جریان سقیفه را توضیح دهید؟
سقیفه به معنای ایوانچه ای سقف دار (سایبان دار)[1] در ناحیه شمال (غربی) مسجد النبی و با فاصله ای کمتر از یک کیلومتر از خانه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله قرار داشت این سایبان جمعیتی کمتر از یکصد نفر را در خود جای می داد. آنجا محل اجتماع انصار (مردم مدینه از جمله اوس و خزرج) بود.[2] پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله گروهی از لشکر اسامه جدا شدند و اجازه ندادند پیامبر ضمن یک سند کتبی علی علیه‌ السلام را به عنوان جانشین خود انتخاب کند، ‌آنان، در حالی که علی علیه‌ السلام و بنی هاشم سرگرم مراسم غسل پیغمبر بودند، جسد پیامبر را رها کرده و برای تعیین رئیس امّت در سقیفه بنی ساعده گرد آمدند مهاجرین وانصار در سقیفه هر کدام خود را لایق تر از دیگری می پنداشتند، مردم مکه می گفتند: (اسلام در شهر ما و میان ما آشکار شد، پیامبر از مردم ماست؛ ما خویشاوندان او هستیم، ما پیش از شما این دین را پذیرفته ایم پس زمامدار مسلمانان باید از مهاجرین باشد.) انصار می گفتند: (مکه دعوت پیامبر را نپذیرفت با او به مقابله و دشمنی پرداخت و این ما بودیم که پیامبر را یاری کردیم و اسلام را رونق بخشیدیم و... پس زمامدار باید از انصار باشد. و برخی دیگر از انصار گفتند یک امیر از ما باشد و یک امیر از مهاجرین اما ابوبکر این رأی را نپذیرففت و روایتی جَعلی از پیامبر نقل کرد که فرموده است: (الأئمة من قریش) این حدیث هر چند متن و سند آن دارای اعتبار نبود امّا انصار را ساکت کرد از سوی دیگر دشمنی دیرینه اوس و خزرج نیز در پیشبرد نظر مهاجران موثر واقع شد.[3] در جریان سقیفه، انصار که به دنبال ریاست سعد ابن عباده بودند شکست خوردند که در این میان با بازی سیاسی عمر، توافق کردند که ابوبکر خلیفه شود و بلافاصله با او بیعت کردند و بیشتر حاضران نیز از آنان پیروی نمودند و پس از خروج از سقیفه با شیوه های مختلف، از دیگران بیعت گرفتند و تلاشهای حضرت علی علیه‌ السلام و زهرا سلام‌الله علیها و برخی از اصحاب پیامبر در برابر غاصبان خلافت راه به جایی نبرد و حکومت ابوبکر تثبیت شد. عده ای به بهانه اینکه با جماعت مسلمین نباید مخالفت کرد مجبور به بیعت شدند و غاصبان با مغالطه و موعظه و تطمیع و تهدید و قتل و ترور و جعل حدیث بیعت اکثریت را در مدّت کوتاهی بدست آوردند که بیعت کنندگان برخی از روی رغبت و برخی با بی میلی و اجبار با ابوبکر بیعت کردند.[4] در این انتخاب بنی هاشم و برخی از سران مهاجران و انصار و نخبگان با سابقه و فداکار پیامبر اسلام و علی علیه‌ السلام که جان پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و از طرف خداوند به مقام خلافت مسلمین و جانشینی رسول چنین منصوب شده بود، حضور نداشت و هم چنین بنی هاشم و عباس عموی پیامبر و سلمان و مقداد و عمار و ابوذر و... در انتخابات و مشورت، اهل حل و عقد شرکت نداشتند و فاطمه سلام‌الله علیها به عنوان خشم و غضب از انحراف خلافت در پاسخ زنان قریش فرمودند: (از دنیای شما بیزارم و از فراق شما خوشحال، چون حق مرا حفظ نکردید و پیمان و عهد پیامبر صلّی الله علیه و آله مراعات نشد و وصیت او پذیرفته نگشت و...). با غصب خلافت توسط ابوبکر و عمر هر چه مردم از آن سالها دورتر شدند آثار نامطلوب آن بیشتر پدیدار شد و اگر اندیشه پویای علی علیه‌ السلام و ائمه اطهار نبود امروزه چیزی جز کفر و الحاد مشاهده نمی کردیم.[5] معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر: 1. دانش نامهء امام علی علیه‌ السلام ، ج 8، زیر نظر علی اکبر رشاد 2. تاریخ تحلیلی اسلام نوشته سیدجعفر شهیدی 3. تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام از جاهلیت تا عصر امویان نوشته علی اکبر حسنی. معالم المدرستین علامه عسگری. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، 63، ص91‌. [2] . حسنی، علی اکبر، تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام از جاهلیت تا عصر اموی، نشر فرهنگ، اول، 1373، ص319. [3] . شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، 63، ص92‌. [4] . رشاد، علی اکبر، دانشنامه امام علی(ع)، تهران، فرهنگ و اندیشه اسلامی،1380، ج 8، صصص 405، 407، 455. [5] . حسنی، علی اکبر، تاریخ تحلیلی سیاسی اسلام، ‌نشر فرهنگ، اول، 1373، ص321.
عنوان سوال:

جریان سقیفه را توضیح دهید؟


پاسخ:

سقیفه به معنای ایوانچه ای سقف دار (سایبان دار)[1] در ناحیه شمال (غربی) مسجد النبی و با فاصله ای کمتر از یک کیلومتر از خانه حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و آله قرار داشت این سایبان جمعیتی کمتر از یکصد نفر را در خود جای می داد. آنجا محل اجتماع انصار (مردم مدینه از جمله اوس و خزرج) بود.[2]
پس از رحلت رسول خدا صلی الله علیه و آله گروهی از لشکر اسامه جدا شدند و اجازه ندادند پیامبر ضمن یک سند کتبی علی علیه‌ السلام را به عنوان جانشین خود انتخاب کند، ‌آنان، در حالی که علی علیه‌ السلام و بنی هاشم سرگرم مراسم غسل پیغمبر بودند، جسد پیامبر را رها کرده و برای تعیین رئیس امّت در سقیفه بنی ساعده گرد آمدند مهاجرین وانصار در سقیفه هر کدام خود را لایق تر از دیگری می پنداشتند، مردم مکه می گفتند: (اسلام در شهر ما و میان ما آشکار شد، پیامبر از مردم ماست؛ ما خویشاوندان او هستیم، ما پیش از شما این دین را پذیرفته ایم پس زمامدار مسلمانان باید از مهاجرین باشد.) انصار می گفتند: (مکه دعوت پیامبر را نپذیرفت با او به مقابله و دشمنی پرداخت و این ما بودیم که پیامبر را یاری کردیم و اسلام را رونق بخشیدیم و... پس زمامدار باید از انصار باشد. و برخی دیگر از انصار گفتند یک امیر از ما باشد و یک امیر از مهاجرین اما ابوبکر این رأی را نپذیرففت و روایتی جَعلی از پیامبر نقل کرد که فرموده است: (الأئمة من قریش) این حدیث هر چند متن و سند آن دارای اعتبار نبود امّا انصار را ساکت کرد از سوی دیگر دشمنی دیرینه اوس و خزرج نیز در پیشبرد نظر مهاجران موثر واقع شد.[3]
در جریان سقیفه، انصار که به دنبال ریاست سعد ابن عباده بودند شکست خوردند که در این میان با بازی سیاسی عمر، توافق کردند که ابوبکر خلیفه شود و بلافاصله با او بیعت کردند و بیشتر حاضران نیز از آنان پیروی نمودند و پس از خروج از سقیفه با شیوه های مختلف، از دیگران بیعت گرفتند و تلاشهای حضرت علی علیه‌ السلام و زهرا سلام‌الله علیها و برخی از اصحاب پیامبر در برابر غاصبان خلافت راه به جایی نبرد و حکومت ابوبکر تثبیت شد. عده ای به بهانه اینکه با جماعت مسلمین نباید مخالفت کرد مجبور به بیعت شدند و غاصبان با مغالطه و موعظه و تطمیع و تهدید و قتل و ترور و جعل حدیث بیعت اکثریت را در مدّت کوتاهی بدست آوردند که بیعت کنندگان برخی از روی رغبت و برخی با بی میلی و اجبار با ابوبکر بیعت کردند.[4]
در این انتخاب بنی هاشم و برخی از سران مهاجران و انصار و نخبگان با سابقه و فداکار پیامبر اسلام و علی علیه‌ السلام که جان پیامبر صلی الله علیه و آله بوده و از طرف خداوند به مقام خلافت مسلمین و جانشینی رسول چنین منصوب شده بود، حضور نداشت و هم چنین بنی هاشم و عباس عموی پیامبر و سلمان و مقداد و عمار و ابوذر و...
در انتخابات و مشورت، اهل حل و عقد شرکت نداشتند و فاطمه سلام‌الله علیها به عنوان خشم و غضب از انحراف خلافت در پاسخ زنان قریش فرمودند: (از دنیای شما بیزارم و از فراق شما خوشحال، چون حق مرا حفظ نکردید و پیمان و عهد پیامبر صلّی الله علیه و آله مراعات نشد و وصیت او پذیرفته نگشت و...). با غصب خلافت توسط ابوبکر و عمر هر چه مردم از آن سالها دورتر شدند آثار نامطلوب آن بیشتر پدیدار شد و اگر اندیشه پویای علی علیه‌ السلام و ائمه اطهار نبود امروزه چیزی جز کفر و الحاد مشاهده نمی کردیم.[5]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. دانش نامهء امام علی علیه‌ السلام ، ج 8، زیر نظر علی اکبر رشاد
2. تاریخ تحلیلی اسلام نوشته سیدجعفر شهیدی
3. تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام از جاهلیت تا عصر امویان نوشته علی اکبر حسنی. معالم المدرستین علامه عسگری.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، 63، ص91‌.
[2] . حسنی، علی اکبر، تاریخ تحلیلی و سیاسی اسلام از جاهلیت تا عصر اموی، نشر فرهنگ، اول، 1373، ص319.
[3] . شهیدی، سید جعفر، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، چاپ دوم، 63، ص92‌.
[4] . رشاد، علی اکبر، دانشنامه امام علی(ع)، تهران، فرهنگ و اندیشه اسلامی،1380، ج 8، صصص 405، 407، 455.
[5] . حسنی، علی اکبر، تاریخ تحلیلی سیاسی اسلام، ‌نشر فرهنگ، اول، 1373، ص321.





1396@ - موتور جستجوی پرسش و پاسخ امین