلت فهی طالق و در هر دو صورت اگر به جای کلمه (علی ما بذلت) ، (بما بذلت) بگوید اشکال ندارد.