وضعیت فرهنگی و سیاسی شیعیان در آستانه ولادت امام زمان (عج) چگونه بود؟
آشنایی با اوضاع فرهنگی و سیاسی شیعیان در هنگام تولد امام زمان (عج) نخست می طلبد که به عنوان مقدمه نگاهی هر چند کوتاه به وضعیت دوران حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام داشته باشیم. دوران امامت آن حضرت هم زمان با خلافت سه نفر از عباسیان بود که به ترتیب عبارتنداز: 1. المعتز بالله. 2. المهتدی بالله. 3. المعتمد بالله.[1] حاکمان عباسی از هر طریق ممکن آن حضرت را زیرنظر داشته و کنترل می کردند، آنان شنیده بودند که امام مهدی (عج) فرزند امام عسکری علیه السّلام است، از این رو می کوشیدند به آن حضرت دسترسی پیدا کرده و او را به قتل برسانند؛ به همین جهت امام عسکری علیه السّلام ولادت حضرت مهدی (عج) را مخفی کرده و غیر از خواص آن حضرت دیگران افتخار زیارت امام زمان (عج) را پیدا نکردند.[2] فشار و اختناق سیاسی چنان بالا می گیرد که امام علیه السّلام به ناچار باید هفته ای دوبار روزهای دوشنبه و پنج شنبه در دارالخلافه حضور پیدا کند؛[3] معتزّ عباسی به قدری از نفوذ ابو محمد العسکری علیه السّلام نگران بود که به تحت نظر داشتن آن امام بسنده نکرد و حضرت را با ابوهاشم جعفری و عدّه ای از طالبیّون زندانی کرد.[4] ستم عباسیان تنها به ابومحمد عسکری علیه السّلام محدود نمی شد، آنان علیه شیعیان و دوستان آن حضرت هم از هیچ کوششی دریغ نکرده و مانع هرگونه حرکت اعم از فرهنگی و سیاسی و غیره برای شیعیان بودند، علّت آن هم این بود که مبادا فضائل آن حضرت معلوم شود و در نتیجه مردم از بنی عباس فاصله بگیرند و احیاناً علیه آنان به قیام و مبارزه برخیزند. برای روشن شدن مطلب، بحث را در دو بخش جداگانه دنبال می کنیم: 1. وضعیت سیاسی شیعیان. 2. وضعیت فرهنگی شیعیان. بخش اول: وضعیت سیاسی شیعیان: انواع فشارهای سیاسی در این مقطع از زمان در موارد زیر قابل پیگیری است: الف: زندانیان و متواریان شیعه؛ از جمله زندانیان، ابوهاشم جعفری است، وی چنین می گوید: در نامه ای از ناراحتی های زندان به امام ابومحمد علیه السّلام شکایت کردم. در جواب به من نوشت: امروز در منزل خود نمازخواهی خواند.[5] وی در مورد دیگری اظهار کرده است: با امام عسکری علیه السّلام در مجلس مهتدی بن واثق بودیم؛ حضرت به من فرمود: این جنایت کار قصد کرده که امشب با مشیّت خدا بازی کند (کنایه از این که اراده کرده است که ما را بکشد) ولی عمر او کفاف نمی دهد، و به زودی صاحب فرزندی خواهم شد. فردای آن شب ترک ها به او حمله کرده و او را به قتل رساندند و خدا ما را به سلامت نگاه داشت.[6] همو نیز چنین می گوید: من با گروهی در زندان بودیم که ابومحمد علیه السّلام را نیز به زندان آوردند، مأمور مراقب آن حضرت صالح بن وصیف بود، یکی از هم زندانی ها مردی جمحی بود که ادعا می کرد علوی است. امام علیه السّلام به ما توجّه کرده و فرمود: اگر نبود درمیان شما کسی که از شما نیست به شما اطلاع می دادم که چه موقعی خداوند وسیلة نجات شما را فراهم خواهد کرد؛ امام با این کلام به آن مرد اشاره کرد، او از جمع ما بیرون رفت. امام فرمود: این مرد از شما نیست، از او برحذر باشید، در بین لباس های خود نوشته ای دارد که همة گفته ها و ناگفته های شما را برای خلیفه منعکس کرده است. یکی از زندانیان به سراغ او رفت و لباس هایش را بازرسی کرد و آن نوشته را پیدا کرد، او نوشته بود که این جمع قصد دارند زندان را سوراخ کرده و فرار کنند.[7] نکتة قابل توجّه در این روایت تاریخی این است که: اختناق و فشار سیاسی به حدی رسیده بود که شیعیان در زندان هم از دست مأموران اطلاعاتی خلیفه در امان نبودند و مذاکرات آنان در محیط زندان هم به حکومت گزارش می شد. حضرت عبدالعظیم حسنی یکی از متواریان شیعه است، احمد بن محمد بن خالد برقی می گوید: عبدالعظیم حسنی از دست حکومت فرار کرد و وارد ری شد و در منزل یکی از شیعیان در سردابی ساکن شد، در همان سرداب خدا را عبادت می کرد، روزها روزه بود و شب ها را به شب زنده داری و تهجّد می گذراند، مخفیانه از آن جا بیرون می شد و قبری را که امروز مقابل قبر خود اوست زیارت می کرد.. تنها محل امن برای او همان سرداب بود.[8] ب. دشمنی با شیعه؛ فشارهای گوناگونی که در مدت کوتاه امامت حضرت عسگری علیه السّلام بر شیعیان وارد شده صفحات تاریخ را پر کرده است، موارد ذیل نمونه هایی از آن است؛ 1. علی بن محمد بن زیاد می گوید: (توقیعی از امام ابومحمد علیه السّلام (به این مضمون) به دستم رسید: کنج عزلت پیشه کن و خانه نشین باش چونکه فتنه ای در انتظار توست... (دیری نگذشت که به سبب سخن چینی) جعفر بن محمد تحت تعقیب قرار گرفته و جایزة صدهزار درهمی برای کسی که مرا پیدا کند تعیین شد.[9] 2. یکی از شیعیان نامه ای به حضور آن حضرت فرستاد: شنیده ام که مهتدی، شیعیان شما را تهدید کرده و گفته است: آنان را از روی زمین بر می دارم. امام علیه السّلام در جواب نوشت: عمر او کوتاه تر از آن است که بتواند تهدیدش را عملی کند، از امروز تا پنج روز بشمار، او روز ششم با ذلت و خواری کشته می شود.[10] ج: شهدای شیعه: آمار شیعیان و علویانی که در این مقطع از تاریخ به دست عباسیان به فیض شهادت نائل شده اند کم نیست، از جمله: 1. موسی بن عبدالله بن موسی، از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السّلام است، او مردی عالم و نیکوکار بود و از جملة راویان به شمار می رفت، در سال 256 در زباله توسط سعید بن حاجب به وسیلة زهر به شهادت رسید، سعید سر او را جدا کرد و برای مهتدی عباسی برد.[11] 2. جعفر بن اسحاق بن موسی بن جعفر بن صادق علیهم السلام ، سعید حاجب، او را در بصره به شهادت رساند و در همان جا دفن شد؛ وی در روز شهادت سیاسی و دو سال داشت.[12] بخش دوّم: وضعیت فرهنگی شیعیان: علی رغم همة محدودیت ها و شدت عملی که عباسیان برای منزوی کردن امام علیه السّلام و شیعیان به کار گرفته و فشارهای مختلف سیاسی که از ناحیة آنان بر شیعه وارد شد، گروهی از دانشمندان و راویانی که از خرمن فضیلت و دریای بی کران علوم آن حضرت بهره گرفته و برخی از آنان صاحب تألیفاتی در فنون مختلف بوده و احادیثی را از امام علیه السّلام نقل کرده اند، از جملة آنان عبارتند از: 1. احمد بن ابراهیم بن اسماعیل، کاتب، ندیم، بزرگ اهل لغت و از موجّه ترین آنان است، او یکی از اصحاب خاص امام هادی و امام عسکری علیهما السلام است تألیفاتی دارد که به عنوان نمونه از کتاب های زیر می توان نام برد: أسماء الجبال و المیاه والأودیة؛ اشعار ابن مرّة بن همام؛ و نوادر الاعراب.[13] 2. داود بن قاسم، او همان ابوهاشم جعفری است، که از فرزانگان اسلام و یکی از شاخص ترین چهره های عقیدتی به شمار می رود، در نزد ائمة اطهار دارای منزلتی خاص است؛ وی حضرت رضا و جواد و هادی و عسکری و صاحب الامر صلوات الله علیهم اجمعین را ملاقات کرده و از همة آنان روایت دارد. مردی پارسا، عباد و عالم و عامل بود، کسی از خاندان ابوطالب در آن دوران از جهت علو نسب همتای او نبود.[14] 3. عبدالله بن احلسین القطربلی، از او از اصحاب خاص حضرت امام ابومحمد العسکری علیه السّلام است، و از چهره های سرشناس ادب به شمار می رود و کتابی در تاریخ دارد.[15] 4. فضل بن شاذان، وی از جهت ثمرة کار و تألیف کتاب در صف مقدم علمای زمان خود بوده و در فنون مختلف دارای تألیف است؛ بعضی گفته اند: داری یکصد و شصت کتاب است،[16] برخی از تألیفات او مورد رضایت امام ابومحمد العسکری علیه السّلام قرار گرفته و امام عمل به آن را روا شمرده و فرموده است: (هذا صحیح ینبغی أن یعمل به)، این کتاب صحیح است و سزاوار است که به آن عمل شود.[17] در موردی دیگر به یکی از کتاب های وی نظر افکنده و برای او طلب مغفرت کرد و فرمود: (أغبط اهل خراسان بمکان الفضل بن شاذان و کونه بین أظهرهم)، خوشحالم که فضل بن شاذان با آن مقام در میان مردم خراسان است.[18] برشمردن دیگر شاگردان امام عسگری علیه السّلام و چهره های علمی و فرهنگی شیعه از گردونه و حوصلة این نوشته خارج است و به همین اندازه اکتفا می شود؛ از آنچه که بیان شد این نتیجه به دست می آید: با همة سخت گیری هایی که بنی عباس نسبت به امام عسگری و شیعیان آن حضرت روا داشتند نتوانستند به مقصود شوم خود که همان منتشر نشدن فضائل اهل بیت علیهم السلام و معارف و فرهنگ ناب اسلام بود، نائل شوند و هرکدام از شاگردان آن حضرت بعد از بهره گیری و خوشه چینی از خرمن علوم آن امام در گوشه ای از جهان اسلام مشعلی پرفروغ برای نشر اندیشه و معارف اهل بیت علیهم السلام به شمار می آمدند، آنان همچون ستارگانی در آسمان تشیع می درخشیدند و شیعیان را در ظلمت ستم و گمراهی عباسیان که قصد کرده بودند روز روشن را همانند شب، تاریک جلوه دهند، راهنمایی می کردند. معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر: 1 امام مهدی، علامة قزوینی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . پیشوایی، مهدی، سیرة پیشوایان، مؤسسة تحقیقاتی امام صادق علیه السّلام ، چاپ اول، 1372ش، ص 616. [2] . اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمّه، تبریز، مکتبة بنی هاشم، 1381ق، ج2، ص412؛ شیخ مفید، الارشاد (مصنفات الشیخ المفید ج 11)، المؤتمر العالمی لألفقیه الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق، ص336؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، قم، انتشارات علامه، ج 4، ص 422. [3] . طوسی، محمد بن الحسن، کتاب الفقیه، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیه، چاپ اول، 1411ق، ص 215. [4] . الطبرسی، فضل بن الحسن، اعلام الوری، قم، مؤسسة آل البیت، چاپ اول، 1417ق، ج 2، ص 140. [5] . الطبرسی، همان، ص140؛ الاربلی، همان، ص412؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، بیروت، دارالاضواء، 1405، ج1، ص508، ح10؛ مسعودی، علی بن الحسینی، اثبات الوصیه، بیروت، دارالاضواء، 1409ق، ص264263؛ الطوسی محمد بن علی المعروف بابن حمزه، الثاقب فی المناقب، من اعلام القرن السادس، قم، مؤسسة انصاریان، 1412ق، ص576، ح10. [6] . الراوندی، قطب الدین، الحائج و الجرائح، قم، مؤسسة الامام المهدی (عج)، 1409ق، ج1، ص432 ، ح9؛ مسعودی، همان، ص 268. [7] . الطوسی، محمد بن علی المعروف به: ابن حمزه، الثاقب فی المناقب، من اعلام القرن السادس، قم، مؤسسة انصاریان، چاپ دوّم، 1412ق، ص577، ح11؛ الراوندی، همان، ج 2، ص 682، ح 1؛ اربلی، همان، ج 2، ص 432. [8] .نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، بیروت، دارالاضواء، 1408ق، ج2، ص 66 ، ش 651. [9] . اربلی، همان، ج 2، ص 417. [10] . مسعودی، همان، ص 265، کلینی، همان، ج1، ص 510، ح 16؛ اربلی، همان، ج 2، ص 414. [11] . ابن فندق، علی بن ابی القاسم بن زید البیهقی، لباب الأنساب، قم، مکتبة آیت الله مرعشی نجفی، 1410ق، ج1، ص419؛ ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبین، قم، مؤسسة دارالکتاب، چاپ دوّم، ص438437؛ المسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، بیروت، دارالمعرفة، ج 4، ص 181. [12] . ابن فندق، همان، ص 419؛ ابوالافرج الاصفهانی، همان، ص 437. [13] . نجاشی، همان، ج 1، ص 237، ش 228. [14] . القمی، عباس، الکنی و الالقاب، تهران، منشورات مکتبة الصدر، چاپ پنجم، 1368ش، ج 1، ص 174. [15] . نجاشی، همان، ج 2، ص 36، ش 606. [16] . طوسی، محمد بن الحسن، اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، قم، مؤسسة آل البیت، 1404ق، ج2، ص822. [17] . طوسی، اختیار معرفة الرجال، همان، ص 818. [18] . همان، ص 820.
عنوان سوال:

وضعیت فرهنگی و سیاسی شیعیان در آستانه ولادت امام زمان (عج) چگونه بود؟


پاسخ:

آشنایی با اوضاع فرهنگی و سیاسی شیعیان در هنگام تولد امام زمان (عج) نخست می طلبد که به عنوان مقدمه نگاهی هر چند کوتاه به وضعیت دوران حضرت امام حسن عسکری علیه السّلام داشته باشیم. دوران امامت آن حضرت هم زمان با خلافت سه نفر از عباسیان بود که به ترتیب عبارتنداز:
1. المعتز بالله. 2. المهتدی بالله. 3. المعتمد بالله.[1]
حاکمان عباسی از هر طریق ممکن آن حضرت را زیرنظر داشته و کنترل می کردند، آنان شنیده بودند که امام مهدی (عج) فرزند امام عسکری علیه السّلام است، از این رو می کوشیدند به آن حضرت دسترسی پیدا کرده و او را به قتل برسانند؛ به همین جهت امام عسکری علیه السّلام ولادت حضرت مهدی (عج) را مخفی کرده و غیر از خواص آن حضرت دیگران افتخار زیارت امام زمان (عج) را پیدا نکردند.[2]
فشار و اختناق سیاسی چنان بالا می گیرد که امام علیه السّلام به ناچار باید هفته ای دوبار روزهای دوشنبه و پنج شنبه در دارالخلافه حضور پیدا کند؛[3] معتزّ عباسی به قدری از نفوذ ابو محمد العسکری علیه السّلام نگران بود که به تحت نظر داشتن آن امام بسنده نکرد و حضرت را با ابوهاشم جعفری و عدّه ای از طالبیّون زندانی کرد.[4]
ستم عباسیان تنها به ابومحمد عسکری علیه السّلام محدود نمی شد، آنان علیه شیعیان و دوستان آن حضرت هم از هیچ کوششی دریغ نکرده و مانع هرگونه حرکت اعم از فرهنگی و سیاسی و غیره برای شیعیان بودند، علّت آن هم این بود که مبادا فضائل آن حضرت معلوم شود و در نتیجه مردم از بنی عباس فاصله بگیرند و احیاناً علیه آنان به قیام و مبارزه برخیزند. برای روشن شدن مطلب، بحث را در دو بخش جداگانه دنبال می کنیم:
1. وضعیت سیاسی شیعیان.
2. وضعیت فرهنگی شیعیان.
بخش اول: وضعیت سیاسی شیعیان:
انواع فشارهای سیاسی در این مقطع از زمان در موارد زیر قابل پیگیری است:
الف: زندانیان و متواریان شیعه؛ از جمله زندانیان، ابوهاشم جعفری است، وی چنین می گوید: در نامه ای از ناراحتی های زندان به امام ابومحمد علیه السّلام شکایت کردم. در جواب به من نوشت: امروز در منزل خود نمازخواهی خواند.[5]
وی در مورد دیگری اظهار کرده است: با امام عسکری علیه السّلام در مجلس مهتدی بن واثق بودیم؛ حضرت به من فرمود: این جنایت کار قصد کرده که امشب با مشیّت خدا بازی کند (کنایه از این که اراده کرده است که ما را بکشد) ولی عمر او کفاف نمی دهد، و به زودی صاحب فرزندی خواهم شد. فردای آن شب ترک ها به او حمله کرده و او را به قتل رساندند و خدا ما را به سلامت نگاه داشت.[6] همو نیز چنین می گوید: من با گروهی در زندان بودیم که ابومحمد علیه السّلام را نیز به زندان آوردند، مأمور مراقب آن حضرت صالح بن وصیف بود، یکی از هم زندانی ها مردی جمحی بود که ادعا می کرد علوی است. امام علیه السّلام به ما توجّه کرده و فرمود: اگر نبود درمیان شما کسی که از شما نیست به شما اطلاع می دادم که چه موقعی خداوند وسیلة نجات شما را فراهم خواهد کرد؛ امام با این کلام به آن مرد اشاره کرد، او از جمع ما بیرون رفت. امام فرمود: این مرد از شما نیست، از او برحذر باشید، در بین لباس های خود نوشته ای دارد که همة گفته ها و ناگفته های شما را برای خلیفه منعکس کرده است. یکی از زندانیان به سراغ او رفت و لباس هایش را بازرسی کرد و آن نوشته را پیدا کرد، او نوشته بود که این جمع قصد دارند زندان را سوراخ کرده و فرار کنند.[7]
نکتة قابل توجّه در این روایت تاریخی این است که: اختناق و فشار سیاسی به حدی رسیده بود که شیعیان در زندان هم از دست مأموران اطلاعاتی خلیفه در امان نبودند و مذاکرات آنان در محیط زندان هم به حکومت گزارش می شد.
حضرت عبدالعظیم حسنی یکی از متواریان شیعه است، احمد بن محمد بن خالد برقی می گوید: عبدالعظیم حسنی از دست حکومت فرار کرد و وارد ری شد و در منزل یکی از شیعیان در سردابی ساکن شد، در همان سرداب خدا را عبادت می کرد، روزها روزه بود و شب ها را به شب زنده داری و تهجّد می گذراند، مخفیانه از آن جا بیرون می شد و قبری را که امروز مقابل قبر خود اوست زیارت می کرد.. تنها محل امن برای او همان سرداب بود.[8]
ب. دشمنی با شیعه؛ فشارهای گوناگونی که در مدت کوتاه امامت حضرت عسگری علیه السّلام بر شیعیان وارد شده صفحات تاریخ را پر کرده است، موارد ذیل نمونه هایی از آن است؛
1. علی بن محمد بن زیاد می گوید: (توقیعی از امام ابومحمد علیه السّلام (به این مضمون) به دستم رسید: کنج عزلت پیشه کن و خانه نشین باش چونکه فتنه ای در انتظار توست... (دیری نگذشت که به سبب سخن چینی) جعفر بن محمد تحت تعقیب قرار گرفته و جایزة صدهزار درهمی برای کسی که مرا پیدا کند تعیین شد.[9]
2. یکی از شیعیان نامه ای به حضور آن حضرت فرستاد: شنیده ام که مهتدی، شیعیان شما را تهدید کرده و گفته است: آنان را از روی زمین بر می دارم. امام علیه السّلام در جواب نوشت: عمر او کوتاه تر از آن است که بتواند تهدیدش را عملی کند، از امروز تا پنج روز بشمار، او روز ششم با ذلت و خواری کشته می شود.[10]
ج: شهدای شیعه: آمار شیعیان و علویانی که در این مقطع از تاریخ به دست عباسیان به فیض شهادت نائل شده اند کم نیست، از جمله:
1. موسی بن عبدالله بن موسی، از نوادگان امام حسن مجتبی علیه السّلام است، او مردی عالم و نیکوکار بود و از جملة راویان به شمار می رفت، در سال 256 در زباله توسط سعید بن حاجب به وسیلة زهر به شهادت رسید، سعید سر او را جدا کرد و برای مهتدی عباسی برد.[11]
2. جعفر بن اسحاق بن موسی بن جعفر بن صادق علیهم السلام ، سعید حاجب، او را در بصره به شهادت رساند و در همان جا دفن شد؛ وی در روز شهادت سیاسی و دو سال داشت.[12]
بخش دوّم: وضعیت فرهنگی شیعیان:
علی رغم همة محدودیت ها و شدت عملی که عباسیان برای منزوی کردن امام علیه السّلام و شیعیان به کار گرفته و فشارهای مختلف سیاسی که از ناحیة آنان بر شیعه وارد شد، گروهی از دانشمندان و راویانی که از خرمن فضیلت و دریای بی کران علوم آن حضرت بهره گرفته و برخی از آنان صاحب تألیفاتی در فنون مختلف بوده و احادیثی را از امام علیه السّلام نقل کرده اند، از جملة آنان عبارتند از:
1. احمد بن ابراهیم بن اسماعیل، کاتب، ندیم، بزرگ اهل لغت و از موجّه ترین آنان است، او یکی از اصحاب خاص امام هادی و امام عسکری علیهما السلام است تألیفاتی دارد که به عنوان نمونه از کتاب های زیر می توان نام برد: أسماء الجبال و المیاه والأودیة؛ اشعار ابن مرّة بن همام؛ و نوادر الاعراب.[13]
2. داود بن قاسم، او همان ابوهاشم جعفری است، که از فرزانگان اسلام و یکی از شاخص ترین چهره های عقیدتی به شمار می رود، در نزد ائمة اطهار دارای منزلتی خاص است؛ وی حضرت رضا و جواد و هادی و عسکری و صاحب الامر صلوات الله علیهم اجمعین را ملاقات کرده و از همة آنان روایت دارد. مردی پارسا، عباد و عالم و عامل بود، کسی از خاندان ابوطالب در آن دوران از جهت علو نسب همتای او نبود.[14]
3. عبدالله بن احلسین القطربلی، از او از اصحاب خاص حضرت امام ابومحمد العسکری علیه السّلام است، و از چهره های سرشناس ادب به شمار می رود و کتابی در تاریخ دارد.[15]
4. فضل بن شاذان، وی از جهت ثمرة کار و تألیف کتاب در صف مقدم علمای زمان خود بوده و در فنون مختلف دارای تألیف است؛ بعضی گفته اند: داری یکصد و شصت کتاب است،[16] برخی از تألیفات او مورد رضایت امام ابومحمد العسکری علیه السّلام قرار گرفته و امام عمل به آن را روا شمرده و فرموده است: (هذا صحیح ینبغی أن یعمل به)، این کتاب صحیح است و سزاوار است که به آن عمل شود.[17]
در موردی دیگر به یکی از کتاب های وی نظر افکنده و برای او طلب مغفرت کرد و فرمود: (أغبط اهل خراسان بمکان الفضل بن شاذان و کونه بین أظهرهم)، خوشحالم که فضل بن شاذان با آن مقام در میان مردم خراسان است.[18]
برشمردن دیگر شاگردان امام عسگری علیه السّلام و چهره های علمی و فرهنگی شیعه از گردونه و حوصلة این نوشته خارج است و به همین اندازه اکتفا می شود؛ از آنچه که بیان شد این نتیجه به دست می آید:
با همة سخت گیری هایی که بنی عباس نسبت به امام عسگری و شیعیان آن حضرت روا داشتند نتوانستند به مقصود شوم خود که همان منتشر نشدن فضائل اهل بیت علیهم السلام و معارف و فرهنگ ناب اسلام بود، نائل شوند و هرکدام از شاگردان آن حضرت بعد از بهره گیری و خوشه چینی از خرمن علوم آن امام در گوشه ای از جهان اسلام مشعلی پرفروغ برای نشر اندیشه و معارف اهل بیت علیهم السلام به شمار می آمدند، آنان همچون ستارگانی در آسمان تشیع می درخشیدند و شیعیان را در ظلمت ستم و گمراهی عباسیان که قصد کرده بودند روز روشن را همانند شب، تاریک جلوه دهند، راهنمایی می کردند.
معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:
1 امام مهدی، علامة قزوینی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . پیشوایی، مهدی، سیرة پیشوایان، مؤسسة تحقیقاتی امام صادق علیه السّلام ، چاپ اول، 1372ش، ص 616.
[2] . اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمّه، تبریز، مکتبة بنی هاشم، 1381ق، ج2، ص412؛ شیخ مفید، الارشاد (مصنفات الشیخ المفید ج 11)، المؤتمر العالمی لألفقیه الشیخ المفید، چاپ اول، 1413ق، ص336؛ ابن شهر آشوب، مناقب آل ابی طالب، قم، انتشارات علامه، ج 4، ص 422.
[3] . طوسی، محمد بن الحسن، کتاب الفقیه، قم، مؤسسة المعارف الاسلامیه، چاپ اول، 1411ق، ص 215.
[4] . الطبرسی، فضل بن الحسن، اعلام الوری، قم، مؤسسة آل البیت، چاپ اول، 1417ق، ج 2، ص 140.
[5] . الطبرسی، همان، ص140؛ الاربلی، همان، ص412؛ کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، بیروت، دارالاضواء، 1405، ج1، ص508، ح10؛ مسعودی، علی بن الحسینی، اثبات الوصیه، بیروت، دارالاضواء، 1409ق، ص264263؛ الطوسی محمد بن علی المعروف بابن حمزه، الثاقب فی المناقب، من اعلام القرن السادس، قم، مؤسسة انصاریان، 1412ق، ص576، ح10.
[6] . الراوندی، قطب الدین، الحائج و الجرائح، قم، مؤسسة الامام المهدی (عج)، 1409ق، ج1، ص432 ، ح9؛ مسعودی، همان، ص 268.
[7] . الطوسی، محمد بن علی المعروف به: ابن حمزه، الثاقب فی المناقب، من اعلام القرن السادس، قم، مؤسسة انصاریان، چاپ دوّم، 1412ق، ص577، ح11؛ الراوندی، همان، ج 2، ص 682، ح 1؛ اربلی، همان، ج 2، ص 432.
[8] .نجاشی، احمد بن علی، رجال النجاشی، بیروت، دارالاضواء، 1408ق، ج2، ص 66 ، ش 651.
[9] . اربلی، همان، ج 2، ص 417.
[10] . مسعودی، همان، ص 265، کلینی، همان، ج1، ص 510، ح 16؛ اربلی، همان، ج 2، ص 414.
[11] . ابن فندق، علی بن ابی القاسم بن زید البیهقی، لباب الأنساب، قم، مکتبة آیت الله مرعشی نجفی، 1410ق، ج1، ص419؛ ابوالفرج الاصفهانی، مقاتل الطالبین، قم، مؤسسة دارالکتاب، چاپ دوّم، ص438437؛ المسعودی، علی بن الحسین، مروج الذهب، بیروت، دارالمعرفة، ج 4، ص 181.
[12] . ابن فندق، همان، ص 419؛ ابوالافرج الاصفهانی، همان، ص 437.
[13] . نجاشی، همان، ج 1، ص 237، ش 228.
[14] . القمی، عباس، الکنی و الالقاب، تهران، منشورات مکتبة الصدر، چاپ پنجم، 1368ش، ج 1، ص 174.
[15] . نجاشی، همان، ج 2، ص 36، ش 606.
[16] . طوسی، محمد بن الحسن، اختیار معرفة الرجال (رجال الکشی)، قم، مؤسسة آل البیت، 1404ق، ج2، ص822.
[17] . طوسی، اختیار معرفة الرجال، همان، ص 818.
[18] . همان، ص 820.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین