امپراتوری عثمانی یکی از پایدارترین دولتهای مسلمان است که بیش از شش قرن در صحنه سیاست اسلامی، در جهت ایجاد اتحاد داخلی میان سرزمینهای اسلامی و دفاع از آنها در برابر دولتهای اروپایی نقش ایفا کرد.[1] از اواخر قرن هیجدهم میلادی این امپراتوری روز به روز به سوی انحطاط و سقوط پیش میرفت. و در قرن نوزدهم میلادی کاملاً ضعیف شده بود در تاریخ اسلام کمبریج آمده است: (امپراتوری عثمانی مدتی بیش از 300 سال جهان مسیحیت را به وحشت انداخته بود از قرن هیجدهم، از اینکه قدرتی مهاجم باشد، باز ایستاد. از این پس در عقب جبهه با قدرتهای اروپایی مسیحی میجنگید. با این همه مدت دو قرن دیگر در حالی که مرزهای آن پیوسته به داخل پیش میرفت، زیست. دلایل این سر سختی متعدد است از جمله آنها رقابت قدرتهای بزرگ است)[2] (از زمانی که دولت عثمانی راه زوال را در پیش گرفت، اذهان سیاستمداران اروپایی متوجه آثار این زوال و تقسیم سرزمینهای آن شد)[3] کشورهای اروپایی در این دوره لقب (مرد بیمار اروپا) را به این کشور دادند. امپراتوری روسیه خواهان این بود که این مرد بیمار بمیرد تا بتواند مناطقی از این کشور را که میخواهد به راحتی تصرف کند و به آبهای گرم دست پیدا کند. اما غالب کشور های اروپایی و در رأس آنها انگلیس به علت منافعی که در ارتباط با این کشور داشتند خواهان ابقای آن بودند. (در خلال ربع قرن پایانی قرن نوزدهم سیاست دولتها بجز روسیه و فرانسه بر محور محافظت از اساسِ دولت عثمانی بود.)[4] در جواب این سؤال مذکور ابتدا به ضعف دولت عثمانی اشاره می کنیم سپس سیاست کشورهای مرتبط با عثمانی را بررسی خواهیم کرد. ضعف دولت عثمانی: از اواخر قرن 18 به بعد ضعف دولت عثمانی کاملاً آشکار شد. به گونهای که برتری دریایی عثمانی در دریای مدیترانه از بین رفت. روسها با شکست دادن عثمانی حق کشتی رانی در دریای سیاه و عبور از کانالهای سفر و داردانل را پیدا کردند. مناطق (کریمه) از تسلط عثمانی خارج شد[5] (از طرفی در متصرفات اروپایی عثمانی اکثریت بسیار عظیمی از عناصر غیر ترک و غیر مسلمان وجود داشت که اینها هرگز مجذوب ترکان و آمیخته با آنان نشدند ... قدرتهای مسیحی آنان را به جنگیدن برای رسیدن به آزادی ملی تشویق میکردند. به عنوان نمونه (یونان) در سال 1821 م بر علیه عثمانی شورش کرد. و در سال 1830 م. سلطان عثمانی به خواسته شورشیان تسلیم شد و با اکراه تمام استقلال یونان را به رسمیت شناخت)[6] کشورهای زیادی به استقلال رسیدند و از تحت سلطه عثمانی خارج شدند. بلغارستان اعلام استقلال کرد. اتریش، بوسنی و هرزگوین را به خود ملحق ساخت. کِرِت وحدت خود را با یونان اعلام کرد. ملتهای بالکان که تا این زمان دشمن یکدیگر بودند اتحادیهای تشکیل دادند و اعلان جنگ کردند، نیروهای عثمانی را بیرون راندند و در نتیجه آلبانیِ خود مختار را به وجود آوردند.[7] سیاست روسیه: این دولت در طول قرن نوزدهم همواره تلاش میکرد تا کشور عثمانی نابود شود و یا به گونهای ضعیف شود که قدرت مقابله با امپراتوری روسیه را نداشته باشد. تا روسها به اهداف توسعه طلبانه خویش دست یابند. (در قرن نوزدهم سیاست تزار روسیه بر جای نگاه داشتن یک امپراتوری عثمانی غیر متمرکز و ضعیف و در زیر حمایتِ روسیه و میل به تقسیم کردن آن و ضمیمه کردن قسمتی از متصرفات عثمانی به روسیه و تأسیس دولتهایی در شبه جزیره بالکان در حال نوسان بود. هدفی که هرگز از نظر تزار روسیه دور نمیشد، تسلط بر دریای سیاه بود)[8] روسها جنگهای زیادی با کشور عثمانی به راه انداختند. به عنوان نمونه در سال 1828 م هر چند نیروی دریایی عثمانی مقاومت سختی از خود نشان داد اما سر انجام این مقاومت در هم شکست و روسها مناطقی از قلمرو عثمانی را متصرف شدند.[9] سیاست انگلیس: کشور انگلیس چون مصالح اقتصادی مهمی در امپراتوری عثمانی داشت لذا خواستار ابقاء این امپراتوری بود. اسماعیل احمد یاقی مینویسد: (در این زمان (قرن 19) دولت انگلیس بر آن بود تا سیاستی را در پیش گیرد که بر اساس آن در برابر طرحهای روسیه و فرانسه که اساس دولت عثمانی را در دهه سوم قرن نوزدهم تهدید میکردند، آن را حفظ کند.)[10] به عنوان نمونه یکی از منافع اقتصادی انگلیس در ارتباط با عثمانی تجارت با این کشور بود. (در قرن نوزدهم انگلستان در بازرگانی خارجی عثمانی مقام اوّل را به دست آورد)[11] بنابراین انگلیس با سیاستی که اتخاذ کرد سعی میکرد این مرد بیمار زنده بماند تا منافع کشور انگلیس تأمین شود در همین دوره بود که اصطلاح مرد بیمار اروپا رایج شد سلطان عبدالحمید دوم (1876 1909) در خاطراتش مینویسد: (ضعف امپراتوری عثمانی در نتیجه عظمت و وسعت کشور حاصل آمده است ... از دست دادن کشورهای بالکان که اداره آنها سخت بود و نیروی ملی ما را میخورد، تأسف مرا موجب نگردیده است هر اندازه کوچک و فشرده باشیم به همان اندازه قدرت یافته و از (بیماری) نجات خواهیم یافت. روزی که در داخل کشور به قدرت رسیدیم آن وقت دولتهای اروپا خواهند دید (آدم بیماری) که با او استهزا میکردند نیرو یافته و به صورت (آدم نیرومندی) در آمده است.)[12] اسماعیل احمد یاقی در ارتباط با لقب مرد بیمار اروپا مینویسد: (به جز سه دولت بزرگ انگلیس روسیه و فرانسه دولتهای دیگری مانند اتریش و آلمان نیز به آینده دولت عثمانی میاندیشیدند، دولتی که زوال آن قریب الوقوع بود و به همین دلیل آن را (مرد بیمار اروپا) مینامیدند. نتیجه گیری: اصطلاح (مرد بیمار اروپا) بعد از ضعف امپراتوری عثمانی، توسط کشورهای اروپایی به این کشور داده شد. برخی از این کشورها همانند روسیه خواستار این بودند که این مرد بیمار بمیرد تا مناطقی از این کشور را میخواهند به راحتی تصرف کنند و برخی دیگر از کشورها چون منافعی در ارتباط با این کشور داشتند همانند انگلیس سیاستی در پیش گرفتند تا این کشور هر چند ضعیف باشد اما باقی بماند. منابع برای مطالعه بیشتر 1. دولت عثمانی از اقتدار تا انحلال، اسماعیل احمد یاقی. 2. تاریخ امپراتوری عثمانی، استانفورد جی. -------------------------------------------------------------------------------- [1] . اسماعیل احمد یاقی، دولت عثمانی از اقتدار تا انحلال، ترجمه رسول جعفریان، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1379، ص 13، مقدمه به قلم رسول جعفریان. [2] . آربری، برتولد اشپو لر و دیگران، تاریخ اسلام، ترجمه احمد آرام، تهران، امیر کبیر، 1378، ص 469. [3] . اسماعیل احمد یاقی، پیشین، ص 122. [4] . همان، ص 124. [5] . آربری، برتولد اشپو لر و دیگران، پیشین، ص 471 469. [6] . همان، ص 474 473. [7] . همان، ص 478. [8] . آربری، برتولد اشپو لر و ...، پیشین، ص 472. [9] . استانفورد جی شاو، ازل کورال شاو، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ج 2، ترجمه محمود رمضان زاده، مشهد، معاونت فرهنگی آستان قدس، 1370، ص 72 71. [10] . اسماعیل احمد یاقی، پیشین، ص 123. [11] . آربری، برتولد اشپولر و ...، پیشین، ص 473. [12] . سلطان عبدالحمید دوم و دیگران، افول اقتدار عثمانیان، ترجمه اصغر دلبری پور، چاپ 1، تهران، مؤسسه فرهنگی هنری ضریح، 1377، ص 112 111.
امپراتوری عثمانی یکی از پایدارترین دولتهای مسلمان است که بیش از شش قرن در صحنه سیاست اسلامی، در جهت ایجاد اتحاد داخلی میان سرزمینهای اسلامی و دفاع از آنها در برابر دولتهای اروپایی نقش ایفا کرد.[1] از اواخر قرن هیجدهم میلادی این امپراتوری روز به روز به سوی انحطاط و سقوط پیش میرفت. و در قرن نوزدهم میلادی کاملاً ضعیف شده بود در تاریخ اسلام کمبریج آمده است: (امپراتوری عثمانی مدتی بیش از 300 سال جهان مسیحیت را به وحشت انداخته بود از قرن هیجدهم، از اینکه قدرتی مهاجم باشد، باز ایستاد. از این پس در عقب جبهه با قدرتهای اروپایی مسیحی میجنگید. با این همه مدت دو قرن دیگر در حالی که مرزهای آن پیوسته به داخل پیش میرفت، زیست. دلایل این سر سختی متعدد است از جمله آنها رقابت قدرتهای بزرگ است)[2] (از زمانی که دولت عثمانی راه زوال را در پیش گرفت، اذهان سیاستمداران اروپایی متوجه آثار این زوال و تقسیم سرزمینهای آن شد)[3]
کشورهای اروپایی در این دوره لقب (مرد بیمار اروپا) را به این کشور دادند. امپراتوری روسیه خواهان این بود که این مرد بیمار بمیرد تا بتواند مناطقی از این کشور را که میخواهد به راحتی تصرف کند و به آبهای گرم دست پیدا کند. اما غالب کشور های اروپایی و در رأس آنها انگلیس به علت منافعی که در ارتباط با این کشور داشتند خواهان ابقای آن بودند. (در خلال ربع قرن پایانی قرن نوزدهم سیاست دولتها بجز روسیه و فرانسه بر محور محافظت از اساسِ دولت عثمانی بود.)[4] در جواب این سؤال مذکور ابتدا به ضعف دولت عثمانی اشاره می کنیم سپس سیاست کشورهای مرتبط با عثمانی را بررسی خواهیم کرد.
ضعف دولت عثمانی: از اواخر قرن 18 به بعد ضعف دولت عثمانی کاملاً آشکار شد. به گونهای که برتری دریایی عثمانی در دریای مدیترانه از بین رفت. روسها با شکست دادن عثمانی حق کشتی رانی در دریای سیاه و عبور از کانالهای سفر و داردانل را پیدا کردند. مناطق (کریمه) از تسلط عثمانی خارج شد[5] (از طرفی در متصرفات اروپایی عثمانی اکثریت بسیار عظیمی از عناصر غیر ترک و غیر مسلمان وجود داشت که اینها هرگز مجذوب ترکان و آمیخته با آنان نشدند ... قدرتهای مسیحی آنان را به جنگیدن برای رسیدن به آزادی ملی تشویق میکردند. به عنوان نمونه (یونان) در سال 1821 م بر علیه عثمانی شورش کرد. و در سال 1830 م. سلطان عثمانی به خواسته شورشیان تسلیم شد و با اکراه تمام استقلال یونان را به رسمیت شناخت)[6] کشورهای زیادی به استقلال رسیدند و از تحت سلطه عثمانی خارج شدند. بلغارستان اعلام استقلال کرد. اتریش، بوسنی و هرزگوین را به خود ملحق ساخت. کِرِت وحدت خود را با یونان اعلام کرد. ملتهای بالکان که تا این زمان دشمن یکدیگر بودند اتحادیهای تشکیل دادند و اعلان جنگ کردند، نیروهای عثمانی را بیرون راندند و در نتیجه آلبانیِ خود مختار را به وجود آوردند.[7]
سیاست روسیه: این دولت در طول قرن نوزدهم همواره تلاش میکرد تا کشور عثمانی نابود شود و یا به گونهای ضعیف شود که قدرت مقابله با امپراتوری روسیه را نداشته باشد. تا روسها به اهداف توسعه طلبانه خویش دست یابند. (در قرن نوزدهم سیاست تزار روسیه بر جای نگاه داشتن یک امپراتوری عثمانی غیر متمرکز و ضعیف و در زیر حمایتِ روسیه و میل به تقسیم کردن آن و ضمیمه کردن قسمتی از متصرفات عثمانی به روسیه و تأسیس دولتهایی در شبه جزیره بالکان در حال نوسان بود. هدفی که هرگز از نظر تزار روسیه دور نمیشد، تسلط بر دریای سیاه بود)[8] روسها جنگهای زیادی با کشور عثمانی به راه انداختند. به عنوان نمونه در سال 1828 م هر چند نیروی دریایی عثمانی مقاومت سختی از خود نشان داد اما سر انجام این مقاومت در هم شکست و روسها مناطقی از قلمرو عثمانی را متصرف شدند.[9]
سیاست انگلیس: کشور انگلیس چون مصالح اقتصادی مهمی در امپراتوری عثمانی داشت لذا خواستار ابقاء این امپراتوری بود. اسماعیل احمد یاقی مینویسد: (در این زمان (قرن 19) دولت انگلیس بر آن بود تا سیاستی را در پیش گیرد که بر اساس آن در برابر طرحهای روسیه و فرانسه که اساس دولت عثمانی را در دهه سوم قرن نوزدهم تهدید میکردند، آن را حفظ کند.)[10] به عنوان نمونه یکی از منافع اقتصادی انگلیس در ارتباط با عثمانی تجارت با این کشور بود. (در قرن نوزدهم انگلستان در بازرگانی خارجی عثمانی مقام اوّل را به دست آورد)[11] بنابراین انگلیس با سیاستی که اتخاذ کرد سعی میکرد این مرد بیمار زنده بماند تا منافع کشور انگلیس تأمین شود در همین دوره بود که اصطلاح مرد بیمار اروپا رایج شد سلطان عبدالحمید دوم (1876 1909) در خاطراتش مینویسد: (ضعف امپراتوری عثمانی در نتیجه عظمت و وسعت کشور حاصل آمده است ... از دست دادن کشورهای بالکان که اداره آنها سخت بود و نیروی ملی ما را میخورد، تأسف مرا موجب نگردیده است هر اندازه کوچک و فشرده باشیم به همان اندازه قدرت یافته و از (بیماری) نجات خواهیم یافت. روزی که در داخل کشور به قدرت رسیدیم آن وقت دولتهای اروپا خواهند دید (آدم بیماری) که با او استهزا میکردند نیرو یافته و به صورت (آدم نیرومندی) در آمده است.)[12]
اسماعیل احمد یاقی در ارتباط با لقب مرد بیمار اروپا مینویسد: (به جز سه دولت بزرگ انگلیس روسیه و فرانسه دولتهای دیگری مانند اتریش و آلمان نیز به آینده دولت عثمانی میاندیشیدند، دولتی که زوال آن قریب الوقوع بود و به همین دلیل آن را (مرد بیمار اروپا) مینامیدند.
نتیجه گیری: اصطلاح (مرد بیمار اروپا) بعد از ضعف امپراتوری عثمانی، توسط کشورهای اروپایی به این کشور داده شد. برخی از این کشورها همانند روسیه خواستار این بودند که این مرد بیمار بمیرد تا مناطقی از این کشور را میخواهند به راحتی تصرف کنند و برخی دیگر از کشورها چون منافعی در ارتباط با این کشور داشتند همانند انگلیس سیاستی در پیش گرفتند تا این کشور هر چند ضعیف باشد اما باقی بماند.
منابع برای مطالعه بیشتر
1. دولت عثمانی از اقتدار تا انحلال، اسماعیل احمد یاقی.
2. تاریخ امپراتوری عثمانی، استانفورد جی.
--------------------------------------------------------------------------------
[1] . اسماعیل احمد یاقی، دولت عثمانی از اقتدار تا انحلال، ترجمه رسول جعفریان، قم، پژوهشکده حوزه و دانشگاه، 1379، ص 13، مقدمه به قلم رسول جعفریان.
[2] . آربری، برتولد اشپو لر و دیگران، تاریخ اسلام، ترجمه احمد آرام، تهران، امیر کبیر، 1378، ص 469.
[3] . اسماعیل احمد یاقی، پیشین، ص 122.
[4] . همان، ص 124.
[5] . آربری، برتولد اشپو لر و دیگران، پیشین، ص 471 469.
[6] . همان، ص 474 473.
[7] . همان، ص 478.
[8] . آربری، برتولد اشپو لر و ...، پیشین، ص 472.
[9] . استانفورد جی شاو، ازل کورال شاو، تاریخ امپراتوری عثمانی و ترکیه جدید، ج 2، ترجمه محمود رمضان زاده، مشهد، معاونت فرهنگی آستان قدس، 1370، ص 72 71.
[10] . اسماعیل احمد یاقی، پیشین، ص 123.
[11] . آربری، برتولد اشپولر و ...، پیشین، ص 473.
[12] . سلطان عبدالحمید دوم و دیگران، افول اقتدار عثمانیان، ترجمه اصغر دلبری پور، چاپ 1، تهران، مؤسسه فرهنگی هنری ضریح، 1377، ص 112 111.
- [سایر] آیا منظور از «یُطَهِّرَکُمْ» در آیه تطهیر،«اذهاب رجس» است؟
- [سایر] آیا لقب «عالم آل محمد» برای امام رضا (علیه السلام) مستند است یا در قرون اخیر از این لقب استفاده می شود؟
- [سایر] به حضرت آیت الله خمینی(رحمت الله علیه) از چه زمانی لقب «امام» داده شد و نخستین بار چه کسی ایشان را با این لقب خواند؟
- [سایر] منظور از عناوین «حفاظ القرآن»، «حَمَلَة القرآن» و اصناف «قراء القرآن» چیست؟ آیا در روایات چنین چیزی هست؟
- [سایر] منظور از «رزق» چیست؟
- [سایر] منظور از شفاعت «رهبری» چیست؟
- [سایر] منظور از کلمه «طیّبه» چیست؟
- [سایر] منظور از «تفویض» چیست؟
- [سایر] منظور از «تباکی» چیست؟
- [سایر] منظور از «نوگرایی اسلامی» چیست؟
- [آیت الله مظاهری] تزریق خون انسانی به انسان دیگر جایز است، خواه خون مسلمان باشد یا کافر، مرد باشد یا زن، و خرید و فروش خون برای این منظور مانعی ندارد.
- [آیت الله سبحانی] هر گاه پرستار و یا طبیب ناچار باشد دست به عورت بیمار بزند باید دستکش در دست کند که دست او به عورت آنها نرسد و همچنین است اگر پرستار و یا طبیب مرد ناچار شود دست به بدن زن بزند یا پرستار و طبیب زن دست به بدن مرد بزند باید دستکش در دست کنند، مگر این که ضرورتی در کار باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] هرگاه پرستار یا طبیب ناچار باشد دست به عورت بیمار بزند باید دستکش یا مانند آن در دست داشته باشد، همچنین اگر طبیب و پرستار مرد ناچار باشد دست به بدن زن بزند یا طبیب و پرستار زن دست به بدن مرد بزند، ولی در صورت ضرورت و ناچاری اشکالی ندارد.
- [آیت الله سبحانی] هر گاه پرستار و یا طبیب ناچار باشد دست به عورت بیمار بزند باید دستکش در دست کند که دست او به عورت آنها نرسد و همچنین است اگر پرستار و یا طبیب مرد ناچار شود دست به بدن زن بزند یا پرستار و طبیب زن دست به بدن مرد بزند باید دستکش در دست کنند، مگر این که ضرورتی در کار باشد.
- [آیت الله مکارم شیرازی] نگاه کردن مرد به زنی که می خواهد با او ازدواج کند به منظور آگاه شدن از حسن و عیب او جایز است حتی اگر با یک بار نگاه کردن این منظور حاصل نشود می تواند چند بار در چند مجلس نگاه کند.
- [آیت الله مکارم شیرازی] تزریق خون انسانی به انسان دیگر برای درمان بیماری یا جراحی یا نجات جان او جایز است، خواه خون مسلمان باشد یا کافر، مرد باشد یا زن و خرید و فروش خون برای این منظور مانعی ندارد.
- [آیت الله نوری همدانی] بر هر مرد مکلَّف آزاد غیر مسافری که نابینا ، بیمار و پیر فرتوت نباشد ، نماز جمعه واجب است اَلْبَتَّه درصورتی که فاصلة او تا محلّ اقامة جمعه بیش ازدو فرسخ نباشد . بنابراین بر کسانی که فاقِدْ یکی از این شروط باشند حرکت بسوی نماز جمعه بفرض اینکه وجوب تَعْیینی هم داشته باشد ، واجب نیست گرچه حضور در آن برایشان هیچ مَشَقَّتی نداشته باشد .
- [آیت الله اردبیلی] منظور از پسر بزرگ، بزرگترین پسر در حال مرگ پدر است و اگر کسی در حال مرگ، پسر نداشته باشد، بنابر احتیاط واجب بزرگترین مرد که در نزدیک ترین طبقه ارث به او قرار دارد، باید قضای نمازهای او را بجا آورد.
- [آیت الله سبحانی] شرایط وجوب نماز جمعه بر نمازگزاران: نماز جمعه به کسی که واجد شرایط ذیل است واجب می شود: 1. بالغ، 2. عاقل، 3. مرد، 4. حاضر (نه مسافر)، 5. بینا، 6. سالم (نه بیمار)، 7. لنگ و شل نبوده، 8. پیر و ناتوان نباشد. ولی در عین حال گروهی که نماز بر آنها واجب نیست اگر تحمل زحمت کنند و نمازجمعه بخوانند نماز جمعه آنها صحیح است.
- [آیت الله مظاهری] اگر شخص بالغ و عاقل با سلاح به منظور اخلال در نظم اجتماعی و یا ترور اشخاص و غارت یا اتلاف اموال مردم به آنان هجوم آورد محارب و مفسد است، مرد باشد یا زن، در شب باشد یا روز، در شهر باشد یا غیر آن. و حاکم شرع به تناسب جرم، او را میکشد یا دست راست و پای چپ او را قطع میکند یا تبعیدش مینماید.